eitaa logo
احوال حوزه
2.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با آدمین : @Mojir_h
مشاهده در ایتا
دانلود
احوال حوزه
موضوع کلی: #بررسی_تغییرات_کنش_گریِ_اجتماعی_سیاسیِ_امام_حسین (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با
معاویه برای این‌که خیالش از خلافت یزید بعد از خود راحت باشد، در مناطق مهم سرزمین‌های اسلامی، یعنی شام، عراق و حجاز، به بیعت گرفتن از مردم برای یزید روی آورد. عموم مردم این مناطق، احوالات یزید را شنیده و دیده بودند و می‌دانستند که او جوانی فاسد، هرزه و عیاش است و نه لیاقت حکومت بر مسلمین را دارد و نه توانایی آن را. لذا عموما مخالف بودند و سر و صداهایی نیز شنیده می‌شد. امام حسین(ع) نیز در بیان دلایل مخالفت خود با این مسأله، علاوه بر موارد پیش‌گفته، به صراحت و علناً به عدم حق خلافت برای غیر از جانشینان واقعی پیامبر(ص) و نیز مخالفت آشکار ولایت‌‌عهدیِ یزید با قرارداد صلح امام حسن(ع) با معاویه، اشاره می‌کرد. اما معاویه و عمالش، با دادن رشوه‌های قابل توجه به بزرگان و نخبگان مناطق، یا در صورت لزوم با تهدید آن‌ها، بیعت آنان را می‌گرفتند و سایر مردم نیز به تبعیت از آنان بیعت می‌کردند. تنها تعداد اندکی از این بزرگان از جمله امام حسین(ع) تا آخر زیر بار بیعت نرفتند. در تمام جوامع، نخبگان و بزرگانی هستند که به انحاء مختلف بر توده‌ی مردم اثرگذارند. یکی از عوامل مهم ایجاد اراده (حق یا ناحق) در مردم، همراه بودنِ نخبگان با آن اراده است که سبب همراهی اراده‌ی عمومی می‌شود. امام حسین(ع) نیز در نامه‌نگاری‌ها و دعوت‌های خود برای قیام، به سراغ بزرگان و متنفذان اجتماعی می‌رفت. اما این، سبب رها کردن توده‌ی مردم نبود، بلکه زمینه‌ای برای همراهیِ آنان بود. امام خمینی(ره) هم بارها، نخبگان (علما، روشنفکران، دانشجویان و...) را مخاطب سخنان خود قرار می‌داد و از آنان دعوت می‌کرد تا اراده‌های عمومی را به سمت حق جهت دهند. امام خمینی(ره)، قیام برای نفس و خودخواهی را ریشه‌ی تمام فسادها و بدبختی‌ها و سیاه‌روزی‌های جامعه می‌داند و راه رهایی از آن را، قیام برای خدا بیان می‌کند. خداوند در توصیف اقدامات پیامبر(ص) می‌فرماید که او غل و زنجیر اسارت را از گردن و دست و پای مردم باز می‌کند. دارایی‌های دنیا می‌تواند نعمت باشد و بعضی از آن‌ها لازم است؛ اما دل‌بستگی و وابستگی به دنیا، مایه‌ی تباهی انسان است. انسان ذاتا بسیار بزرگ‌تر و وسیع‌تر از این دنیاست؛ این دنیا برای حقیقتِ انسان، کوچک است. اگر انسان دل‌بسته و وابسته‌ی دنیا شد، حقیر و کوچک می‌شود. انسان آن‌قدر عظمت و شرافت دارد که جز بندگی خدا، بندگی هر چیز دیگری دونِ شأن اوست. لذا بندگی دنیا، او را به زنجیرِ اسارت و بردگی می‌کشاند و از حقیقت انسانیت و قله‌های شرافت و کرامت، دور می‌کند. آزادیِ حقیقی، در گروی بندگیِ حقیقت است. لذا وقتی اباعبدالله(ع) به یارانش فرمود که آزادید که بروید، نرفتند و ماندن در کنار حسین(ع) را نهایت آزادی می‌دانستند. حافظ از جورِ تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که در بند توام آزادم T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
⭕️ امیرکبیر پسر ناصرالدین شاه را به جرم رشوه از حکومت قم عزل کرد و شاه به توصیه عمه‌ی خود او را ابقا می‌کند؛ امیر کبیر در نامه‌ای به شاه این چنین می‌نویسد: فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بياورند تا اعليحضرت بدانند اداره امور مملکت با توصیه عمه و خاله نمی‌شود. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze