🖍️مهندسی متن: یعنی اینکه پرده های داستان را جابه جا کنی. حتی اگر بتوانی و به اصول نویسندگی بی احترامی نشود!!!،روایت راتغییر بدهی و از نو بنویسی.
🖍️باز( نو)نویسی: ماجرا را اینطور بنویسی:
صاحبخانه تماس میگیرد و تسلیت میگوید.شخصیت را دلداری میدهد که اجارهی این ماه، خیرات من است برای داغی که دیده ای.
شخصیت بعد از قطع تماس،سرش را به پشتی صندلی ماشین تکیه میدهد. نورچراغ قرمز ، چشمهایش را میپوشاند. اشک شوق میریزدو مدام لبهایش را تکان میدهد. سرت را نزدیک میکنی ببینی چه میگوید…
_الحمدالله، الحمدالله، الحمدالله..
⭕️نویسندگی،حال عجیبی است. وقتی که واردش میشوی، محکوم میشوی به دیدن بیشتر، شنیدن بیشتر و زندگی عمیق تر.
آن روز که روایت شخصیت ،واقعیت داشت و منِراوی مسافر اسنپ بودم؛ نمیتوانستم هیچ کاری برای شخصیتم انجام دهم. آن لحظه آرزو کردم کاش داستانش واقعیت نداشت و یا کاش من صدای فرو ریختنش را نمی شنیدم.و ای کاش که مجبور نبودم عمیق تر زندگی کنم…
بعد تر اما دوباره به #تو فکر کردم. که اگر بودی، ما آدمها چه قدر تغییر میکردیم. شخصیتهای زندگی حالشان خوب بود.منِراوی از #تو و حال خوبِ شخصیتها میگفتم. و هیچ چراغ قرمزی در جهان روی صورتی نمی افتاد.
پس #تو کجایی؟! #تویی که عزیز این جهانی…
#از_تو
#از_جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️