eitaa logo
احمدحسین شریفی
5.4هزار دنبال‌کننده
305 عکس
329 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤فایل صوتی 🔷سيطره بازار بر اخلاق 📖 "آنچه با پول نمي‌توان خريد" نوشته مايکل سندل، استاد تمام دانشگاه هاروارد. ✅کتابي مفيد براي آشنايي با اخلاق و فرهنگ و تمدن غرب مدرن؛ 🆔کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔http://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🔹ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat
🔴فروپاشی خانواده؛ ارمغانی از مدرنيته و ليبراليسم ✍️احمدحسين شريفی 🔹خبر بسيار تأسف‌بار اين است که بر اساس اسناد رسمي سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398 در کنار هر 1000 ازدواج 318 طلاق در کشور ثبت شده است. يعني به طور ميانگين در هر سه دقيقه، يک طلاق در کشور ما ثبت شده است! اغلب کارشناسان وقتي مي‌خواهند دلايل و عوامل اصلي شيوع طلاق در کشور را برشمارند عموماً بر عواملي مثل اعتياد، فقر، بي‌کاري، کم سوادي و امثال آن تأکيد مي‌کنند. اما واقعيت‌هاي آماري چيزي ديگر را نيز نشان مي‌دهد. بيشترين درصد طلاق در کشور مربوط به شهرهاي پيشرفته و بزرگي مثل تهران، کرج، اصفهان، شيراز، مشهد، آذربايجان‌هاي شرقي و غربي، مازندران و گيلان است؛ آن هم مربوط به خانواده‌هاي مرفه و سرمايه‌دار! في المثل در سال گذشته ميزان طلاق در شمال تهران، به عنوان نماد سرمايه‌داري و مدرنيته در ايران، بيش از 50 درصد بوده است! اين در حالي است که اين آمار در استان‌هاي محرومي مثل هرمزگان، کهکيلويه و بويراحمد، سيستان و بلوچستان، خراسان جنوبي، چهارمحال و بختياري، ايلام و شهرهاي مذهبي و داراي سنت‌هاي اصيل مثل قم، يزد، زنجان و سمنان حدود از 15 درصد است. اين يعني، يکي از مهم‌ترين عوامل فروپاشي نظام خانواده در ايران، غرب‌گرايي و لذت‌گرايي لجام‌گسيختة غربي است. ميزان ناامني خانوادگي و فروپاشي خانواده در خانواده‌هاي غرب‌گرا و حتي در زندگي هنرمندان غرب‌زده به مراتب بيشتر از خانواده‌هاي فقير و بيکار و حتي معتاد است. تحليل ميداني طلاق در کشور ما نشان مي‌دهد که به هر ميزان افراد و خانواده‌ها (از طريق فضاي مجازي، موسيقي‌هاي مبتذل، شبکه‌هاي ماهواره‌اي‌، فيلم‌ها و سريال‌ها، مدها و مدل‌ها و ...) با سبک زندگي غربي و فرهنگ منحط ليبراليسم انس بيشتري مي‌گيرند، به همان ميزان ارزش و اصالت خانواده در ميان آنها کم‌رنگ‌تر مي‌شود. به اعتقاد بنده (که البته حاصل سال‌ها مطالعه در فلسفه و فرهنگ ليبراليسم است)، فرهنگ غرب، فرهنگي خانواده‌ستيز و عفت‌سوز است؛ در نتيجه به ميزان دلبستگي به اين فرهنگ، دلبستگي به خانواده و حيا و عفت کم‌رنگ‌ شده و طلاق و فروپاشي خانواده بيشتر مي‌شود. 🆔کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔 https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🔹ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹‌
🔴حقوق بشر ليبرالي؛ از تئوري تا عمل ✍️احمدحسين شريفی 🔹يکي از مهمترين اصول و بلکه بنيان‌هاي اخلاق ليبرال، «حقوق بشر» است. ليبرال‌ها در سده‌هاي اخير فراوان در اين باره تئوري‌پردازي کرده و سخن‌ها گفته‌اند. 🔹جان لاک، فيلسوف تجربه‌گراي انگليسي، به عنوان يکي از خداوندان و بنيانگذاران ليبراليسم سياسي و حقوقي، برابري ذاتي و طبيعي را نشانة برابري حقوقي مي‌دانست و آدميان را نه تنها در برابر ديگر همنوعان خود آزاد مي‌دانست بلکه بانگ آزادي و رهايي بشر از هر گونه قدرت مافوق زميني را سر مي‌داد! 🔹امانوئل کانت، فيلسوف شهير آلماني نيز مي‌گفت آدميان همگي غايت في نفسه‌اند؛ و جوامع غربي را چنين آموزش مي‌داد که «با انسانيت خواه در مورد شخص خودت يا ديگري چنان رفتار کن که او را به مثابة غايت نظر کني و نه هرگز به مثابة وسيله‌اي براي وصول به غايتي ديگر» 🔹افزون بر اين انديشه‌هاي فلسفي، در مقام قانون‌گذاري نيز، اعلامة استقلال آمريکا در سال 1776 و اعلامة حقوق بشر و شهروند فرانسه در سال 1789 و اعلامية جهاني حقوق بشر مصوب سال 1948 در مجمع عمومي سازمان ملل، همگي از جملة ‌اسنادي هستند که چنين ايده‌هاي دلربا و دلفريب ليبرال‌ها را دربارة حقوق بشر ترسيم مي‌کنند. 🔸اما با نگاهي اجمالي به «ليبراليسم تحقق‌يافته» و «حقوق بشر در مقام عمل» مي‌توان گفت بدترين و بي‌سابقه‌ترين حق‌کشي‌هاي تاريخي عليه بشريت در رژيم‌هاي ليبرالي رقم خورده است. در لواي زيباي حقوق بشر، چيزي که براي آنها مطرح نبوده است انسانيت و حقوق بشر و منزلت انسان بوده است. 🔸جالب است که بدانيم شارل دو مونتسکيو (1689-1755)، انديشمند بسيار مشهور فرانسوي، نويسندة کتاب روح القوانين که از مهم‌ترين کتاب‌ها در حوزة آزادي، حقوق طبيعي، برابري، تفکيک قوا و امثال آن است؛ معتقد است همة اين فضايل (يعني آزادي، برابري، و ...) صرفاً براي سفيدپوستان فضيلت‌اند و سرايت آنها به سياه‌پوستان را کاري نادرست مي‌داند! منتسکيو درباره سياه‌پوستان به صراحت مي‌نويسد: «اين موجودات که يکسره به رنگ سياه هستند با چنان بيني پهن کمتر مي‌توانند مورد ترحم قرار گيرند. من باور نمي‌کنم خدا با شعوري که دارد اين موجود کريه را با آن موهاي وزوزي و لب‌هاي کلفت و بيني پهن به عنوان انسان خلق کرده باشد. ... اگر آنان را انسان بدانيم اين سوء ظن پديد مي‌آيد که پس ما دودمان مسيحي نيستيم.» 🔸ديويد هيوم (1711-1776)، فيلسوف تجربه‌گراي اسکاتلندي نيز در کتاب به اصطلاح اخلاق خود مي‌نويسد: «موقعيت انسان‌ها در ارتباط با جانوران، آشکارا به همين ترتيب است. اينکه جانوران چقدر از عقل برخوردارند، مطلبي است که روشن کردن آن را به ديگران وا مي‌گذاريم. برتري آشکار اروپايي‌هاي متمدن به سرخ پوستان وحشي، ما را وسوسه مي‌کند آنها را نيز در همين وضعيت قلمداد کنيم، و ما را وا مي‌دارد در رفتار با آنها قيد عدالت و حتي انسانيت را کنار بگذاريم.» (جستاري درباب اصول اخلاق، ديويد هيوم، ص42) 🔸ويليام ريچارد اسکات (1932- ) جامعه‌شناس آمريکايي و استاد دانشگاه استنفورد، در کتاب «سازمان‌ها: سيستم‌هاي حقوقي، حقيقي و باز»، مي‌نويسد: «در اوايل دهة 1980 در ايالات متحده دستمزد ساعتي مردان سياهپوست 72 درصد سفيدپوستان مردم بود، ولي استخدام کمتر با ثبات سياه‌پوستان 56درصد مردان سفيدپوست بود. ... اين اختلافات در بين سفيدپوستان و سياه‌پوستان با تحصيلات برابر هنوز هم وجود دارد. به همين‌سان، در ايالات متحده در خلال دهة 1980 زنان تنها 70 درصد نرخ مردان را دريافت مي‌کردند، و اين اختلاف در سالهاي بين 1920 و 1980 تغيير چنداني نداشته است.» 