eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
67 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
🪶📜 در تهذیب الأحکام از امام صادق علیه السَّلام آمده است: مؤمن نمی تواند وامی را بگیرد مگر وثیقۀ ادایِ آن را داشته باشد، گرچه مجبور شود به گدایی درب خانه مردم رود و با یک دانه خرما او را برگردانند. مراد حدیث آن است کسی که حتی کارمند است اگر قرض می کند که اگر حقوق او به فرض محال به علت ورشکستگی دولت قطع شد، باید مبلغ قرض را چیزی برای فروختن در دست اش باشد بفروشد و قرض خود بدهد و به خانه مردم برای گدایی برای سیر کردن شکم خود برود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۳۸ مرضیه پیرزنی خسیس است که در حال جان دادن است. زمستان سردی است و برف سنگین همه جا را پوشانده است. یکی از دخترهای مرضیه که در شهر دیگر زندگی می کند خبردار اش می کنند برای دیدار مادر و لحظات آخر زندگی او بیاید. وقتی دخترش وارد اتاقی می شود که مادر در حال جان دادن است، سراسیمه با کفش هایش وارد می شود، مادر در حال مرگ با انگشت اشاره ای می کند و همه متوجه می شوند مرادش کفش های دخترش هست که او را ناراحت کرده... جالب این که مرضیه به قدری دنیادوست است که وصیت کرده بعد از مرگش بیست سال کسی اتاق و خانه و زندگی او را دست نزند. او پنج شنبه ها برای خانه اش خواهد آمد و آنجا قدم زده و استراحت خواهد کرد... واقعاً امان از جهل مردم که در عالم برزخ هم تعطیلات آخر هفته بر خود تصور می کنند و دنبال گردشگاه هستند. اکنون درب خانه مرضیه خانم قفل است و اتاق و خانه را مرتب کرده و درب را بسته اند تا روح او در عالم برزخ اذیت نشود... آری! به راستی طمع انسان برای بقاء در این دار فنا به قدری است که حد و مرز نمی شناسد... ✍حسین‌ جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۹۱ 📆۱۴۰۲/۱۱/۱۴ 🌟سَمَی: به معنای نشان دار کردن چیزی برای مشخص شدن آن را گویند. "وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ" اسب را مُسَوَّمه و نشان دار می کردند؛ یعنی بر بدن او داغی می نهادند تا از دیگر اسبان جدا و متمایز در شناخت گردد.حق تعالی برای نابودی ظالمان در قوم لوط نبی می فرماید: لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ (۳۳_ذاریات) سنگ هایی از کلوخ فرستادیم. مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (۳۴_ذاریات) که نشان دار شده بود برای نابودی اسراف کنندگان. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ (۱۲۵_آل عمران) یعنی فرشتگانی که نشان دار شده اند در خلقت شان، که فقط مؤمنان را در برابر ظالمان یاری کنند، و هدف از خلقت شان فقط این امر است. وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (۴۹_بقره) یعنی فرعون شما را با عذاب های نشان دار عذاب می کرد، پسران تان می کشت و دختران تان زنده نگه می داشت. اگر کسی را شلاق بزنند "يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ" نکرده اند، ولی اگر دزدی را به خاطر سرقت انگشتان اش را قطع کنند "يَسُومُون" کرده اند چون هر کجا رود نمی تواند نشان سارق بودن خود را پنهان کند. هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ (۱۰_نحل) مراد از "شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ" یعنی از آب باران