eitaa logo
میراث امامان
215 دنبال‌کننده
86 عکس
3 ویدیو
26 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
میراث امامان
◼️ کینه‌هایی در سینه‌های مردمانی حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَا
شعر منسوب به سید حمیری دربارهٔ داستان حدیقه الحمیري: 1. عَلَی أنّه یوم الحدیقة قال: یا * عليُّ -وعیناه معاً تکِفانِ- 2. ستغدُرُ بعدي من قریش عصابةٌ * بعهدك والخصمانِ مشتهرانِ 3. فصبراً جمیلاً؛ إنّ صدرك سالمٌ * فما الغَدرُ قولاً لي وما الشنَّآن (مثالب النواصب، ت الاثناعشري، ج2، ص81). 1. با اینکه پیامبر (ص) در روز حدیقه [روزی که با علی (ع) از کنار آن حدیقه‌ها گذشت] در حالی که دو چشمش اشکبار بود، فرمود: «ای علی! 2. به زودی پس از من گروهی از قریش پیمانِ تو را خواهند شکست -و البته آن دو دشمن مشهور هستند-. 3. پس به زیبایی صبر کن که سینۀ تو [از انحراف در دین] سالم خواهد بود». پس پیمان‌شکنی و کینه‌ورزیِ [صحابه نسبت به علی (ع)] سخنِ من نیست [بلکه سخن پیامبر (ص) است]. در این شعر در ضمن اشاره به داستان حدیقه (حدیث «ضغائن في صدور قوم») به حدیث «الأمة ستغدر بك بعدي» اشاره شده است و ظاهراً شاعر این دو حدیث را در کنار هم در خاطر داشته و این دو را با هم ترکیب کرده است. @Al_Meerath
💠 دو وارث پیامبر خدا (ص) حدثنا أحمد بن موسى عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن جميل عن زرارة عن أبي جعفر ع قال: ورث علي ع علم رسول الله ص و ورثت فاطمة تركته (بصائر الدرجات، ج1، ص294، ح6؛ مشابه: ح7). علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن جميل بن دراج عن زرارة عن أبي جعفر ع قال: ورث علي ع علم رسول الله ص و ورثت فاطمة ع تركته (الکافي، ج7، ص86، ح1). ابن ابی‌عمیر روایت می‌کند از جمیل بن دراج از زراره از امام باقر (ع) که فرمود: علی (ع) دانشِ پیامبر خدا (ص) را به ارث برد و فاطمه (س) ترکۀ ایشان را به ارث برد. @Al_Meerath
◼️ تا آنکه دود وارد خانه‌اش شد وقد روى إبراهيم بن سعيد الثقفي قال: حدّثنا أحمد بن عمرو البجلي، قال: حدّثنا أحمد بن حبيب العامري، عن حمران بن أعين عن أبي عبد اللّه جعفر بن محمد عليهما السلام قال: «والله ما بايع عليٌّ حتى رأى الدّخان قد دخل عليه بيتَه» (الشافي، ط 1441ق، ج4، ص170). شریف مرتضی نقل می‌کند از کتابِ مرحوم ابراهیم بن سعید ثقفی که او نقل کرد به سندش از حمران بن اعین از امام صادق (ع) که فرمود: «به خدا سوگند علی بیعت نکرد تا آنکه دید دودِ [آتشی که برافروختند تا خانه‌اش را آتش زنند] بر او در خانه‌اش وارد می‌شود». @Al_Meerath
💠 فضیلت و شباهت حضرت فاطمه (س) به پیامبر (ص) در اخلاق و رفتار (در کلام عائشه) حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَابْنُ بَشَّارٍ قَالَا: نَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ أَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ مَيْسَرَةَ بْنِ حَبِيبٍ، عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ عَائِشَةَ بِنْتِ طَلْحَةَ، عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «مَا رَأَيْتُ أَحَدًا كَانَ أَشْبَهَ سَمْتًا وَدَلًّا وَهَدْيًا. وَقَالَ الْحَسَنُ حَدِيثًا وَكَلَامًا، وَلَمْ يَذْكُرِ الْحَسَنُ السَّمْتَ وَالْهَدْيَ وَالدَّلَّ بِرَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم مِنْ فَاطِمَةَ كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهَا، كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ قَامَ إِلَيْهَا فَأَخَذَ بِيَدِهَا فَقَبَّلَهَا ‌وَأَجْلَسَهَا ‌فِي ‌مَجْلِسِهِ، وَكَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهَا قَامَتْ إِلَيْهِ فَأَخَذَتْ بِيَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَأَجْلَسَتْهُ فِي مَجْلِسِهَا». (سنن أبي داود 4/ 523 ط مع عون المعبود) از عایشه روایت شده که گفت: «هیچ‌کس را ندیدم که از نظر شخصیت، منش و سیرت (و در روایت حسن در گفتار و کلام) به رسول خدا (ص) شبیه‌تر از فاطمه باشد. هرگاه فاطمه بر پیامبر وارد می‌شد، ایشان به استقبال او برمی‌خاستند، دستش را می‌گرفتند، او را می‌بوسیدند و در جای خود می‌نشاندند. همچنین هرگاه پیامبر بر فاطمه وارد می‌شدند، فاطمه به استقبال برمی‌خاست، دست پیامبر را می‌گرفت، ایشان را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند.» @Al_Meerath
حضرت فاطمه.m4a
حجم: 10.58M
◾️نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت فاطمه سلام الله علیها (۱)؛ از ولادت تا درگذشت پدر @Al_Meerath
تقسیم کار خانه میان امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه (س) علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله ع قال: كان أمير المؤمنين صلوات الله عليه يحتطب و يستقي و يكنس و كانت فاطمة سلام الله عليها تطحن و تعجن و تخبز (الکافي، ج5، ص86). ابن ابی‌عمیر، از هشام بن سالم، از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: امیرالمؤمنین (ع) هیزم جمع می‌کرد، آب می‌آورد و خانه را جارو می‌کرد، و فاطمه (س) آرد آسیاب می‌کرد، خمیر می‌کرد و نان می‌پخت. عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن حماد بن عثمان عن زيد بن الحسن قال سمعت أبا عبد الله ع يقول كان علي ع أشبه الناس طعمة و سيرة برسول الله ص و كان يأكل الخبز و الزيت و يطعم الناس الخبز و اللحم قال و كان علي ع يستقي و يحتطب و كانت فاطمة ع تطحن و تعجن و تخبز و ترقع... (الکافي، ج8، ص165). سهل بن زیاد، از بزنطی، از حماد بن عثمان، از زید بن حسن نقل کرده‌ که گفت: شنیدم از ابوعبدالله [صادق] (ع) که می‌فرمود: علی (ع) از نظر خوراک و سیره، شبیه‌ترین مردم به رسول خدا (ص) بود. او نان و روغن می‌خورد و به مردم نان و گوشت می‌داد. همچنین علی (ع) آب می‌آورد و هیزم جمع می‌کرد، و فاطمه (ع) آرد آسیاب می‌کرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت و لباس‌ها را وصله می‌زد... @Al_Meerath
میراث امامان
💠 دو وارث پیامبر خدا (ص) حدثنا أحمد بن موسى عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن جميل عن زرارة ع
💠 علی (ع)؛ هدیۀ خدا به پیامبر (ص) حدثنا أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن عبد الله بن بكير الهجري [1] عن أبي جعفر ع قال: إن علي بن أبي طالب ع كان هبة الله لمحمد ص ورث علم الأوصياء و علم ما [2] كان قبله أما إن محمد[اً] ص قد ورث علم ما كان قبله من الأنبياء و الأوصياء [3] و المرسلين (بصائر الدرجات، ج1، ص294؛ مشابه: ج1، ص121؛ الاختصاص، ص279؛ الکافي، ج1، ص224). نقل شده از عبدالله بن بکیر هجری از امام باقر (ع) که فرمود: علی بن ابی‌طالب (ع) هدیۀ خدا به محمد (ص) بود. او علم اوصیاء و علم پیشینیان را به ارث برد. محمد (ص) نیز دانش انبیاء و رسولانِ پیشین را به ارث برده بود. 1. این عنوان در نقل دیگر بصائر به «عبد الرحمن بن بکیر الهجري» و در نقل کافی به «عبد الرحمن بن کثیر» تبدیل شده است. البته در نقل اختصاص مانند این نقل بصائر همان «عبد الله بن بکیر الهجري» آمده و همین عنوان هم درست است؛ چه علی بن حکم از عبدالرحمن بن کثیر روایت نمی‌کند، اما نقلی دیگر از «عبد الله بن بکیر الهجري» دارد (الکافي، ج2، ص169). همچنین عنوان «عبد الرحمن بن بکیر الهجري» در جای دیگری یافت نشد، اما «عبد الله بن بکیر الهجري» از اصحاب امام باقر (ع) شمرده شده است (رجال البرقي، ص10؛ رجال الطوسي، ص139). 2. در نقل دیگر بصائر و نقل اختصاص و کافی «مَن» آمده است. 3. در نقل دیگر بصائر و نقل کافی «والأوصیاء» نیامده است. @Al_Meerath
میراث امامان
◾️نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت فاطمه سلام الله علیها (۱)؛ از ولادت تا درگذشت پدر @Al_Meerath
حضرت فاطمه (۲).m4a
حجم: 12.09M
◾️نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت فاطمه سلام الله علیها (۲)؛ از درگذشت پدر تا پایان عمر شریف @Al_Meerath
پس از پیامبر (ص) خندان دیده نشد ◾️أخبرنا محمد بن عمر عن سفيان بن عيينة عن عمرو بن دينار عن أبي جعفر قال: ما رأيت [رُؤِیَت] فاطمة عليها السلام، ضاحكة بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم إلا أنه قد تمودى بطرف فيها (الطبقات الکبیر، ج2، ص218؛ مشابه: المعجم الکبیر، ج22، ص399، به نقل از عبدالرزاق از ابن عیینه از عمرو بن دینار). از عمرو بن دینار از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: فاطمه (س) پس از پیامبر خدا (ص) خندان دیده نشد، جز اینکه [یکبار] با گوشۀ دهانش تبسّمی کرد. ◾️قال محمد بن عمر: وحدثني عمر بن محمد بن عمر بن علي، عن أبيه، عن علي بن حسين، عن ابن عباس، قال: كانت ‌فاطمة قد مرضت مرضا شديدا فقالت لأسماء بنت عميس: ألا ترين إلى ما بلغت فلا تحمليني على سرير ظاهر، فقالت: لا لعمري ولكن أصنع ‌نعشا كما رأيت يصنع بالحبشة قالت: فأرينيه فأرسلت إلى جرائد رطبة فقطعت من الأسواق [الأسواف] ثم جعلت على السرير ‌نعشا وهو أول ما كان ‌النعش ‌فتبسمت وما رئيت مبتسمة إلا يومئذ ثم حملناه فدفناها ليلا (الذریة الطاهرة للدولابي، ص111؛ مشابه: المستدرك علی الصحیحین، ط الرسالة، ج5، ص713-714). از محمد بن عمر بن علی بن ابی‌طالب از امام سجاد (ع) از ابن عباس نقل شده که گفت: فاطمه (س) به سختی بیمار شد. پس به اسماء بنت عمیس فرمود: نمی‌بینی به چه وضعی رسیده‌ام؟ مرا روی تختی که بدنم نمایان باشد، حمل نکن! اسماء گفت: به جانم قسم چنین نمی‌کنم، بلکه برای تو نعشی می‌سازم که در حبشه دیده‌ام. فاطمه (س) فرمود: آن را به من نشان بده. اسماء فرستاد که شاخه‌های تازۀ نخل را از نخل‌های «اَسواف» [ناحیه‌ای در مدینه] جدا کنند، سپس آن‌ها را روی تخت قرار داد و نعشی ساخت. این اولین بار بود که چنین نعشی [در میان مسلمین] ساخته می‌شد. فاطمه (س) [که آن نعش را دید]، لبخند زد. او [پس از درگذشت پیامبر (ص)] در حال تبسّم دیده نشد، مگر آن روز. پس از این، ایشان را شبانه حمل کرده و دفن کردیم. ◾️علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله ع قال سمعته يقول عاشت فاطمة ع بعد أبيها خمسة و سبعين يوما لم تر كاشرة و لا ضاحكة تأتي قبور الشهداء في كل جمعة مرتين- الإثنين و الخميس فتقول هاهنا كان رسول الله ص هاهنا كان المشركون (الکافي، ج3، ص228؛ مشابه: الکافي، ج4، ص561، به نقل از نضر بن سوید از هاشم بن سالم). از هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: فاطمه (س) پس از پدرش 75 روز زندگی کرد که در آن روزها شاد و خندان دیده نشد. هر هفته در روز دوشنبه و پنجشنبه نزد قبور شهداء [اُحد] می‌آمد و [با یادآوری صحنه‌های جنگ احد] می‌گفت: در این موضع پیامبر خدا (ص) بود و در این موضع مشرکان بودند. @Al_Meerath
مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْب‏ ◾️وقال يزيد بن أبي زياد عن عبد الله بن الحارث قال: ‌مكثت ‌فاطمة بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم ستة أشهر، وهي ‌تذوب (تاریخ الإسلام، ت بشار، ج2، ص32). یزید بن ابی‌زیاد (د. 136ق) از عبدالله بن حارث هاشمی (د. حدود 80ق) نقل کرده که گفت: فاطمه (س) شش ماه بعد از پیامبر خدا (ص) زنده ماند؛ در حالی که بدنش آب می‌شد. ◾️عنه عن أحمد بن يحيى بن زكريا عن أبيه عن حميد بن المثنى عن أبي عبد الرحمن الحذاء عن أبي عبد الله ع قال: أول نعش أحدث في الإسلام نعش فاطمة ع إنها اشتكت شكوتها التي قبضت فيها و قالت لأسماء إني