eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
14.1هزار ویدیو
209 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت امام سجاد(ع) فرصتی شد تا به این کتاب تصویری ارزشمند گریزی بزنیم و آن بخش از حکایت امام سجاد(ع) و صیاد بچه آهو را بار دیگر تأمل کنیم. کتاب چادرهای سوخته این گونه روایت می کند که روزی صیادی بچه آهویی در بغل داشت و به طرف کاخ یزید می رفت. برای این منظور باید از کنار خرابه عبور می کرد. هنگام عبور از کنار خرابه، چشمان حضرت سکینه(س) به آن بچه آهو افتاد. همان دختری که امام حسین(ع) او را « خیر النسوان» نامیده بودند. امام سجاد(ع) برخاست و از صیاد پرسید: به کجا می روی؟ او در جواب گفت نزد یزید می روم. شنیده ام او به خاطر علاقه به سگ و میمون و بوزینه پول خوبی می دهد و حتی به حیواناتش نیز لباس حریر و طلا می پوشاند. از آن جا که من بی پول و نیازمند هستم می روم شاید دل یزید را به دست آورم و پولی کسب کنم. امام(ع) فرمود: این بچه آهو را به چه قیمتی می فروشی؟ صیاد فکری کرد و گفت: 200 درهم. ولی خیلی سریع و با دلواپسی گفت: شما که درهم و دینار ندارید؟! امام صبورانه منتظر ایستاده بود. صیاد کهنه کار بچه آهو را آورد. پیشکش کرد. با ناامیدی گفت: پولش؟ امام فرمود: مشتی خاک از زمین بردار. صیاد که احساس کرد شاید فریب خورده است. خک شد و مشتی خاک و سنگ از زمین برداشت. امام فرمود: حال دستانت را باز کن. دست مرد صیاد پر از طلا شده بود. نیم نگاهی به امام سجاد(ع) انداخت. پرسید شما که هستید؟ سپس وقتی امام را شناخت به التماس افتاد که حضرت دل و قلب او را نگاه کند تا با نگاهی زنگار قلب و روحش پاک شود. صیاد به دستان بسته امام بوسه می زد. اشک می ریخت و خاک بر سر می کرد که اهل بیت پیامبر(ع) را در غل و زنجیر می بیند. خبر به یزید رسید. با خشم مرد صیاد را احضار کرد. زمانی که فهمید او شیعه امام سجاد(ع) شده است دستور به قتلش داد. اما چندی نگذشت که خبر کشته شدن صیاد در همه جا پیچید. یزید هراسان شده بود. تصمیم گرفت تا امام سجاد(ع) را نیز بکشد. امام سجاد(ع) به همراه فرزندشان محمد بن علی حضرت باقرالعلوم(ع) که تنها 5 سال داشت به همراه جمع دیگر اسراء وارد کاخ شدند. یزید آماده اجرای حکم قتل امام سجاد(ع) بود که فرزند کوچک امام سجاد(ع) جلو آمد و گفت: « اطرافیان فرعون از اطرافیان تو بهتر هستند». یزید با غیظ خاصی پرسید: چرا؟ امام باقرالعلوم(ع) فرمودند: برای اینکه وقتی فرعون از اطرافیانش سوال کرد که با موسی و هارون چه کنم؟ آن ها گفتند: رهایش کن، در شأن شما نیست که آن ها را بکشید. یزید که در ابلهی و کودنی زبانزد بود، پرسید: راستی به چه دلیل؟ ستاره دانش الهی با هوش نبوی و اقتدار تمام با استناد به سوره اعراف آیه صد و یازده گفت: چون اطرافیان فرعون همگی حلال زاده بودند ولی تو و رفقای تو همگی اولاد ناپاک هستید. اولاد پیغمبر(ع) را کسی نمی کشد مگر اینکه از اولاد ناپاکان باشد. یزید که در دام فراست و علم الهی ایشان گرفتار شده بود به ناچار دستور مرخصی امام(ع) و دیگران را داد. ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✳️ داستان ماهی و نمک و مروارید: شیخ صدوق (ره) به سند خود از زهری نقل می‌کند که روزی در خدمت امام سجاد علیه السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم، حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متأثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه ای که رنج و محنت و پریشانی های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده اید بیاورید. دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می دهد. آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه اش نمود که نه دندان بچه ها می تواند این نان ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده ات را سیر می کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان طور که در بازار راه می رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان ها را پس آورده اند و گفتند: بچه های ما این نان های خشک را نمی توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان ها را به بازار آورده ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم. آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی توانستند آن نان ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص های نان را به ما برگردان که آن ها را به غیر از ما کسی نمی خورد. ⭐️ به کانال بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 📱 رسانه باشید ما را به دوستانتون معرفی کنید 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 معجزه علیه‌السلام در دانشگاه حقوق بشر ۱۴۰۰ ساله سران ایستاده برای کتاب رساله الحقوق امام سجاد علیه‌السلام کف زدند. 🔰به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
30.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 علیه السلام، در رساله حقوق شان در مورد چه می فرمایند.⁉️ 🗣 با شرح استاد طاهایی( اعلی الله مقامها) 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💎 مقام حضرت عباس علیه‌السّلام : 💠 | علیه السّلام: 🌟 رحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. ✨ خدا را رحمت کند، حقا که را بر خویشتن مقدم داشت و خود را فدای آن حضرت نمود تا اینکه دست‌های مبارکش قطع شد. خدای مهربان در عوض دست‌های عباس علیه‌السلام دو بال به وی عطا کرد تا به‌وسیله آن‌ها در بهشت با ملائکه پرواز نماید. کما اینکه این نعمت را نیز به بن ابی‌طالب عطا کرد. عباس را نزد خداوند است که در روز همه بر آن می‌برند. 📚 ، صفحه ۴۶۲ 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🏴 ای داغدار آینه‌ی سلام معنای صبر و داغ و سجود و دعا سلام سجاد ای صحیفه‌ی تو مصحفِ شهود سجاده‌ی گشوده به سمتِ خدا سلام 🏴 حضرت ، اسوه زهد، تقوا، صبر و شکیبایى تسلیت باد. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 👈 شیعیان واقعی در رفتار و گفتار حضرت علیه السلام 🔸حضرت امام صادق علیه السلام در جمع بعضى از اصحاب خود چنين فرمود: امام سجّاد، حضرت علىّ بن الحسين عليهماالسّلام روزى در منزل خود نشسته بود، كه ناگهان متوجّه شد كه كسى درب منزل را مى كوبد. پس حضرت به كنيز خود فرمود: برو ببين كيست ؟ و چون كنيز پشت درب آمد، سؤال نمود: كيست كه درب منزل رامى زند؟ جواب داده شد: ما جمعى از شيعيان شما هستيم . كنيز برگشت و چون خبر را براى حضرت آورد،امام زين العابدين عليه السّلام سريع از جاى خود حركت نمود و باشتاب آمد ودرب منزل را گشود؛ ولى همين كه چشمش به آن افراد افتاد، با افسردگى بازگشت و فرمود: اين ها دروغ گفتند كه ما از شيعيان شما هستيم ؛ زيرا وقار و هيبت ايمان در چهره ايشان ديده نمى شود! و نيز آثار عبادت و پرستش در جسم آنان آشكار نيست ! همچنين اثرات سجده در پيشگاه خداوند، بر پيشانى آن ها مشخّص نبود! سپس امام سجّاد عليه السّلام افزود: شيعيان ما با يك چنين علامت هائى شناخته مى شوند، كه بدن آنان رنجور بوده ، پيشانى و چهره شان بر اثر كثرت سجده و عبادت در پيشگاه بارى تعالى از نورانيّت خاصّى برخوردار مى باشد. 📚صفات الشّيعه صدوق : ص 28، ح 40. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 👈یار تهى دستان 💎 امام محمّد باقر عليه السّلام فرموده است : هنگامى كه پدرم امام سجّاد زين العابدين عليه السّلام به شهادت رسيد و خواستم پيكر مطهّر او را غسل دهم ، عدّه اى از اصحاب و اهل منزل را كنار جنازه آن حضرت احضار كردم . چون بدن مقدّس حضرت برهنه و آماده غسل دادن شد، حاضران به مواضع سجده حضرت سجّاد عليه السّلام نگاه كردند، كه در اثر سجده هاى طولانى ، پوست پيشانى و سر زانو، كف پا و كف دستهايش سخت شده و پينه بسته بود، چون كه او در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و سجده هاى بسيار طولانى انجام مى داد. و هنگامى كه به پشت و سر شانه هاى پدرم امام سجّاد عليه السّلام نظر افكندند، اثراتى همانند جاى طناب مشاهده كردند؛ و چون علّت آن را پرسيدند؟ در پاسخ ايشان گفتم : قسم به خداوند! كسى غير از من سبب آن را نمى داند و چنانچه پدرم زنده مى بود، هرگز رازش را فاش نمى كردم . آن گاه امام باقر عليه السّلام افزود: هر وقت مقدارى كه از شب سپرى مى گشت و اهل منزل مى خوابيدند، پدرم وضو مى گرفت و دو ركعت نماز مى خواند؛ و سپس آنچه آذوقه در منزل موجود بود، جمع مى نمود و در خورجينى مى ريخت و آن را روى شانه اش مى انداخت و از منزل بيرون مى رفت و به سمت محلّه هاى فقيرنشين حركت مى كرد و آن محموله ها را بين بيچارگان و تهى دستان تقسيم مى كرد. و كسى هم او را نمى شناخت ، فقط مى دانستند كسى آمده و بين آن ها چيزى تقسيم كرده است و هر شب منتظر او بودند و درب منازل خود را باز مى گذاشتند تا سهميّه شان را جلوى منزلشان بگذارد. و اين برآمدگى ها و كبودى هائى كه بر سر شانه و پشت پدرم مى باشد، اثرات همان حمل آذوقه براى تهى دستان و بيچارگان مى باشد. 📚مستدرك الوسائل : ج 7، ص 182، ح 6. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💢با پنج کس همنشینی و رفاقت نکن❗️ 💎 امام سجاد(علیه السلام) در سفارشی فرمودند: ✅ فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت نکن: ✍️ از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند. ✍️ از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز؛ زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد. ✍️ از همنشینی با بخیل برحذر باش؛ که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند. ✍️ از همنشینی با احمق(کم عقل) اجتناب کن؛ زیرا او می خواهد به تو سودی رساند، ولی به زیان تو می انجامد. ✍️ از همنشینی با قاطع رحم (کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است) بپرهیز؛ که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. 📚مجموعه ورام؛ ج 2، ص 15 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🔸سه مصیبت بزرگ انسان در هر روز🔸 🔷 مردی نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و از اوضاع و احوال بد خود، خدمت آن حضرت گلایه کرد که مثلا : 🔸خرج بالاست 🔸و درآمدم کفاف زندگیم را نمی دهد؛ 🔸 طلبکاران امانم را بریده اند و خلاصه سفره دل باز کرد و شکایتهایی از این دست را که بین ما هم رایج است خدمت امام علیه السلام بازگو کرد و منتظر شنیدن سخنی راهگشا از آن حضرت شد. 🔷امام سجاد علیه السلام برای تسکین دردهای این مرد و تمام کسانی که مانند او گرفتار ناملایمتی روزگار شده اند به حقایقی اشاره کردند که توجه به آنها سبب می شود تا فشار جانکاه روزگار از گُرده آدمی برداشته و به فراموشی سپرده شود. 💎 امام سجّاد علیه السلام فرمودند : مِسکینٌ ابنُ آدَمَ ! لَهُ فی کُلِّ یَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا یَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، ولَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَیهِ المَصائبُ وأمرُ الدُّنیا فَأمّا المُصیبَةُ الاُولی : فالیَومُ الَّذی یَنقُصُ مِن عُمرِهِ، وإنْ نالَهُ نُقصانٌ فی مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، والدِّرهَمُ یَخلُفُ عَنهُ وَالعُمرُ لا یَرُدُّهُ شیء. والثانِیةُ : أنَّهُ یَستَوفی رِزقَهُ، فإن کانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَیهِ، وإن کانَ حَراما عُوقِبَ عَلَیهِ. والثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِکَ ـ قیلَ : وما هِیَ؟ قالَ ـ : ما مِن یَومٍ یُمسی إلّا وقَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا یَدری عَلَی الجَنَّةِ أم عَلَی النّارِ ؟! ⭐️ بینوا آدمی! هر روز سه مصیبت به او می رسد و حتی از یکی از آنها پند نمی گیرد که اگر پند می گرفت، سختیها و کار دنیا بر او آسان می شد: 1️⃣ مصیبت نخست روزی است که از عمر او کم می شود. در صورتی که اگر از مال او چیزی کم گردد، اندوهگین می شود حال آن که درهم (مال) جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمی شود. 2️⃣ مصیبت دوم این است که روزیش را به طور کامل دریافت می کند که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد کیفر می بیند. مصیبت سوم از اینها بزرگتر است. عرض شد: آن چیست؟ فرمود: 3️⃣ هیچ روزی را به شب نمی رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، اما نمی داند به سوی بهشت یا به سوی آتش ؟! 📚بحار الأنوار : 78/160/20. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🎁 پاداش گریه بر مصائب اهل بيت عليهم السلام : 🌷 علیه السلام : 🔴أیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ فِینَا - لِأَذًی مَسَّنَا مِنْ عَدُوِّنَا فِی اَلدُّنْیَا بَوَّأَهُ اَللَّهُ بِهَا فِی اَلْجَنَّةِ مُبَوَّأَ صِدْقٍ ◻️ هر مؤمنی بخاطر ایذاء و آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونه‌هایش جاری شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایسته‌ای دهد . 📚 کامل الزیارات / ترجمه ذهنی تهرانی؛ ج ۱، ص ۳۲۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجد‌ه‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست تا کشتی نجات حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
ای شام، کربلای تو یا زین‌العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین‌العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل، غذایِ تو یا زین‌العابدین 🏴 شهادت علیه‌السلام، اسوه زهد، تقوا، صبر و شکیبایى تسلیت باد. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💠 👈نوید آتش به قاتلان شهدای کربلا توسط علیه السلام ▪️منهال بن عمرو می گوید: برای انجام حج به مکه رفتم و در آنجا به محضر امام_سجاد علیه السلام رسیدم . آن حضرت با دیدن من، از محل اقامتم پرسید و فرمود: از حرملة بن کاهل اسدی چه خبر؟ گفتم: او زنده است و در کوفه سکونت دارد . حضرت با دیدگان اشکبار دست به آسمان بلند کرد و سه مرتبه فرمود: «اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حرالنار; پروردگارا! داغی آهن را به او بچشان . پروردگارا! او را به آتش دوزخ بسوزان » . منهال می افزاید: وقتی به کوفه بازگشتم، باخبر شدم که «مختار» به خونخواهی امام حسین علیه السلام قیام کرده است . با یکی از دوستانم به قصد دیدار او حرکت کردیم . زمانی که به حضور مختار رسیدیم، او اسب خود را طلبید و با سپاهیانش به سوی محله کناسه کوفه حرکت کرد . ما نیز با او همراه شدیم . مدتی نگذشت که ماموران مختار، حرمله را دست بسته آوردند مختار با دیدن آن مرد جنایتکار گفت: - حمد و سپاس خدایی را که مرا بر تو مسلط نمود . آنگاه دستور داد تا دست و پاهای او را قطع کنند . سپس دستور داد تا آتشی روشن کنند و حرمله را در آتش افکنند . لحظه ای نگذشت که حرمله را در میان آتش سوزان دیدم . ناخودآگاه به یاد دعای امام سجاد علیه السلام در مکه افتادم و از روی تعجب چند بار گفتم: سبحان الله، سبحان الله ... ! مختار با شنیدن این ذکر، رو به من کرد و گفت: چرا تسبیح گفتی؟! داستان سفر و دعای امام سجاد علیه السلام را نقل کردم و گفتم: از مشاهده اجرای نفرین آن حضرت به دست تو تعجب کرده، خدایم را تسبیح می کنم . مختار از شنیدن این خبر بسیار شادمان شد . در حالی که هیجان زده شده بود، گفت: الله، الله، آیا به راستی ابوالحسن در مورد حرمله چنین نفرین فرمود؟ گفتم: آری، به خدا سوگند! آنگاه فورا از اسب پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده ای طولانی به جا آورد و خدا را به سبب افتخاری که نصیبش شده بود، شکر کرد . 📚بحارالانوار، ج 45، ص 332 . 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 موضوع : امام سجاد(ع) و نماز👆👆 ع 🔰 به کانال اخبار بپيونديد. 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید.