eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
67 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
خداوند را بندگان خالصی است وقتی از آسمان تحفه ای بیاید از رفتن سمت آنان باز می دارد و به سوی دیگران می فرستد، با بلاء جگر بنده را خون می کند و چون به درگاه خدا دعا کند می فرماید: ای بنده من! من به شتاب در دادن آنچه تو از من می خواهی توانایم ولی برای تو ذخیره می کنم که ذخیره من بر تو بهتر است. نکته بسیار مهم این که گاهی ما بطن یک امر را مشکل در آن امر تصور می کنیم. مثال کسی که نانوا است آتش بطن کار اوست و مشکل کار او محسوب نمی شود. یعنی یک نانوا نمی تواند از حرارت تنور شکایت کند. کسی که در مسیر معرفت الهی قدم بر می دارد بلای الهی بطن کار اوست و نباید آن را مشکل بداند. چنین کسی مورد ملامت و سرزنش و حتی طبق کلام حضرت علی به دیوانگی متهم می شود که بطن کار اوست پس نباید از آن ناله کند یا برنجد یا دنبال رفع آن باشد. دوستی نقل می کرد که خیریه کوچکی داشت برای نیازمندان کمک مالی جمع می کرد. روزی یکی از همکاران وارد اتاق شد و چند سکه در دست داشت که با تمسخر گفت: دست ات باز کن قدری صدقه دارم بدهم... مثل گدا سکه در دستم گذاشت و دستم مشت کرد و گفت: ببر به زنان بیوه بده و حال کن...... دیو نفس از یک سو بر من می زد که جواب اش بدهم و شیطان با آتش خویش بر آتش نفس من بیشتر می دمید که پاسخ دهم. ولی مدد الهی سکوت کردم و او رفت. در همین سکوت بود که وارد آتش الهی شدم. سریع مرا وصل خویش ساخت چشمانم اشکی وصل بخشید تا بر جهل او و غربت خدای ام گریه کنم، و در همین ورود به آتش بود که نور هدایت اش بر من بخشید. وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ (۳۴_توبه) طلا را ذَهَب گویند، چون آن قدر باید در کوره آتش به خود بیند که تمام ناخالصی آن از او دور شود و تا ناخالصی اش نرفته است، ذهب نشود. تهذیب نفس یعنی انسان باید آن قدر نفس خود در کوره آتش بسوزاند که تمام ناخالصی ها و تمنیات دنیوی از نفس او برود تا به تهذیب برسد. استحکام هر چیز در برابر میزان آتشی است که تاب آوری آن را دارد. مثال وقتی یک پلاستیک بر میزان حرارت کم تری مقاومت کرده و ذوب می شود و آماده شکل پذیری می گردد استحکام آن به مراتب کمتر از استحکام یک آهن است که در بالای هزار درجه ذوب می شود و شکل می گیرد. پس هر اندازه شدت بلاء بیشتر باشد، شدت مقاومت انسان در برابر حوادث و سختی ها هم بیشتر خواهد شد. چنانچه تحمل یک روز زندگی یک سیاه پوست در آفریقای مرکزی برای یک انگلیسی ممکن نیست، چرا که سیاه پوست مصداق آهن در مشکلات حرارت دیده است و انگلیسی مصداق یک مشمع پلاستیکی. برای همین ما به کسی که در کوره آتش و بلاء افتاده است می گوییم انسان پخته ای است. لذت تمام غذاها هم براساس میزان تاب آوری آن ها در آتش است و غذاهای لذیذی چون گوشت نیاز به دریافت حرارت بسیار بیشتری نسبت به یک تخم مرغ نیمرو دارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
