#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
تا نذرِ ختمِ روضهی مادر تمام شد
چشم انتظار ماندنِ دختر تمام شد
وقتی که فرشِ دامنِ گلدار پهن شد
بر خارِ نیزهها سفرِ سر تمام شد
بیمارِ انتظار کشیدن شفا گرفت
امنیجیب خواندنِ مضطر تمام شد
آنقدر پر کشید دلش تا سر پدر
وقت عروج، بال کبوتر تمام شد
شیرینزبان قافله لکنت گرفته بود
دندان که ریخت، قندِ مکرّر تمام شد
دستش رسید روی رگِ غیرت پدر
جایی که کارِ کُندی خنجر تمام شد
یکقطره عمر داشت که آنهم به جای اشک
با شستشوی رأسِ مطهّر تمام شد
این مصحفِ شریف، که تنها سه آیه داشت
با سرنوشتِ سورهی کوثر تمام شد
#رضا_قاسمی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
حسن جوان شد و از عرشِ خیمهها آمد
نماز ظهر شد و ماهِ کربلا آمد
تو قاسمبنعلی یا یَلِ یَلِ جَمَلی؟!
همینکه آمدی انگار مرتضی آمد
زره نپوش، که جوشنکبیر میخواهی
برای حرز تو از آسمان دعا آمد
که گفته یک نفری؟ ای سپاه یکنفره!
برای یاری من لشکر خدا آمد
همینکه نامهرسانِ من از مدینه شدی
دوباره عطرِ نفسهای مجتبی آمد
برو به جنگِ سپاهی که دشمن حسناند
من اِنیَکاد شدم تا تو را نظر نزنند
رجز بخوان که رجزهایت اقتدار من است
بگو که «اِبنِحسن» بودن افتخار من است
صدایی از نجف آمد زمان بدرقهات
که گفت این نوهام تیغ ذوالفقار من است
رسید مادرم از عرش و گفت با پدرت
شبیه تو پسرت نیز رازدار من است
و نالهی پدرت از میان کوچه دوید
حسین گریه کن؛! این روضه یادگار من است
نگاه خیسِ تو میگفت: وقت پرواز است
که بام سرخ شهادت در انتظار من است
حرم سیاه به تن کرد، از حرم رفتی
به شوقِ بوسه به دستان مادرم رفتی
کمی گذشت، شنیدم فغان میدان را
صدای هلهلههای سپاه شیطان را
غبار معرکه میگفت آسمان ابریست
نگاه ابری من دید، سنگباران را
سرِ تلاوتِ تو اختلاف افتاده
ببین به دست همه آیههای قرآن را
به خاطرت به تنم میخرم؛ کمی دیگر
شبیه پیکر سرخت سُمِ ستوران را
چه روضهای؛ ملکالموت نیز حیران است
میان جسمِ تو پیدا نمیکند جان را
زیادتر شدی اما چقدر کم شدهای
چقدر روضه شدی؛ مثل مادرم شدهای
#رضا_قاسمی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
میان شهرِ غریبی که آشنایی نیست
برای ماندنِ مردی غریب، جایی نیست
شبیه گیسوی بیشانه در بیابانی
گره به کار بیافتد؛ گرهگشایی نیست
نفس نفس زدنش گوشهی قفس سخت است
پرندهای که برای پرش هوایی نیست
سکوت، همدمِ فریاد، میشود وقتی
که گوشها کَر و در شهر، همصدایی نیست
برای درد، زمانی که نیست درمانی
به غیرِ زهرِ جگرخوارها دوایی نیست
دوباره مردِ خدا میرود به بزمِ شراب
چرا که دور و برش مردِ باخدایی نیست
شبیه روضهی بزمِ حرامِ شام، ولی
میانِ تشتِ طلایی سرِ جدایی نیست
هزار مرتبه شکرِ خدا در این مجلس
عیالِ بیسپری؛ چشمِ بیحیایی نیست
هزار شکر خدا را که حرفِ مفتِ «کنیز»
و قیمتش؛ به لبِ سکهی طلایی نیست
میان حجرهاش افتاد، از نفس؛ اما
به جسمِ باکفنش جای ردّ پایی نیست
#رضا_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
تقدیم به #حضرت_شهربانو_س
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی
تویی باغِ بهشتِ کاخهای رو به ویرانی
سفر از خانهی اجدادیات شد سِیرِ معراجت
سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی
اسیرت خواندهاند آنان که از نسلِ اسیرانند
به بندِ بانی آزادیات دنیاست زندانی
تو اهلِ خانهی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی
غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی
از این پس رعیتت هستند شاهان، شاهبانوها
از این پس شهربانویی و شهبانوی سلطانی
تو اُمُّالسَّجدهای؛ اُمُّالدُّعایی؛ مادرِ نوری
فراسوی زبان، اُمُّالصَّحیفه، اُمِّقرآنی
تو اُمُّالرّوضهای؛ اُمُّالبُکایی؛ مادرِ ابری
تویی اُمُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی
عروسِ خاندانِ آبی، اما تشنهی اشکی
برای آب، از روزِ مبادا روضه میخوانی
تو اقیانوسِ اشکِ روضهخوانان را عَجَمرودی
تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی
✍ #رضا_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
افزوده شد بر غیبتت یک سال دیگر هم
بد میشود هر سالِ بی تو؛ بلکه بدتر هم
شد کاسههای صبرمان لبریز از غصه
از شعرهای گریهدارِ هجر، دفتر هم
سینه زدیم از ماتم ارباب هر شب را
از داغ هجران تو کوبیدیم، بر سر هم
شرمندهایم آقا که بین این همه نوکر
حتی نداری یار و یک ناچیز لشکر هم
تو در کنار مایی و هستیم نابینا
گفتی اناالمظلوم، نشنیدیم، پس کر هم...
هر چند، گاهی بیخیال روز موعودیم
اما تمام ترسمان این است، آخر هم،
گویند که: در آرزوی دیدن رویت،
مُردند از هجران تو یک قومِ دیگر هم
✍ #رضا_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #قبرستان_بقیع
غزلی از حرمت ساختهام با «مثلاً»
گرچه خاک است روی قبر تو، اما مثلاً...
گنبدِ زرد تو خورشید شده میتابد
نور میگیرد از آن، گنبدِ خضرا مثلاً
چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان!
جنسِ هر پنجرهاش هست مُطلّا مثلاً
چقدَر پارچهی سبز گره خورده به آن
میکنی باز، تمام گرهها را مثلاً
خادمانت همه دورِ سرمان میگردند
ما عزیزیم در این صحنِ مُعلّا مثلاً
تشنهها مست شوند از مِیِ سقاخانه
ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلاً
هیئتی شکل گرفتهست، میان حَرَمت
نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلاً
روضهخوانی وسطِ صحن حکایت میخواند
قصهی کوچهای از شهر تو، حالا مثلاً...
مادری با پسرش رد شده از آن، اما...
هیچکس راه نبستهست بر آنها مثلاً
دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود
چادری خاک نخوردهست در آنجا مثلاً
مادرِ قصهی ما رفت صحیح و سالم
وَ نپوشاند رُخ از دیدهی مولا مثلاً
::
بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند
تُربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلاً...
✍ #رضا_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_صادق_ع_شهادت
امام از قَلَمِ در غلاف دلگیر است
به جای آن همه شاگرد، یار میخواهد
✍ #رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/2778791955Cff7b080a11
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
در مزارت نفسِ ثانیهها میگیرد
باد، دَم میدهد و مرثیه پا میگیرد
زائرت پنجرهفولاد ندارد به بغل
ولی از آجرِ دیوار، شفا میگیرد
گنبدی نیست، ولی خاکِ تو تحتُالقُبّهست
هر کجا ذکر بگیریم، دعا میگیرد
در حرم پشت حصاری که صدا زندانیست
هایهایم یقهی بغض مرا میگیرد
حَرَمت آنقدَر از روضهی مسکوت پُر است
آستین در دهنْ از گریه صدا میگیرد
ابرِ موقوفهی بارانِ حسینیّهی توست
هر کسی روضه به صحرای منا میگیرد
کفترِ نامهبرِ رویِ مزارت ذکرِ،
هر که دارد هوس کربوبلا میگیرد
در مفاتیحِ حرم راوی عاشورایی
زائر از دست تو «ششگوشهنما» میگیرد
اشک، تا میخورَد از مقتلِ چشمت به زمین
میشود همسفرِ ابر، هوا میگیرد
دفتر خاطرهی کودکی توست «لهوف»
«کربلا» در غمِ یک روزِ تو جا میگیرد
✍ #رضا_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e