eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
67 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹چرا امام حسن علیه السَّلام را کریم اهل بیت می نامند؟🌹 اگر کرامت را به معنای کارهای خارق العاده بگیریم، پس امام حسن علیه السَّلام را که کریم اهل بیت می نامند باید به خاطر کارهای خارق العاده اش چنین لقبی نامیده باشند؟ در حالی که کرامت اخلاقی آن حضرت چنان است که وقتی همسرش جَعْده بر او زهر داد پشیمان شد و از مرگ ترسید. حضرت برای آن که همسرش را کسی دستگیر و آزارش ندهد در آن حال به او گفت: از اینجا فرار کن نمی خواهم کسی تو را آزار دهد. در حالی که خداوند در کلام وحی می فرماید: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّـهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (۱۳_حجرات) از امام صادق علیه السَّلام در اصول کافى، ج۱، ص۳۹ آمده است: "علماء وارثان پيامبرانند؛ زيرا پيامبران درهم و دينار به ارث نگذاشتند، بلكه احاديثى از خويش بر جاى نهادند. پس، هركس چيزى از اين احاديث را بياموزد، بهره‌اى فراوان برده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
بنابراين، بنگريد كه دانش خود را از چه كسى فرا مى‌گيريد، زیرا در خاندان ما اهل بیت علیهم السَّلام در هر عصر، جانشینان عادلى هستند که تغییر دادن غالیان و بخود بستگى خرابکاران و بد معنى کردن نادانان را از دین برمى‏دارند. حال سؤالی در اینجا مطرح می شود که اگر اصل وجود کرامت را نپذیریم، چگونه می توانیم بگوییم کرامت، شیطانی یا رحمانی است؟ برای پاسخ به این سوال به آیات قرآن مراجعه می کنیم: قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (۳۹- نمل) عنایت داشته باشیم تخت سلیمان را اجنه ای هم می توانست بیاورد، پس سلیمان می دانست کرامت به دست جن حرام است، لذا از او نخواست و از آصف ابن برخیا تقاضا کرد تا تخت را بیاورد، پس کرامت هم می تواند شیطانی باشد. یوسف نبی علیه السَّلام چون علم تعبیر خواب داشت، بر خلاف معبّرین، برای او "أضْغَاث أحلَامُ" معنایی نداشت. آیا اگر ما یوسف پیامبر می‌شدیم می توانستیم بدانیم کرامت چیست؟ چنانچه فقط او می دانست خواب ها چه تعبیری دارند، پس "أضْغَاث أحلَامُ" برای ماست که علم تأویل رؤیا نداریم، نه برای یوسف نبی آمده است. روزی مردی را موشی در خمره بزرگ روغن افتاد. از امام صادق علیه السَّلام سؤال کرد: حکم چیست؟ امام فرمودند: همه خمره نجس است و باید دور بریزی. مرد گفت: آیا این انصاف است و اسراف نیست به خاطر موش کوچکی، خمره ای بزرگ از روغن حیوانی دور بریزم؟ یابن رسول اللّه شما فتوا دادی و من عقل کردم. فتوای شما از انصاف نبوده و از اسراف بوده است. پس به فتوای خود این جا عمل می کنم. علت این که می گویند به خواب و مکاشفات و کراماتی که می بینید یا می خوانید و می شنوید بهاء ندهید، برای آن است که در چیزی که شیطان بنابر اراده الهی برای ایجاد شبهه قدرت نفوذ و میدان داری دارد، کل خواب و کرامت و مکاشفه را می تواند مصداق "أضْغَاث أحلَامُ" نجس کند. چنانچه حق تعالی در حق "أضْغَاث أحلَامُ" می فرماید: به کل کنار بگذار که تعبیری ندارد، یعنی شیطان در آن وارد شده است. این آیه هرچند از زبان معبران است ولی حقیقت آن مورد تأیید قرآن است. عنایت کنیم با توجه به مطالب فوق، نویسنده این پست هرگز منکر اصل کرامت نیست، بلکه بیانگر و تبیین کننده آن هستیم. کرامات هم نوعِ شیطانی دارند که تشخیص آن ها در توانِ ما نیست، پس نباید بر خود تکیه یا به فرمایش مولایمان علی علیه السَّلام کنجکاوی کنیم و یا کرامت را دلیل بر عارف بودن کسی بدانیم و دنبال کرامات کسی برای شناخت او بگردیم. پایان بحث مدد الهی برای اثبات ادعا، به حدیثی از مولای متقیان در نهج البلاغه رجوع می کنیم. حضرت می فرمایند: سوگند به خدا اگر بخواهم می توانم هر کدام از شما را از آغاز و پایانش و از تمام شئون زندگی اش آگاه سازم. اما از آن می ترسم که با این گونه خبرها نسبت به رسول خدا کافر شوید. آگاه باشید من این اسرار گرانبها را تنها به یاران راز دار و مورد اطمینان خود می سپارم. نبی مکرم اسلام (ص) همه اطلاعات را به من سپرده است و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت همه را به من خبر داده است و مرا آگاه کرده است. هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آن که در گوش ام نجوا کرد و مرا مطلع ساخت. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در حدیث فوق چند نکته بسیار مهم قابل تامل و تطبیق است: ۱) حضرت علی (ع) اسراری که در مورد مرگ کسی می دانست به هیچ کس جز معدودی اطرافیان رازدارش نمی سپرد و اگر نیازش بود می گفت و قطعاً آن ها این راز را حفظ می کردند. چنانچه بر میثم تمار و قنبر زمان و چگونگی مرگ شان گفته بود که تا زمان مرگ شان به کسی از آن خبر نداده و فاش اش نکرده بودند. پس وقتی در کرامت کسی می خوانیم فلان فرد مرگ کسی را قبل از مرگ دانسته بود و این کرامت را ما اکنون می خوانیم، آن فرد چرا از مولای متقیان خود تبعیت ننموده و این راز را حفظ نکرده بود؟ ۲) وقتی حضرت می فرمایند: هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آن که پیامبر (ص) در گوش ام نجوا کرد و مرا مطلع ساخت، یعنی تمام این ها اراده حق تعالی در آن لحظه بوده، چون اگر قرار بود نبی مکرم اسلام (ص) تمام حوادث پیش آمده را ریز به ریز بر مولای متقیان بگوید، تصور کنید چه اندازه زمان می برد؟ و این عنایت خدا بر حضرت علی (ع) به خاطر دست مبارک نبی مکرم اسلام (ص) بود که بر سینه آن حضرت گذاشت و از خدا خواست تمام علوم آن حضرت به صورت نور حکمت بر قلب آن امام وارد شود. ۳) علت این که حضرت علی (ع) مستقیم به این نعمت خدا در حق خود اشاره نمی فرماید برای آن است که می خواهد حرمت و جایگاه کرامت نبی مکرم اسلام را در دید عوام حفظ کند و با نشان دادن این کرامات چنانچه خود حضرت اشاره دارند، جایگاه علم و بزرگی خود در نزد مسلمانان از نبی مکرم اسلام بالاتر نبرند و تصریح می فرمایند که از کافر شدن مردم بر نبی مکرم اسلام (ص) ترس دارند. پس تبعیت از سنت، پشت سر رفتن مرید بر پشت مولای خود است و اگر در این راه جلوتر از مراد خود بیفتد از سنت نبوی خارج گردیده است؛ چرا که رابطه حضرت علی (ع) با نبی مکرم اسلام رابطه شاگرد و استاد نبود، یعنی اگر در مسیر معرفت شاگرد از استاد جلوتر بزند اشکالی ندارد ولی در مسیر معرفت راستین رابطه بین حضرت علی (ع) و نبی مکرم اسلام رابطه امام و پیامبر است و نبی مکرم اسلام (ص)، نبی حضرت علی هم محسوب می شود. پس اگر با نشان دادن کرامات خاص از نبی جلو بزند، به نوعی مقام اصطفای الهی بر نبی مکرم اسلام (ص) را کافر شده است. ۴) پس در مقیاس بعدی اگر به فرض عارفی کرامتی از خود نشان بدهد که اهل بیت سلام الله علیه از خود آن کرامت را نشان نداده اند، در چشم مردم از اهل بیت بالاتر زده است و قطعاً این امری شیطانی است. مثال کسی که در کرامتی با دست زدن به سنگی، آن را به گلابی تبدیل کند، از حضرت علی (ع) جلوتر رفته و برخی عوام جاهل اگر حضرت علی (ع) را کنار گذاشتند و مرید این عارف شدند، چون کرامتی در او دیدند که در حضرت علی (ع) ندیده اند، این فرد سبب گمراهی آنان از مسیر اهل بیت علیهم السَّلام شده و در دو دنیا طبق قرآن ضامن قطعی است. در حدیث دیگری آن حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد شد. پس درمان خود را از قرآن کریم بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید که در قرآن درمان بزرگ ترین بیماری ها (کفر و نفاق و گمراهی) است و با دوستی قرآن به خدا روی آورید و خواسته های خود از خدا بخواهید. (دنبال فرد صاحب کرامتی برای تعلیم یا رفع مشکل با وجود قرآن کریم در دسترس تان نروید) و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید، زیرا برای تقرب بندگان به خدا وسیله ای فراتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشید! شفاعت قرآن پذیرفته و سخن اش تصدیق