یک انسان مقرب به خدا چون چشم دل اش با انوار هدایت الهی به جهان پس از مرگ روشن شده است، و می داند که در برابر مشکلات زندگی گویی کارگری است که سه روز به تمام شدت و سختی کار خواهد کرد ولی دستمزدش یک گونی سنگین طلاست، و هر اندازه مرارت بیشتری تحمل کند گونی های طلای بیشتری خواهد گرفت پس او در این راه از تحمل مرارت خسته نمی شود و از کلام دیگران نمی رنجد و عقب نشینی نمی کند. چنانچه در حدیث است مؤمن اگر بداند در بلای الهی چه اجری نهفته است بعد از مرگ آرزو می کرد کاش با قیچی تکه تکه می شد. چون چنین کسی در سایه انداختن به اختیار خودش در تقوی الهی از خدا نور هدایت اش گرفته است و این وعده صدق حق تعالی است که می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» این آیه یک باطن دیگر هم دارد، یعنی کسانی که در کلام خود تقیه کرده و اسرار الهی نزد نااهلان فاش نسازند خداوند بر آنان علم می بخشد که به این علت در احادیث بارها تأکید بر تقیه شده است که احادیث اهل بیت و خدا نزد نااهلان ذکر نشود، و در حدیثی از امام صادق (ع) است که بر مؤمن علم الهی نزد او امانت است و چنانچه پرندگان بدانند در شکم زنبور عسل شهد است او را شکار می کنند، نااهلان هم نباید بر وجود علم در مؤمن خبردار شوند. پس به یک معنی حق تعالی می فرماید: در کلام و علم خود تقیه کنید تا من به شما اسرار با نور خویش بیاموزم. اما این ورود به آتش الهی باید با اختیار صورت گیرد. چنانچه در حدیث است: «هر کسی قدرت انجام گناهی داشته باشد ولی از ترس خدا آن را انجام ندهد یعنی در آتش الهی خود را بیندازد و در برابر حرارت نفس و شیطان بایستد در مقام شهید قرار می گیرد.» یا حدیث است: «هرکس مالی را که از حرام می تواند و اختیار تحصیل آن دارد ولی برای رضای خدا و از خوف الهی از کسب آن مال حرام دوری کند خداوند چندین برابر آن از حلال به او می رساند.» و به این ورود به آتش الهی یا همان تقوی الهی که ترس او در زمان مواجهه با یک معصیت الهی است "فتنه" گفته می شود که طبق قرآن و حدیث هیچ کس از ورود به این فتنه خدا در دنیا معاف نیست. اگر انسان در این فتنه ها نتوانست خود را به اختیار وارد آتش الهی همان تقوی کند، یعنی معصیت نماید، مجازات و بلای الهی را بر خود واجب تر ساخته است. مثال کسی که مادر پیرش بیمار و نیاز به مراقبت دارد یک فتنه برای همه فرزندان است و اگر از بین فرزندان هیچ فرزندی از او مراقبت نکند، همه فرزندان خود را وارد آتش ابتلاء الهی کرده اند و باید با فرزند ناصالح عذاب شوند تا هم عذابی برای آن نافرمانی کسب کرده باشند و گناه شان با صبر محو کنند، هم در آن آتش اولاد ناصالح بفهمند که چگونه والدین شان را آزار داده اند تا از شدت این آتش الهی به خود آیند و توبه کنند. حدیث "حَاسَبُوا قَبل أن تُحَاسَبُوا" به این امر اشاره دارد. آمده است: علامه بحرالعلوم روزی به سر تعلیم بر شاگردان خود نرفتند. در پاسخ درخواست شان گفتند: شنیده ام شب را تا به سحر می خوابید و هیچ شکم گرسنه ای سیر نمی کنید پس من هرچه بگویم به شما، شما را نوری در قلب تان نیست که آن را دریافت کنید و بفهمید. (یعنی خود را به آتش الهی با عبادت شبانه و بخشش مال وارد نمی کنید) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس چنانچه برای درک کامل مطالب پزشکی برای یک دانشجوی پزشکی نیاز به محیط بیمارستان برای کارآموزی است برای طالبان علوم دینی هم چنین محیط آموزشی و کار برای کسب نور الهی برای فهم مطالب قرآن و حدیث قطعاً لازم است. از سوی دیگر وجود چنین کارگاه‌هایی برای تشخیص و تمیز میزان اخلاص طالبان علوم دینی