eitaa logo
احوال حوزه
2.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با آدمین : @Mojir_h
مشاهده در ایتا
دانلود
احوال حوزه
موضوع کلی: #بررسی_تغییرات_کنش_گریِ_اجتماعی_سیاسیِ_امام_حسین (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با
حکومت حق، تنها با اراده‌ی مردم برپا می‌شود؛ حکومتی که بر خلاف اراده‌ی مردم شکل بگیرد، حتی اگر معصوم(ع) در رأس آن باشد، حکومت حق نیست. لذا امام علی(ع) فرمود که اگر حضور و اراده‌ی مردم نبود، حکومت را نمی‌پذیرفتم؛ درحالی‌که حکومت، حق ایشان بود. انسان بودنِ انسان، به داشتنِ اراده و اختیار است؛ کمال انسانی، در گروی انتخاب و اراده‌ی خوبی‌هاست؛ ایمان، میل و گرایش قلبی است؛ هدایت، باید به ایمان منجر شود؛ لذا رشد دادن و هدایت انسان‌ها، تنها به این است که کاری کنی که او خود، خوبی‌ها را انتخاب کند و به سمتش حرکت کند. حرکت غیر ارادی به سمت خوبی‌ها و بدون علاقه به خوبی‌ها، اساسا رشد و کمال و هدایت‌یافتگی محسوب نمی‌شود. وظیفه‌ی حکومت دینی، رشد و هدایت مردم است. لذا حکومت اسلامی که وظیفه دارد اراده‌ی به‌حقِ مردم را محقق کند، حق ندارد اراده‌ی مردم را (ولو اراده‌ی ناحق) سرکوب کند. چون این مغایر با هدایت‌گری و رشددهی است در این موارد، حکومت، تنها وظیفه‌ی ارشاد و تبلیغ دارد تا مردم، خودشان اراده‌ی حق کنند؛ وگرنه حتی اگر به قیمت از بین رفتنِ حکومت اسلامی هم تمام شود، حقِ سرکوب اراده‌ی مردم را ندارد. امام علی(ع) مخالف پذیرش حکمیت بود و روشن‌گری نیز می‌کرد، اما مردم در نهایت آن را اراده کرده و می‌خواستند. در این تضادِ بین اراده‌ی به حقِ حکومتِ حق، با اراده‌ی ناحقِ مردم، امام(ع)، اراده‌ی خود را به مردم تحمیل نکرد و فرمود: «لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ» (من نمی‌توانم شما را مجبور به چیزی کنم که دوست ندارید). در جنگ معاویه با امام حسن(ع)، معاویه پیشنهاد صلحی داد که امام حسن(ع) حکومت را رها کند و او خلیفه شود تا جنگ ادامه نیابد. امام حسن(ع) به شدت مخالف است، چرا که حکومت، حقِ اوست و معاویه دشمن حق است؛ اما عموم مردم خواستار پذیرش صلح شدند. هرچه امام حسن(ع) آگاهی‌بخشی کرد، افاقه نکرد. برخی از موافقان امام(ع)، او را تشویق به ادامه‌ی جنگ، مجبور کردن مردم به آن و نادیده گرفتن اراده‌ی آن‌ها کردند، اما امام حسن(ع) نپذیرفت و این اراده‌ی ناحق مردم را که منجر به سقوط حکومت ائمه(ع) و شکل‌گیریِ حکومتی باطل شد، سرکوب نکرد. در پاسخ به اعتراض حجر ابن عدی به این کار، امام(ع) فرمود: «همه‌ی مردم آن‌چه را تو دوست داری، دوست ندارند... اگر آن‌ها هم در نیت و بصیرت مثل تو بودند، اقدام می‌کردم [ولی این‌گونه نیستند]». پیشنهاد قیام را به امام حسین(ع) دادند، اما ایشان رویکرد و موضع امام حسن(ع) را تأیید و تأکید کرد. این‌ها مبنای تفکر جمهوریتِ نظام اسلامی است. رهبر انقلاب، امسال، نسبت به وجود مخالفانِ جمهوریتِ نظام که حکومت دینی را بی ارتباط با خواست و اراده‌ی مردم می‌دانند، هشدار داد و به عنوان نمونه‌ی افراطیِ این رویکرد، داعش را مثال زد. امام خمینی(ره) با این‌که تنها فقها و علمای دین، مسؤولیت حکومت و سیاست را به دست بگیرند و مردم کنار بروند، به شدت مخالف بود و این را برای ایران، «توطئه‌ای بدتر» از تفکر جدایی دین از سیاست می‌دانست. ایشان معتقد بود اکثریت، رأیشان هرچه باشد، ولو به خلاف، ولو به ضرر خودشان، معتبر است و کسی حق ندارد جلویشان را بگیرد. همچنین ایشان معتقد بود که مردم خودشان می‌فهمند و «لازم نیست که حالا یک چند سال هم ما درسشان بدهیم» که بینش سیاسی پیدا