#گزیده_کتاب_شهیدنوید📚
🔹پدرها خیلی سریع گرم صحبت شدند و رفاقت بینشان شکل گرفت.
مادرها هم که از قبل همدیگر را دیده بودند و طبق قاعده ی همه دوره همی های زنانه حرف برای گفتن کم نمی آمد.
#آقانوید اما خیلی کم صحبت کرد. به احترام ماه صفر 🏴 نمی خواست خیلی بگو بخند داشته باشد، باوجود این به دل پدرو برادرم نشسته بود.
فقط برادرم بعد از اینکه رفتند گفت : « خیلی پسرخوبی بود، فقط با شغلش مشکلی نداری؟ می دونی سوریه رفتن همه چی داره ؟ جانبازی، اسارت، شهادت»
این را که گفت به فکر فرو رفتم، نمی توانستم به کسی بگویم که من هربار #آقانوید را می بینم #یاد_شهادت می افتم🥀ـ😭.
نمی توانستم بگویم که راه رفتنش، نگاهش، حرف زدنش من را #یادشهدا می اندازد.
نمی توانستم بگویم که توی همین جلسه هم وقتی نگاهش کردم #نورشهادت را توی صورتش دیدم و توی دلم گفتم : خدا به مادرش رحم کنه. 😢
#ادامه 👇
@ahyyagroup