برای خودشان و اساتیدشان شاید مهم و مفید باشد. این نکته در اصل از اسفار اربعه سفر سوم، سفر من الحق الی الخلق بالحق و سفر چهارم سفر فی الخلق بالحق که باید به جای آورده شود. میزان قرابت و نزدیکی دو مؤمن بستگی به میزان ورود آنان به آتش الهی دارد که آن اندازه نور مشترک برای تبیین دریافت های خود به یکدیگر دارند. مثال استاد معرفتی که اهل نماز شب و انفاق است از شاگردان او کسانی که در عمل به او نزدیک ترند و خود را وارد آتش الهی کرده اند به این تناسب به او و کلام اش نزدیک تر و عطش خواهند یافت، پس برای هدایت کسی باید دست او را بگیریم و مدد الهی وارد آتش الهی بکنیم تا تَعمَی القُلوب او باذن الله گشوده شود تا کلام ما را درک کند. نکته مهم که اینجا لازم است گذرا اشاره شود آن است وقتی به استاد معرفتی کسی شاگردی کند باید از نور او از دور بهره برد و نباید به او نزدیک تر شود که سوختن اش حتمی است، چنانچه موسی نبی باید از علم خضر استفاده می کرد، اما وقتی به او نزدیک و از او کنجکاوی کرد سوخت و کم مانده بود گمراه گردد. مَثَل شاگرد و استاد چون شمع و پروانه است نه باید نزدیک شود که می سوزد و نه باید دور شود که محروم از نور و حرارت می شود. گاهی دلتنگی در دنیا برای مؤمنان هدیه الهی و نوعی آتش است چون در این دلتنگی هاست که نفس انسان چیزی از دنیا، جز وصال یار از او طلب نمی کند. برای همین در حدیثی از امام رضا علیه السَّلام آمده است: «صدقه های خود را به کودکان تان بدهید تا آنان به فقراء بدهند» یعنی کسب نور برای درک کلام هدایت و نصایح شما بکنند و زهی خیال باطل است بدون تشویق کسی برای قرار گرفتن اش در آتش الهی برای کسب نور اش، انتظار داشت که او کلام معنوی گوینده را بشنود و بپذیرد، تا چه رسد به آن عمل کند. در سوره حمد یک دعا بیشتر نداریم و آن درخواست هدایت الهی است، یعنی از خدا بخواهیم ما را توفیق ورود به آتش او در دنیا را به اختیار دهد تا هدایت شویم. وقتی آیت الله بهجت هرکس برای کسب علم نزدشان می رفتند می فرمودند: برو به آنچه می دانی عمل کن!!! یعنی برو در آتش الهی وارد شو و نور کسب کن، خداوند خودش یادت می دهد. برای همین از آن بزرگوار و مرد خدا فایل های سخنرانی و منبر زیاد وجود ندارد و اهل منبر زیاد نبودند. وقتی حدیث است: «هرکس به آنچه می داند عمل کند خدا آنچه نمی داند به او می آموزد» یعنی تا وارد آتش الهی نشده ایم هدایتی نمی یابیم. ادامه دارد.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش چهارم) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش چهارم) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
همانا خداوند حیّ ذُوالجَلال می فرماید: تمام نعمت های من برای شما ظاهر و باطنی دارد و امانتی از من برای شماست. هر نعمتی از خدا بر ما، خلق موقعیتی برای گناه در ماست؛ پس وای بر حال ما اگر با تزکیه نفس آن نعمت را پاک نکنیم..... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در تهذیب الاحکام حدیث ۲۶۴۵ آمده است که ابوعبدالله صادق (ع) فرمودند: چنان روزگار سختی بر مردم در آید که هرکسی آنچه دارد به دندان گیرد و به کنجی خزیده و تنها ببلعد. با آن که خداوند عَزّوَجلّ فرموده است: «ای مردم فضل و کرم مرا فراموش نکنید»؛ در آن روزگار است که سودجویان به سراغ درماندگان می روند تا هستی آنان را به بهایی اندک از چنگ آنان بربایند و این سودجویان بدترین خلق خدا هستند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۵۵ ✍در بحارالأنوار آمده است: میثم تمار که ملازم و همراه امیرالمؤمنین علیه‌ السَّلام بود، به یاد مولای خویش گاهی از حالات و برخورد‌های حضرت نقل مى‏‌کند: شبى از شب‌ها، مولایم امیرمؤمنان مرا با خود به صحراى بیرون کوفه برد ‏تا این که به مسجد «جعفى‏» رسید. روی به قبله کرد و چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام، ‏نماز و تسبیح، دستهایش را به دعا باز کرد و گفت: ‏ إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ، وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُکَ، وَ حُبُّکَ فِی قَلْبِی مَکِینٌ، مَدَدْتُ إِلَیْکَ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَیْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَة «خدایا چگونه بخوانم ات در حالى که نافرمانى ات کرده‌‏ام و چگونه نخوانم ات که تو را شناخته‌‏ام و ‏دلم خانۀ محبت تو است. دستى پر از گناه و چشمى پر از امید به سویت آورده‌‏ام.» 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خدایا! ما را از رحمت خویش در این شب عظیم در این آخرین سحرگاه مولانا علی ابن ابی طالب که آخرین طلوع خورشید را نظاره گر بودند مردی که گفت: شبی خورشید در حسرت ماند زودتر از من از خواب برخیزد... ولی از فردا شب خورشید زودتر از علی از خواب برخواهد خواست. در این شب عظیم که ایتام کوفه و ارمله (بیوه زنان) کوفه قلب شان به شماره افتاده و برای برخاستن از بستر مولای و ولی نعمت خود دعا می کردند که صبح از زبان حسن مجتبی (ع) خبر خداحافظی ابدی مولا را شنیدند. خدایا! به عزت و کبریای ات قسم؛ ما نبی و علی را ندیدیم ولی نور هدایت تو همیشه هست و راه آنان بر ما به شرط مجاهدت مان در راهت می نمایاند.... معبودا ما را مقام اصهر برسان که خواب شب و روز از چشمان مان در عمر کوتاه مان بستانی و توشه آخرت مان با عمل صالح توام با معرفت سنگین تر کنی تا انوار هدایت تو کال تر و تمام تر برخود برگیریم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
معبودا! باز مطلع فجر شب قدری دگر شد و هزاران مطلع فجر شب قدر اگر در ظلمت گناه خود طی کنم بر قلب من این روشنایی نور هدایت تو ساطع نخواهد شد. هزاران جوشن کبیر بخوانم و قرآن بر سرگیرم تا زمانی که ظلم در حق نفس خود کنم خود فرموده ای نوری از هدایت تو دریافت نخواهم کرد. خدایا! به عزت و جلال ات قسم این سحرگاه را بر ما سحرگاه نور و پذیرش استغفار مان و توبه از گناهان مان از رحمت ات قرار فرما... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹قَالُوا بَلَىٰ در قرآن و احادیث🌹 ۷۰۴ 🔹بخش پنجم🔹 📆۱۴۰۳/۰۱/۱۴ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم‌ (۳۵_نور) نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: در شب معراج جبرئیل مرا به جایی برد که پای هیچ کس بدان نرسیده بود و در آن حق تعالی تا دل اش می‌خواست از نور عظمت خویش بر من نشان داد. خداوند در آیه نور خود را برای انسان در قالب مثالی ذکر می کند که صرفاً جنبه مثال برای درک نور الهی و کسب آن دارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی