#چهلمین شب #چله_حدیث_کساء و
#اولین_شب_سوره_فجر را در این شب مبارک میخوانیم🌷
خدایا به حق #علی_اکبر_حسین👏👏 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعای_فرج
مى دانيم در مسأله امامت و خلافت بعد از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دو نظر در ميان مسلمانان هست;
1⃣مطابق عقيده شيعه، امامت و خلافت با نص است; يعنى به وسيله خداوند از طريق پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)، امام(عليه السلام) و خليفه بعد از او تعيين شده است. آياتى از قرآن نيز اين نظر را تأييد مى کند و احاديثى همچون حديث غدير، منزلت و حديث ثقلين نيز گواه بر آن است.👌 +اضافه بر اين شيعيان دليل عقلى نيز بر اين مسأله اقامه مى کنند که اينجا جاى شرح آنها نيست.
2⃣ولى اهل تسنن طرفدار شورا هستند و معتقدند پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تعيين خليفه بعد از خود را به امّت واگذار کرده و آنها بر طبق شوراى مهاجرين و انصار و بيعت مردم تعيين شده اند.
ابوبکر در سقيفه بنى ساعده با حضور جمع قليلى از مهاجرين و انصار انتخاب شد
و عمر با نص ابوبکر،
و عثمان با چهار رأى از آراى شوراى شش نفرى عمر انتخاب شد
و امير مؤمنان نيز با بيعت گسترده مهاجرين و انصار و توده هاى مردم.
❇طرفداران شورا هنگامى که به خطبه شقشقيه مى رسند که خلافت خلفاى سه گانه نخستين را زير سؤال مى برد، گاه به سند آن اشکال مى کنند و گاه به دلالت آن;😳 اما هنگامى که به نامه ششم (نامه مورد بحث) مى رسند با آغوش باز از آن استقبال کرده و آن را دليل بر حقانيّت مذهب خود مى شمرند درحالى که هم اين نامه از على(عليه السلام) است و هم آن خطبه.‼
✅نکته مهم اينجاست که هميشه بايد مخاطبان را در نظر گرفت; زيرا اعتقادات مخاطب در نحوه بيان مسائل تأثير دارد. در خطبه شقشقيه مخاطب، عموم مردمند ولى در اين نامه مخاطب، معاويه است.👉
چگونه ممکن است امام(عليه السلام) در اين نامه براى حقانيّت خود در برابر معاويه به نص استدلال کند; چيزى که او از اساس با آن مخالف بود. ⁉🤔
بايد از دليلى استفاده کند که او نتواند در برابر آن سخن بگويد و راه انکار بپويد و آن مسأله شوراست. شورايى که خلفاى پيشين بر اساس آن انتخاب شدند; همان کسانى که معاويه از طرف آنها به خلافت شام نصب شد.
🔺اين همان چيزى است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبير مى شود و آن اينکه مسلّمات خصم را بگيرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هرچند مسلّمات خصم از سوى گوينده پذيرفته نشده باشد.
مثل اينکه ما با تورات و انجيل کنونى در برابر يهود و نصارى استدلال مى کنيم و مى گوييم مطابق فلان فصل و فلان آيه شما چنين مى گوييد و بنابراين طبق عقيده خودتان محکوم هستيد.
فى المثل مى گوييم: شما مسيحيان عقيده داريد عيسى را به دار آويختند و کشتند و دفن کردند و بعد از چند روز زنده شد و به آسمان رفت. بر طبق اين عقيده بايد مسأله رجعت انسان به زندگى در اين دنيا را پذيرا شويد، هرچند ما معتقد به کشته شدن حضرت مسيح نيستيم.
☑در قرآن مجيد نيز گونه هايى براى اين مطلب مى توان پيدا کرد; از جمله در داستان ابراهيم(عليه السلام) هنگامى که در برابر ستاره🌟 پرستان، ماه🌙 پرستان و آفتاب 🌞پرستان قرار گرفت با جمله (هذا رَبِّي) يا (هذا رَبِّي هذا أَکْبَر)انعام/۷۷-۷۸ مسلمات آنها را پذيرفت اما هنگامى که همگى افول کردند و افول و غروب آنها دليل بر حادث بودن آنها بود، آنها را محکوم ساخت.
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۷رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
#نامه۷
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
📜نامه ای دیگر، به معاویه:
پس از نام خدا و درود، نامه پند آميز تو به دستم رسيد كه داراى جملات به هم پيوسته، و زينت داده شده بود كه با گمراهى خود آن را آراسته، و با بد انديشى خاص خود آن را امضاء كرده بودى.
نامه مردى كه نه خود آگاهى لازم دارد تا رهنمودش باشد، و نه رهبرى دارد كه هدايتش كند. تنها دعوت هوسهاى خويش را پاسخ گفته، و گمراهى عنان او را گرفته و او اطاعت مى كند، كه سخن بى ربط مى گويد و در گمراهى سرگردان است.
.(از همين نامه است):
همانا بيعت براى امام يك بار بيش نيست، و تجديد نظر در آن ميسّر نخواهد بود، و كسى اختيار از سر گرفتن آن را ندارد. آن كس كه از اين بيعت عمومى سر باز زند، طعنه زن، و عيب جو خوانده مى شود، و آن كس كه نسبت به آن دو دل باشد منافق است.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
لاَ يُثَنَّى فِيهَا النَّظَرُ ، وَلاَ يُسْتَأْنَفُ فِيهَا الْخِيَارُ. الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ، وَالْمُرَوِّي فِيهَا مُدَاهِنٌ ).
💫در واقع امام(عليه السلام) به يکى از مسلمات نزد معاويه در مسأله خلافت استدلال مى کند; زيرا او معتقد بود که خلافت خلفاى پيشين که بر اساس آراى مهاجرين و انصار بوده رسميّت داشته است و کسانى که از مدينه دور بوده اند مى بايست به آراى مهاجرين و انصار احترام بگذارند و آن را بپذيرند. سنّت خلفاى پيشين چنين بوده است. امام(عليه السلام) مى فرمايد: چگونه درباره خلفاى پيشين رأى مهاجرين و انصار و به اصطلاح اهل حل و عقد را مى پذيرى; اما نسبت به بيعت من که بسيار گسترده تر و وسيع تر از آنان بوده است ترديد به خود راه مى دهى و عدم تسليم اهل شام را مطرح مى کنى اين نشانه يکى از دو چيز است:
يا روش پيشينيان خود را باطل مى شمرى و يا همچون منافقان گاه چيزى را مى پذيرى و گاه همانند آن را انکار مى کنى.
اگر واقعاً براى پذيرش حکومت امام مسلمانان، اتفاق آراى تمام بخش هاى کشور اسلام لازم باشد، بايد حکومت خلفاى پيشين را باطل بدانى و حکومت تو هم که از آنان گرفته شده باطل خواهد بود.❌
📃امام(عليه السلام) در جمله «لاَِنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ ...» به يک واقعيّت مسلّم آن زمان اشاره مى کند که بيعت همچون يک بيع لازم بدون هيچ حق خيار بود; نه تکرار در آن راه مى يافته و نه خيار فسخ; يعنى يک بار و براى هميشه.
#شرح-نامه۷
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را نيز براى معاويه مرقوم داشته است.
📜نامه در یک نگاه:
این نامه پاسخ نامه اى است که معاویه براى حضرت در اواخر جنگ صفین نوشت; نامه اى که بسیار جسورانه و بى ادبانه بود و به نکات مختلفى در آن اشاره کرده بود که مهم ترین آن به رسمیت نشناختن بیعت امام(علیه السلام) بود به بهانه اینکه اهل شام این بیعت را نپذیرفتند. امام(علیه السلام) در این نامه در جواب او پاسخ دندان شکنى مى دهد.
🔹موعظه گمراهان!
از آنجا که معاويه در نامه خود به اصطلاح امام(عليه السلام) را موعظه به تقوا و پرهيزکارى کرده و به بعضى از آيات قرآن متوصل شده مانند آيه (وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْکَ وَإِلَى الَّذينَ مِن قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ) آيه اى که هيچ ارتباطى حتى به ادعاهاى باطل او نداشته، امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه مى فرمايد:
❇«اما بعد (از حمد و ثناى الهى) نامه اى از سوى تو به من رسيد، نامه اى با اندرزهاى نامربوط و سخنان رنگارنگ که با گمراهى خويش آن را تزيين کرده و با سوء رأيت امضا نموده بودى»; (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ أَتَتْنِي مِنْکَ مَوْعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ وَ رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ، نَمَّقْتَهَا بِضَلاَلِکَ، وَأَمْضَيْتَهَا بِسُوءِ رَأْيِکَ).
👈تعبير به (مُوَصَّلَةٌ) اشاره به ناهمگون بودن نامه معاويه است که تمسک به بعضى از آياتى کرده که هيچ ارتباطى به مقصود او نداشته و از يک سو امام(عليه السلام) را به شقّ عصاى مسلمين; يعنى ايجاد اختلاف متهم مى کند 😠در حالى که کلمات او مصداق بارز ايجاد اختلاف است.
👈تعبير به (رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ) (با توجّه به اينکه محبّرة به معناى تزيين شده است) اشاره به اين است که معاويه سعى کرده است به هر وسيله اى که ممکن است نامه خود را حق به جانب معرفى کند گاه از روز قيامت و عذاب الهى سخن مى گويد، گاه مصالح مسلمين را مطرح مى کند و گاه آيات قرآن را سپر قرار مى دهد.
👈تعبير به (نَمَّقْتَهَا بِضَلاَلِکَ) اشاره به اين است که تعبيرات ظاهراً زيباى نامه شبيه تعبيراتى است که منافقان گمراه هنگام عذرخواهى در مقابل پيغمبر به کار مى بردند جمله (أَمْضَيْتَهَا بِسُوءِ رَأْيِکَ) يا به معناى اين است که امضا کردن چنين نامه اى جز از انسان کج فکر و نادان صورت نمى گيرد و يا اگر امضا را به معناى ارسال بگيريم، مفهومش اين است که فکر نادرست تو به تو اجازه داد که چنين نامه زشت و جسورانه اى را براى امام(عليه السلام) و پيشواى مسلمانان بفرستى.😮
امام(عليه السلام) در ادامه سخن، محتواى نامه معاويه و شخصيت او را در عباراتى کوتاه و پر معنا روشن مى سازد و مى فرمايد:
❇ «اين نامه از کسى است که نه چشم بصيرت ندارد تا هدايتش کند و نه رهبرى آگاه که ارشادش نمايد (به همين دليل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او اين دعوت را اجابت کرده و گمراهى، رهبر او شده و او از آن پيروى نموده به همين دليل بسيار هذيان مى گويد و در گمراهى سرگردان است»; (وَکِتَابُ امْرِئ لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ يَهْدِيهِ، وَلاَ قَائِدٌ يُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ، وَ قَادَهُ الضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لاَغِطاً ، وَضَلَّ خَابِطاً.
قابل توجّه اينکه امام(عليه السلام) در اين سه جمله از امور دوگانه اى استفاده کرده است که به صورت لازم و ملزوم با يکديگر در ارتباط است;
1⃣ در جمله اوّل مى فرمايد: «نه چشم بصيرت دارد و نه راهنما».
2⃣در جمله دوم که نتيجه آن است مى فرمايد: «به جاى چشم بصيرت، هواى نفس او را به سوى خود دعوت مى کند و به جاى راهنماى آگاه، ضلالت و گمراهى قائد اوست»
3⃣ و در جمله سوم که نتيجه جمله دوم است مى فرمايد: «او پيوسته هذيان و سخنان بيهوده مى گويد و به سبب راهنمايان گمراه، در گمراهى سرگردان است».
و به راستى چنين است، زيرا نور هدايت يا بايد از درون بتابد يا از برون به وسيله رهبران الهى. در غير اين صورت تاريکى درون و گمراهى برون که به وسيله مشاوران بى ايمان و ناآگاه حاصل مى شود، انسان را به سوى پرتگاه مى برد; نه سخنانش نظم منطقى دارد و نه در اعمالش برنامه عاقلانه اى ديده مى شود.
سپس امام(عليه السلام) به پاسخ يکى از اشتباهات بزرگ معاويه که در نامه خود ذکر کرده، مى پردازد او در نامه خود چنين نوشته بود که بيعت امام(عليه السلام) صحيح نبوده، زيرا مردم شام آن را نپذيرفته اند.
❇ امام(عليه السلام) مى فرمايد: «بيعت خلافت يک بار بيشتر نيست نه تجديد نظر در آن راه دارد نه اختيار فسخ، بنابراين آن کس که از بيعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن ترديد به خود راه دهد منافق است»; (لاَِنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ
📜نامه معاويه به اميرمؤمنان امام على(عليه السلام):
با توجّه به اينکه نامه امام(عليه السلام) در ا
ينجا ناظر به پاسخ گفتن به نامه معاويه است، ناگزير بايد متن نامه او را که در کتب تاريخ نقل شده است در اينجا بياوريم، هرچند بسيار جسورانه و بى ادبانه است و قبلا از خوانندگان عزيز و مخصوصاً از پيشگاه امير مؤمنان على(عليه السلام) پوزش مى طلبيم.
متن نامه چنين است:
«از سوى عبدالله معاوية بن ابى سفيان به على بن ابى طالب;
اما بعد:
خداوند متعال در کتاب محکمش مى گويد: «به يقين به تو و پيامبرانى که پيش از تو بودند وحى شده است که اگر مشرک شوى عملت باطل مى شود و از زيانکاران خواهى بود» من تو را بر حذر مى دارم از اينکه اعمال خود را حبط و نابود کنى و سابقه خود را به سبب ايجاد تفرقه در اين امّت برباد دهى. از خدا بپرهيز و روز قيامت را به ياد آور و از ريختن خون مسلمانان دست بردار. من از رسول خدا شنيدم که فرمود: اگر تمام اهل صنعا و عدن دست به دست هم دهند و يک نفر از مسلمانان را به قتل برسانند خداوند همه آنها را به صورت در آتش دوزخ خواهد افکند، پس چگونه خواهد بود حال کسى که بزرگان اسلام و سران مهاجرين را به قتل برساند. اين آسياب جنگ را که به راه انداخته اى و اهل قرآن و صاحبان عبادت و ايمان را از پيرمرد تا جوانان نوخواسته; کسانى که همه به خداوند متعال ايمان دارند و مخلصند و نسبت به رسولش اقرار دارند و عارفند، از بين مى برد، رها ساز. اگر تو اى ابوالحسن به خاطر اين جنگ مى کنى که امير و خليفه مسلمانان هستى به جانم سوگند اگر خلافت تو صحيح بود ممکن بود اين عذر در جنگ با مسلمانان از تو پذيرفته شود; ولى خلافت تو صحيح نيست. چگونه ممکن است صحيح باشد در حالى که اهل شام در آن داخل نشدند و با تو بيعت نکردند. به خدا سوگند جنگ آنها را خورده و چيزى از آنها باقى نمانده جز به مانند ته مانده آبى که در آبگير باقى مى ماند. والله المستعان».
👈اين نامه که از جهتى موذيانه و از جهتى احمقانه است به خوبى بيانگر سوء رأى معاويه است، زيرا
اولاً او به آيه حبط اعمال بر اثر شرک توسل مى جويد در حالى که مطلقاً سخنى از شرک در ميان نيامده و شق عصاى مسلمين و تفرقه در ميان آنها به فرض که صحيح باشد، ربطى به شرک ندارد اين همان چيزى است که امام(عليه السلام) عنوان «موعظه مَوَصَّله» به آن داده و نوعى پراکنده گويى و سخنان نامربوط شمرده است.
ثانياً امام(عليه السلام) در پاسخ نامه که مرحوم رضى بخش هايى از آن را نياورده، مى فرمايد: تو مرا امر به تقوا کردى و من اميدوارم که اهل تقوا باشم و اما به خدا پناه مى برم که از کسانى باشم که وقتى به آنها امر به تقوا مى شود تعصب و دنياپرستى او را به گناه مى کشاند (و تو از آنها هستى).
ثالثاً در پاسخ به مسأله حبط اعمال و سابقه در اسلام مى فرمايد: من اگر بر او خروج کرده بودم جا داشت مرا بر حذر دارى; ولى مى بينم که خداوند متعال مى فرمايد: «(فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ); با گروه متجاوز پيکار کنيد تا به فرمان خدا بازگردد». تو درست نگاه کن ببين اهل بغى، گروه ماست يا تو؟ به يقين اهل بغى گروهى است که تو در آنى، زيرا بيعت من در مدينه که مهاجران و انصار آن را پذيرفتند، براى تو که در شام بودى الزام آور بود، همان گونه که بيعت عثمان در مدينه براى تو الزام آور شد در حالى که تو از سوى عمر امير شام بودى و همان گونه که براى برادرت يزيد بيعت عمر الزام آور شد در حالى که از سوى ابوبکر امير شام بود.
سپس امام(عليه السلام) به پاسخ اين نکته مى پردازد که چه کسى شق عصاى مسلمين کرده است و مى فرمايد: من بايد تو را از اين کار نهى کنم، رسول خدا مرا دستور داده است که با اهل بغى پيکار کنم و خطاب به يارانش فرمود: در ميان شما کسى است که بر اساس تأويل قرآن پيکار مى کند آن گونه که من بر تنزيل قرآن پيکار کردم و در آن هنگام که اين سخن را مى گفت، پيامبر اشاره به من کرد و من نخستين کسى هستم که فرمان او را اطاعت مى کنم.
سپس امام(عليه السلام) به پاسخ بقيّه نامه مى پردازد که مرحوم سيّد رضى در بالا آن را آورد و شرح داده شد.
از آنچه گفته شد صداقت امام(عليه السلام) و وقاحت و حماقت معاويه کاملاً روشن مى شود.
#سومین شب #سوره_فجر
را میخوانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعای_فرج
شادی ارواح طیبه شهدا و رفتگان و عزیزانتان فاتحه ای قرائت شود🌷
هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_مهدوی
✅ تنها راه باقیمانده برا نجات از سختی ها و بلایا 😔
🔸راه دومی هم نیست، خاطرتان جمع
👈👈 گوش کنید تا پیام چند ماه قبل حضرت زهرا (س) به یکی از علمای اصفهان را بشنوید
بسیار ویژه
👈👈 بوی ظهور می آید، قدمی برداریم
👌برای دیگران بفرستید
✅ تعجیل و تسهیل در ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️استاد پناهیان:
رفقا ظهور رو جدی بگیرید...
یابن الحسن، اگر خبر رفتن ما را از این دنیا بدهند، انقدر برامون جدی نیست که خبر آمدن تو را بدهند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
قرائت همگانی دعای #فرج شب #نیمه_شعبان ساعت 11
ذکرتعجیل فرج رمزنجات بشراست
مابرآنیم که این ذکرجهانی بشود...
اللهم عجل لولیک الفرج
#نشر_حداکثری
تعجیل درفرج #صلوات🌹
🌺 فضیلت شب نیمه شعبان در کلام امام باقر علیهالسلام
✅ از امام باقر علیهالسلام درباره فضیلت شب نیمه شعبان پرسیده شد. فرمود:
🔸 این شب، برترین شب بعد از شب قدر است. خداوند نعمتهای افزون خود را در این شب به بندگانش ارزانی میدارد و به منت خود آنان را میآمرزد؛ بنابراین در این شب برای تقرب به خداوند متعال تلاش کنید که این شبی است که خداوند عزوجل به نفس خویش سوگند خورده است که در این شب هیچ درخواستکنندهای را تا زمانیکه درخواست گناهی نکرده است، از درگاه خویش رد نکند. و این شب، شبی است که خداوند آن را برای ما اهلبیت قرار داده است، به ازای شب قدر که آن را برای پیامبر ما صلیاللهعلیهوآله قرار داده. پس در این شب تلاش کنید در دعا کردن و ستایش خداوند متعال. هر که در این شب ١٠٠ مرتبه سبحانالله، ١٠٠ مرتبه الحمدلله، ١٠٠ اللهاکبر و ١٠٠ مرتبه لاالهالاالله بگوید، خداوند گناهان گذشته او بیامرزد و حوایج دنیا و آخرت او را برآورده سازد، حتی اگر تقاضا نکرده باشد، ولی خداوند نیاز او را بدان امر بداند، باز هم خداوند نیاز او را برطرف سازد، از فضلی که بر بندگان خویش دارد.
4_5893093733141843767.mp3
14.23M
▫️خیس شرم می شوم؛
از بس که محبّت می بارد از این جمله ات:
«شب و روز چشم به راهت هستم...»
#به_امید_دیدار...✨
🔘 #نمایش_صوتی "مشتاقِ دیدار".
#داستان_تشرف
هدایت شده از ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سنگ_نوشته_ای_در_مدینه_که
#نوشته_بود_مهدی_زنده_است...
اسامی مقدس دوازده امام معصوم علیهم السلام در اطراف مسجدالنبی درمدینه ی منوره🌸🍃
#لعن_آل_سعود
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#نامه۸
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
📜نامه اى از آن حضرت (ع) به جرير بن عبد الله البجلى هنگامى كه او را نزد معاويه فرستاده بود:
اما بعد. چون نامه من به تو رسد، معاويه را وادار كه كارش را با ما يكسره كند و بخواه كه به طور جزم تصميم بگيرد. آن گاه مخيّرش كن ميان جنگى كه مردم را از خانه هايشان براند يا صلحى كه به خوارى بپذيرد. اگر جنگ را اختيار كرد، همانند خودش عمل كن و اعلان جنگ نماى و اگر صلح را اختيار كرد، از او بيعت بستان. والسلام.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۸ رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
#شرح-نامه۸
📨از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به جرير بن عبدالله بجلّى هنگامى که او را به سوى معاويه (براى اتمام حجّت نهايى) فرستاد نگاشت.
📜نامه در یک نگاه:
محتواى نامه کاملا روشن است امام(علیه السلام) مى خواهد فرستاده اش جریر، به معاویه اتمام حجت نهایى را بکند که اگر آماده بیعت است بیعت کند; و اگر آماده بیعت نیست مفهومش این است که قصد جنگ دارد.
🔹در مسير حلّ مشکل از طريق مسالمت آميز:
در تواريخ آمده است هنگامى که امير مؤمنان على(عليه السلام) به جرير مأموريت داد تا نزد معاويه برود و از او بيعت بگيرد و او پيام امام(عليه السلام) را به معاويه رساند معاويه پيوسته امروز و فردا مى کرد تا جايى که اصحاب امير مؤمنان او را متهم به همکارى با معاويه کردند و امام(عليه السلام) درباره او فرمود: آن قدر جرير نزد معاويه درنگ کرده است که يا گنهکار است و يا فريب خورده!
لذا امام(عليه السلام) نامه مورد بحث را براى جرير مرقوم فرمود تا بيش از اين معطل نشود و يکى از دو جواب را از معاويه بگيرد، يا بيعت کند يا اعلان جنگ دهد. امام(عليه السلام) در اين نامه مى فرمايد:
«اما بعد (از حمد و ثناى الهى) هنگامى که نامه من به تو رسيد معاويه را به حکم نهايى دعوت کن و براى يک طرفه شدن کار، او را به يک نتيجه جزمى وادار ساز. سپس او را ميان جنگى آواره کننده يا تسليمى رسواگر مخير ساز اگر جنگ را اختيار کرد به او اعلان جنگ کن و اگر راه صلح و سلامت را پيش گرفت از او بيعت بگير والسلام»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاکَ کِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ وَخُذْهُ بِالاَْمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْب مُجْلِيَة، أَوْ سِلْم مُخْزِيَة فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ، وَإِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَالسَّلاَمُ).
🔸هنگامى که نامه امام(عليه السلام) در شام به جرير رسيد آن را به دست معاويه داد و خود به پا خاست و براى مردم سخن گفت و تذکر داد که همه شما از وضع عثمان آگاهيد و تمام بلاد بدون گفتگو با على بيعت کرده اند; يعنى با شخصى که اگر مسأله خلافت به اختيار خود ما گذاشته مى شد کسى جز او را نمى پذيرفتيد.
*
🔹نکته:
جرير بن عبدالله کيست؟
جرير بن عبدالله از مشاهير صحابه از قبيله بجيله از قبايل يمن است. بجيله نام زنى بود معروف در آن قبيله که قبيله به نام او ناميده شد و گاهى منسوب به آن قبيله را بجلى مى گويند.
🔺جرير در سال دهم هجرت در رأس 150 تن از قبيله بجله نزد رسول خدا آمد و اسلام آورد. پيغمبر او را احترام کرد و هنگامى که دست خود را براى بيعت گشود فرمود: بيعت به اين شرط که به يکتايى خداوند و نبوّت من ايمان داشته باشى نماز را به پا دارى و زکات را بپردازى خير خواه مسلمانان باشى و روزه ماه رمضان را انجام دهى و والى مسلمانان را اطاعت کنى.
سپس آن حضرت اوضاع منطقه زندگى او را سؤال کرد
جرير عرض کرد: يا رسول الله اسلام در آن منطقه ظاهر شده و مردم بتها 👺را شکستند.
فرمود: بت «ذوالخلصه» چطور؟
عرض کرد اين بت بزرگ به حال خود باقى است.
حضرت وى را مأمور به نابود کردن آن ساخت. جرير با 200 تن از قبيله خويش به آنجا شتافت و بعد از چند روز بازگشت و عرض کرد: به خدا سوگند آن را ويران کردم و به پيش چشم عبادت کنندگانش آتش🔥 زدم.
جرير همراه قبيله بجيله در فتح قادسيه شرکت داشت و مؤثر بود. بعداً از سوى عثمان به عنوان فرماندار منطقه همدان نصب شد و بعد از قتل عثمان و رسيدن نامه امير مؤمنان به او، مردم را به امامت حضرت و بيعت با او دعوت کرد و بعد از چندى به کوفه آمد و چون در ميان مردم شام شهرتى داشت امام(عليه السلام) نامه 📜خود را که براى معاويه نوشته بود به دست او داد که به شام برود; ولى نتوانست نقش خود را به خوبى ايفا کند و به کوفه بازگشت. مردم عراق به او بدبين شدند و او را طرفدار معاويه شمردند. جرير از بدبينى عراقيان دلگير شد و به جزيره 🏝قرقيسا رفت و از کارهاى سياسى و اجتماعى دورى گزيد.
هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ ؛ #مستند
💠واکنش مردم به یک سوال خاص:
🔺 آخرین باری که به یاد امام زمان افتادید کِی بود؟! 😔
و جواب های شوک آور مردم...😔
🌸امام مهدی علیهالسلام فرمود:
شیعیانِ ما به اندازه (یک لیوان) آب خوردنی، ما را نمیخواهند، اگر بخواهند و دعا میکنند فرج ما میرسد...
#سه_شنبه_های_مهدوی
#نامه۹(بخش۱)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
📜از نامه آن حضرت (ع) به معاويه:
قوم ما [قريش] آهنگ كشتن پيامبر ما كردند و خواستند كه ريشه ما بركنند. پس در باره ما بارها نشستند و رأى زدند و بسا كارها كردند. از زندگى شيرين منعمان نمودند و با وحشت دست به گريبانمان ساختند. ما را وادار كردند كه بر كوهى صعب زيستن گيريم، سپس، براى ما آتش جنگ افروختند. ولى خداوند خواسته بود كه ما از آيين بر حق او نگهدارى كنيم و نگذاريم كه كس به حريم حرمتش دست يازد.
در ميان ما، آنان كه ايمان آورده بودند، خواستاران پاداش آن جهانى بودند و آنان كه ايمان نياورده بودند از خاندان و تبار خود حمايت مى كردند. از قريشيان هر كه ايمان مى آورد از آن آزار كه ما گرفتارش بوديم در امان بود. زيرا يا هم سوگندى بود كه از او دفاع مى كرد و يا عشيره اش به ياريش برمى خاست. به هر حال، از كشته شدن در امان بود.
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۹ (بخش اول) رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
برای آنکه روزگار آخر الزمان را به سلامت بگذرانی و از حوادثش و آدمهای بی رحم و جهل فراگیرش در امان باشی نیمه های شب را، به امان خواهی از خداوندبگذران...
حضرت سجاد (علیه السّلام) قبل از خوابیدن، خود شخصاً از چاه آب کشیده و مقداری از آن را برای وضوی خود کنار میگذاشتند و روی آن را می پوشانیدند تا نه آلوده شده و نه بعضی از حیوانات در آن بیفتند
سپس وقتی برای نماز شب در دل شب از خواب برمی خاستند، ابتدا مسواک میزدند و سپس وضو گرفته و مشغول نماز میشدند.
حضرت میفرمود: «ای پسرم این عمل بر شما واجب نیست و لکن من دوست دارم هر کدام از شما که خودش را بر کار خیری عادت میدهد، بر آن مداومت داشته باشد.»
و حضرت همیشه «نماز شب» را به جا می آوردند و هرگز آن را چه در سفر یا در حضر ترک نمیکردند.
📚 پایگاه تخصصی ام الکتاب، به نقل از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد (ع)، محمد محسن دعایی
#شرح-نامه۹(بخش۱)
از نامه هاى امام(عليه السلام) است که (آن را نيز) براى معاويه نگاشته.
📜نامه در یک نگاه:
با توجّه به اینکه این نامه پاسخى است به نامه زشت و جسورانه معاویه به آن حضرت که مشتمل بر انبوهى از اهانت ها و شیطنت ها😡 بوده است، نگاه نامه بیشتر به پاسخ سخنان شیطنت آمیز معاویه معطوف است.
✅در بخشى از این نامه، امام(علیه السلام) به این نکته اشاره مى فرماید که به هنگام قیام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) گروه زیادى از جمله قریش، کمر به قتل او بستند و خداوند او را از چنگال آنان نجات داد و بیش از همه قریش بر ضد او قیام کردند.
✅در بخش دیگرى از آن به این نکته اشاره مى فرماید که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در جنگ ها خاندان خود را در خط اوّل قرار مى داد و با فداکارى آنان، یارانش را حفظ مى کرد. شهادت حمزه و جعفر و افراد دیگرى از خاندان بنى هاشم را گواه این مى شمرد. این در واقع پاسخى است به ادعاى معاویه که در نامه اش افرادى غیر بنى هاشم; مانند خلیفه اوّل و دوم را دلسوزترین افراد نسبت به اسلام شمرده است.😳
✅در بخش سوم، حضرت اظهار شگفتى مى کند که چگونه روزگار او را در برابر کسى همچون معاویه قرار داده که نه به اسلام خدمت کرده و نه سابقه اى در دین دارد.😏
✅و بالاخره در چهارمین بخش نامه از عدم پذیرش درخواست معاویه مبنى بر تحویل دادن قاتلان عثمان سخن مى گوید، زیرا اگر بناست قاتلان او محاکمه و مجازات شوند این کار در اختیار رییس حکومت اسلامى است نه یک فرد شورشى.👌
📃شایان ذکر است که نوشتن نامه از سوى معاویه و پاسخ على(علیه السلام)داستانى دارد که براى روشن ساختن محتواى نامه امام(علیه السلام) بسیار مفید است و آن اینکه:
ابومسلم خولانى که در اصل اهل یمن بود زمان جاهلیّت را درک کرده بود; ولى هرگز پیغمبر اسلام را ندید و عمدتاً در شام زندگى مى کرد، با عده اى از مردم شام پیش از آنکه امام(علیه السلام) به سوى صفین حرکت کند نزد معاویه رفت و از او خواست که با على(علیه السلام) که داراى مقام والایى از نظر همنشینى با پیغمبر و قرابت و خویشاوندى با اوست و هجرت و سبقت در اسلام دارد، جنگ نکند و به او گفت تو هرگز چنین موقعیّتى را ندارى.
معاویه در پاسخ آنها به این بهانه متوسل شد که على به قاتلان عثمان پناه داده اگر آنها را تحویل دهد تا قصاص شوند، با او جنگ نخواهد کرد. ابومسلم و همراهانش از معاویه خواستند که همین مطلب را در نامه اى براى على(علیه السلام) بنویسد. معاویه نامه اى به این مضمون نوشت و به ابومسلم داد تا به امیر مؤمنان برساند.
ابومسلم نامه📃 را خدمت امام(علیه السلام) آورد و در حضور جمع به آن حضرت داد سپس بپاخاست و طى خطابه اى عرض کرد: من دوست ندارم ولایت امور مسلمین به دست غیر تو باشد; امّا عثمان به ناحق کشته شد. قاتلان او را به دست ما بسپار اگر کسى مخالفت کرد نیروهاى ما در اختیار توست.
امام(علیه السلام) پاسخ داد: فردا بیا جواب نامه ات را بگیر. ابومسلم فردا که براى گرفتن جواب نامه آمد دید که مسجد پر از جمعیّت است و همه به طور دسته جمعى شعار مى دهند: ما همه در قتل عثمان شرکت داشته ایم.
قابل توجّه اینکه اجتماع آن گروه عظیم در مسجد از این جهت بود که احساس کردند شاید امام(علیه السلام) بخواهد قاتلان عثمان را به معاویه تحویل دهد تا بهانه او بر مخالفت از بین برود، لذا همه آنها و طرفدارانشان در مسجد جمع شدند تا اعلام کنند قاتل عثمان یک یا چند نفر نبوده است; ولى امام(علیه السلام) هم هرگز تصمیم نداشت که آن چند نفر را به معاویه بسپارد عملا نیز چنین کارى ممکن نبود.
در این موقع امام(علیه السلام) پاسخ مکتوب معاویه را به ابومسلم داد تا به شام ببرد; ولى ابومسلم با خود مى گفت: «الاْنَ طابَ الضِرابُ; اکنون براى ما جنگ کردن براى خونخواهى عثمان رواست».
ابومسلم و همراهانش گویا نمى خواستند این حقیقت را درک کنند که
اوّلاً قتل عثمان بعد از یک قیام مردمى بر ضدّ او به خاطر کارهاى ناروایش بوده نه کار یک یا چند فرد
و ثانیاً به فرض که بخواهند قاتلان عثمان را محاکمه و قصاص کنند، این کار مربوط به یک فرد شورشى مانند معاویه نیست; باید به دست رییس حکومت اسلامى که از سوى مهاجران و انصار برگزیده شده و مردم با او بیعت کرده اند انجام گیرد.
🔹بنى هاشم نخستين حاميان اسلام:
همان گونه که قبلا اشاره شد اين نامه پاسخى است به نامه معاويه و از آنجا که معاويه در ابتداى نامه خود دم از اسلام و عظمت پيغمبر اکرم و ياران و انصار او زده و سعى کرده است موقعيّت خلفاى سه گانه را بيش از حد بالا ببرد و از طرفى گويا فراموش کرده است که فرزند ابوسفيان، دشمن شماره يک اسلام است که آتش🔥 جنگ هاى مهم ضد اسلام را برافروخت.😏
امام(عليه السلام) چنين مى فرمايد: «قبيله ما (قريش) خواستند پيامبرمان را به قتل برسانند (که در رأس آنها ابوسفيان پدر معاويه بود) و ما را ريشه کن کنند. آنها انواع غم و اندوه ر