eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
544 دنبال‌کننده
25 عکس
20 ویدیو
20 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب اربعین ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ :۸ تأکید ویژه بر زیارت اربعین و شمرده شدن از علائم مؤمن؛ عن أبي محمد الحسن بن علي العسكري علیه‌السلام أنه قال: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسين، وزيارة الاربعين، والتختم باليمن، وتعفير الجبين والجهر ببسم الله الرحمن الرحيم ج۱۰۱ص۱۰۶/ تفاسیر مختلف از روایت/رد شبهه پیرامون ابداع زیارت اربعین توسط /احیای زیارت اربعین حدود ۱۵۰سال قبل توسط مرحوم با پیاده‌روی در مسیر زیارت/ کتاب مرحوم آقای در مورد زیارت/ تکثیر در مورد و رد برخی شبهات/ رسم شدن آدرس دروغ دادن در مورد شیعه مثل دروغ روایت راجع به بدی ؛ قال المفضل بن عمر قال لي جعفر بن محمد يا مفضل اتدري اينما وقعت دار الزوراء قلت الله و حجته اعلم فقال اعلم يا مفضل ان في حوالي الري جبلا اسود تبني في ذيله بلدة تسمي طهران و هي دار الزوراء التي تكون قصورها كقصور الجنة ونسوانها كالحور العين واعلم يا مفضل انهن يتلبسن بلباس الكفار و يتزين بزي الجبابرة و يركبن السروج و لا يتمكن لازواجهن و لا تفي مكاسب الازواج لهن فيطلبن الطلاق منهم ويكتفي الرجال بالرجال والنساء بالنساء وتشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال فانك ان تريد حفظ دينك فلا تسكن في هذه البلدة ولا تتخذها مسكنا لانها محل الفتنة وفر منها الي قلة الجبال ومن الحجر الي الحجر كالثعلب باشبالهمرندي، ، ص۲۹۷-۲۹۸؛ سند نداشتن روایت و انتساب دروغ آن به بحارالأنوار توسط مولف در زمان احمدشاه قاجار؛ فرمایش علیه‌السلام را در جواب باید تفسیر کرد؛ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام یَقُولُ: نَحْنُ قُرَیْشٌ وَ شِیعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَمُ؛ ص۴۰۳-۴۰۴؛ توضیح علامه پیرامون این روایت: بیان: و شیعتنا العرب أی العرب الممدوح من کان شیعتنا و إن کان عجما و العجم المذموم من کان عدونا و إن کان عربا؛ ج۶۴ص۱۷۶ شروع جریان اربعین بعد از علیه‌السلام در مجلس / توضیح پیرامون منابع اولیه / اکثر کتاب‌های در دست ما منابع دست چهارم است/ بحارالأنوار را علامه مجلسی از منابع دست اول شیعه مثل و و و و جمع‌آوری کرده است/ توصیف ماجرای خطبه امام سجاد علیه‌السلام توسط یک /جریان تشکیل حکومت در و حکومت ۷۰۰ساله ایشان/ دانشمند در امپراتوری /از بین رفتن حکومت امویان آندلس در جنگ‌های / مولف کتاب پیرامون خطبه امام سجاد علیه‌السلام نوشته / از منابع دست اول شیعه از صدتا دوتایش رسیده و مابقی از بین رفته/ظلم مضاعف به در طول تاریخ/جریانی از یکی از اساتید پیرامون مظلومیت شیعه/ جریان شهادت فجیعانه (یَعْقوب بن اِسْحاق دورَقی اَهْوازی (۱۸۶ق-۲۴۴ق) توسط /مظلومیت مضاعف شیعه در دوران و و علیهم‌السلام/ آزادی در میان شیعیان در زمان مذکور به علت مجاهداتها/ بیان فرزند مرحوم پیرامون از بین رفتن اکثر آثار شیعه بودن خطبه امام سجاد علیه‌السلام/ نفوذ توسط برخی افراد و جریان ملک حسین پدربزرگ پادشاه /غیرقابل شناخت بودن شأن حقیقی /جریاناتی از مجلس یزید و واکنش زن یزید/گذاشته شدن سنگ بنای بر سیدالشهداء علیه‌السلام در /احساس خطر یزید از وجود اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام و بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام از شام مظلومیت علیهم‌السلام حکم شرعی در و درصورت نبودن گل مالیدن به بدن برای ستر عورت؛ الستر الواجب في نفسه من حيث حرمة النظر يحصل بكل ما يمنع عن النظر، ولو كان بيده، أو يد زوجته، أو أمته. كما أنه يكفي ستر الدبر بالأليتين وأما الستر الصلاتي: فلا يكفي فيه ذلك ولو حال الاضطرار بل لا يجزئ الستر بالطلي بالطين أيضاً حال الاختيار. نعم يجزئ حال الاضطرار على الأقوى وإن كان الأحوط خلافه... ج۵ص۲۷۴/ فقر همچون در صدر اسلام/علت جواز هفت پارچه کفن مصائب سلام‌الله‌علیها بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام به در اربعین روضه بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام به کربلا در روز اربعین شب اربعین صفرالمظفر ۱۴۴۶ ۱۴۰۳٫۶٫۳ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
«و أقبح الخطيئة بعد النسك» چقدر بد است انسان بعد از اهل نسک و عبادت بودن به خطیئه و معصیت کشیده شود که این هم از عرش به فرش می‌آید؛ جریان زن بدکاره‌ای که با یک نصیحت خیرخواهانه عاقبت به خیر شد: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: کَانَ عَابِدٌ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمْ یُقَارِفْ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا شَیْئاً فَنَخَرَ إِبْلِیسُ نَخْرَةً فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ جُنُودُهُ فَقَالَ مَنْ لِی بِفُلَانٍ فَقَالَ بَعْضُهُمْ أَنَا لَهُ فَقَالَ مِنْ أَیْنَ تَأْتِیهِ فَقَالَ مِنْ نَاحِیَةِ النِّسَاءِ قَالَ لَسْتَ لَهُ لَمْ یُجَرِّبِ النِّسَاءَ فَقَالَ لَهُ آخَرُ فَأَنَا لَهُ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَیْنَ تَأْتِیهِ قَالَ مِنْ نَاحِیَةِ الشَّرَابِ وَ اللَّذَّاتِ قَالَ لَسْتَ لَهُ لَیْسَ هَذَا بِهَذَا قَالَ آخَرُ فَأَنَا لَهُ قَالَ مِنْ أَیْنَ تَأْتِیهِ قَالَ مِنْ نَاحِیَةِ الْبِرِّ قَالَ انْطَلِقْ فَأَنْتَ صَاحِبُهُ فَانْطَلَقَ إِلَی مَوْضِعِ الرَّجُلِ فَأَقَامَ حِذَاهُ یُصَلِّی قَالَ وَ کَانَ الرَّجُلُ یَنَامُ وَ الشَّیْطَانُ لَا یَنَامُ وَ یَسْتَرِیحُ وَ الشَّیْطَانُ لَا یَسْتَرِیحُ فَتَحَوَّلَ إِلَیْهِ الرَّجُلُ وَ قَدْ تَقَاصَرَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ وَ اسْتَصْغَرَ عَمَلَهُ فَقَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ بِأَیِّ شَیْ ءٍ قَوِیتَ عَلَی هَذِهِ الصَّلَاةِ فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ أَعَادَ عَلَیْهِ فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ أَعَادَ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنِّی أَذْنَبْتُ ذَنْباً وَ أَنَا تَائِبٌ مِنْهُ فَإِذَا ذَکَرْتُ الذَّنْبَ قَوِیتُ عَلَی الصَّلَاةِ قَالَ فَأَخْبِرْنِی بِذَنْبِکَ حَتَّی أَعْمَلَهُ وَ أَتُوبَ فَإِذَا فَعَلْتُهُ قَوِیتُ عَلَی الصَّلَاةِ قَالَ ادْخُلِ الْمَدِینَةَ فَسَلْ عَنْ فُلَانَةَ الْبَغِیَّةِ فَأَعْطِهَا دِرْهَمَیْنِ وَ نَلْ مِنْهَا قَالَ وَ مِنْ أَیْنَ لِی دِرْهَمَیْنِ مَا أَدْرِی مَا الدِّرْهَمَیْنِ فَتَنَاوَلَ الشَّیْطَانُ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ دِرْهَمَیْنِ فَنَاوَلَهُ إِیَّاهُمَا فَقَامَ فَدَخَلَ الْمَدِینَةَ بِجَلَابِیبِهِ یَسْأَلُ عَنْ مَنْزِلِ فُلَانَةَ الْبَغِیَّةِ فَأَرْشَدَهُ النَّاسُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ جَاءَ یَعِظُهَا فَأَرْشَدُوهُ فَجَاءَ إِلَیْهَا فَرَمَی إِلَیْهَا بِالدِّرْهَمَیْنِ وَ قَالَ قُومِی فَقَامَتْ فَدَخَلَتْ مَنْزِلَهَا وَ قَالَتِ ادْخُلْ وَ قَالَتْ إِنَّکَ جِئْتَنِی فِی هَیْئَةٍ لَیْسَ یُؤْتَی مِثْلِی فِی مِثْلِهَا فَأَخْبِرْنِی بِخَبَرِکَ فَأَخْبَرَهَا فَقَالَتْ لَهُ یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَ لَیْسَ کُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَهَا وَ إِنَّمَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ هَذَا شَیْطَاناً مُثِّلَ لَکَ فَانْصَرِفْ فَإِنَّکَ لَا تَرَی شَیْئاً فَانْصَرَفَ وَ مَاتَتْ مِنْ لَیْلَتِهَا فَأَصْبَحَتْ فَإِذَا عَلَی بَابِهَا مَکْتُوبٌ احْضُرُوا فُلَانَةَ فَإِنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَارْتَابَ النَّاسُ فَمَکَثُوا ثَلَاثاً لَمْ یَدْفِنُوهَا ارْتِیَاباً فِی أَمْرِهَا فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (علیه السلام) أَنِ ائْتِ فُلَانَةَ فَصَلِّ عَلَیْهَا وَ مُرِ النَّاسَ أَنْ یُصَلُّوا عَلَیْهَا فَإِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهَا وَ أَوْجَبْتُ لَهَا الْجَنَّةَ بِتَثْبِیطِهَا عَبْدِی فُلَاناً عَنْ مَعْصِیَتِی. روضه ج۸صص۳۸۴ـ۳۸۵؛ پوزخند به یک گناهکار که در شأن او نبود و سبب عاقبت به شری او شد؛ خطر بزرگی که اهل عبادت و اخلاص را تهدید می‌کند؛ و المخلصون علی خطر عظیم ج۱ص۲۷۷؛ جریانی از و تشرف سالیانه‌اش خدمت علیه‌السلام در و برخورد امام علیه‌السلام با وی به جهت عدم حفظ شأن : «از آن جمله حکایتی است که در تاریخ مدینة المؤمنین قم که از حسن بن محمّد قمّی است به این عبارت وارد است: رُوِّیتُ عَنْ مَشَایِخِ قُمَّ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ الْحَسَنِ بن جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ کَانَ بِقُم یَشْرَبُ الْخَمْرَ عَلانِیَةً، فَقَصَدَ یَوْماً لِحَاجَةٍ بَابَ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الأَشْعَرِیِّ، وَکَانَ وَکِیلاً فِی الأَوْقَافِ بِقُمَّ، فَلَمْ یَأْذَنْ لَهُ، وَرَجَعَ إِلَی بَیْتِهِ مَهْمُوماً.
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» ج۱صص۱۵۳-۱۵۴. انسان در چارچوب فکری خوب امور را طی کرده تا به مرگ منتهی شود؛ انسان خود را در چارچوب پذیرش خدای متعال قرار داده که شامل می‌شود؛ در عابد شده؛ اگر کسی صورت عبادت را بنمایاند به این و گفته می‌شود و نه ولی وقتی در او ملکه شد به او عابد می‌گویند؛ تبیین معنای نسک: قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ :۱۶۲ «يا هشام ما أقبح الفقر بعد الغنى و أقبح الخطيئة بعد النسك، و أقبح من ذلك العابد للّه ثمّ يترك عبادته» بررسی امکان برگشت از ملکه (=شخصیت ثانوی)؛ تبیین معنای ؛ لغت در عرب به کسی گفته می‌شود که از خودش هیچ شأنی در برابر مولای خود ندارد؛ نمونه‌هایی از برخورد با کسی که در جنگ‌ها اسیر و عبد شده مثل در آوردن کاسه سر و یا رنگ کردن فرش با خون اسیر و کشتگان که از این‌جا بحث طهارت و نجاست خون به کار رفته در فرش در فقه مطرح شده است مرا سهم دادی که در پای پیل تنت را بسایم چو دریای نیل منتسب به خیزید و خز آرید که هنگام خزانست باد خنک از جانب خوارزم وزانست آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست دهقان به تعجب سر انگشت گزانست کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار جنایات در قبال بردگان در و ؛ عبد کالا حساب می‌آمده؛ کسی‌که در قبال خدای خود هیچ شأنی برای خود نمی‌بیند عبد نامیده شده؛ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ :۴۱؛ برخورد با بنده و عبد با مولا از راه‌های مختلف مثل و یا شایستگی مثل جناب در محضر صلوات الله علیه؛ احوال بزرگ‌زاده بود و که شاهزاده بود؛ جریان قصد خریدن قنبر توسط آشنایان برای حاکم و پادشاهی بر قوم خود؛ عبد مانند قنبر از ملکه خود بر نمی‌گردد ولی برخی که عبد هستند در صدد فرار هستند؛ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً صلی‌الله علیه وآله وسلم بنده‌ام بنده ولی بیخردم خواجه با بیخردی می خردم خواجه‌ام دید و پسندید و خرید واگهی داشت ز هر نیک و بدم جریان تن دادن به اسارت و کنیزی جناب سلام الله علیها برای رسیدن خدمت صلوات الله علیه شاهنشه روم دختری داشت در برج عفاف اختری داشت آينه عصمت و ادب بود دارای شرافت نســـب بود می‌بود مليکه نام ناميش می‌داشت پدر چون جان گراميش آزاده نواده حــــــواری شایســــــته هر بـــزرگواری شمعون وصی مسیح جدش از باغ کمال رسته قدش برده نسب از هر سو ملیکا از قیصر و جانشین عیسی سیر زینبی جناب نرجس خاتون سلام الله علیهما؛ تفاوت عبد با کره و ناراحتی و عبد با دلدادگی خود را به شمار غلامانش می‌آورم و دور از ادبم عبادت از سر خوف و ترس و امور مشابه با تلنگری ممکن است برگردد برخلاف آنکه عبادتش از راه دلدادگی و و لازمه است بر نمی‌گردد؛ آفت و احتمال بازگشت از عبودیت مقیم آستان وصل حیدر مهذب گشته دور از هر هوایی چگونه باشدش با ضربتی چوب رود غیر سرای اوی جایی روایت قطع دست که محب امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه بود به جرم دزدی: البرسي: بالإسناد و غيره، يرفعه، عن الأصبغ بن نباتة أنّه قال: كنت جالسا عند أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب- (عليه السلام)- و هو يقضي بين الناس إذ أقبل‌ جماعة و معهم أسود مشدود الأكتاف، فقالوا: هذا سارق يا أمير المؤمنين، فقال- (عليه السلام)-: يا أسود سرقت؟ قال: نعم، يا أمير المؤمنين، قال [له‌]: ثكلتك امّك، إن قلتها ثانية قطعت يدك، سرقت؟ قال: نعم [يا مولاي‌]. قال: ويلك انظر ما ذا تقول، سرقت؟ قال: نعم [يا مولاي‌]، فعند ذلك قال- (عليه السلام)-: اقطعوا يده لأنّه‌ وجب عليه القطع. قال: فقطع يمينه فأخذها بشماله و هي تقطر دما، فاستقبله رجل يقال له ابن الكوّاء، فقال له: يا أسود من قطع يمينك؟ قال: قطع يميني سيّد المؤمنين و قائد الغرّ المحجّلين، و أولى الناس باليقين، و سيّد الوصيّين‌ أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب- (عليه السلام)- إمام الهدى، و زوج فاطمة الزهراء ابنة محمد المصطفى، أبو الحسن المجتبى، و أبو الحسين المرتضى، السابق إلى جنّات النعيم، مصادم الأبطال، المنتقم من الجهّال، معطي‌ الزكاة، منيع الصيانة من هاشم القمقام، ابن عمّ الرسول، الهادي‌ إلى الرشاد، الناطق بالسداد، شجاع مكّي، جحجاح وفيّ (فهو نور) بطين أنزع، أمين من آل حم و يس، و طه و