نحلت و ذهب لحمي أ لا تجعلي لي شيئا يسترني قالت أسماء إني كنت بأرض الحبشة رأيتهم يصنعون شيئا أ فلا أصنع لك فإن أعجبك صنعت لك قالت نعم فدعت بسرير فأكبته لوجهه ثم دعت بجرائد فشدته على قوائمه ثم جللته ثوبا فقالت هكذا رأيتهم يصنعون فقالت اصنعي لي مثله استريني سترك الله من النار (تهذیب الأحکام، ج1، ص469). از ابوعبدالرحمن حذاء از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: اولین نعشی که در اسلام ساخته شد، نعش فاطمه (س) بود. ایشان در بیماری‌ای که در آن از دنیا رفت، به اسماء فرمود: من بسیار نحیف شده‌ام و گوشت بدنم از بین رفته است. آیا چیزی برای من نمی‌سازی که مرا بپوشاند؟ اسماء گفت: من در سرزمین حبشه دیدم که حبشیان چیزی می‌سازند. آن را برایت نسازم [تا آن را ببینی] که اگر آن را دوست داشتی، آن را برایت درست کنم؟ فرمود: بله. پس اسماء تختی را آورد و آن را وارونه کرد. سپس شاخه‌های نخل را بر پایه‌های آن بست و با پارچه‌ای پوشاند. سپس گفت: من آن‌ها را دیدم که این‌گونه می‌ساختند. فاطمه (س) فرمود: مانند این را برای من بساز و مرا بپوشان، خدا تو را از آتش جهنم بپوشاند. ◾️قال محمد بن عمر: وحدثني عمر بن محمد بن عمر بن علي، عن أبيه، عن علي بن حسين، عن ابن عباس، قال: كانت ‌فاطمة قد مرضت مرضا شديدا فقالت لأسماء بنت عميس: ألا ترين إلى ما بلغت فلا تحمليني على سرير ظاهر، فقالت: لا لعمري ولكن أصنع ‌نعشا كما رأيت يصنع بالحبشة قالت: فأرينيه فأرسلت إلى جرائد رطبة فقطعت من الأسواق [الأسواف] ثم جعلت على السرير ‌نعشا وهو أول ما كان ‌النعش ‌فتبسمت وما رئيت مبتسمة إلا يومئذ ثم حملناه فدفناها ليلا (الذریة الطاهرة للدولابي، ص111؛ مشابه: المستدرك علی الصحیحین، ط الرسالة، ج5، ص713-714). از محمد بن عمر بن علی بن ابی‌طالب از امام سجاد (ع) از ابن عباس نقل شده که گفت: فاطمه (س) به سختی بیمار شد. پس به اسماء بنت عمیس فرمود: نمی‌بینی به چه وضعی رسیده‌ام؟! مرا روی تختی که بدنم نمایان باشد، حمل نکن!... @Al_Meerath
امکان‌سنجی_استفادۀ_تفسیر_عیاشی_از_کتاب_القراءات_سیاری.pdf
حجم: 395.6K
امکان‌سنجی استفادۀ تفسیر عیاشی از کتاب القراءات سیاری ✍️امیرحسن خوروش کتاب القراءات سیاری و تفسیر عیاشی از جمله مصادر متقدم حدیثی شیعی به شمار می‌آیند که روایات فراوانی در موضوع اختلاف قرائات قرآنی و «تحریف» قرآن دربردارند؛ در این میان، تفسیر عیاشی در روزگاری دچار حذف اسناد شده و این امر امکان حدس‌های گوناگون دربارۀ تکمیل اسناد و بازیابی مصادر آن را به وجود آورده است. روایات کتاب القراءات و تفسیر عیاشی در سدۀ اخیر مورد انتقاد قرار گرفته و انتقادهای متنی-اِسنادی متوجه آن‌ها شده است؛ از جملۀ این انتقادها آن بوده که بسیاری از روایات عیاشی در موضوع قرائات و «تحریف» در حقیقت از کتاب القراءات سیاری گرفته شده که حذف اسناد موجب مخفی‌شدن این امر شده و بر این اساس، ضعف رجالی سیاری به روایات عیاشی تسری پیدا می‌کند. بررسی این موضوع می‌تواند به شناخت ریشه‌های بخش مهمی از روایات تفسیری عیاشی بیانجامد؛ به نظر می‌رسد به دلیل برخی تفاوت‌های اسنادی و زیادات متنی در روایات عیاشی و شواهد بی‌ارتباطی حوزۀ حدیثی این دو و نبود نقلی از سیاری در دیگر میراث عیاشی، فرضیۀ اثرپذیری عیاشی از سیاری پذیرفتنی نباشد. @Al_Meerath
🌷جایگاه صلوات در دعا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سلام اللّه علیه قَالَ: كُلُّ دُعَاءٍ يُدْعَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. (الكافي، ج‏2، ص493) هر دعائى كه خداى عز و جل بدان خوانده شود از رفتن به آسمان محجوب است، تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود. و در همین معنا: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد (همان، ص491) @Al_Meerath