می گردد. آن کس که در قیامت قرآن شفاعت اش کند بخشیده می شود و هرکس که قرآن از او شاکی باشد محکوم است؛ پس به شمار عمل کنندگان به قرآن وارد شوید. از قرآن پیروی کنید و خدا را بشناسید و خود را با قرآن اندرز دهید و رأی و نظر خود را (در باب کرامت) برابر قرآن متهم کنید و صحت و سقم خواسته های خود را با قرآن بسنجید، پس کرامت راستین آن است هر کلام یا حرکت یا هر اثر یک عارف باید ما را باذن الله به معرفت قرآن کریم نزدیک تر سازد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۱۴ 🌟رَجم: به معنای انداختن بی هدف یک شئ یا سنگ در تاریکی است که آن سنگ هر کجا رود و هرچه کند برای پرتاب کننده اهمیتی ندارد. عموماً رجم در مورد شیطان و پرتاب سنگ در قرآن بکار رفته است. شیطان بعد از نافرمانی حق تعالی خداوند به او امر کرد: "قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ" یعنی از درگاه قدسی من از نزد ملائک من گم شو و هر جا بروی و هر کاری بکنی برای من مهم نیست و از من اجازه داری. تصور کنید شما فرزندی دارید که نافرمانی شما کرده است و شما درب خانه را باز کرده و می گویید: گم شو...... یعنی هر کجا بروی و هر کاری بکنی و هر بلایی سرت بیاید برای من مهم نیست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
شیطان وقتی از درگاه خدا این چنین دفع شد از خداوند اذن گرفت تا از بنی آدم انتقام بگیرد و حق تعالی او را تا روز قیامت عمر و امان اش بخشید. تصور کنید شیطانی که رجیم است و از همه جا رانده شده و حتی اذن ندارد بر جاهایی در آسمان برود (وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ) با بنی آدم چه می کند؟ الف) "فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ" وقتی قرآن می خوانی مزاحم فهم توست و می خواهد با امنیِّه و خط امان کاذب اش گمراه ات کند. ب) وقتی کار نیکی می خواهی انجام بدهی "الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ" او تو را به فقر وعده می دهد. پ) وقتی بیکاری و مالی داری و سالمی تو را به فحشاء و دلخوشی فرا می خواند. "وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ" ت) وقتی می خواهی به مرگ فکر کنی تا دنیا از چشمت بیفتد "فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ" دنیا را با وسوسه در چشم تو باقی و ماندگار می کند. ث) وقتی در اضطرار و تنگنا هستی و خدا منتظر توست سمت او روی کنی، تو را سمت شرب خمر برای فراموشی گناهان و یا رفتن سراغ دعانویس برای مشرک قرار دادن تو تلاش می کند. ج) تا سراغ علم می روی می خواهد جاهل باشی تا اعمال زشت تو را در برابر چشم تو نیک نشان دهد. (وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ) هزاران فتنه ای که این علامه رجیم بر سر این بشر پیاده می کند. انسان های بیکار هم به نوعی یاران ابلیس هستند، بیکارند و همیشه در زندگی این و آن سَرَک می کشند، مانند ابلیس که برای تفریح و خنده کاذب خود طعمه و لقمه پیدا کنند. خدایا! پناه می بریم به تو از این شیطان بیکار و بی عار و همیشه بیدار و علامه و دشمن نامرئی مان!!! "يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ" سنگسار را رجم گویند که قبل از اسلام هم در میان ملت ها رسم بوده است. مشرکان رجم شان چنین بود که خداپرستان را در شهر و بَرزن سنگ می زدند تا آنان از شهر فرار کنند، یعنی مجازاتی برای کشتن شان نبود، اما در اسلام برای زنای محصنه سنگسار آمده است. علت این امر چیست؟ رَمْی جَمرات یا زدن سنگ به شیطان یکی از اعمال عبادی حج است. توده سنگ ریزه را جِمار گویند که از رَجم است. یعنی کسانی که زن یا مردی را سنگسار می کنند و رَجم می نمایند، در اصل به شیطان سنگ می اندازند که از آنان دور شود و آنان را مانند کسی که در گودی سنگسار به علت متابعت از او گرفتارشان ساخته است، گرفتار نکند و به نوعی تنبیه برای نفس و انذار بر جسم است. سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ (۲۲_کهف) مراد از رَجْمًا بِالْغَيْبِ یعنی سنگی در تاریکی می اندازند. یعنی هیچ هدفی را نمی بینند که سخنی بر آن هدف گویند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