🔹و بيچاره کساني که فريب آن لفاظي‌ها و نظربازي‌هاي ليبرال‌ها را دربارة حقوق بشر و آزادي و انسانيت خورده‌اند و چنين پنداشته و مي‌پندارندکه منهاي دين و بدون باور به خدا و معاد هم مي‌توان نظراً و عملاً از حقوق بشر و آزادي و کرامت انساني دفاع کرد. کسي که خدا را هم به خدايي و خالقيت به رسميت نمي‌شناسد، چگونه مي‌تواند حقوق و آزادي‌هاي معمولي انسان‌هاي مظلوم و بي‌دفاع را به رسميت بشناسد؟! تاريخ نشان داده است که شعار حقوق‌ بشر و آزادي منهاي باور به خدا و نبوت و معاد، صرفاً ابزاري براي بردگي و ظلم بيشتر است. @Ahmadhoseinsharifi 🌹‌
🔴«فلسفه سیاسی اسلام» و «اهتمام به جان انسان‌ها» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸یکی از بنیادی‌ترین تمایزات فلسفه سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی با فلسفه سیاسی و اجتماعی لیبرالی این است که «غایت نظم سیاسی و اجتماعی» در اسلام، تربیت «انسان خوب» است در حالی که غایت نظم سیاسی در تربیت «شهروند خوب». (لطفا درباره پیامدها و لوازم مدیریتی و سیاستی این دو دقت کنید. این بنده در درس‌های فلسفه سیاسی اسلام به تفصیل در این موضوع سخن گفته‌ام که ان شاء الله در فرصتی مناسب در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت) 🔸از کمترین لوازم این حقیقت آن است که اهتمام به «جان» و «جسم» انسان‌ها و «سلامت بدنی» آنان در نظام سیاسی جمهوری اسلامی، «کف انتظارات» است در حالی که در نظام سیاسی لیبرالی «سقف انتظارات»! 🔻به همین دلیل، همواره دیده‌ایم که در جمهوری اسلامی، نخستن مدعی سلامتی جسم و جان انسان‌ها (حتی مجرمان و قانون‌شکنان) مسؤولان کشور و حاکمیت سیاسی است. 🔻فراموش نکرده‌ و نمی‌کنیم که در بیماری فراگیر کرونا، مسؤولان برخی از کشورهای به اصطلاح متمدن غربی، امکانات بیمارستانی و حتی واکسن را از افراد بالای شصت سال دریغ می‌کردند و با صراحت بیان می‌کردند که مرگ چنین افرادی چندان اهمیتی ندارد! اما جمهوری اسلامی حتی برای اتباع خارجی مقیم ایران نیز به رایگان واکسن کرونا را تزریق کرد و هیچ امکانی را از هیچ فردی دریغ نکرد. 🔻 همانطور که دیدیم، در واقعه غم‌انگیزی که اخیراً برای مرحومه مهسا امینی پیش آمد، باز هم نخستین پیگیری کنندگان نیز رؤسای قوای سه‌گانه کشور بودند. چیزی که هرگز نمی‌توان نمونه‌ای از آن را در نظام‌های لیبرالی و مدعیان حقوق بشر پیدا کرد. (البته احزاب و گروه‌های سیاسی و حتی بدخواهان اسلام و جمهوری اسلامی همواره سعی می‌کنند در چنین قضایایی با سیاه‌نمایی و خلط اخبار راست و دروغ و ... ماهی مراد خود را صید کنند؛ که متأسفانه تا اطلاع ثانوی انتظاری غیر از این هم از آنان نمی‌رود!) 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