درختانی بر شما می روید نشان دار که هر کدام نشانه مخصوص خود دارند، برخی میوه دارند برخی برای الوار نشان دار هستند. "بادهای موسمی" را از آن جهت گویند چون این بادها نشان دار است و هر کدام از یک جهت خاص و با سردی و گرمی یا ملایمت نشان داری می وزد. حق تعالی می فرماید: "بِسْم اللّه الرَّحمٰن الرَّحیٖم" یعنی وجود قدسی خویش را با لفظ جلاله اللّه و با صفات کبیره رحمانیّت و رحمت اش نشان دار می کند. يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ (۴۱_الرحمن) سیما از این ریشه است، و از آن جهت سیما گویند چون چهره هرکس با تناسب ابرو و چشم و... نشان دار شده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶📜 در تهذیب الأحکام از امام صادق علیه السَّلام آمده است که فرمودند: هر کس از خانه و کاشانه خود آواره می شود می گوید: من غریبم.غریب آن کسی است که در بلاد مشرکین آواره باشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی آن بزرگ خالقِ حکیم هستی، جهان از عناصر اربعه آفرید و در تمام این عناصر، مقطعی را حیات آدمی قرار داد. در شکم مادر در آب زنده بود، در برون خاک با هوا زندگی کرد و هوای نفس بر او قرار داد. بعد از مرگ، او را به زیر خاک برد و فقط آتش ماند. پس بعد از برخاستن از خاک این آدمی است که انتخاب می کند که در آتش، زندگی ابدی خود طی کند یا خیر؟ وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ خدایا! ما را از عذاب آتش، نگاهدار. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۳۹ محمد هیجده سال دارد و جوانی مؤمن و پاک است ولی دچار شبهه شده است. او اعتقاد دارد که دختر و پسر باید با هم در مدرسه و زندگی مختلط باشند تا رشد کنند. او معتقد است به جای کنترل محیط، باید قلب های مردم با علم بخشی سرشار گردد. می گویم: تصور کن گرسنه ای و به مغازه کبابی رفته ای. قطعاً بوییدن بوی کباب مشام تو را لذت خواهد داد ولی آیا هدف کباب پز از پخت کباب فقط بوییدن و لذت بردن آن است؟ بی تردید آن را برای صرف و خوردن در سیخ کرده است. آیا بوییدن کباب گرسنگی تو را رفع می کند یا بر گرسنگی و اذیت نفس می پردازد؟ بی تردید اگر بگویی: من از نفس خوردن بی نیازم و گرسنه نمی شوم دروغ گفته ای. اگر بگویی: بوی کباب جز مشام من، شکم ام هم سیر می کند باز دروغ گفته ای... پس اگر بگویی میل به جنس مخالف نداری و زمانی که جنس مخالف را می بینی میل نزدیکی نمی کنی باز دروغ گفته ای... پس انسان عاقل گرسنه باید خیلی احمق باشد که در مغازه کبابی رود و دود کباب در مشام کند که این بوی خوب در ظاهر لذت، ولی در باطن عذاب و سختی است. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹فرق نبی و رسول چیست؟ 📆۱۴۰۲/۱۱/۱۷ هر رسول نبی است و هر نبی رسول است. رسالت به ارسال و رساندن کلیات خواسته خدا از بشر از حلال و حرام الهی را شامل می شود که اعم از ابلاغ توحید و معاد است. وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (۵۶_فرقان) اما نبوت، نبأ و خبر از جزئیات این رسالت است که آن را به همگان نمی‌رساند، بلکه به اهل آن رسانده و خبر می دهد و بخش عمده ای از نبوت و اخبار در وجود خود را با خویش بعد از مرگ اش می برد‌. پس قطعاً تمام علم نبوت حضرت از آنچه در معراج دیده بود و.... در زمین نمی ماند. مثال، وقتی نبی مکرم اسلام (ص) بر منبر رفته و همه مردم را خطاب قرار داده و می فرماید: ای مردم! بترسید از خداوند و اموال خود به باطل و ربا و بدون تجارت که تراضی در آن باشد نخورید ابلاغ رسالت کرده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
ولی وقتی به ابوذر می گوید: شَقی از شکم مادر شَقی و سعید، از شکم مادر سعید است به او از عالم الست نبأ و خبر می دهد که نیاز به خبر دادن این امر برای همگان به علت سنگینی مطلب نیست. چون برای همگان فهم این امر هم ممکن نبوده و احتمال خطایشان متصور است. نبی از رسول اعم تر است چون هر رسالتی در نبوت است، ولی هر نبوت در رسالت نیست؛ برای همین نبوت را در اصول دین جای داده اند و رسالت را ذکر نکرده اند. پس اطلاق عنوان رسول مکرم اسلام یک عنوانی ناقص و نارسا در برابر نبی مکرم اسلام (ص) است و بهتر است نبی مکرم اسلام (ص) عنوان شود. اینکه می گویند: امامت از نبوت بالاتر است به این معناست که امامت از رسالت بالاتر است چون رسول، رسالت خود را انجام داده ولی در بخش نبوت و انتقال انباء غیب فرصت و شرایط کامل بر او در زمان حیات اش فراهم نشده است و امامت وظیفه نبوت کامل را بر دوش دارد که حدیث امام به نوعی أنباء نبی از غیب را تشریح و تبیین می کند. اطلاق عنوان بالاتر در این امر، عنوان مناسبی برای مفهوم نیست چون رنگ و بوی قیاس می دهد و در اذهان برخی از فِرَق اسلام مقام امامت، از مقام نبوت بالاتر می بَرد، بلکه دقیق آن است که گفته شود نبوت یک پیامبر از رسالت او مهم تر است و امامت یک امام مقامی برای تبیین نبوت یک نبی است. پس امامت اولیٰ تر از نبوت است و باید برای درک نبوت نبی، نخست امام را دریافت و از آن ورود کرد. پس امامت اولیٰ تر از نبوت است و شناخت امام مقدم بر شناخت نبی بوده و ولایت او مقدم بر ولایت نبی است. چون کسی که علم امام را نشناسد و ولایت او بر خود قبول نکند نمی تواند نبوت نبی را هم بشناسد و برای شناخت نبأ و اخبار نبی باید نخست أنباء و اخبار امام که غالباً از قول نبی است شناخته شود و کسانی که گمان می کنند تشیّع نبوت را کنار گذاشته و امامت را کفایت از نبوت قرار داده است به خطا رفته اند. چرا که خاتم النبیین فقط یک نفر بوده و آن هم وجود مقدس نبی مکرم اسلام (ص) است‌. بلکه تشیّع برای درک مقام نبوت خاتم النبیین از علم امامت ائمه ورود و آن را اولیٰ بر این امر قرار داده است چرا که ائمه اهل بیت تک تک شان محو در جدّ مبارک شان نبی مکرم اسلام (ص) بوده اند، و هیچ یک مستقل از أنباء آن حضرت خود را قرار نداده و حکمی بر زبان نرانده اند. حال برای روشن شدن بیشتر این موضوع لازم است به واکاوی لغاتی مرتبط با این بحث پرداخته شود: 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۹۲ 🌟نَقَب: برای رسیدن به یک هدف بر روی یک سطح دو راه ممکن است؛ یا با خود سطح و در روی سطح باید حرکت شود، یا در فاصله ای از سطح مورد هدف، در زمین کانالی زده می شود تا از عمق به سطح زمین هدف برسند که به آن "نقیب کردن" گویند. حق تعالی برای قوم بنی اسرائیل دوازده رهبر و سرپرست برگزید ولی به آن ها در کلام خود عنوان امام اطلاق ننمود بلکه آن ها را "نقیب" نام گذاری نمود. وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً (۱۲_مائده) فرق امام و نقیب در آن است که امام در سطح و به صورت آشکار حرکت می کند تا مردم را به مقصود مورد مطلوب در سطح برساند، ولی نقیب به صورت پنهانی در زیر سطح حرکت می نماید تا برخی را به خدا برساند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