شیطان در عالم الست به موازات هدایت الهی برای گمراهی انسان از حق تعالی اختیار گرفته است. چنانچه حق تعالی بر پیامبران و برخی منتجبین خود وحی می کند، شیطان هم بر برخی منتخبین خود وحی می کند. (وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ) چنانچه فرشتگان به مؤمنان خدا، ذکر خدا القاء می کنند شیطان هم برای جاهلان در معرفت خدا امنیّه القاء می کند. (أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ) فرق وحی و القاء چیست؟ وحی سخنی است که شنونده بدون تأمل آن را می پذیرد و سریع عمل می کند. القاء شیطان سخنی است که شنونده آن را از جهل باور می کند. علت این که در اسلام تأکید می شود انسان بیکار و تنها نباشد به این دلیل است که این دو باعث فساد می شوند، زیرا که شیطانِ دربدر و بیکار همیشه دنبال کسی می گردد که بیکار و تنهاست. این امر زنان را بسیار بیشتر از مردان که در کنج منزل هستند تهدید می کند. برای همین در اسلام تأکید شده است زنان خود را با بافندگی و ریسندگی در خانه مشغول شان سازید. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی‌ ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ (۶_حجرات)  وقتی انسان به وسوسه شیطان، گناهی را انجام می دهد (به فرض مثال قتلی را مرتکب می شود) شیطان سریع بعد از حصول نتیجه مورد نظرش به دست آن انسان، از او دور می شود پس همان لحظه یا ساعتی بعد آن طرف بیدار شده و حس ندامت می کند. همان شیطان به سراغ خانواده مقتول می رود و شاید دو سال تا اجراء شدن حکم اعدام او، آن خانواده را تحریک و وسوسه به قصاص و عدم گذشت می کند. وقتی اولیاء دم او را قصاص کردند دوباره از کنار آنان هم خود را دور می کند و آنان پشیمان می شوند که کاش او را قصاص نمی کردند. این چنین شیطان این دشمن قسم خوردۀ عالم الست انسان، او را عالمانه بازی می دهد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: کرامت در قرآن 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
ای دانایی که هر دانایی از دانایی توست و دانایی ما چیزی بر دانایی تو نیفزاید، و نادانی مان چیزی از دانایی تو کم نکند.ای آن که دانایی را بر کسانی می بخشی که از این دانایی شان سودی می بَرند؛ ای آن که همه سودها در دانایی، و زیان ها در نادانی قرار دادی، ما را به حال خویش از رحمت ات دانا گردان. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در اصول کافی از امام کاظم علیه السَّلام در حدیثی قدسی آمده است: اگر نیازمندان من نبودند توانگران من بهشت را سزاوار نمی شدند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
طبق قرآن تا با مال و جان خود در راه خدا جهاد خالصانه نکرده ایم و ترک محرمات الهی و انجام واجبات او به جای نیاورده ایم خداوند ولی اللّه که ولی ماست بر ما نشان نخواهد داد تا از او تبعیت کنیم و مراد از "أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله" این است. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۶۱ کربلایی احمد هشتاد سالگی خود را پشت سر گذاشته است. چند سال قبل دست هایش لرزش عصبی گرفت و دیگر قادر به برداشتن درست اشیاء نیست. از آن روز غذا خوردن اش هم دچار مشکل شده است. چشم هایش هم بر اثر آب مروارید و کهولت سن بسیار کم سو شده است و عینک هم درمان اش نمی کند. یک روز صبح که از خواب بر می خیزد می بیند پاهایش هم دیگر برای همیشه از او قبل از مرگ اش خداحافظی کرده اند و او دیگر قادر به راه رفتن هم نیست و برای بیرون رفتن در روستا، پسرش باید او را روی کول خود سوار کند... برای بار اول که پسرش او را سوار بر کول خود می کند تا از خانه برای رفع دلتنگی بیرون رود، کربلایی احمد شدید گریه اش می گیرد.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی