eitaa logo
احمد رهبری ۴۷۰
149 دنبال‌کننده
264 عکس
409 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است ✍ © https://eitaa.com/AhmadRahbari470
چنان پوشیده در نورست آن تندیس زیبایی که باشد یک‌به‌یک شایسته‌ی القاب زهرایی به دنیایش رضا سوگند، از بس محوِ حق بوده جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی سواد معجرش آموخت بر شب پرده‌داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می‌کند از شیعیان در عرصه‌ی محشر تصور کن چقدر آن‌روز می‌گردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتارست مولایش عَلَم بر دوش شد در یاریِ مولا به تنهایی کنیز شوکت شاهانه‌ی او مادر گیتی غلام همت مردانه‌ی او بود آقایی مسیر راه از فیض شما شد جاده‌ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا می‌شود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته‌اش دیده برای حکم‌فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پُر بوده تا رفته_ فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی به دریای علومت دیده‌ام جمع فقیهان را چنان غواص‌ها در حال اقیانوس‌پیمایی بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب‌ْنفس بودند ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی به پیشت مجتهد با علم، و عارف با عمل آید حساب عاشقان پاک‌ست از این وسواس مبنایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" می‌شود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه کارم من و ای عصمتِ حق، پرده‌پوشی کن پناه آورده‌ام در سایه‌ات از بیم رسوایی ✍ حجت‌الاسلام © https://eitaa.com/AhmadRahbari470
هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیّة الحورای دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است، دختر باید این باشد چون فاطمه حق‌ست امّ المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجَرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانشِ شاعران، منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان‌ست قم ظاهراً خشک‌ست، در باطن گلستان‌ست باران نمی‌خواهد همیشه نورباران‌ست هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان‌ست محتاجم و دورِ کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزت خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نورَست و شرحی در بیانش نیست چون زینب‌ست و جز رضا وِرد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه، ماهِ کاروانش نیست بی‌کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد، اما نشد اینجا اسیر اصلاً ** باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا، مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد در ازدحامِ خیمه زینب ناتوان افتاد روبنده‌ی زن‌ها بدست این و آن افتاد و © https://eitaa.com/AhmadRahbari470
از آن زمان که قم حرمِ اهل‌بیت شد این شهر سفره‌ی کرمِ اهل‌بیت شد آن را به "عُش آل‌محمد" شناختند* پس بین شهرها علمِ اهل‌بیت شد دست کسی که طالب علم محمدی‌ست در نشر معرفت، قلمِ اهل‌بیت شد شد خاکِ شوره‌زار، شفابخش اهل‌دل وقتی تبرّکِ قدمِ اهل‌بیت شد در جشن، رویِ شادی و در سوگ، روی حُزن آیینه‌دار شوق و غمِ اهل‌بیت شد اول برای حضرت معصومه شعر گفت؛ هر شاعری که محتشمِ اهل‌بیت شد هرکس که زائر حرم این کریمه بود از دوستانِ محترمِ اهل‌بیت شد ✍ *امام کاظم (ع) فرمودند: قُم عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأوى شيعَتِهِمْ ترجمه: قم آشيانه آل محمد (ص) و پناهگاه شيعيان آن‌هاست. 📚بحارالانوار، ج 60، ص 214 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا ✍استاد https://eitaa.com/AhmadRahbari470