eitaa logo
احمدوحیدی
23.1هزار دنبال‌کننده
557 عکس
209 ویدیو
12 فایل
. احمد وحیدی هستم🧔🏻 با بیش از ده سال سابقه آموزش حضوری قراره ایــن موارد رو بصورت تخصصی بهت آموزش بدم😉 . آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 صداسازی🗣 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آیدی پاسخگویی) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
دخترم، ارثیه‌ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو داغ من مال علی، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده‌ی همسایه‌ها، تو راه کوچه مال من صدای هلهله و خنده‌ی لشگر مال تو این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا زینبم، پیرهن حسین بی‌سر مال تو قصه‌ی میخ در و کشتن محسن مال من غصه‌ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه‌های بی‌رمق؛ این دم آخر مال من بوسه‌های لب گودال برادر مال تو زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی‌سر مال تو قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
كس نداند مقام زهرا را تا نداند مرام زهرا را كس نداند در اقتدا به رسول جز على، اهتمام زهرا را كس به غیر از خدا نمى‏داند در ره دین، قیام زهرا را  در ره تربیت مگر بینند  زادگان كرام زهرا را مى‏ستاید به هل اتى یزدان داستان صیام زهرا را  پاى ننهاده در جهان بشنید گوش مادر، كلام زهرا را دید چشم جهان پس از میلاد جلوه‏ى صبح و شام زهرا را  كس نبیند به روز محشر هم  قامت خوش‏خرام زهرا را هان! نگه‏دار باش، اى بانو!  در عمل، احترام زهرا را دیده بگشا و در طریق عفاف گام خود بین و گام زهرا را واى بر تو! حلال اگر دانى با تجاهل، حرام زهرا را  زَهر بى‏عفّتى كه قاتل توست مى‏كند تلخ، كام زهرا را یار آنان مشو که شکستند در دارالسلام زهرا را حضرت قائم از تبهکاران می کشد انتقام زهرا را مَلَك دوزخى اگر شنود از «نگارنده»، نام زهرا را بشنود این خطاب از یزدان كه رها كن غلام زهرا را ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
روضه سلام الله علیها مادر کاش باز آیی و من پای تو بوسم در سجده روم صورت زیبای تو بوسم آنجا که دمی جای گرفتی و گذشتی انجا بروم گریه کنان جای تو بوسم خوشا آنکس که مادر دارد امشب میان خانه گوهر دارد امشب یتیمی ناله میزد از فراقش که چشمانی زخون تر دارد امشب چو مرغ شب به ناله در خیالش به روی زانویش سر دارد امشب امان امان امان ای مادر... مادر شمع وجود یه خونست. مادر عشق و گرمای کانون خانوادست خوش بحال اهل خونه ایی که مادر دارند مثل پروانه دورش میگردن میگن مثل مادر تو دنیا دیگه پیدا نمیشه آی مردم هیچ خونه ایی بودن مادر نمونه ان شاءالله صفای هر خونه ایی با مادره فیض ببرند مادرانی که گریه کن حضرت زهرا سلام الله علیها بودن و زیر خاک رفتن. فرزندان داغدیده. روی حرفم با شماست یادگاری های مادر رو نگاه می کنین و گریه میکنین.. البته که وجود همه شما هم یادگاری مادره. اما یکی از قشنگترین یادگاری های مادر چادر نماز مادره... که همیشه بوی مادر داره بوب مناجات مادر داره بوی مهربونی مادر داره.. هرکی داغ مادر دیده ببخشه هرکی سایه مادر بالاسر نداره ببخشه آخه بعد از خدا بهترین سایه سایه پدر مادرم بود. چه در شادی، چه در غم یاورم بود تمام هستی من مادرم بود من از او زودتر می رفتم ای کاش که دائم سایه اش روی سرم بود مادره خاک پای مادر بهشته لبخند مادر بهشته صدای مادر نگاه مادر وجود مادر بهشته مادر دارا...