eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
67 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
اکثر مشکلات و مصائب دنیوی ما ناشی از وارد نشدن ما به آتش های الهی است. مثال، دختری که می خواهد شوهرش هم مؤمن و هم پولدار باشد نمی خواهد وارد آتش الهی در زمان خواستگاری مرد مؤمن فقیری شود پس باید در آتش بزرگ‌تری به نام مجردی شاید هم ابدی وارد شده و صبر کند. برای همین هم حق تعالی در هر امری ما را با ورود به آتش خویش امتحان می کند. چنانچه بندرت پیدا می شود خواستگاری مؤمن و ثروتمند باشد. در زلزله خوی درس های زیادی از آتش الهی می شد یافت که من جمله، شاید هیچ کس ندیده باشد کسی به دزدی از خانه خود برود. ولی در زلزله، مردم مثل دزد و ترسوتر از یک دزد برای برداشتن یک شئ به خانه خود به سرعت می رفتند و فرار می کردند... خداوند به آنان نشان داد که مالک اصلی منم و اگر من راضی به سکونت شما در خانه تان نباشم ترسوتر از دزد وارد خانه خود می شوید. یاد داد با ارزش ترین کالای جهان که ساختمان است بعد از ویران شدن هیچ ضایعاتی ندارد و همه نخاله است که باید پول بدهی تا از تو دورش کنند. اگر کسی یک وانت هندوانه داشته باشد که بعد از واژگون شدن خودرو همه آن شکسته و لِه شده باشد می تواند به بهایی به چوپانی بفروشد. اگر کسی یک انبار سیب داشته باشد که فاسد شده باشد از او به بهایی می خرند تا کود از آن درست کنند... اما ساختمان، این باارزش ترین دارایی انسان در صورت تخریب ریالی نمی خرند و وبالی بیش بر او باقی نمی گذارد. حق تعالی در هر عبادت خالصانه خویش حرارت و نوری متناسب جهاد آن قرار داده است. وقتی انسان از نظر عبادی اعمال سنگین تر جهادی بر خود می گیرد و با تَصْطَلُون آن به طُویٰ وارد می شود عبادات مستحبی قبلی چون حرارت و نور موازی و مساوی با آن را ندارد پس تغییر در سبک عبادت مستحبی می یابد و در این راه عطش معرفت او زیاد و از علم و عمل لایَنفع دوری می کند. برای همین در حدیث است: مؤمن نباید مومنی که در پله پایین از ایمان از او ایستاده است سرزنش اش کند. این به این معنا نیست عبادات مستحبی او خطا بوده و اجری ندارد بلکه به معنای رشد و تعالی اوست که از او عبادات بزرگ تر و قوی ریزتری می طلبد. علائم تَصْطَلُون الهی طبق قرآن در آیه ۵۴ سوره مائده ذکر شده است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَليمٌ (۵۴_مائده) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
الف) خداوند آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند. حرارت همان محبت الهی است. (وَالَّذينَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ) اعجاز اکسیر محبت آن است کسی که به کسی محبت داشته باشد، در زمان شاد کردن و کسب رضایت او هرگز از او طلبکار و منتظر نیست، چون شاد کردن او را شاد کردن خود می بیند، هرگز از بی مهری او خسته نمی شود و جز رضایت معشوق بر چیزی تمرکز ندارد و قلب و روح اش فقط در عقد معشوق است. ب) از علایم إصْطِلاء عاشق شدن به مؤمنان و شدت دلبستگی به آنان است طوری که دلتنگ و بی قرار مؤمنین و زیارت و هم کلامی با آن هاست و فراری شدن شدید از کسانی که دشمن خدا هستند و به او کافرند. اگر از گرسنگی بمیرد دوست ندارد با کافری که او را تکه نانی می تواند بدهد همنشین شود و چون در وجود چنین دشمنان خدا شیطان وجود دارد به شدت از آنان گریزان است و سعی دارد همیشه در خلوت و به دور از مردم بخصوص در زمان فتنه و آخرالزمان زندگی کند و حتی در کسب و کار به شدت از مردم در هراس است. چنانچه از امام کاظم (ع) آمده است: در آخرالزمان به هر کسی اعتماد نکنید و کلام اش و وعده اش را تصدیق ننمایید. ج) علامت دیگر إصْطِلاء آن است که کسی که در آن باشد شب و روز در راه خداوند با مال و جان اش جهاد می کند. در راه خدا از مال اش برای نیازمندان هزینه می کند و با جان اش حداقل در راه تبلیغ دین و کلام خدا مجاهدت دارد. در اطراف خود مؤمنی پیدا می کند که با خدا و از قرآن با او سخن بگوید. سعی در ایجاد شرایطی برای خویش برای تبلیغ توحید و قرآن در هر مسجد و منبر و منزلی دارد. د) علامت دیگر إصْطِلاء آن است که چنین عاشق خداست که از کلام سرزنش و ملامت هیچ کسی در این راه نمی رنجد و بهایی به آن نمی دهد. پس کسی که در راه خدا به حرف بد و نگاه بد مردم اهمیت دهد او در حرارت و هدایت الهی (إصْطِلاء) قرار نگرفته است چون یک عاشق راستین هرگز در راه عشق خود از ملامت مردم نمی ترسد و تمرکز خویش جز طلب رضایت معشوق نمی کند. در بحث عذاب که گفته شد این عذاب کافران از روی رحمت الهی است تا آنان وارد آتش الهی (که در آیه ۱۳ سوره حدید شرح شد) شوند و نوری که در دنیا نتوانسته اند کسب کنند بعد از تحمل مرارت و عذاب با ورود به آتش اندکی از آن نور برای رها شدن شان از جهنم کسب کنند. چنانچه در یک بیمار هم که به علت ناپرهیزی و پرخوری و تابعیت از هوای نفس بیماری یافته است درد در بدن خود تا حس نکند و این عذاب شدیدتر نشود هرگز به آتش تیغ جراح وارد نشده و بدن خود برای رهایی از عذاب نمی سپارد. آتش درد کشیدن دندان را کسی می تواند وارد شود که شب ها از درد و عذاب دندان بی خواب شده باشد. پس عذاب روز قیامت حق تعالی هم نوعی از رحمت او برای ورود کافران به آتش الهی برای نجات شان از آتش دوزخ است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
"لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی" سرانجام کسانی در درون آن انداخته می شوند که اهل عناد و تکبرند و به اختیار وارد آتش او نمی شوند. این امر در انسان هم صادق است. چنانچه در احکام الهی است کسی که گناه خود پذیرفت و درخواست بخشش کرد یعنی به اختیار وارد آتش من شد او را ببخشید. یعنی وارد آتش من با بیداری شد و تصمیم گرفت دیگر خطا نکند. پس مراد از "ألَسْتُ بِرَبِّکُم" همان صفت ربوبیّت خدا با پختن او انسان را با آتش است و این مرحله از نظر زمان و میزان حرارت از سوی آن ذُوالجَلال کاملاً حساب شده و دقیق است. چنانچه بر ایوب و یعقوب نبی زمان آن مشخص بود. زمان فرج و گشایش در حقیقت زمان اتمام آتش الهی و خروج انسان از کوره ربوبیّت او با نتیجه عطای معرفت به بنده اش توأم خواهد بود. میزان صبر ما بر شداید و ابتلاهای زندگی بستگی به میزان ورود ما به آتش الهی قبل از نزول آن بلاء دارد. مثال، کسی که به خدا تقرب در آتش او جسته است زمانی که وارد آتش دیگری از خدا به نام مرگ فرزند شود، تحمل این مصیبت بر او به علت پختگی اش آسان خواهد بود. واللّه العظیم قسم ما شیطان را نشناخته ایم. اگر بدانیم چه اختیاراتی از خدا برای گمراهی ما گرفته است در مورد هیچ کس تا حقیقت بر ما کامل روشن نشده قضاوت نمی کنیم، در مورد هیچ چیز سخن نمی گوییم که هیچ، حتی بر ذهن خود اجازه سخن گفتن و نجوی با خود نمی دهیم، حتی قدمی از قدم بر نمی داریم. در باب إصْطِلاء باید گفت، حرارات آتش الهی طوری است که هم خود عامل را در بر می گیرد و هم بیننده را تسرّی می بخشد. یکی از ویژگی های آتش سرایت است. پس کسی که مردم را بی ریا و با اخلاص و برای رضای خدا و بدون طمع دنیوی به سوی خدا می خواند در وجود او حرارتی که دارد باعث تسرّی و آتش گرفتن دیگران هم می شود. چنانچه آتش شیطان هم چنین است. علت تأکید بر همنشینی مؤمن با مؤمن برای تسرّی این آتش است. (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ) تصور کنید شما در مغازه ای هستید که نیازمندی به صاحب مغازه می گوید: ندارد و کالایی می خواهد. اگر شما آن لحظه وارد آتش الهی شوید و بگویید به حساب من بده... این آتش شما قطعاً حرارت اش وجود او را هم خواهد گرفت و شاید رایگان به او بدهد. يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ - كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ، اشاره به آن است که انسان اگر چیزی بگوید و مردم را دعوت ورود به آتشی کند که خود نمی شود چون حرارتی از آن ندیده و هدایتی نشده احتمال تفسیر به رأی در آن گفتن اش وجود دارد و از سوی دیگر بر شنونده حرارت عمل وارد نخواهد کرد چون خودش انجام نمی دهد پس شاید باعث سردی او از راه خدا در تبلیغ گردد. "خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ  إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيد" آیه اشاره دارد که عذاب گنهکاران تا روز قیامت در برزخ وجود دارد. حق تعالی از رحمت اش هیچ کسی را استثناء نفرموده است. حتی فرعون و نمرود را اگر واقعاً قصد بردن در جهنم اصلی اراده کرده بود، از برزخ تا قیامت مستثنی می کرد و بعد از مرگ شان مستقیم وارد جهنم ابدی می فرمود و این را بر ما ذکر می کرد. در حالی که فرصت ابتلاء از برزخ تا قیامت را از آن بنی آدم عاصی خود نگرفته است و این همان حدیث نبوی است که کافر اگر رحمت خدا می دانست از بهشت او ناامید نمی شد. پایان..... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش هفتم پایانی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (ادامه بخش هفتم پایانی) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خالقا! کسی سخن گفتن آتش را نشنیده است، آتش بی صدا سخن می گوید و می سوزد و صدایش در نمی آید. اندک صدای آهسته آتش را کسی می شنود که نزدیک او باشد، و آن گاه که هیزمی سوخت و از حرارت افتاد برای ابد صدای او را حتی نزدیک ترین کس او هم نمی شنود. رنگ رخسارش از سرخی و حرارت آتش به سفیدی خاکستر می گراید و سرانجام بادی او را به هوا می فرستد. هرکس در آتش عشق و مهر تو سوخت اندک صدایی در زمان سوختن دارد که جز معدودی از نزدیکان اش صدای او نمی شنوند و از اسرار دل او بی خبرند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
چون شعله عشق تو تمام وجودش را سوزاند و خاکستر کند و برای ابد خاموش و بی صدا می شود. و سوخته عشق تو در حجره خلوت خویش با تو می رود و اندک صدایی را از او کسی نمی شنود، و این یعنی فقط او مانده و ذات قدسی تو........ نه هیزم است و نه زغال، بلکه خاکستری است که هیچ وزنی بر زمین ندارد و وجودش متواضع محض در برابر تو می شود که در برابر تو وجودی بر خویشتن نمی بیند، رنگ اش از خوف مقام تو به سفیدی و ابیض می گراید و آماده پرواز به لایتنهایی عرش تو می شود. معبودا! هدیه گنج باارزش معرفت خویش از رحمت ات روز بروز بر من سنگین تر فرما تا فاصله زمانی بین زغال تا خاکستر شدن ام و پروازم به سوی تو، کمتر شود و بر من بیاموز هر اندازه شعله آتش مِهرت بیشتر شود و مرا بسوزاند مژده زمان وصل را بر من نزدیک تر می کند. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
امام صادق علیه السَّلام در تهذیب الأحکام فرمودند: هرکس نماز می خواند، این را بداند که با پایان گرفتن وقت ویژه، نماز کسی قضا نمی شود؛ تا خورشید غروب نکند، نماز ظهر و عصر قضا نمی شود، تا سپیده طلوع نکند، نماز شب قضا نمی شود و تا خورشید طلوع نکند، نماز صبح قضا نمی شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۵۸ زن رشیده ای دختر خویش شوهر داد و شوهر را مادری بود که همیشه عروس اش را آزار می داد و از آن خسته نمی شد. گاهی که شیطان از آزار خسته می شد پیرزن را خستگی نبود و از پای نمی افتاد. مادر، دختر خویش در هر شکایتی به صبر می خواند. روزی دختر مادرش را گفت: مادر! مرا صبری بسیار باید که پند تو در عمل اجابت کنم.... مادر رشیده گفت: دخترم! هر اندازه صبر کنی، از صبر خویش خسته مشو. بدان که صبر روزگار کمتر از صبر توست و هیچ صبری نیست که با سپری شدن سریع روزها، تو را در رسیدن به حاجت ات یاری نکند.... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۱۲ 📆۱۴۰۳/۰۱/۲۵ 🌟خَاوِيَة: به شکستن و فرو ریختن هر شئ که درون آن تهی باشد گفته می شود. (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا) می دانیم درون یک خانه تهی است، اگر عرش یا سقف آن بشکند و فرو ریزد چهار دیواری آن باقی می ماند. "وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا" اشاره به خانه هایی دارد که سقف شان فرو ریخته و تنها چهار دیواری آن ها برای عبرت باقی مانده اند. "فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ" که مراد از خَاوِيَةً در این آیه به این معناست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا (۴۲_کهف) آیه اشاره دارد به کسی که مشرک به خداوند بود و گمان کرده بود با پُر کردن سرمایه خود در باغ، آن باغ او را نجات خواهد داد که با دیدن ویرانی باغ اش دو دست خود به نشان حسرت به هم می زند و می گوید: این چه بود، من (انفاق) سرمایه خود در آن پر کردم و اکنون "وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا" ویرانه ای بیش ندارم؟! سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ (۷_حاقه) اشاره به نابودی قوم عاد با تندباد دارد. "نَخْلٍ خَاوِيَةٍ" اشاره به درخت نخل است که برعکس درختان دیگر درون اش پُر نیست، برای همین به عنوان الوار استفاده نمی شود و چون میان تهی است زود می شکند و می افتد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی