eitaa logo
احمد رهبری ۴۷۰
153 دنبال‌کننده
398 عکس
562 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیّة الحورای دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است، دختر باید این باشد چون فاطمه حق‌ست امّ المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجَرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانشِ شاعران، منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان‌ست قم ظاهراً خشک‌ست، در باطن گلستان‌ست باران نمی‌خواهد همیشه نورباران‌ست هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان‌ست محتاجم و دورِ کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزت خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نورَست و شرحی در بیانش نیست چون زینب‌ست و جز رضا وِرد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه، ماهِ کاروانش نیست بی‌کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد، اما نشد اینجا اسیر اصلاً ** باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا، مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد در ازدحامِ خیمه زینب ناتوان افتاد روبنده‌ی زن‌ها بدست این و آن افتاد و © https://eitaa.com/AhmadRahbari470
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گلشنِ دین باز گل یاس در آمد بانوی قم آمد، غم عالم به سر آمد درد همگان باز نگفته شده درمان آمد به جهان، جانِ علی، جانِ خراسان یک بار دگر سوره‌ی کوثر شده معنا فریادرس هر لبِ تشنه شده دریا ای حیدریون فاطمه برگشت به دنیا تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید از فاطمه هر چیز شنیدید، ببینید ماییم همه ملت ایرانِ کریمه هستیم کنیزان و غلامان کریمه در سفره‌ی ما هست فقط نان کریمه موریم ولی مور سلیمانِ کریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لطف ندیدیم ازین عمه‌ی سادات او کیست که صاحب نفسانند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فقط کار ائمه‌ست ثنایش جمعِ حرم آل کسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضه‌ی رضوان این فخر بهشت‌ست که قم گشته دَرِ آن ای فاطمه‌ی فاطمه، ای بانوی جنت دلبسته‌ی دارالکرمت اهل کرامت دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت ای مفتخر از پیر غلامیِ تو بهجت قم مرد خدا دیده چه بسیار، چه بسیار شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه، که مثل تو زده سنگ رضا را؟ آوازه‌ی عشق تو گرفته همه جا را کوتاهی عمرِ تو بر افراشت وفا را رفتی تو رهِ زینبِ شاهِ شهدا را مانند عقیله تو وفادارترینی بر یوسف مشهد تو خریدارترینی من گرچه بَدَم، سائل درگاه شمایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم بی نان و نوایم، نه، تویی نان و نوایم من بنده‌ی سلطان معین الضعفایم بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم بیچاره شدم، دیر شده کرببلایم © https://eitaa.com/AhmadRahbari470
با اشک شوق جاری از چشمِ ترِ سلطان دارد خبرها می‌رسد از محضر سلطان در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده با مهربانی چشم ذره‌پرور سلطان آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان از سائلان آبرو داری که محتاج‌اند امشب دوباره پُر شده دور و بر سلطان قطعاً از اینجا دست‌ خالی برنمیگردم با سفره‌ای که پهن کرده مادر سلطان از یاد زهرا پُر شده سرتاسر حجره با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان نذر قدم‌های عزیزش هدیه آوردم ای خواهران من فدای خواهر سلطان نامش اگر چه ظاهراً معصومه است اما "معصومه" نه، بلکه بگو "تاجِ سرِ سلطان" مهمان امشب انبیا و اولیا هستند چشم انتظار دیدن أُخت الرضا هستند نور دل پیغمبر و جان امام آمد از نسل زهرا دختری والامقام آمد اولاد این خانه همه آوازه‌ای دارند مولودی از نسل کریمانِ به نام آمد روی زمین آیینه‌ی زهرای مرضیه‌ست از آسمان‌ها مظهر حُسن تمام آمد حی تعالی زینبی دیگر عطا کرده پس عمه‌ی خوب امامان همام آمد گفتند دختر رحمت است و ما همه دیدیم ابر کرامت، منشأ فیض مدام آمد شیرینی شهد روایت را چشیدم چون عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد گرم طوافش بهجت و گلپایگانی‌ها پس کعبه‌ی سیّار آیاتِ عظام آمد هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم بانوی با مهر و محبت، با مرام امد ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست چون او ندارد دختری تکتم* به این خوبی بر زخم‌های کهنه‌اش مرهم به این خوبی با خنده‌ای که می‌زند دردی نمی‌ماند از جان مادر می‌زداید غم به این خوبی جز دخترش اسرار را با کس نمی‌گوید وقتی خدایش می‌دهد محرم به این خوبی شاه خراسان بعد از این دیگر چه کم دارد وقتی که دارد مونس و همدم به این خوبی "ای جان و جانان رضا، جانم به قربانت" در این همه دیوان ندیدم دم به این خوبی با لطف او بوده‌ست اگر که زندگی کردم در سایه‌ی امنیت پرچم به این خوبی دور از پلیدی‌ها فقط نه، جمع خوبی‌هاست بانو ندیدند اهل این عالم به این خوبی نجمه به عُمر خود ندیده بهتر از او را زیباتر و والاتر و زهراتر از او را شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش من را خجالت می‌دهد لطف فراوانش شعرش شهادت می‌دهد فردا، ضرر کرده آن که ندارد نام او را بین دیوانش سعدی اگر مهمان صحن آینه می‌شد خرج حرم می‌شد حکایات "گلستانش" زیره به کرمان می‌برم وقتی که می‌بینم شاه خراسان می‌شود شخصاً ثناخوانش خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده آسیه و حوا و مریم از کنیزانش جان من و امثال من ارزش ندارد که موسی بن جعفر می‌رود وقتی به قربانش زائر شدم او را، بهشتم را ضمانت کرد پابند خود کرده مرا باران احسانش وقتی ز پا افتاده‌ها را دست می‌گیرد دستم به دامانش، به دامانش، به دامانش تنها نه امثال منِ بی خانمان بلکه جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش مانند طعم بوسه بر درهای چوبین‌اش زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم *معروف‌ترین نام مادر حضرت معصومه (س) نجمه خاتون است؛ ولی از ایشان به نام‌های سَکَن نُوبیه أرویٰ، سمانه، تَکتَم و خَیزُران نیز یاد شده است. © https://eitaa.com/AhmadRahbari470