eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
48 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 💜 🌺 وقتی مردنش رو به چشم دیدن همه با هم حمله بردن سمت طویله و با بیل و چوب به دیوارا و درش میکوبیدن و با هر زوری که بود داخل شدن و حسین رو کشیدن بیرون و پیت نفتی روی سرش خالی کردن و وسط عمارت به آتیش کشیدنش،همه اینا توی چند ثانیه اتفاق افتاد تموم تنم از ترس داشت میلرزید که با دستی که روی چشمام قرار گرفت به سمت آنام سر چرخوندم: -نگاه نکن دختر بیا اینطرف! وحشت زده بهش چسبیدم و از گوشه چشم نگاهی به آقام انداختم دستش رو گذاشته بود جایی که چاقو خورده بود و به کارگرا دستور میداد تا جمعیت رو کنترل کنن،با شنیدن صدای داد و فریاد حسین که داشت میون آتیش میسوخت دست روی گوشام گذاشتمو چسبیدم به آنام،ترسیده بودم تا به حال همچین چیزایی به عمرم ندیده بودم،حدود نیم ساعتی گذشت که کم کم صدا ها پایین اومد و انگار عمارت خالی شد،آنام از جا بلند شد و شتاب زده به سمت حیاط و آقام دوید و کنارش روی زمین نشست،آقام تکیه اشو داده بود به ستون روبه روی مهمونخونه و به جنازه خاکستر شده حسین نگاه میکرد، بوی گوشت سوخته خاطرات کلبه آیاز رو توی ذهنم تداعی میکرد و با فکر کردن بهش از اینکه این مرد مرده بود خدا رو شکر کردم... درسته جون لیلا رو نجات داده بود اما به نظرم حقش همین بود این آدم تموم سالای حوونی پدر و نادر و کودکی برادرم رو به کامشون تلخ کرده بود! نگاهم سر خورد گوشه حیاط و جنازه سهیلا که کت آقام صورتش رو پوشونده بود،عمو‌ آتاش نزدیک آقام شد و دستش رو روی شونه اش گذاشت: -بهت که گفتم این مردم بدون خونریزی آروم نمیشن،نباید میذاشتی کار به اینجا ها بکشه،خدا رو شکر که آسیبی به لیلا و بقیه نرسوندن،دیگه بهش فکر نکن این زن و مرد حقشون بود بدتر از این ها مجازات بشن یالا مرد پاشو الان موقع ماتم گرفتن نیست! اینو گفت و زیر بازوی آقامو گرفت و هر دو‌باهم راهی مهمونخونه شدن!🌺 با رفتنشون نگاهی به ننه حوری انداختم که روسری جلوی دهنش گرفته بود و مات برده به جنازه سهیلا خیره خیره نگاه میکرد کم کم نزدیک شد و کت رو کناری زد و با نگاه کردن به صورتش با وحشت سر چرخوند و گفت:-بسم الله ببین چه به روزش آوردن،هر چند حقش بیشتر از اینم نبود دختره ی نمک به حروم از اون اجنه ای که دنیا آورده بود باید میفهمیدیم چه گناهی کرده! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