تمام شهر احوال مرا با چتر میپرسند
که بی تو آسمان روزگارم خیس و بارانی است
#علی_صفری
#تک_بیت
#باران
@alachigh90
در کوچه خیابان چه کنم بعد از تو
با تلخی فنجان چه کنم بعد از تو
از خشخش پاییز گذر کردم و حال
با آه زمستان چه کنم بعد از تو
#پریسا_مصلح
#زمستان
#شعر
@alachigh90
سلام بر آنانی که زمستان را با امید سر میکنند... اگرچه بسیار شکسته و دلخستهاند...
#بلوط
#دلنوشت
@alachigh90
«تا شهادت»
تا به تن جان هست بیپروا در این خط میرویم
با دلی لبریز از شوق شهادت میرویم
دست و پا و سر فدای عین نام پاک عشق
ما پی قربان شدن اصلا زیارت میرویم
رد شدن از جسم خاکی فرصت پرواز ماست
رستهایم از خاک و تا کویِ سعادت میرویم
کی شود در جان ما از بمب بیمی رخنهگر
ما که در معبر به جانی پر صلابت میرویم
خاک سهم خاکبازان، پاکبازان را چه غم؟
ما به شوق پر زدن تا بینهایت میرویم
حضرت دلدار ما را خوانده تا کویِ حضور
اَمر او بر چشمهای ما، اطاعت، میرویم
پای درسِ حاج قاسم عشق را آموختیم
تا شهادت تا شهادت تا شهادت میرویم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#کرمان_تسلیت
#غزل
@alachigh90
از خانهی عاشقان خبر آوردند
با شوق وصال، چشمِ تر آوردند
در راه مزار حاج قاسم بودند
ناگاه سر از بهشت در آوردند
#سید_روحالله_مؤید
#حادثه_تروریستی
#کرمان_تسلیت
@alachigh90
زمانش میرسد جایِ غم و اندوهها داریم
فـقـط لبـخـندها، لبـخـنـدها، لبخـنـدها با تو
مبارک کُن زمین را و خودت را آفتابی کُن
که در عـالـم بپـیچـد آتشِ اسپـندها با تو
ببر ما را به شادیهای محض از تلخ کامیها
دلم قرص است شیرین میشود این قندها با تو
#حسن_لطفی
#آرام_جان
@alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایم چتر بیاور...
آنقدر دلتنگم که تمام مسیرهای منتهی به قلبم را رگباری تند فراگرفته است...
#بلوط
#باران
#دلتنگانه
@alachigh90
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام، صبح گردد و این شب سحر شود
#خواجوی_کرمانی
پ.ن: ۱۷ دی ماه، سالروز بزرگداشت خواجوی کرمانی بر دوستداران شعر و ادب مبارک باد.
#شعر
#تک_بیت
@alachigh90
نه در آيينهی فهم است؛ نه در شيشهی وهم
عاقلان آينه خوانندش و مستان آهش
به من از آتش او در شب پروانه شدن
نرسيده است به جز دلهرهی جانكاهش
از هم آغوشی دريا به فراموشی خاک
ماهی عمر چه ديد از سفر كوتاهش؟
كفن برف كجا؟ پيرهن برگ كجا؟
خستهام مثل درختی كه از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگی قبل از باران
سورهی توبه رسيده است به بسم اللّٰهش
#فاضل_نظری
#زمستان
#شعر
#غزل
@alachigh90
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین شاید کمی هم کیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
#شعر
پ.ن: به بهانه زادروز زندهیاد افشین یداللهی...
@alachigh90
خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست
#فاضل_نظری
#آرام_جان
#تک_بیت
#شعر
@alachigh90
تنهاترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی کسی برای تو تب هم نمیکند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنی و صدایت نمیرسد
گم میشود صدای تو در خندههای شهر
تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه میکشی از ماجرای شهر
دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر
اینجا کسی برای تو کاری نمیکند
فهمیدهام که خستهای از ادّعای شهر
گاه از نبودنت مثلاً گریه میکنند
شرمندهام! از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده میشوی امّا کسی تو را
نشناخت ای غریبهترین آشِنای شهر
جمعه... غروب... گریهی بیاختیار من...
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
#فرزاد_نظافتی
#آرام_جان
#جمعه
#غزل
#شعر
@alachigh90
مردم به هرکه آینه شد، سنگ میزنند...
#فاضل_نظری
#تک_بیت
#شعر
پ.ن: برای او که بودنش، امید است و روشنایی و مهر...
@alachigh90