اونایی این فرشته ی اسمونی رو تو خونتون دارین، امشب پیشونیشو ببوس بگو تو برام دعا کن مادر، خدا دعای تو رو میخره مادرم... کار مادر دعا کردنه، کار مادر سوختنه، یا زهرا، دیدی مادر دعا میکنه، میگه منو زودتر از بچه هام ببر. نمیتونم غم و غصه شونو ببینم. این روزا خونه ی علی تو مدینه چخبره،، روضه بخونم براتون، یه فرزند طاقت نداره مادر رو آشفته و مریض ببینه، بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد.. میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد یه نگاه به صورت زینب کرد، گفت عزیزم دیگر حسین را نتوانم بغل کنم او هم به ناتوانی من گریه میکند افتادند روی سینه مادر حسن میگفت چشماتو باز کن حسین گفت بامن حرف بزن اما، امان از دل مولا، گفت ، ای مسیحای علی اعجاز کن جان زینب چشم خود را باز کن ماندنت چون شمع آبم میکند رفتنت خانه خرابم میکند،،،، یا زهرا.. https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سر می‌گذارد آسمان بر آستانت غرقیم در دریای لطف بی‌کرانت محبوب‌تر از هر کسی نزد رسولی آغوش او همواره می‌شد میزبانت چون مادری دلسوز، مرهم می‌نشاندی بر زخم او با دست‌های مهربانت نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر، تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت حق علی را غصب کردند و پس از آن انداختند آتش به جان آشیانت می‌سوختی در شعله‌های کینه‌هاشان آه از دلت آه از دل آتشفشانت... با دست‌های بسته حیدر را که بردند با چشم خود انگار دیدی رفت جانت پشت سر حیدر خودت را می‌کشاندی آه از تن مجروح و از اشک روانت هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه ناگاه دیدی می‌رسد فصل خزانت پیچید در خانه برای آخرین بار بوی تنور داغ و بوی عطر نانت بانو تو حتی بعد از این‌که پر کشیدی بودی به فکر کودکان نیمه‌جانت بند کفن وا شد تو با مهری فراوان آغوش وا کردی به روی کودکانت آن کودکانی که پس از تو رنج دیدند ای کاش پایان داشت اینجا داستانت یا لااقل بانو نمی‌رفتی تو ای کاش آن روز در گودال با قدّ کمانت دیدی حسینت را که تنها و غریب است دیدی که غرق خون شده اینک جوانت با ناله تا گفتی بُنَیَّ عرش لرزید عالم همه حیران شد از صبر و توانت گفتی که آبت هم ندادند، آسمان سوخت وقتی شنید این واژه‌ها را از زبانت ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
دل با نسیم یاد رخت شعله ور شود آه از شبی که در تب هجرت سحر شود یک شب گذشت بر من دلخسته عاشقی می رفت تا برای تو بی پا و سر شود می رفت تا بسوزد و گمنام جان دهد شاید ز قبر گمشده ای با خبر شود گنجی ست عشق یار که باید به حفظ آن رویی کبود گردد و جسمی سپر شود یک شب ز روی عاطفه زینب به فاطمه می گفت کاش طفل درونت پسر شود می گفت دخترم نظر یار خوشتر است ای کاش هرچه هست فدای پدر شود مادر میان شعله دعای فرج به لب آری، دعای سوختگان کارگر شود ✍️ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
سر می‌گذارد آسمان بر آستانت غرقیم در دریای لطف بی‌کرانت محبوب‌تر از هر کسی نزد رسولی آغوش او همواره می‌شد میزبانت چون مادری دلسوز، مرهم می‌نشاندی بر زخم او با دست‌های مهربانت نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر، تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت حق علی را غصب کردند و پس از آن انداختند آتش به جان آشیانت می‌سوختی در شعله‌های کینه‌هاشان آه از دلت آه از دل آتشفشانت... با دست‌های بسته حیدر را که بردند با چشم خود انگار دیدی رفت جانت پشت سر حیدر خودت را می‌کشاندی آه از تن مجروح و از اشک روانت هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه ناگاه دیدی می‌رسد فصل خزانت پیچید در خانه برای آخرین بار بوی تنور داغ و بوی عطر نانت بانو تو حتی بعد از این‌که پر کشیدی بودی به فکر کودکان نیمه‌جانت بند کفن وا شد تو با مهری فراوان آغوش وا کردی به روی کودکانت آن کودکانی که پس از تو رنج دیدند ای کاش پایان داشت اینجا داستانت یا لااقل بانو نمی‌رفتی تو ای کاش آن روز در گودال با قدّ کمانت دیدی حسینت را که تنها و غریب است دیدی که غرق خون شده اینک جوانت با ناله تا گفتی بُنَیَّ عرش لرزید عالم همه حیران شد از صبر و توانت گفتی که آبت هم ندادند، آسمان سوخت وقتی شنید این واژه‌ها را از زبانت ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای از ازل ز برکه و باران رحیم تر وی تا ابد ز خیل کریمان کریم تر شرح جمال تو نفحاتی ست نو به نو احسان تو زخلقت انسان قدیم تر دنیا کنار روضه تو از بهشت سر جنت بدون تو ز جهنم جهیم تر بعد از علی، کمال وقار و تمام صبر بعد از پیمبر از همه خُلقت عظیم تر آقاي مادري!که بود عرش خاکيت بر خاک بي نشانه زهرا مقيم تر سهم تو بود خون دل و طعنه سالها بیش از تو کیست در غم حیدر سهیم تر با اينکه درد خویش نگفتي به کس ولي از این سکوت تلخ چه لفظی کليم تر صبر تو بود سرّ قوام و دوام دین صلح تو بود سهم جهادی عظیم ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گفتم که از فراق نخوانم ولی نشد می خواستم که با تو بمانم ولی نشد می خواستم شرار دل داغدیده ام ساکن شود به اشک روانم ولی نشد گفتم که در زبانهء آتش خلیل وار نام تو گل کند به زبانم ولی نشد می خواستم که زینب خود را بغل کنم او را به پهلویم بنشانم ولی نشد گفتم برای دلخوشی تو نماز را یکبار ایستاده بخوانم ولی نشد ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کاش می شد که غمی از دل خلقت برود یا مسیر دگری سوی حقیقت برود کاش می شد که روایت شود اینبار غلط باز تاریخ حکایت شود ،اینبار غلط مثلا بعد پیمبر همه با ایمانند پیرو آیه ی اکمالگر قرآنند دور حیدر همه عارف به مقامش آیند بهر پاسخ که نه با قصد سلامش آیند پشت در آمده جمعی که ارادت دارند هدف عرض ادب نیت بیعت دارند غیر حیدر که در این شهر ولی اصلا نیست ریسمان بسته به دستان علی ع اصلا نیست خانه ی وحی که خالی نشد از امنیت ام کلثوم س نترسیده از این جمعیت هیزمی نیست به دستان کسی آماده این حسن ع نیست که برروی زمین افتاده ومدینه زن تبدار ندارد هرگز در اگر داشته مسمار ندارد هرگز نشود فاطمه س با هیچ کسی رو در رو میرود مسجد اگر قصد دعا دارد او میرود دست به دست پسر چون ماهش کوچه امن است کسی نیست ببندد راهش در دل شهر اگر چوب بری ها بازند نیست تابوت که گهواره فقط میسازند عمر پر برکت این مادر اگر کوتاه است علت این است دلش تنگ رسول الله است از غروبش همه ی شهر عزادار شدند وقت تشییع شدست و همه بیدار شدند عنصر قلب کسی نیست دراین شهر از سنگ موقع غسل علی نیز نمیبازد رنگ وبه زهرا نرسیدست گزندی هرگز نشود رنگ کفن از رد خونی قرمز رنگ نیلی به رخش نیست فقط روبند است نه! ورم نیست که آن ضایعه بازو بند است این طرف دست علی بدرقه ی اجلالش آن طرف دست نبی آمده استقبالش کاش مسکوت نمیشد سخن انسان ها کاش تاریخ عوض میشد از این کتمان ها ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
هر زمان روضه ای از غربت مادر خواندیم ازغم کوچه ، غم میخ ، غم در خواندیم اولین گریه کن روضه ی زهرا علی است اگر این مرثیه را با مژه ی تر خواندیم شرح این واقعه سخت است که دیدن دارد از کتاب غم او شعر مصور خواندیم آن چه درباره ی او بود فراوان گفتیم آن چه درباره ی او بود مکرر خواندیم فاطمیه همه ی غربت زهرا و علي ست این کتابی ست که صد مرتبه از سر خواندیم ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ابریست کوچه کوچه، دل من ، خدا کند نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه های از رمق افتاده آمدم می خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات ... تا اینکه لای لای تو با او چها کند یادش بخیر مادرم از کودکی مرا می برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها می برد با حسین شما آشنا کند در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم تا داغ سینه ی تو مرا مبتلا کند مادر ! دوباره زخم شما را سروده ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر ، خشم و کینه ، در آن کوچه – مانده بود دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن ، اجازه بده اشک دیده ات این خاک معصیت زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز ، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است ؟ کوچه چیست ؟ افسانه باشد این همه ؛ گفتم خدا کند با بغض ، مردی آمد از این کوچه ها گذشت می رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه ها گذشت ... و باران شروع شد پایان شعر بود که توفان شروع شد ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست رسول، روح و روان مطهرش زهراست پیمبـری کـه به قرآن خویش می‌نازد یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده علی جمال خداوندْ منظرش زهراست درود باد به مردی که خاکِ درگه اوست سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست به هـر فلک که گذر کرد خواجۀ لولاک به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟ که جان به کف همه جا در برابرش زهراست بـه آیـه آیه‌ی قــرآن قســم کـه این قرآن زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید که هر که شیعه بوَد، یار و یاورش زهراست چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست مگـر نـه دختـر اسـلامْ پرورش زهراست کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست ✍: استاد https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را ز تو ای دست، ممنونم که بر یاری دست حق گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده خدا را، پس که یاری میکند آن یار تنها را؟ اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را من از بهر علی گریان، علی از بهر من گریان به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را ✍ استاد حاج https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست علی است اهل کسائی که محورش زهراست علی است صاحب بیت شرافت و عظمت علی ابوالحسنین است و همسرش زهراست کسی که سینه سپر می کند برای علی یقین،که دادرس روز محشرش زهراست قسم به صاحب محشر که تشنه لب نشویم علی است ساقی حوضی که کوثرش زهراست شناسنامه ی ما روشن است هم چون صبح علی بود پدر شیعه،مادرش زهراست غمی نداشت نبی تا که مرتضی را داشت غمی ندارد علی تا که یاورش زهراست علی است حیدر کرّار خیبر و احزاب میان کوچه ببیند که حیدرش زهراست کشید فاطمه آه و مدینه گشت سیاه بگفت:أشهد أنّ علی ولیّ الله ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
كس نداند مقام زهرا را تا نداند مرام زهرا را كس نداند در اقتدا به رسول جز على، اهتمام زهرا را كس به غیر از خدا نمى‏داند در ره دین، قیام زهرا را  در ره تربیت مگر بینند  زادگان كرام زهرا را مى‏ستاید به هل اتى یزدان داستان صیام زهرا را  پاى ننهاده در جهان بشنید گوش مادر، كلام زهرا را دید چشم جهان پس از میلاد جلوه‏ى صبح و شام زهرا را  كس نبیند به روز محشر هم  قامت خوش‏خرام زهرا را هان! نگه‏دار باش، اى بانو!  در عمل، احترام زهرا را دیده بگشا و در طریق عفاف گام خود بین و گام زهرا را واى بر تو! حلال اگر دانى با تجاهل، حرام زهرا را  زَهر بى‏عفّتى كه قاتل توست مى‏كند تلخ، كام زهرا را یار آنان مشو که شکستند در دارالسلام زهرا را حضرت قائم از تبهکاران می کشد انتقام زهرا را مَلَك دوزخى اگر شنود از «نگارنده»، نام زهرا را بشنود این خطاب از یزدان كه رها كن غلام زهرا را ✍️: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
شالِ مشکـیِ غمِ تو به گدا قیمت داد اشکِ روضه به غلامانِ تو حیثیت داد مادرِ کـرب و بلا... مادرِ گریه... وَالله فاطمـیه به حرم حُرمت و حُـرِّیت داد مادری هایِ تو از مادرِ من بیشتر است مادرم شیر اگـر داد به این نیت داد... نیتش بود که من نوکـرِ حیـدر باشم فاطمـیه به غـلامِ تو عـُبودیت داد به حسینیه اگر آمده ام می دانم ذکرِ مادر به دلِ ساده صمیمیت داد ذکرِ یا فاطِرُ یا فاطمه یِ فاطمیه هویت داد به این نوکر و شخصیت داد روزِ رَجعت که بیاید همگان می بینند روضه یِ فاطمه بر ندبه صلاحیت داد تو زمین گیر شدی شیرِ خدا خورد زمین پوسخندی به علی نامه یِ تسلیت داد اول و آخرِ این روضه دمِ العـجـلم سمت و سو داد به این گریه و کیفیت داد https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خداحافظ ای صفای مدینه خداحافظ ای گل بی قرینه خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ نور دیده حیدر خداحافظ غم رسیده حیدر ز داغ تو خون شده دل زینب نگر بر قد خمیده حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ نور چشم پیمبر که بودی عمری تو یاور حیدر چه سازم بی تو امید دو عالم به حال من فاطمه جان تو بنگر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ همنشین ولایت خداحافظ کوه صبر و شهامت منم شرمنده ز روی تو زهرا که کردی حمایت زجان امامت خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای فدایی مکتب که روز تو شد از ستم ها چنان شب بدون تو خانه بیت الحزن شد بسوزاند ،داغ تو سینه زینب خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای پرستوی خسته خداحافظ یار پهلو شکسته کجا رفتی ای صفای دل من علی بی تو در غم تو نشسته خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ یار خوب و حبیبم به درد من بوده ای تو طبیبم کجا رفتی ای ضیاء دو عینم که بی تو کم شد توان و شکیبم خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر حسن گریداز برای تو زهرا حسین نالددر عزای تو زهرا کنار قبرت غمینم و گریان مگر گردم جان فدای تو زهرا خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای گلِ خزانم،آتش زدی به جانم ای پرستویِ من،رفتی ز آشیانم مانده کنجِ سینه،غم هایِ بی حسابم بی تو در مدینه،سلام بی جوابم در غمت خمیدم،امیدم،رفیقِ خفته زیر گل ای فرشته رویم،چه گویم،چه کرده هجرانت به دل مرتضی و دوری،صبوری ندارم و بریده ام یادِ رویِ ماهت،بریزد ستاره از دو دیده ام یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... بعد تو به عالم من دلخوشی ندارم بی تو با که گویم غمهایِ بی شمارم من که در مدینه غریب و ناشناسم سر بر آر و بشنو زهرا تو التماسم ای فدایِ چشمت نگاهم به دردِ من بوده طبیب با دلِ شکسته بخوانم شب تا سحر امن یجیب ای صفایِ خانه،شبانه،بار سفر را بسته ای با قدِ خمیده،شهیده،مگو که از من خسته ای یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... در کنارِ قبرت،ببین در اعتکافم کعبه هستی و من،دورِ تو در طوافم از غمت بر آید ، زسینه آهِ سردم بی تو من که دیگر ، علیِ کوچه گردم کی رود ز یادم،غم تو،ای مانده بین کوچه ها کس خبر ندارد،زداغت،با من چه کردی کوچه ها کی رود ز یادم،که دشمن،هست تو را گرفته بود کی رود زیادم،که زینب،دستِ تو را گرفته بود یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
من خدایم که همه کوی مرا می جویند همه ذرات فلک حمد مرا می گویند من خدایم که همه راه مرا می پویند همه جانها به ید قدرت من می رویند همه چیز و همه کس در همه جا مال من است دل هر جامد و جنبنده به دنبال من است آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان در مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان نه شبی بود و نه روزی و نه چرخی، نه جهان نه پری بود و نه جبرئیل و نه دوزخ نه جنان دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود ز طفیل گل او ساخته ام دنیا را من به عشق رخ او ساخته ام طاها را میل او بود بسازم علی اعلی را جبرئیل و فلک و آدم و پس حوا را از ازل تا به ابد هر چه و هر کس هستند همه مدیون رخ فاطمه من هستند به خداوندی خود فاطمه ام بی همتاست فاطمه چون من تنها، به دو عالم تنهاست در میان همه آثار که از من بر جاست همه دار و ندارم گل روی زهرا ست نه همین بهر پدر پاره ای از تن باشد فاطمه پاره ای از جان و تن من باشد https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در روضه های آل عبا قد کشیده ام این خانواده را ز ازل برگزیده ام همچون کبوتری که به دنبال دانه است هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام این جا گدا شدن به خدا اوج عزت است این را من از کلام سلیمان شنیده ام من اهل روضه ام به دعاهای مادرم گفته تو را برای همین پروریده ام دست خودم نبوده که اینجا نشسته ام ممنون لطف بانوی قامت خمیده ام لبخند من به عرش خدا میرسد اگر زهرا بگویدم که تو را من خریده ام یا فاطمه به چادر تو میدهم قسم با گریه بر شماست به جایی رسیده ام ا برکت همین دهۀ فاطمیه است عمری به زیر بیرقتان آرمیده ام انّ القلوب حرم الله یک کلام بشنو ز دل که فاطمه عشق است والسلام. https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد  نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد  ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف  دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد  هر چه کردم سپر درد و بلایش گردم  نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد  آه زینب تو ندیدی... به خدا من دیدم  مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد  سیلی محکم او چشم مرا تار نمود  مادر از من دو سه تا سیلی محکم تر خورد  حسن از غصه سرش را به زمین زد، غش کرد باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد  قصه ی کوچه عجیب است مهاجر اما  وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد  https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
"ناحله الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری .جوونی اما مادر پیری. بهونه سفر میگیری. باکِیَهَ العِین یعنی بارون غصه ها میباره .چشای مادر ما تاره. دیگه علی شده بیچاره .مُنهَدَهُ الرُکن یعنی توون برات نمونده بانو. کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو. مُعَصَبَهُ الرَأس یعنی بستی سری رو که پر درده. رنگ رخ تو مادر زرده. تو کوچه کی جسارت کرده جوری لگد خوردی که. نمیتونی بلندشی از جات. جای غلاف روی بازوهات. داری میری کنار بابات. هیچ کسی ای وای من. نگفت تو کوچه به اون کافر. نزن زنو جلوی شوهر. بمیره زینبت ای مادر https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
"به مِـهر و عاطفه یِ مادرانه محتاجم به روضه خوانی و آه شبانه محتاجم به لطف حضرت حق من به ذکر یاحیدر به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم کسی به روی شما بی بهانه سیلی زد به لـَعـنِ قاتلِـِتان بی بهانه محتاجم چه آتشی به درِ خانه یِ علی افتاد به سوز قـلب اهالیِ خانه محتاجم مَنی که نام و نشان دارم از غلامیِ تان به یک دعای گـُل بی نشانه محتاجم نَفَس نفس نفسم نذری حسین و حسن به هر دوتا پسرت عاجـزانه محتاجم چه فاطمیه…چه شبهای جمعه…بی تابم به شاه و گـریه یِ بر نازدانه محتاجم ندارد این سرِانگـشت ها رمق…عمه به دست های تو هم مثل شانه محتاجم ببیـن شکـسته شده مثل یار دندانم به ندبه خوانی تو عاشقانه محتاجم" https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e