کنند، بعد رأیشان را بپذیریم. پشتوانه‌ی این اطمینان به انتخاب و اراده‌ی مردم همان تفکر و رویکرد امام علی(ع) است که تحمیل اراده (ولو به حق) بر انسان‌ها را نمی‌پذیرد؛ و البته امام خمینی معتقد بود «قهراً مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب می‌کنند و آرای عمومی نمی‌شود خطا بکند.» همین آزادی و احترام به اراده‌ی مردم است که تضمین می‌کند اگر زمانی خطا کردند و  «اگر غلطی را گذاشتند، قدم اول را که برداشت همین ملت عزلش می‌کنند تمام می‌شود». اما اگر آزادی و اراده را از مردم سلب کنی، نه هدایت شده‌اند، نه درست انتخاب می‌کنند، نه مجالی برای اصلاح انتخاب غلطشان دارند. سرکوب اراده‌ی انسان از طرف دیگران، نابود کردن انسانیت اوست، اما سرکوب اراده‌ی نفس اماره‌ی خود به واسطه‌ی اراده‌ی نفس لوامه‌ی خود، از لوازم رشد است. در حیطه‌ی فردی باید اراده کنیم که اراده‌ی ما به دست عقل و انسانیتمان باشد، نه غریزه و حیوانیتمان. اراده کنیم که اراده‌ی ما به دست عقل کل باشد، به دست خدا؛ نه به دست شیطان. آن‌گاه است که به اوج کمال انسانی می‌رسیم. T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
💠جایگاه عزاداری در فرقه گنابادیه 🔸یکی از انحرافات فرقه گنابادیه این است که کربلا و عاشورا در تفکرات این فرقه جای ندارد. 🔹البته چون اقطاب گنابادیه تا عصر صفویه همه سنی بوده‌اند کمتر از امام حسین علیه‌السلام در تفکرات آنها دیده شده و اگر برخی از اهل سنت که اهل بیت را نیز قبول داشته اند( مثل شاه نعمت الله) در زندگی آنها اثری از عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام وجود ندارد. 🔻حتی کسانی چون عبد القادر گیلانی عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام را حرام می داند.{1} 🔻نور علی تابنده قطب گنابادیه در عید سال 81 که مصادف با ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا بود به مناسبت عید نوروز پیامی منتشر می نماید که ریشه روضه را می زند و می گوید: دو عید داریم یکی عید قربان و دیگری عید فطر که مراسم رسمی عبادی مثل نماز خواندن در آن برقرار کرده اند و یک عید هفتگی داریم که جمعه است، پس عزا نداریم.{2} 👈بعد در مورد روضه و ذکر مصیبت برای اهل بیت می گوید: در زمان ائمه یاد حضرت به این اسم و به این رسم نبود.{3} 🔰اینکه ایشان گفته اند که ما در زمان ائمه چنین چیزی نداشتیم باید گفت یا تاریخ نخوانده‌اند یا می خواهند برداشت خودشان رابگویند. البته از کسی که هیچ اطلاعی از اصول اولیه دین هم ندارد بیشتر از این نمی‌شود توقع داشت. 📚پی نوشت 1-نفحات الانس صفحه 56 2-پیام نوروزی نورعلی تابنده در سال 81 3-همان کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
موضوع کلی: (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با رویکرد کنش‌گریِ اهل بیت(ع) : دوران حکومت معاویه - کنش‌گریِ اعتراضی بدون بر هم زدن وحدت اجتماعی - پرهیز از پیوندهای اجتماعیِ کمک‌کننده به ظلم - اهمیت ازدواج در پیوندهای اجتماعی / اهمیت رضایت طرفین در ازدواج
احوال حوزه
موضوع کلی: #بررسی_تغییرات_کنش_گریِ_اجتماعی_سیاسیِ_امام_حسین (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با
بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه که به معنای ترک جنگ بود، امام حسین(ع) در فرصت‌های مختلف به بیان حق و اعتراض به ظلم می‌پرداخت، اما هرگز اقدام به قیام نکرد. امام(ع) پشت سر مروان که کارگزار معاویه در عراق بود نماز می‌خواند و در نتیجه جماعت و وحدت را حفظ می‌کرد، اما به سخنان و رفتار او، اعتراض نیز می‌کرد. معاویه به مروان دستور مکتوب داد که برای یزید از خواهرزاده‌ی امام حسین(ع)، ام کلثوم دختر حضرت زینب(س) خواستگاری کند؛ هر چه مهریه خواست می‌دهد تا پدر‌ دختر که بدهکار بود نیز بتواند بدهی‌اش را بدهد. معاویه هدف از این ازدواج را ایجاد دوستی و آشتی بین دو عشیره (بنی امیه و بنی هاشم) بیان کرد. از آن‌جایی که معاویه بر خلاف پیمان صلح، یزید را ولیعهد خود قرار داده بود، می‌خواست با این ازدواج، مانع اصلی پیش روی یزید، یعنی مخالفت علویان را بر طرف کند. پدر دختر از امام حسین(ع) مشورت خواست؛ هم‌زمان، پسرعموی دختر نیز خواستگار او بود؛ امام(ع) با ازدواج ام کلثوم با یزید مخالف بود اما با ام کلثوم صحبت کرد و خواستگاری هر دو را مطرح کرد و فرمود که نظر  خودش بر پسرعموی اوست و اگر مهریه‌ی زیاد می‌خواهد، خود ایشان باغی را به او هدیه می‌کند. در نهایت، ام کلثوم، پسر عمویش را بر یزید ترجیح داد. وقتی مروان به خواستگاری آمد، امام حسین(ع) ضمن بیان برتری جایگاه خود نزد خداوند، دشمنیِ خود با بنی امیه را به خاطر خدا اعلام کرد و فرمود که به خاطر دنیا با آنان دوستی نمی‌کنیم. مهریه‌ی زیاد را مخالف سنت رسول خدا(ص) دانست و فرمود از مهرالسنه (= هزار و دویست گرم نقره) بیشتر نمی‌گیریم. همچنین پرداخت بدهیِ پدر از مهریه‌ی دختر را مردود اعلام کرد و استقلال مالی زن و عدم حق تصرف دیگران (حتی پدر) در اموال زن را نشان داد. در نهایت هم اعلام کرد که ام کلثوم می‌خواهد با پسرعمویش ازدواج کند. در مسأله‌ی ازدواج، شخصیت و تفکرات خانواده‌ی همسر نیز مهم است و نمی‌شود آن را در نظر نگرفت. همچنین رضایت طرفین در ازدواج، شرط صحت عقد است و کسی (حتی پدر) نمی‌تواند کسی را به اجبار و اکراه، به عقد دیگری در بیاورد. خواندن صیغه‌ی عقد بدون رضایت طرفین، باعث ایجاد محرمیت نمی‌شود. امام حسین(ع) در این ماجرا، هم بر حق بودن خویش را بیان کرد، هم سنت‌های غلط بنی امیه را نشان داد و هم از یک پیوند سیاسی به نفع جریان ظلم، جلوگیری کرد. T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
🔹 عاشورا پیام‌ها و درس‌هایی دارد. عاشورا درس می‌دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می‌دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می‌دهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم‌ در یک صف قرار می‌گیرند. درس می‌دهد که جبهه‌ی دشمن با همه‌ی توانایی‌های ظاهری، بسیار آسیب‌پذیر است... درس می‌دهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی‌بصیرت‌ها فریب می‌خورند. بی‌بصیرت‌ها در جبهه‌ی باطل قرار می‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند. همچنان‌که در جبهه‌ی ابن‌زیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بی‌بصیرت‌ها بودند. ۱۳۷۱/۴/۲۲ کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
موضوع کلی: (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با رویکرد کنش‌گریِ اهل بیت(ع) : دوران حکومت معاویه ٢ - تفاوت موردی در وظایف رهبر و رهرو - مخالفت امام حسین(ع) با قیام علیه معاویه، علی‌رغم بیان اعتراضات تند به او - اهمیت پایبندی به وعده‌ها، پیمان‌ها و قراردادهای فردی و اجتماعی
احوال حوزه
موضوع کلی: #بررسی_تغییرات_کنش_گریِ_اجتماعی_سیاسیِ_امام_حسین (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با
. بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه و نیز بعد از شهادت امام حسن(ع) گروه‌های مختلفی از شیعیان (به ویژه عراقیان) در  نوبت‌های مختلف، امام حسین(ع) را تشویق به قیام علیه معاویه می‌کردند؛ اما امام(ع) با این قیام مخالف بود و آنان را نیز بر حذر می‌داشت و می‌فرمود که تا مرگ معاویه اقدامی نکنید. امام حسین(ع) در این مواجهات بیان می‌داشت که خود موافق ادامه‌ی جهاد بود، ولی هم نیت او درست بوده و هم نیت امام حسن(ع) مبنی بر صلح. در عمل نیز باید تابع امام حی بود. به عبارتی، امام حسین(ع) به عنوان رهرو و هرکس دیگری در آن شرایط، وظیفه داشت که مخالف تسلیم حکومت به معاویه باشد، اما آن‌گاه که اراده‌ی مردم چیز دیگری شد و حاضر به همراهی امام حسن(ع) نشدند، ایشان به عنوان رهبر، وظیفه داشت که صلح را بپذیرد. امام حسین(ع) از معترضین جدی حکومت معاویه بود؛ در هر فرصتی، جنایات و انحرافات معاویه را بیان می‌کرد. در دیدارهای رودررو و نیز نامه‌نگاری‌ها، اعتراضات تندی را متوجه معاویه می‌کرد و او را مورد توبیخ قرار می‌داد. اما هم به یارانش و هم به خود معاویه بیان می‌فرمود که قصد جنگ با او را ندارد. امام حسین(ع) در گفت‌وگو با حجر ابن عدی درباره‌ی دلیل عدم قیام علیه معاویه بعد از قرارداد ترک جنگ، می‌فرماید که چون پیمان بسته‌ایم، دیگر هیچ راهی برای قیام نداریم. وفای به عهد و پیمان، بسیار با اهمیت است؛ تا جایی‌که حتی حق نداریم پیمان خود با دشمن را هم بشکنیم. البته اگر دشمن پیمان را بشکند، دیگر پیمانی وجود ندارد که بخواهیم به آن پایبند باشیم. لذا یکی از حجت‌هایی که امام حسین(ع) برای قیام علیه یزید بیان می‌دارد، این است که حکومت یزید مبتنی بر تخلف از پیمان صلح امام حسن(ع) و معاویه است لذا از هر نظر باطل است. امام خمینی(ره) نیز در موارد مختلفی، یکی از دلایل مخالفت با شاه را این می‌داند که بر اساس قانون اساسی آن زمان هم، سلطنت پهلوی و بر اساس متمم قانون اساسی، مصوبات مجلس شورای ملی، همگی غیر قانونی بود. لذا پایبندی به قوانین مجلس و دستورات شاه را حتی قانوناً، لازم نمی‌دانست. قول‌ها و وعده‌هایی که به دیگران می‌دهیم، دِین به گردن ما می‌آورد. در حدیثی از امام صادق(ع) می‌خوانیم که وعده‌ای که به برادر دینی خود می‌دهیم، مثل نذری است که برای خدا می‌کنیم؛ به جز این‌که کفاره ندارد؛ و خلف وعده را شروع مخالفت با خداوند بیان می‌دارد. قرآن کریم، قبح و زشتی خلف وعده را نزد خداوند بسیار بزرگ می‌داند و ما را از آن برحذر می‌دارد. رواج عدم پایبندی به قول و وعده در جامعه‌ (از سطح خانواده تا سطح حاکمیتی)، باعث افزایش بی‌اعتمادی در جامعه و گسست اجتماعی می‌شود. چنین جامعه‌ای دچار رکود و ناامیدی شده و در بحران‌ها بسیار آسیب‌پذیر خواهد بود. T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیان زیبای شهید مطهری درباره نحوه تأثیرشایعات [فضای مجازی] و وظیفه‌ی ما در مواجهه با شایعات کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
موضوع کلی: (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با رویکرد کنش‌گریِ اهل بیت(ع) : ولایت‌‌عهدیِ یزید - دلایل مخالفت علنی و قاطع امام حسین(ع) - نقش نخبگان در تعیین سرنوشت جامعه - بندگیِ حقیقت، آزادی از زنجیر اسارتِ تعلقات دنیوی
احوال حوزه
موضوع کلی: #بررسی_تغییرات_کنش_گریِ_اجتماعی_سیاسیِ_امام_حسین (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با
معاویه برای این‌که خیالش از خلافت یزید بعد از خود راحت باشد، در مناطق مهم سرزمین‌های اسلامی، یعنی شام، عراق و حجاز، به بیعت گرفتن از مردم برای یزید روی آورد. عموم مردم این مناطق، احوالات یزید را شنیده و دیده بودند و می‌دانستند که او جوانی فاسد، هرزه و عیاش است و نه لیاقت حکومت بر مسلمین را دارد و نه توانایی آن را. لذا عموما مخالف بودند و سر و صداهایی نیز شنیده می‌شد. امام حسین(ع) نیز در بیان دلایل مخالفت خود با این مسأله، علاوه بر موارد پیش‌گفته، به صراحت و علناً به عدم حق خلافت برای غیر از جانشینان واقعی پیامبر(ص) و نیز مخالفت آشکار ولایت‌‌عهدیِ یزید با قرارداد صلح امام حسن(ع) با معاویه، اشاره می‌کرد. اما معاویه و عمالش، با دادن رشوه‌های قابل توجه به بزرگان و نخبگان مناطق، یا در صورت لزوم با تهدید آن‌ها، بیعت آنان را می‌گرفتند و سایر مردم نیز به تبعیت از آنان بیعت می‌کردند. تنها تعداد اندکی از این بزرگان از جمله امام حسین(ع) تا آخر زیر بار بیعت نرفتند. در تمام جوامع، نخبگان و بزرگانی هستند که به انحاء مختلف بر توده‌ی مردم اثرگذارند. یکی از عوامل مهم ایجاد اراده (حق یا ناحق) در مردم، همراه بودنِ نخبگان با آن اراده است که سبب همراهی اراده‌ی عمومی می‌شود. امام حسین(ع) نیز در نامه‌نگاری‌ها و دعوت‌های خود برای قیام، به سراغ بزرگان و متنفذان اجتماعی می‌رفت. اما این، سبب رها کردن توده‌ی مردم نبود، بلکه زمینه‌ای برای همراهیِ آنان بود. امام خمینی(ره) هم بارها، نخبگان (علما، روشنفکران، دانشجویان و...) را مخاطب سخنان خود قرار می‌داد و از آنان دعوت می‌کرد تا اراده‌های عمومی را به سمت حق جهت دهند. امام خمینی(ره)، قیام برای نفس و خودخواهی را ریشه‌ی تمام فسادها و بدبختی‌ها و سیاه‌روزی‌های جامعه می‌داند و راه رهایی از آن را، قیام برای خدا بیان می‌کند. خداوند در توصیف اقدامات پیامبر(ص) می‌فرماید که او غل و زنجیر اسارت را از گردن و دست و پای مردم باز می‌کند. دارایی‌های دنیا می‌تواند نعمت باشد و بعضی از آن‌ها لازم است؛ اما دل‌بستگی و وابستگی به دنیا، مایه‌ی تباهی انسان است. انسان ذاتا بسیار بزرگ‌تر و وسیع‌تر از این دنیاست؛ این دنیا برای حقیقتِ انسان، کوچک است. اگر انسان دل‌بسته و وابسته‌ی دنیا شد، حقیر و کوچک می‌شود. انسان آن‌قدر عظمت و شرافت دارد که جز بندگی خدا، بندگی هر چیز دیگری دونِ شأن اوست. لذا بندگی دنیا، او را به زنجیرِ اسارت و بردگی می‌کشاند و از حقیقت انسانیت و قله‌های شرافت و کرامت، دور می‌کند. آزادیِ حقیقی، در گروی بندگیِ حقیقت است. لذا وقتی اباعبدالله(ع) به یارانش فرمود که آزادید که بروید، نرفتند و ماندن در کنار حسین(ع) را نهایت آزادی می‌دانستند. حافظ از جورِ تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که در بند توام آزادم T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا دائما به تو خبر می‌دهد و وعده می‌دهد که در آینده بر جسم تو ابتلائاتی وارد می‌شود. 👈 مثلا تو در آینده پیر خواهی شد، ریشت سفید خواهد شد، نور چشمت و قوه سامعه‌ات ضعیف خواهد شد و تمام قوایت به تحلیل خواهد رفت. از حالا مرتبا اعلام می‌کند و همه را نشان می‌دهد، به صورتی که انسان شک نمی‌کند. 👈 یعنی الان که این جسم سالم است و این قوّتها کاستی نگرفته است باید عمل کرد، در آینده نخواهی توانست. اگر بخواهی خودت را فریب بدهی و بگویی در آینده عمل می‌کنم، پیشاپیش به تو اطلاع می‌دهد که در آینده دیگر این امکانات و این قوه و قدرت وجود ندارد. نگو «ما حالا جوانیم، این حرفها چیست»، در جوانی کار کن که در پیری دیگر نمی‌توانی، بعد از پیری هم که دیگر مردن است. آشنایی با قرآن، جلد ۱۲، ص ۱۰۸ و ۱۰۹ کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
موضوع کلی: (ع) و میزان انطباق نهضت انقلاب اسلامی با رویکرد کنش‌گریِ اهل بیت(ع) : خروج و قیام امام حسین(ع) - مرگ اراده‌ها، مرگ جامعه - ناممکن بودنِ زندگی در جامعه‌ی مرده - حیات‌بخشیِ قیام عاشورا T.me/reza_tabibzade