#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
نگاه آسیهها محو در قداست اوست
حیا، ادبشدهی مکتب نجابت اوست
به شأن و رتبهی او غبطه میخورد مریم
دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست
غریبتر ز حسن نام ام کلثوم است
که خاکخوردن نامش نشان غربت اوست
نوشتهاند فلک غرق ذکر تسبیح است
حسین گفتن با "آه" هم عبادت اوست*
لهوف مختصری از مصائب بانوست
لهوف گریهکن روضهی اسارت اوست
فقط مقابل او نام "شام" را نبرید...
اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست
دوباره مرثیهی قتل صبر میخواند
از آن شلوغی گودال، این غنیمت اوست**
شهیدهی غم گودال باید او را خواند
"حسین" ذکر مدام دم شهادت اوست
✍ #محسن_حنیفی
*اشاره به آیهی «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و روایت «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ» دارد.
**اشاره به مرثیه حضرت در کوفه دارد: «قَتَلْتُمْ أَخِی صَبْراً فَوَیْلٌ لِأُمِّکُمْ»
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
مور را رخصت تمجید سلیمانها نیست
پیشگاه کرمت عرصهی جولانها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
اینهمه حُسن در اندیشهی انسانها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وُسع مسلمانها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شدهای
احتیاجی پی این امر به برهانها نیست
شام زیر لگد خطبهی تو جان میداد
مثل تو هیچکسی فاتح میدانها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوانها نیست
ام کلثوم شدن، زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است، در آن صحبت عنوانها نیست
ازدواج تو و نمرودِ مدینه؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطانها نیست
نمک سفرهی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نانها نیست
میشود گفت ز تو، از غم و درد تو نگفت؟
مدح خوب است؛ ولی مُکفی گریانها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعانها نیست
نازپروردهی دستان پُر از مهر علی!
شأن تو ناقهی عریان و بیابانها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمانها نیست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
همین که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیاست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است
هزار داغ به جانش نشست در یک روز
عجیب نیست اگر در جوانیاش پیر است
برای از نَفَس افتادنش همین کافیاست
که روبروش سری روی نیزه تصویر است
✍ #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای پلههای منبر تو آسمانها
پامنبری روضههایت، روضهخوانها
مثل امیرالمؤمنینی، خطبههایت_
پیچیده در گوش زمانها و مکانها
ای سایهبان عصمت تو ماه و خورشید
ای در پناه غیرت تو ارغوانها
هر تازیانه خطی از غمنامهات بود
ای شانههایت شرح حال نیمهجانها
همراه زینب بین گودال تفحص
گشتی به دنبال نشان از بینشانها
همراه زینب در هجوم سنگ و آتش
بودی پناه بیپناه الامانها
همراه زینب روضههای باز دیدی
بازارها، رقاصهها، آوازخوانها
✍ #محمد_بختیاری
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط "زینب"
قدم برداشتی گفتی فقط "زینب" فقط "زینب"
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را...
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
در علم و فضيلت و ادب دريايي
در عصمت و صبر و علم بي همتايي
سجادهی تو شميم کوثر دارد
تو آينهی حقيقي زهرايي
اي روح زلال! نور کوثر داري
تو عطر گل ياس پيمبر داري
در حجب و حيا آينهی فاطمهاي
در وقت خطابه شور حيدر داري
اي پشت و پناه قافله، چون زينب
همراز نماز نافله، چون زينب
در شام نيفتادهاي از پا، بانو
يک لحظه در اين مقابله چون زينب
در روز دهم چو شمع افروختهاي
در آتش بي کسي و غم سوختهاي
تا سرحد جان حمايت از مولا را
از مادر خود فاطمه آموختهاي
از ديده اگرچه خون دل افشاندي
آن روز تمام کوفه را لرزاندي
اي دخت علي، هِيمنهی کوفيها
ميريخت به هر خطابه که ميخواندي
آن روز رسيده بود جانت بر لب
ميسوخت تمام پيکر تو در تب
پروانه صفت گرم طواف عشقي
ذکر لب خستهی تو: زينب زينب
آن ماتم بي کرانه را معنا کن
آن غربت جاودانه را معنا کن
يک بار براي زائرانت بانو
تو ضربهی تازيانه را معنا کن
ششماه شبيه روضهخوان ميخواندي
از غربت و داغ بيکران ميخواندي
از نيزه و قتلگاه و خون ميگفتي
از طشت طلا و خيزران ميگفتي
✍ #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
حضرت ام کلثوم.mp3
13.59M
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
🏴 تحقیقی پیرامون شخصیت والای حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها)
1⃣ آیا میدانید همسر ایشان چه کسی بوده است؟
2⃣آیا میدانید همسر ایشان در کربلا به شهادت رسیده است؟
3⃣ برخورد حضرت ام کلثوم و حفصه !!!!
✔️در این صوت میتوانید مطالب بالا و برخی مصائب حضرت ام کلثوم سلام الله علیها را بشنوید.
▪️محقق و راوی: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای آینه دار پنج معصوم!
در بحر عفاف دُرّ مکتوم
پروردهی دامن ولایت
مظلومهی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات مجهول
مهر تو به کائنات معلوم
شیرازهی شرع از تو محکم
منظومهی عشق ازتو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پارهی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بردل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین غرق درخون
قنداقهی شیرخواره دیدی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
هم راز شهید نینوایی
دم ساز غریب کربلایی
برخرمن هستی ستمکار
سوزنده لهیب کربلایی
درآتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه کارسازست
توفنده خطیب کربلایی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است، بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق، زینب کبریست
با این مراتب، زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیهخوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
✍ #علیرضا_خاکساری
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب، زهرا نسب، حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهی دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار هرگز،
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یکلحظه از احوالشان غافل نماندی
خاک از لباس و چادر خواهر تکاندی
مانند زینب جای جایش خطبه خواندی
کاخ بنی شیطان به ذلت گشت محکوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
ای همسفر مانند زینب با سرِ یار
ای همقدم با خواهرت در کوچه بازار
ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار
ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار
یک عمر با این روضه گریانیّ و مغموم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
یادت نرفته کربلا رنجی که دیدی
از خیمهها با زینبت بیرون دویدی
بیبی نمیدانم به تلّ، آیا رسیدی؟
دیدی خودت یا اینکه از زینب شنیدی
با چکمه زد بر سینهاش آن دشمن شوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
✍ #مهدی_مقیمی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470