علت نامیدن نقیب در بنی اسرائیل دو امر بود: یکی ترس از فرعون بر کشته شدن خود و پیروان شان در صورت دعوت در سطح و به صورت آشکار، و دوم عدم تأثیر امام در بنی اسرائیل، چون آنان وقتی به خدا و رسول ایمان نداشتند لذا وجود امام برای رساندن آنان به خدا و رسول ضرورت و معنایی نداشت. نقیبان در اصل مبعوث شدگانی از سوی خداوند در بنی اسرائیل بودند که به صورت پنهانی و غیر آشکار مردم را نسبت به رعایت نماز و زکات و ایمان به خدا و موسی نبی انذار می کردند‌. اگر در تاریخ انبیاء بنگریم، آنان نیز گاهی با نقش نقیب هدایت الهی را انجام دادند. به طور مثال، حضرت موسی نبی به بت ها نذوراتی داد و حاجاتی خواست. یعنی به حالت پنهانی حرکتی کرد، و سپس در نزد مردم طلبکار شد که چرا بت ها حاجت او را ندادند؟ یعنی حقیقت باطل بودن بت ها را از آن نقیب به سطح رساند و بر همگان آشکار کرد‌. مَناقب از نقیب است. اهل بیت علیهم السَّلام برخی کارها را پنهانی و دور از چشم دیگران انجام می دادند که بعد از شهادت شان حرکات پنهانی آنان به سطح رسیده و آشکار گردیده است که به آنان "مَناقب" گویند. به عنوان نمونه امام حسین (ع) با یزید در ابتدای خلافت اش مخالفت آشکار ننمودند و آن را ابتدا از سطح شروع نکردند، بلکه با عدم بیعت شان به حالت پنهانی مخالفت خود را حرکت دادند و یزید با تلاش برای اخذ بیعت هرچند به ظاهر، سعی در از بین بردن نقیب آن حضرت در دین را داشت که وقتی موفق به این امر نشد حضرت مخالفت خود را از حالت پنهانی به سطح رساندند و با ذکر دلایل خود در عدم بیعت شان با یزید شروع به بیان فسق و فجور او در سطح و در عموم نمودند. اگر یزید اصرار به بیعت نداشت آن حضرت فسق و فجور او را شاید آشکار و بیان در سطح نمی نمودند و در این حالت واقعه کربلا هرچند اتفاق نیفتاده بود ولی بعدها نقیب آن حضرت در دین در امر عدم بیعت با یزید قطعاً آشکار و به سطح می رسید، پس علت فسق و فجور او بر همگان جای سؤال و سپس روشن می شد. چنانچه حضرت زهرا (س) با وصیت خود مبنی بر دفن شبانه آن حضرت در اسلام نقیب زدند و بعد از دفن آن حضرت بسیاری غاصبان حق سعی کردند بر آن حضرت نماز بخوانند و نقیب حضرت زهرا (س) در دین را خنثی سازند که طبق وصیت آن حضرت و اجرای آن توسط مولای متقیان نتوانستند نقیب ایشان در دین را خنثی نمایند، و حقیقت غصب بر بسیاری در آن زمان و همگان در طول تاریخ مشخص گردید. تفاوت نقیب با تقیّه در آن است که در تقیّه شاید حقیقتی تا ابد برای همیشه پنهان بماند ولی در نقیب حرکت پنهانی روزی به سطح رسیده و به مدد الهی آشکار می گردد. نقاب هم از نقیب است. کسی برای رسیدن به هدفی در سطح پنهانی نقیب می زند و صورتی که بر خود می گیرد نقش نقاب را دارد. یعنی کسی که در سطح پوششی قرار دهد تا حرکت پنهانی او در عمق مشخص نشود به آن نقاب گویند. مثال پسر غیر مؤمنی برای ازدواج با دختر مؤمنه ثروتمندی به خاطر ثروت اش در صورت خود نقاب نماز می زند در حالی که در پنهان هدف اش نماز و رسیدن به خدا نیست بلکه رسیدن به ثروت آن دختر است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی