eitaa logo
احمد شهریار
228 دنبال‌کننده
66 عکس
18 ویدیو
1 فایل
اشعار فارسی بنده تقدیم نگاه پرمهر شما سروران گرامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 شب شعر شیراز به مناسبت هفته نکوداشت شیراز با حضور شاعران نام‌آشنای شیراز و سراسر کشور: محمدحسین بهرامیان غلامعلی خوشبخت احد ده بزرگی احمد شهریار میلاد عرفان پور محمدکاظم کاظمی غلامرضا کافی عبدالجبار کاکایی لیلا کردبچه محمد مرادی طیبه نیکو با اجرای سیدحسین متولیان پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ساعت ۱۹:۳۰ باغ جهان نما سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری شیراز و حوزه هنری انقلاب اسلامی استان فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آسمان از رحمتش نو کرد دنیای مرا بی‌خبر از این‌که کفشش می‌زند پای مرا . شش‌جهت از خود دویدن اینقدر آسان نبود مرگ اگر از هم نمی‌پاشید اجزای مرا . بی‌سبب هم نیست من زندانیِ حالم اگر دیده‌اند آواره‌ی دیروز، فردای مرا . من زمانی بوده‌ام مجنون که با دستِ خودش عشق در هر ذره می‌کارید صحرای مرا . شمعِ در بزمِ نشاطم، آرزو دارم که یار از وفورِ عیش نشناسد سر از پای مرا . یک نفر ایکاش برگردد در این شهرِ وجود تاکه در ملکِ عدم خالی کند جای مرا . سال‌ها مفتِ نگاهش بودم اما بعد از این سال‌ها در خواب خواهد دید سیمای مرا . احمد شهریار . . 20 فروردین 1402
برای دخترهای گلم الهام و هستی سادات . تو مصرعی و تو بیتی، نه، بهترین غزلی و تا ابد، نفسِ صبحِ روشنِ ازلی . میانِ سبکِ خراسانی و عراقی و هند اسیر هندی‌ام از بسکه مدعا مثلی . تو هستی منی، الهامِ شعر تازه‌ی من زرِ تمام عیاری، طلای بی‌بدلی . تو نظمِ باغِ بهشتی، شکوهِ یزدانی تو شعرِ حافظِ شیراز و خالی از خللی . چنان منزهی از نحس، آنقدر سعدی که زهره‌ای و از آغاز دشمنِ زحلی . بریده بودم از این زندگی، از این دنیا تو دستِ ردِ من اما به سینه‌ی اجلی . احمد شهریار . پ.ن: ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر مبارک 🌹
دیگر منم و از پی صیاد دویدن کافی‌ست از این شاخه به آن شاخه پریدن . افتادگی‌ام نرده‌ی بامِ فلکم بود چون اشک، سرافکنده شدم از نچکیدن . گر کوه به دریا نرسد، باز غمی نیست چون میوه رسید از نرسیدن به رسیدن . از دستِ تو این آینه باید که بیفتد تا نشکند این دل، نمی‌ارزد به تپیدن . با پای خودت می‌روی آخر سوی دنیا از این سفر آسان نبود دست کشیدن . عشاقِ جهان را هوس است ای لبِ چون لعل شرحِ دلِ خونینِ مرا از تو شنیدن . احمد شهریار
جوشید مشکِ مصرعِ موزونِ تازه‌ای از بندِ نافِ ‌آهوی مضمونِ تازه‌ای . آتش گرفت قلب و از این شهرِ سوخته گل کرد زابلِ نو و هامونِ تازه‌ای . آیینِ ما همیشه همین بوده از قدیم ما باز می‌رسیم به قانونِ تازه‌ای . داغیم، داغِ جمله کسانی که دیده‌اند تاریخ را در آینه‌ی خونِ تازه‌ای . تکرارِ داستانِ نظامی دگر بس است باید نوشت قصه‌‎ی مجنون تازه‌ای . احمد شهریار
عینِ حباب، از دلم آهی کشیده‌ام همرنگِ خواب، از سرِ دنیا پریده‌ام . در این جهان که هیجکسی نیست با کسی تنهایی بزرگ‌تر از خود ندیده‌ام . آیا هنوز چشم‌نواز است رنگِ من؟ یاقوت نیستم، دلِ در خون تپیده‌ام . مانندِ شمع آب شدم از کمالِ خویش چون هیچ‌سو نرفته به مقصد رسیده‌ام . هربار یوسف است و ترنج و زنانِ مصر من همچنان حکایتِ دستِ بریده‌ام . احمد شهریار
چنان شمع اگر هم هنر کرده باشد از آتش به خاکش سفر کرده باشد . مگو دشت پر گشت از خوف، شاید مسافر در آخر خطر کرده باشد . در این دشت شاید سواری، غباری از این سو، به آن سو گذر کرده باشد . و شاید در این دشت رودی، وجودی چه سودی که اصلا ضرر کرده باشد . در این ظلمتِ شب مگر شهریارا دعایی خدا را خبر کرده باشد . رسیده است حتما دعایی به جایی اگر آه را بال و پر کرده باشد . احمد شهریار هفدهم فروردین ماه
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) . خطایی را که می‌خواهد یزید، اصلا نخواهد کرد حسین (ع) - این مردِ میدان - بیعتی با زن نخواهد کرد . حسین (ع) آمد، چراغ خیمه را گل کرد و می‌دانست که شمعی خانه‌ی خورشید را روشن نخواهد کرد . علمدارِ حسین (ع) آری به ذلت تن نخواهد داد امان‌نامه اگر جوشن شود، بر تن نخواهد کرد . جنابِ حر برونِ خیمه‌ی مولا (ع) رسید و گفت که او - من آنچه با او کرده‌ام - با من نخواهد کرد . حسینا کهنه‌پیراهن به تن کن در مصاف امروز که دشمن رحم بر جامه سرِ سوزن نخواهد کرد . در آخر بد قماری کرد آن می‌خوارِ میمون‌باز که او را تا ابد از خشمِ حق ایمن نخواهد کرد . خداوندا بمیرانش که فردی چون یزید اینجا به‌غیر از زار مردن کار مستحسن نخواهد کرد . و زینب (س) چون علی (ع) در قصرِ باطل خطبه می‌خواند و کارِ خطبه‌اش را کوهی از آهن نخواهد کرد . دوباره خاکِ ما در سر هوای کربلا دارد ولی این‌بار از آنجا فکرِ برگشتن نخواهد کرد . مریضت یا حسین ابن علی (ع) در کربلای تو دو چشمش را به‌جز سوی نجف روزن نخواهد کرد . احمد شهریار
به استقبال از غزل معروف شهید سید اسماعیل بلخی (شاعر آزادی‌خواه و انقلابی کشور افغانستان) . . . چون به دریا برسی، قطره‌ی شبنم مطلب جانِ من، عشق کریم است، از او کم مطلب . بهرِ هرآن‌چه نیاز است، خدا کافی نیست؟ حاجتت را دگر از عالم و آدم مطلب . از خدا عشق بخواه و هوسِ رزق مکن آن‌چه از قبل تو را گشته فراهم، مطلب . ای‌ که در کعبه‌ی دل آمده‌ای، سرخوش باش و در این بادیه جز چشمه‌ی زمزم مطلب . حیف آن مردِ دلیری که پسرکُش باشد قدرتِ خویشتن از بازوی رستم مطلب . هر کسی معجزه‌ی خاص خودش را دارد آن‌چه موسی کند از عیسی مریم مطلب . تو به آن‌چه طلبیدی، نرسیدی یک عمر مگر ای دل به تو صدبار نگفتم، مطلب . این جواب غزلِ سیدِ بلخی که سرود: زین جهانی که در آنیم، به‌جز غم مطلب . شهریار، اشکِ تو بنیادِ تو را خواهد برد شوقِ تعمیر، از این سیلِ دمادم مطلب . احمد شهریار ۲۷مرداد۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛣 نماهنگ جاده بهشت 😍 🎼 قدم قدم به عشق تو می‌رسیم به یقین تو جاده بهشت تو راهه اربعین جون و پیر و مرد و زن از هرجای این زمین تو جاده بهشت تو راهه اربعین 🎙اجرای گروه سرود بین المللی بی قراران فرج زاهدان ✏️شاعر فارسی : خانم پگاه آذر ✏️شاعر انگلیسی :سید احمد حسین ✏️شاعر عربی :مرتضی حیدری آل کثیر ✏️شاعر اردو: سید احمد حسین 🎛تنظیم و میکس: عرفان جوادی ⚜تهیه کننده وسرپرست :محمد میرشکارپور 🎥 تصویر بردار : امیررضا قاسمی 🎞کارگردان و تدوین: محمدحسن قاسمی تهیه شده در: شبکه استانی ایلام 📍نشانی ما در فضای مجازی را دنبال کنید @sorud_bi_ghararan_faraj313
رباعی . کو فرصتِ آن که سخن آغاز کنند یا صنعتِ ایجاز که اعجاز کنند؟ از صفحه‌ی آب، محو می‌گردند، آه کافی‌ست حباب‌ها دهن باز کنند . احمد شهریار
اللهم عجل لولیک الفرج . گفتم که بحث‌مان سرِ نزدیک و دور نیست اما مگو که هیچ اثری از ظهور نیست . ماییم و روشنیِ رهِ انتظارِ دوست بیچاره آن که ساکنِ این شهرِ نور نیست . ماییم و انتظار که عالم کشیده است ماییم و جاده‌ای که دمی بی‌عبور نیست . پرسید تلخ نیست مگر انتظارِ او؟ گفتم مگو، نمک به نمکدان که شور نیست . آیا کسی که غافل از او مانده، زنده است؟ یا خانه‌ای که منتظرش نیست، گور نیست؟ . حتما در آن امام زمان (عج) جلوه گر شده قلبی که کعبه است و کم از کوهِ طور نیست . در آرزوی دیدنِ مهدی (عج) نشسته‌ام اهلِ ولا که عاشقِ حور و قصور نیست . گفتی چگونه عاشقِ صاحب‌زمان شوم؟ توفیق لازم است برادر، به زور نیست . احمد شهریار
رباعی . آن شب که زمان بر لبه‌ی ساعت بود مهمانِ فقط یک شبه‌ی ساعت بود آن‌وقت زمان سقوط کرد و خونش بر گردنِ هر عقربه‌ی ساعت بود . احمد شهریار
استقبال از غزلِ معروفِ شیخِ اجل سعدی شیرازی (ره) . سعدیِ ما گفته از خصالِ محمد (ص) پس تو بگو شهریار از آلِ محمد (ص) . گشته خدیجه (س) چنین بلند که او را دیده خدا لایقِ وصالِ محمد (ص) . غیرِ علی (ع) هیچ مردِ دیگری اینجا رشد نکرده‌ست در ظِلالِ محمد (ص) . دختِ محمد (س) غرورِ مریم و حواست امِّ ابیهاست، خوش به حالِ محمد (ص) . دارد اشاره به قصه‌ی حسنین‌ (ع)‌اش سجده‌ی طولانی و مجالِ محمد (ص) . سرورِ باغِ جنان شوند و جوانان این دو نوه، این دو تا نهالِ محمد (ص) . حضرتِ عباس (ع) گشت ماهِ تمامش شد علیِ اصغرش هلالِ محمد (ص) . روی علی اکبر (ص) است در همه عالم آینه‌ی جلوه‌ی جمالِ محمد (ص) . اجر رسالت چه بود؟ این که نباشد ذکرِ محمد (ص) بدونِ آلِ محمد (ع) . احمد شهریار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا