اربعینی_ها !
یادتان باشد که ستون به ستون را
مدیون قطره قطره خون
🌷شهیـــــــدایید🌷 ...
اربعینی ها
وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد،
یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند :
یا زیارت یا شهادت
اربعینی ها !
میان ِ هروله های بین_الحرمین ،
یاد کنید از🌷 شهـــــــدایی🌷 که
در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ
پرپر شـــدند ...
اربعینی ها
نمیدانم از کدام مرز میگذرید ! اما ؛
یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
مهران ... چذابه ... حاج عمران ...
شلمچه ... .سردشت......
اربعینی ها ! التماس_دعای_فرج🤲
═══✼🖤✼═══
هدایت شده از دل نگار من
ای بی بی سه ساله
دست مرا هم بگیر
شاید برات کربلای من
در دستان کوچک شماست بانو
یا ریحانه الحسین
نظری بر من روسیاه کن
جانم به فدایت
مالم به فدایت
همه کسم به فدایت
سه ساله ام به فدایت بانو
#لبیک_یا_حسین
#یا_رقیه
#سه_ساله
@delnegareman
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شرح-نامه۳۰ 📜از نامه هاى امام(عليه السلام) است به معاويه. ✉نامه در یک نگا
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
👆آنچه مرحوم سيّد رضى آورده در ادامه اين مقدمه است به اين ترتيب که:
امام(عليه السلام) به دنبال آن مقدمه معاويه را از طرق گوناگون نصيحت مى کند و اندرز مى دهد و اتمام حجت مى فرمايد;
✅ نخست در سه جمله کوتاه و پر معنا مى فرمايد: «از خداوند در مورد آنچه در اختيار دارى بترس و در حق خداوند بر خود نظر کن و به معرفت و شناسايى چيزى که در ندانستن آن معذور نيستى باز گرد»; (فَاتَّقِ اللهَ فِيمَا لَدَيْکَ، وَانْظُرْ فِي حَقِّهِ عَلَيْکَ، وَارْجِعْ إِلَى مَعْرِفَةِ مَا لاَ تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ).
👈جمله اوّل: «فَاتَّقِ اللهَ فِيمَا لَدَيْکَ» ممکن است اشاره به مقامى باشد که در اختيار گرفته يا اموال مسلمين و يا همه نعمت هاى الهى که به او داده شده است. امام(عليه السلام) به او هشدار مى دهد مقامى را که غصب کرده اى باز گردان و نعمت هاى الهى را در طريق طاعت او صرف کن.😠
👈جمله دوم: «وَانْظُرْ فِي حَقِّهِ عَلَيْکَ» اشاره به اين است که خداوند در برابر آن همه نعمت که به بندگانش داده حقى بر آنان دارد و آن اينکه او را اطاعت کنند و از آنچه نهى کرده است خوددارى نمايند که اگر اين حق را ادا نکنند در آخرت عذاب دردناکى خواهند داشت.😱
👈جمله سوم: «وَارْجِعْ إِلَى مَعْرِفَةِ مَا لاَ تُعْذَرُ بِجَهَالَتِهِ» به عقيده جمعى از مفسّران نهج البلاغه اشاره به معرفت امام(عليه السلام) واجب الاطاعة است که در روايتى معروف آمده: «مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ فَقَدْ ماتَ مَيْتَةً جاهِلَيَّةً; کسى که از دنيا برود در حالى که امام(عليه السلام) زمان خود را نشناخته باشد مرگ او همچون مرگ عصر جاهليّت است».
اين احتمال در تفسير اين جمله نيز هست که اشاره به تمام معارف الهيّه و دينى باشد که انسان در برابر جهل به آن معذور نيست. به اين ترتيب امام(عليه السلام) معاويه را به معرفت اصول و فروع دين و وظايفى که در برابر خدا و خلق دارد، توصيه مى کند.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به عنوان استدلال بر آنچه بيان فرمود (معذور در جهل به آن نيستى)
✅مى افزايد: «زيرا اطاعتِ (اوامر و نواهى الهى) نشانه هاى واضح، راه هاى نورانى، جاده هاى روشن و آشکار و مستقيم، و سرانجامى خواستنى دارد که هوشمندان به آن مى رسند و فرومايگان و نابخردان از آن منحرف مى شوند»; (فَإِنَّ لِلطَّاعةِ أَعْلاَماً وَاضِحَةً، وَسُبُلاً نَيِّرَةً، وَمَحَجَّة نَهْجَةً، وَغَايَةً مُطَّلَبَةً، يَرِدُهَا الاَْکْيَاسُ، وَيُخَالِفُهَا الاَْنْکَاسُ).
❌امام(عليه السلام) در اين گفتار معاويه اتمام حجت مى کند که هرگز در قيامت نمى توانى بگويى راه تاريک بود و پر پيچ و خم و من آن را نشناختم مى فرمايد: نشانه هاى آن روشن است; ✨آيات بينات از يک سو، احاديث معتبر پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)
✨از سوى ديگر و دلايل روشن عقلى از سوى سوم همگى نشانه هاى اين راه هستند که در جاى جاى آن خودنمايى مى کنند. به علاوه جاده تاريک نيست:
امام(عليه السلام) مى فرمايد: اطاعت خداوند داراى هدف مطلوبى است که منظور از آن قرب الى الله و رسيدن به سعادت جاويدان و نجات در آخرت و شمول لطف و رحمت الهى در دنياست. هوشمندان به سراغ اين هدف مى روند، چون حاضر نيستند سعادت جاويدان و رضاى پروردگار را با اموال و مقامات و شهوات دنيا معاوضه کنند،
🥀همان گونه که در حديثى از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) آمده است: « هوشمند کسى است که فضايلش را احيا کند و رذايلش را بميراند»👌
🥀و در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم فرمود: « هوشمند واقعى کسى است که در مورد آخرت هوشمندى داشته باشد».
در مقابل، فرومايگان با اين هدف مخالف اند و تنها به زرق و برق دنياى زودگذر و ناپايدار و بى اعتبار قناعت مى کنند و گرانبهاترين متاع را به کم ارزش ترين آن مى فروشند که خود دليل بر سفاهت آنهاست.😥
⚠امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به معاويه هشدار مى دهد که از صراط مستقيم و طاعت خداوند منحرف مشو، زيرا
✅«هر کس از آن روى برتابد از حق منحرف شده و در بيابان بدبختى و گمراهى سرگردان خواهد شد; خداوند نعمتش را از او مى گيرد و بلا و مجازاتش را بر او مى فرستد»; (مَنْ نَکَبَ عَنْهَا جَارَ عَنِ الْحَقِّ، خَبَطَ فِي التِّيهِ، وَغَيَّرَ اللهُ نِعْمَتَهُ، وَأَحَلَّ بِهِ نِقْمَتَهُ).
👆در اين چهار جمله، امام(عليه السلام) نخست به نتيجه مستقيم انحراف از مسير طاعت خدا که دورى از حق و سرگردانى است اشاره مى کند و سپس به نتيجه نهايى آن ⬅که محروم ماندن از نعمت هاى الهى و گرفتار شدن در چنگال عذاب اوست، مى پردازد.
اين گفتار امام(عليه السلام) گويا اشاره به آيه شريفه است که مى فرمايد: (ذلِکَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ يَکُ مُغَيِّراً نِّعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْم حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ).🔗
✅سپس امام(عليه السلام) مى افزايد: «زنهار زنهار مراقب خويشتن باش که خداوند سرنوشت
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شرح-نامه۳۰ 📜از نامه هاى امام(عليه السلام) است به معاويه. ✉نامه در یک نگا
نهايى تو را از اين راه که مى روى روشن ساخته و آنچه را که امور زندگانى تو به آن منتهى مى شود بيان کرده (سرنوشتى شوم و عاقبتى مذموم) چرا که تو به سوى عاقبتى زيانبار و منزلگاه کفر پيش مى روى»; (فَنَفْسَکَ نَفْسَکَ! فَقَدْ بَيَّنَ اللهُ لَکَ سَبِيلَکَ، وَحَيْثُ تَنَاهَتْ بِکَ أُمُورُکَ، فَقَدْ أَجْرَيْتَ إِلَى غَايَةِ خُسْر، وَمَحَلَّةِ کُفْر).
👈اين تعبير در واقع برگرفته از همان تعبيرى است که در قرآن مجيد آمده است: «(عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ); مراقب خود باشيد» و تعبير امام(عليه السلام) اشاره به اين است که اين راهى را که در پيش گرفته اى سرانجامى جز بدبختى و خسران و کفر ندارد; از خواب غفلت بيدار شو و باز گرد.⛔
❇جمله «قَدْ بَيَّنَ اللهُ لَکَ سَبِيلَکَ» را بسيارى از شارحان اين گونه معنا کرده اند که خداوند راه روشن نجات را براى تو تبيين کرده در حالى که اين مطلب در عبارات قبل آمده بود و نيازى به تکرار نداشت.
منظور از اين جمله چيز ديگرى است و آن اينکه مى فرمايد: «خداوند اين مسير خطايى را که مى پيمايى و خداوند نتيجه شوم آن را براى تو بيان ساخته». اگر دقت کنيم جمله هاى بعد نيز با همين معنا متناسب است.
امام(عليه السلام) در بخش پايان اين نامه (مطابق آنچه مرحوم سيّد رضى آورده است) با چهار جمله ديگر معاويه را به عاقبت شوم اعمالش آشناتر مى سازد و
✅مى فرمايد: «زيرا هواى نفست تو را به درون شر وارد ساخته و در پرتگاه ضلالت و گمراهى انداخته و در مهلکه ها داخل نموده و راه هاى نجات را بر تو دشوار ساخته است»; (فَإِنَّ نَفْسَکَ قَدْ أَوْلَجَتْکَ شَرّاً، وَأَقْحَمَتْکَ غَيّاً، وَ أَوْرَدَتْکَ الْمَهَالِکَ، وَ أَوْعَرَتْ عَلَيْکَ الْمَسَالِکَ).
👆هر يک از اين جمله هاى چهارگانه به يکى از ابعاد عاقبت شوم اعمال معاويه و هر کس که راه او را طى کند اشاره دارد.😳
1⃣نخست گرفتار شر شدن. چه شرى از اين بدتر که دست انسان به خون بى گناهان آلوده شود و اموال بيت المال را به غير اهلش بدهد
2⃣و چه غىّ و گمراهى از اين فراتر که انسان از حد خود تجاوز کند و قدر خود را نشناسد و با نداشتن لياقت ها و شايستگى ها، ادعاى خلافت و پيشوايى خلق و جانشينى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) کند
3⃣و چه مهلکه اى از اين بدتر که انسان خود را در مسيرهايى بيفکند که به جهنم منتهى مى شود
4⃣و چه مشکلى از اين مشکل تر که انسان آنقدر گناه کند که راه بازگشت را به روى خود ببندد.😔
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۳۱ (منشور تربیتی امیرالمومنین علیه السلام) بخش اول رو مطالعه بفرمایید.
یاعلی
#نامه۳۱(بخش۱)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
از وصيت آن حضرت به حسن بن على (عليهما السلام) در آن هنگام كه از صفين بازمى گشت در «حاضرين» نوشته است.
از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان، كه عمرش روى در رفتن دارد و تسليم گردش روزگار شده، نكوهش كننده جهان، جاى گيرنده در سراى مردگان، كه فردا از آنجا رخت برمى بندد، به فرزند خود كه آرزومند چيزى است كه به دست نيايد، راهرو راه كسانى است كه به هلاكت رسيده اند و آماج بيماريهاست و گروگان گذشت روزگار. پسرى كه تيرهاى مصائب به سوى او روان است، بنده دنياست و سوداگر فريب، و وامدار مرگ و اسير نيستى است و هم پيمان اندوه ها و همسر غمهاست، آماج آفات و زمين خورده شهوات و جانشين مردگان است.
اما بعد. من از پشت كردن دنيا به خود و سركشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود، دريافتم كه بايد در انديشه خويش باشم و از ياد ديگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مى گذارم باز ايستم و هر چند، غمخوار مردم هستم، غم خود نيز بخورم و اين غمخوارى خود، مرا از خواهشهاى نفس بازداشت و حقيقت كار مرا بر من آشكار ساخت و به كوشش و تلاشم برانگيخت كوششى كه در آن بازيچه اى نبود و با حقيقتى آشنا ساخت كه در آن نشانى از دروغ ديده نمى شد.
تو را جزئى از خود، بلكه همه وجود خود يافتم، به گونه اى كه اگر به تو آسيبى رسد، چنان است كه به من رسيده و اگر مرگ به سراغ تو آيد، گويى به سراغ من آمده است. كار تو را چون كار خود دانستم و اين وصيت به تو نوشتم تا تو را پشتيبانى بود، خواه من زنده بمانم و در كنار تو باشم، يا بميرم.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شرح-نامه۳۱(بخش۱)
📜از وصايا و سفارشهاى امام(عليه السلام) است که به امام حسن مجتبى(عليه السلام) در حالى که در سرزمين حاضرين (نزديک شام) هنگام بازگشت از صفين بود، نگاشت.
📨نامه در یک نگاه:
این وصیّت نامه که بعد از نامه مالک اشتر طولانى ترین نامه هاى امام(علیه السلام) در نهج البلاغه است، یک دوره کامل درس اخلاق، تهذیب نفس، خودسازى، تربیت نفوس و سیر و سلوک الى الله است و در حقیقت از سى بخش تشکیل مى شود.
محتواى این نامه از نظر تربیت نفوس، فوق العاده داراى اهمّیّت است.👌
نکته دیگرى که توجّه به آن در اینجا لازم است این که مخاطب در این نامه، طبق غالب متون نهج البلاغه، امام حسن مجتبى(علیه السلام) است و در اکثر طرق این نامه (که به گفته علاّمه تسترى در شرح این نامه به پنج طریق بالغ مى شود) مخاطب آن حضرت است و تنها در یکى از طرق روایت این نامه، مخاطب محمد بن حنفیه شمرده شده است.
👈بعضى از شارحان تأکید بر مطلب دوم دارند که مخاطب محمد بن حفنیه است و ظاهراً دلیلشان این است که بعضى از تعبیرات این نامه نسبت به مخاطب خود با مقام عصمت امام سازگار نیست در حالى که مى دانیم این گونه تعبیرات در مقام اندرز و نصیحت پدرانه به فرزند، مطلبى رایج است.☝
مهم این است که گرچه مخاطب در این نامه یک نفر است; ولى هدف همه شیعیان و مسلمانان جهان، بلکه همه فرزندان آدم اند;👏 گویى امام(علیه السلام) به عنوان پدر همه انسان ها سخن مى گوید و مخاطبش امام حسن(علیه السلام) به عنوان همه فرزندان، مورد نظر است.
❎اینکه بعضى گفته اند امام(علیه السلام) با توجّه به مقام والاى امامت و عصمت نیاز به نصیحت و اندرز ندارد اشتباه بزرگى است، زیرا مقام والاى امامت و عصمت هرگز با تأکید بر مسائل مهم اخلاقى منافات ندارد. به همین دلیل در آن زمان که امام(علیه السلام) در بستر شهادت افتاده بود فرزندانش امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را با نام، مخاطب قرار داد و دستوراتى به آنها فرمود که از آن غافل نبودند.🤔
✳نیز آنچه بعضى گفته اند که امام حسن(علیه السلام) در زمان صدور این نامه بیش از سى سال داشت و با تعبیرى که در این نامه آمده که مى فرماید: قلب جوان آماده پذیرش هرگونه تعلیمات است، سازگار نیست، اشتباه است; زیرا انسان در سن سى سالگى هنوز جوان است.
علاوه بر این، اشاره شد که مخاطب در این نامه همه انسان ها به عنوان فرزندان امیرمؤمنان على(علیه السلام) هستند.
شایان توجّه اینکه در کتاب الامامة والسیاسة آمده است در داستان سقیفه هنگامى که ابوعبیده جراح مى خواست امیرمؤمنان على(علیه السلام) را از خلافت کنار بزند گفت: «عموزاده تو هنوز جوانى و اینها (ابوبکر و امثال او) پیرمردان با تجربه قوم تو هستند و مى دانیم امام(علیه السلام) در آن زمان بیش از سى سال داشت.😐
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ختم سوره #واقعه در روز #دوشنبه اول ماه مرحوم مجلسی در طریقه ختم سوره واقعه
امروز آخرین روزش بود.التماس دعا از همه ی همراهان گرامی.
#التماس_دعای_فرج #اللهم_ارزقنا_کربلا 🙏
✴اين نامه از سوى چه کسى، و به چه کسى است؟
اين بخش در حقيقت عنوان نامه را مشخص مى کند، زيرا معمولا به هنگام نوشتن نامه مى نويسند: مِنْ فُلان اِلى فُلان; يعنى اين نامه از سوى فلان کس به سوى فلان کس نگاشته مى شود.
امام(عليه السلام) به جاى اينکه نام خود و نام فرزندش امام حسن(عليه السلام) را ببرد با ذکر اوصافى زمينه را براى اندرزهاى بسيار مهم آينده هموار مى سازد.
ابتدا شش صفت براى خود و سپس چهارده صفت براى فرزندش بيان مى فرمايد که فضاى نامه را با اين اوصاف کاملاً آماده و روشن و شفاف مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «اين نامه از سوى پدرى است که عمرش رو به فناست، او به سخت گيرى زمان معترف وآفتاب زندگيش رو به غروب 🌄است (و خواه ناخواه) تسليم گذشت دنيا (و مشکلات آن). همان کسى که در منزلگاه پيشينيانِ از دنيا رفته سکنى گزيده و فردا از آن کوچ خواهد کرد»; (مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ، الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ، الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْيَا ، السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى، وَالظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً).
☑امام(عليه السلام) با ذکر اين اوصاف براى خود اهداف مختلفى را دنبال مى کند; نخست اينکه به فرزندش مى فهماند من با کوله بار عظيمى از تجربه که با گذشت زمان برايم حاصل شده اين نامه را مى نويسم.
ديگر اينکه گوينده اندرزها اگر تواضع به خرج دهد و از موضع بالا و آمرانه سخن نگويد، سخنانش بسيار اثربخش تر خواهد بود.
سوم اينکه پسرش بداند به زودى پدر مى رود و بايد جاى پدر بنشيند و درک اين حقيقت او را براى پذيرش اندرزها آماده تر مى سازد.👌
👈تعبير به «فانِ» (که در اصل «فانى» بوده و براى هماهنگ شدن با جمله هاى بعد ياى آن حذف شده) اشاره به اين است که من قسمت عمده عمر خود را از دست داده ام و در آستانه چشم فروبستن از دنيا قرار دارم، زيرا امام(عليه السلام) اين سخن را زمانى بيان فرمود که ظاهراً عمر مبارکش از شصت گذشته بود.
👈جمله «الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ» اشاره به حوادث سخت زمان و تلخ و شيرين هايى است که خواه ناخواه پيش مى آيد.
👈جمله «الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ» تأکيدى است بر اينکه من در سراشيبى پايان عمر قرار گرفته ام و جمله «الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْيَا» اشاره به غلبه حوادث بر انسان است.
👈جمله «السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى» اشاره به اين است که اين منازلى که ما در آن مسکن مى کنيم غالباً ساخته و پرداخته پيشينيان است. آنها ساختند و ما در آن نشسته ايم و گاه ما مى سازيم و به آيندگان تحويل مى دهيم.
👈سرانجام جمله «وَالظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً» اشاره به نزديک بودن لحظه کوچ از دنياست; يعنى من با آگاهى از تمام اين ويژگى ها و آگاهى ها قلم به دست گرفتم و مشغول نوشتن اين نامه ام.
آن گاه امام(عليه السلام) مخاطب خود را بدون ذکر نام با چهارده وصف توصيف مى کند
✅و مى فرمايد: «اين نامه به فرزندى است آرزومند، آرزومند چيزهايى که هرگز دست يافتنى نيست و در راهى گام نهاده است که ديگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و از جهان چشم فرو بستند) کسى که هدف بيمارى هاست و گروگان روزگار، در تيررس مصائب، بنده دنيا، بازرگان غرور، بدهکار و اسير مرگ، هم پيمان اندوه ها، قرين غم ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشين مردگان است»; (إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لاَ يُدْرِکُ، السَّالِکِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ، غَرَضِ الاَْسْقَامِ، وَرَهِينَةِ الاَْيَّامِ، وَرَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ، وَعَبْدِ الدُّنْيَا، وَتَاجِرِ الْغُرُورِ، وَغَرِيمِ الْمَنَايَا، وَأَسِيرِ الْمَوْتِ، وَحَلِيفِ الْهُمُومِ، وَقَرِينِ الاَْحْزَانِ، وَنُصُبِ الاْفَاتِ، وَصَرِيعِ الشَّهَوَاتِ، وَخَلِيفَةِ الاَْمْوَاتِ).
✴نخستين وصفى که امام(عليه السلام) در اينجا براى فرزندش ـ و به بيان ديگر براى همه انسان ها ـ ذکر مى کند اين است که او در اين جهان به دنبال امورى مى رود که قابل وصول نيست، زيرا انسان دنيايى خالى از هرگونه مشکلات و ناراحتى ها و ناکامى ها مى خواهد در حالى که طبيعت دنيا آميخته با مشکلات و رنج ها و مصائب است «الْمُؤَمِّلِ مَا لاَ يُدْرِکُ».😕
👈جمله «السَّالِکِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ» مفهومش اين است که همه انسان ها در طريقى گام مى نهند که انتهاى آن مرگ و هلاکت است، همان گونه که قرآن مى گويد: (کُلُّ نَفْس ذَائِقَةُ الْمَوْتِ) و هيچ گونه استثنايى هم براى آن ذکر نمى کند.😔
👈جمله «غَرَضِ الاَْسْقَامِ» در واقع توضيحى است براى آنچه گذشت، زيرا انسان خواه ناخواه در اين جهان هدف انواع بيمارى هاست; در کودکى و جوانى به شکلى و در پيرى به شکلى ديگر.
👈تعبير به «وَرَهِينَةِ الاَْيَّامِ» با توجّه به اينکه «رهينه» معناى گروگان و اسير دارد اشاره به اين است که انسان همواره در چنگال روزها گرفتار است و گذشت زمان او
را با خود مى برد; بخواهد يا نخواهد. در پايان عمر نيز وى را رها مى سازد و به قبر مى سپرد.
👈تعبير «
وَرَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ» با توجّه به اينکه «رميّه» به معناى چيزى است که وسيله نشانه گيرى براى پرتاب تيرها مى شود اشاره به اين است که مصيبت ها که در جان و مال و بستگان و دوستان و عزيزان رخ مى دهد از هر سو او را نشانه گيرى کرده اند. کسى را نمى يابيم که در عمرش به مصائب مختلفى گرفتار نشود. ☝همان گونه که امام(عليه السلام) در جاى ديگر مى فرمايد: «َدنيا سرايى است که در لابه لاى بلاها پيچيده شده و به بىوفايى معروف است».👿
از عجائب دنيا اين است که تيرهاى 🏹مصائب که به او پرتاب مى شود غالباً نمى بيند که از کجاست و چگونه است ناگهان چشم باز مى کند مى بيند تير مصيبتى بر جان او نشسته .🤕
👈جمله «وَعَبْدِ الدُّنْيَا وَتَاجِرِ الْغُرُورِ» اشاره به اين است که انسان همچون برده اى در چنگال هوا و هوسها و زرق و برق دنيا گرفتار است و اين امور او را به هر سو مى برند
👈و تاجر غرور بودنش بدين جهت است که او سرمايه هايى را با تلاش در اين دنيا به دست مى آورد که سرابى بيش نيست و مجموعه اى از مکر و فريب است. سرمايه هايى که به زودى از دست مى رود و ديگران هميشه به آن چشم دوخته اند.
👈فقره «غَرِيمِ الْمَنَايَا» انسان را به شخص بدهکارى تشبيه مى کند که طلبکار او مرگ است; مرگى که جان او را مى گيرد و جسمش را در خاک پنهان مى سازد و تعبير به «أَسِيرِ الْمَوْتِ» همان مطلب را به شکل ديگرى بيان مى کند; گاه مى فرمايد: بدهکار مرگ و گاه مى فرمايد: اسير موت است.
👈جملات «حَلِيفِ الْهُمُومِ; هم پيمان اندوه ها» و «قَرِينِ الاَْحْزَانِ; قرين غم ها» اشاره به اين است که سراسر زندگى آميخته با انواع غم و اندوه است; غم روزى، غم بيمارى، غم از دست دادن فرصت ها، غم خيانت هاى بعضى از دوستان و غم توطئه هاى دشمنان. آيا مى توان کسى را پيدا کرد که در طول عمر اسير اين غم ها نشده باشد.😥😔
👈تعبير به «نُصُبِ الاْفَاتِ وَصَرِيعِ الشَّهَوَاتِ» با توجّه به اينکه «نُصُب» به معناى اهدافى است که تير اندازان 🏹آن را نشانه گيرى مى کنند
👈 و «صَريع» به معناى کسى است که مغلوب مى شود و به زمين مى افتد، اشاره به آفات مختلفى است که از هر سو انسان را هدف گيرى مى کند و شهواتى که او را به زانو در آورده تاب مقاومت در برابر آن ندارد.
👈جمله «خَلِيفَةِ الاَْمْوَاتِ» اشاره به اين است که اى انسان فراموش نکن تو جانشين مردگانى و در آينده به آنها خواهى پيوست و کسان ديگرى جانشين تو مى شوند و اين رشته همچنان ادامه مى يابد و سر دراز دارد.
✴جالب اينکه امام(عليه السلام) در معرفى خود 6⃣شش صفت و در معرفى فرزندش 4⃣1⃣چهارده صفت از مشکلاتى که هر انسانى در زندگى دنيا با آن روبه روست، بيان فرموده است; يعنى در واقع در مقابل هر وصف خويش دو وصف از فرزندش و در برابر هر مشکل خود دو مشکل از مخاطبش را بازگو مى کند.
✴سبب نگاشتن اين نامه:
امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه خود، از وضع خويشتن شروع مى کند و در ضمن، انگيزه خود را براى اقدام به اين وصيّت نامه اخلاقى و انسانى شرح مى دهد و به طور خلاصه مى فرمايد: من به خود نگاه کردم ديدم ستاره عمرم رو به افول نهاده و بايد در فکر خويشتن باشم و آماده سفر آخرت شوم; ولى از آنجا که تو را بخشى از وجود خود، بلکه تمام وجود خود مى بينم خويش را ناگزير از اين اندرزها و نصيحت ها و هشدارها ديدم.
✅مى فرمايد:
«اما بعد آگاهيم از پشت کردن دنيا و چيره شدن روزگار و روى آوردن آخرت به سوى من، مرا از ياد غير خودم و توجّه به دنيا و اهل آن باز داشته»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ فِيمَا تَبَيَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْيَا عَنِّي، وَجُمُوح الدَّهْرِ عَلَيَّ وَإِقْبَالِ الاْخِرَةِ إِلَيَّ، مَا يَزَعُنِي عَنْ ذِکْرِ مَنْ سِوَايَ، وَالاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِي.)
✅امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چنين نتيجه گيرى مى کند که: «اين توجّه سبب شده، اشتغال به خويشتن مرا از فکر مردم (و آنچه از دنيا در دست آنهاست) باز دارد و از هواى نفس مانع شود و حقيقتِ سرنوشتم را براى من روشن سازد و همين امر مرا به مرحله اى رسانده که سراسر جدى است و شوخى در آن راه ندارد، سراسر راستى است و دروغ به آن آميخته نيست»; (غَيْرَ أَنِّي حَيْثُ تَفَرَّدَ بِي دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَمُّ نَفْسِي، فَصَدَفَنِي رَأْيِي وَصَرَفَنِي عَنْ هَوَايَ، وَصَرَّحَ لِي مَحْضُ أَمْرِي، فَأَفْضَى بِي إِلَى جِدّ لاَ يَکُونُ فِيهِ لَعِبٌ، وَصِدْق لاَ يَشُوبُهُ کَذِبٌ).
👈اشاره به اينکه پشت کردن دنيا، سبب بيدارى انسان است، زيرا خود را در آستانه انتقال از دنيا مى بيند و همين امر موجب مى شود که از هواى نفس بپرهيزد و به طور جدى به سرنوشت خويش بينديشد; از هوا و هوس بپرهيزد، سرگرمى هاى غافل کننده را کنار زند، به خويشتن راست بگويد و دور از هرگونه تعصب و سهل انگارى، به آينده خود; يعنى سفر آخرت فکر کند.🤔
💟امام(عليه السلام) اين مقدمه را ظاهراً به دو منظور بيان ف
رمود:
نخست اينکه مخاطب کاملاً باور کند که آنچه به او گفته مى شود کاملا جدى است و نتيجه مطالعه اى عميق نسبت به حال و آينده است.
ديگر اينکه به فرزندش نيز هشدار دهد که چنين آينده اى را نيز در پيش دارد و هميشه جوان نمى ماند (هرچند جوانى دليل بر اعتماد و اطمينان به زندگى نيست) بلکه چيزى نمى گذرد که کاروان عمر به منزلگاه نهايى نزديک مى شود. مبادا فرزندش گرفتار غرور جوانى شود و آينده خويش را به دست فراموشى بسپارد.
آن گاه امام(عليه السلام) به سراغ اين نکته مى رود که چرا به فکر اندرز گسترده اى به فرزندش افتاده در حالى که توجّه امام(عليه السلام) به سرنوشت خويش است
✅مى فرمايد: «چون تو را جزيى از وجود خود بلکه تمام وجود خودم يافتم گويى که اگر ناراحتى به تو رسد، به من رسيده و اگر مرگ دامانت را بگيرد گويا دامن مرا گرفته، به اين جهت اهتمام به کار تو را اهتمام به کار خود يافتم، از اين رو اين نامه را براى تو نوشتم تا تکيه گاه و پشتوانه تو باشد خواه من زنده باشم يا نباشم»;
(وَوَجَدْتُکَ بَعْضِي، بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّي، حَتَّى کَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِي، وَکَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِي، فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِکَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي، فَکَتَبْتُ إِلَيْکَ کِتَابِي مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَکَ أَوْ فَنِيتُ).
✳تعبير امام(عليه السلام) به اينکه تو را بعضى از وجود خود يافتم تفسير روشنى دارد، زيرا فرزند از پدر و مادر متولد مى شود و اجزاى او برگرفته از اجزاى آنهاست. اما اينکه مى فرمايد: تو را تمام وجود خودم يافتم; ممکن است اشاره به اين باشد که تو امام بعد از من و جانشين منى، بنابراين تمام وجود من در تو تجلى مى کند و تو تجلى گاه تمام وجود منى.
اين احتمال نيز وجود دارد که اين جمله اشاره به مجموعه صفات جسمانى و روحانى باشد که به حکم قانون وراثت از پدران به فرزندان مى رسد و فرزندان واجد صفات روحانى و جسمانى پدرند.🧔👱
در ميان عرب نيز ضرب المثل هايى است از جمله شعر معروف شاعر است که مى گويد:
ِ
فرزندان ما جگران ما هستند که بر روى زمين راه مى روند.
👈جمله «حَتَّى کَأَنَّ شَيْئاً ...» در واقع توضيحى و دليلى است در اينکه چگونه فرزند دلبندش بعض وجود او و يا همه وجود اوست مى فرمايد: به همين دليل هر مصيبتى و هر درد و رنجى به تو برسد گويى به من رسيده حتى اگر مرگ دامنت را بگيرد گويى دامن مرا گرفته است، چون همه چيز خود را در تو مى بينم و تو تمام هستى منى.
✴به هر حال اين اهتمام امام(عليه السلام) به امر فرزندش انگيزه اصلى بيان اين وصيّت نامه طولانى که مجموعه اى است از بهترين اندرزها و هدايت ها در زمينه توحيد، معاد، آداب زندگى، آداب تهذيب نفس و راه و رسم درست زيستن در جامعه
و از آنجا که امام(عليه السلام) به مقتضاى حديث معروف «أَنَا وَعَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الاُْمَّة» پدر تمام امّت است، مخاطب در اين وصيّت نامه در واقع همه امّتند.
👈جمله «إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَکَ أَوْ فَنِيتُ» اشاره به جاودانگى محتواى اين نامه است و در واقع چنين است با اينکه بيش از هزار سال بر آن گذشته کاملا تازه و شاداب، بالنده و پربار است و مصداق روشنى است از آيه شريفه (کَشَجَرَة طَيِّبَة أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى السَّمَاءِ * تُؤْتِى أُکُلَهَا کُلَّ حِين بِإِذْنِ رَبِّهَا).
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همگی شما همراهان گرامی.
#چهل روز دیگه رو با هم چله گرفتیم.سلام دادیم بر حسین علیه السلام و ازش تمنا کردیم در قیامت شفیع ما باشند ان شاءالله 🙏
بنده حقیر دیشب با دعای شما بزرگواران توفیقی یافتم که زیارت عاشورا رو با صد لعن و صد سلام ختم کنم.و از طرف همه ی اعضاء محترم کانال تقدیم کردم به آقامون امام زمان عجل الله.باشد که گام کوچکی در راستای ظهور برداشته باشیم .ان شاءالله 🙏
#التماس_دعای_فرج #اللهم_ارزقنا_کربلا #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شيخ رجبعلي خياط مردي از پاكان روزگار بوده كه درجات عالي سلوك را پشت سر نهاده و به مراتب عالي معرفت رسيده بود، براي اين مرد بزرگ حكايات و كراماتي نقل شده كه در كتاب ارزشمند «تنديس اخلاص » تاليف حجة الاسلام و المسلمين محمد محمدي ري شهري مذكور است. به علاوه دستورالعملهاي اخلاقي و سفارشهايي از شيخ رسيده است كه حكايت يكي از آنها چنين است:
جناب شيخ در برابر درخواستهاي مكرر يارانش براي #تشرف به محضر مقدس حضرت ولي عصر(عج) سفارشهاي خاصي فرموده است كه از جمله مي توان به مورد زير اشاره كرد:
✅شبي يكصد بار آيه كريمه
🔺 « #رب_ادخلني_مدخل_صدق_واخرجني
#مخرج_صدق_واجعل_لي_من_لدنك_سلطانا_نصيرا» قرائت شود. (تا چهل شب)
يكي از كساني كه اين سفارش شيخ را دريافت كرده و بر آن مداومت كرده است، پس از چهل روز نزد شيخ مي آيد و مي گويد موفق به زيارت حضرت نشده است. شيخ مي فرمايد: هنگامي كه در مسجد نماز مي خوانديد، آقاي سيدي به شما فرمودند: «انگشتر در دست چپ كراهت دارد» و شما گفتيد: «كل مكروه جائز» هم ايشان امام زمان(ع) بودند.
📢لطفا نظرات خودتون رو در مورد ختومات برگزار شده کانال با ما درمیان بگذارید .👇
@erfane444
📢 #اولین_شب_چله_آیه
@alafvalafv
🌹 #چله_نشین_ظهور_شویم👆👆👆
«بگو: پروردگارا! مرا در هر کار، صادقانه وارد کن و صادقانه، خارج نما»! (وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْق وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْق).(9)
هیچ کار فردى و اجتماعى را جز با صدق و راستى آغاز نکنم، همچنین هیچ برنامه اى را جز به راستى پایان ندهم، راستى، صداقت و درستى و امانت، خط اصلى من در همه کارها باشد، آغاز و انجام همه چیز با آن صورت گیرد .
گر چه مفسران بعضاً، خواسته اند: مفهوم وسیع این آیه را در مصداق یا مصادیق معینى محدود سازند، از جمله ورود به «مدینه» و خروج از آن به «مکّه»، یا دخول در قبر و خروج از آن به هنگام رستاخیز، و یا مانند اینها، ولى پر واضح است که: تعبیر جامع فوق هیچ گونه #محدودیتى در آن نیست، تقاضائى است براى ورود و خروج صادقانه در همه چیز، در همه کار، و در هر برنامه.
✅در حقیقت، رمز اصلى پیروزى در همین جا نهفته شده است، و راه و روش انبیاء و اولیاى الهى همین بوده که: #فکرشان، #گفتارشان و #اعمالشان از هر گونه غش، تقلّب، خدعه، نیرنگ و هر چه بر خلاف صدق و راستى است، پاک باشد.❌
اصولاً، بسیارى از بدبختى هائى که امروز با چشم خود مى بینیم که: دامنگیر افراد، اقوام و ملت ها شده، به خاطر انحراف از همین اصل است، گاهى پایه اصلى کارشان بر اساس دروغ و نیرنگ است، و گاه که ورودشان در کارها بر اساس راستى است این خط اصیل را تا پایان حفظ نمى کنند، و همین عامل شکست آنها خواهد بود.😔
✋دومین اصل، که از یک نظر، میوه درخت توحید، و از نظر دیگر، نتیجه ورود و خروج صادقانه در کارها است، همان است که در پایان آیه، بدین گونه به آن اشاره شده: «خداوندا! براى من از سوى خودت سلطان و یاورى قرار ده» (وَ اجْعَلْ لِیمِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً).🙏
چرا که من تنها هستم، و به تنهائى کارى نمى توان انجام داد، و با اتکاء بر قدرتم، در برابر این همه مشکلات، پیروز نخواهم شد، تو مرا یارى کن و تو یاورانى براى من فراهم ساز!🙏
به من منطقى نیرومند، دلائلى دندان شکن در برابر دشمنان، دوستانى جانباز، اراده اى قوى، فکرى روشن، عقلى سرشار، که همه، یاوران من در این راه خواهند بود، مرحمت فرما، که جز تو کسى قادر بر این کار نیست.✅
* * *
و از آنجا که به دنبال «صدق»، و اتکاء به خداوند که در آیه قبل به آن اشاره شد، امید به پیروزى قطعى، خود عامل دیگرى براى موفقیت است، در آخرین آیه مورد بحث، به پیامبرش مى گوید: «بگو: حق فرا رسید، و باطل مضمحل و نابود شد» (وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ).(10)
اصولاً، «طبیعت باطل همین است که مضمحل و نابود شدنى است» (إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً).
باطل جولانى دارد ولى دوام و بقائى نخواهد داشت، و سرانجام پیروزى از آن حق، طرفداران و پیروان حق خواهد بود.🙏
به امید فرج آقامون امام زمان عجل الله ،امشب آغازین شب چله خواهد بود.و من الله التوفیق
#شرح-نامه۳۱(بخش۲)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
تو را به ترس از خدا وصيت مى كنم، اى فرزندم، و به ملازمت امر او و آباد ساختن دل خود به ياد او و دست زدن در ريسمان او. كدام ريسمان از ريسمانى كه ميان تو و خداى توست، محكمتر است، هرگاه در آن دست زنى.
دل خويش به موعظه زنده دار و به پرهيزگارى و پارسايى بميران و به يقين نيرومند گردان و به حكمت روشن ساز و به ذكر مرگ خوار كن و وادارش نماى كه به مرگ خويش اقرار كند. چشمش را به فجايع اين دنيا بگشاى و از حمله و هجوم روزگار و كژ تابيهاى شب و روز برحذر دار. اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش ساز.
بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه كرده اند و آن جايها، كه رفته اند و آن جايها، كه فرود آمده اند، نظر كن. خواهى ديد كه از جمع دوستان بريده اند و به ديار غربت رخت كشيده اند و تو نيز، يكى از آنها خواهى بود. پس منزلگاه خود را نيكو دار و آخرتت را به دنيا مفروش.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شرح-نامه۳۱(بخش۲)
✳محکم ترین وسیله نجات:
در اين بخش از نامه، امام(عليه السلام) اندرزهاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى کند و در عبارات کوتاه چهار دستور به فرزندش مى دهد; دستوراتى که عصاره همه فضيلت هاست
✅ مى فرمايد: «پسرم تو را به تقواى الهى و التزام به فرمان او و آباد کردن قلب و روحت با ذکرش و چنگ زدن به ريسمان الهى توصيه مى کنم»; (فَإِنِّي أُوصِيکَ بِتَقْوَى اللهِ ـ أَيْ بُنَيَّ ـ وَلُزُومِ أَمْرِهِ، وَعِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ، وَالاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ).
تقوا به معناى خداترسى درونى و پرهيز از هرگونه گناه و احساس مسئوليت در پيشگاه پروردگار که سد محکمى در ميان انسان و گناهان ايجاد مى کند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است.
👈تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ» اشاره به اهمّيّت ذکر الله است که بدون آن خانه قلب ويران مى شود و جولانگاه لشکر شيطان. قرآن مجيد مى فرمايد: (أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) هم آبادى دل ها و هم آرامش آن در سايه ذکر خداست نه تنها ذکر لفظى ـ هرچند ذکر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلکه ذکر عملى آن گونه که در روايات وارد شده
🌟که امام باقر(عليه السلام) فرمود: «سه چيز است که انجام آن از مشکل ترين کارهاست و سومين آن را «ذِکْرُ اللهِ عَلَى کُلِّ حَال; ذکر خدا در هر حال» بيان فرمود.
سپس در تفسير ذکر چنين مى فرمايد: «ذکر خدا آن است که چون تصميمى بر معصيت مى گيرد خداوند عز و جل را ياد کند و ياد خدا ميان او و آن معصيت حائل شود و اين همان چيزى است که خداوند عز و جل در قرآن فرموده است: پرهيزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به يا (خدا و پاداش و کيفر او) مى افتند; و (در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و) در اين هنگام بينا مى شوند».
👈مى دانيم براى حبل الله در آيه شريفه مزبور معانى بسيارى ذکر کرده اند;
بعضى از مفسّران آن را اشاره به قرآن، بعضى اشاره به اسلام و بعضى گفته اند که منظور خاندان پيغمبر و اهل بيت(عليهم السلام) است ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست، زيرا «حبل الله» به معناى ارتباط با خداست که تمام اينها را شامل مى شود.👌
✅به همين دليل امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «و کدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از حبل الله باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى»; (وَأَيُّ سَبَب أَوْثَقُ مِنْ سَبَب بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ).
❤دل را با اندرز زنده کن:
امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه، دوازده اندرز مهم که سبب تکامل روح و جان و پيدايش حيات معنوى در انسان است بيان فرموده اند.
1⃣نخست مى فرمايد: «(پسرم) قلب خويش را با موعظه زنده کن و هواى نفس را با زهد (و بى اعتنايى به زرق و برق دنيا) بميران. دل را با يقين نيرومند ساز و با حکمت و دانش نورانى و با ياد مرگ رام نما و آن را به اقرار به فناى دنيا وا دار»; (أَحْيِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ، وَأَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ، وَقَوِّهِ بِالْيَقِينِ، وَنَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ، ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ، وَقَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ).
امام(عليه السلام) در اين شش دستور از احياى قلب شروع مى کند قلب که در اين گونه موارد به معناى روح و عقل و ادراک است تا زنده نشود هيچ قدمى به سوى تکامل و تعالى برداشته نخواهد شد و سير الى الله در همان جا متوقف مى گردد.
آنچه مايه حيات قلب است موعظه ها و اندرزهايى است که از سوى خداوند در قرآن و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم(عليه السلام) در رواياتشان و همچنين از سوى حوادث روزگار و تاريخ بشر بيان مى شود.
👈امام(عليه السلام) در جمله «وَقَوِّهِ بِالْيَقِينِ» از تقويت آن به يقين سخن مى گويد، يقينى که از مطالعه اسرار آفرينش و يا عبادت و بندگى خدا حاصل مى شود و به دنبال تقويت، به نورانى کردن دل مى پردازد و در جمله «وَنَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ» طريق نورانى ساختن آن را که فزونى علم و دانش است نشان مى دهد.
☝از آنجا که روح آدمى ممکن است سرکشى کند، راه مهار کردن آن را در پنجمين و ششمين جمله ها «وَذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَقَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ» نشان مى دهد، زيرا ياد مرگ و اقرار به فنا، هر انسان سرکش و چموش 😐را وادار به تسليم مى کند. بسيار ديده ايم هنگامى که عزيزى در حادثه اى ناگهانى از دنيا مى رود و افراد زيادى از نيکان و بدان در تشييع و مجالس يادبود او شرکت مى کنند، آثار تذلل و تسليم در همه چهره ها نمايان است. 😟ممکن است اين تأثير موقتى باشد; ولى به هر حال نشان مى دهد که ذکر موت و اقرار به فنا اگر ادامه يابد، همواره در مهار کردن نفس سرکش و شهوات نقش اصلى را خواهد داشت.👌
✅به دنبال اين شش دستور و در تکميل جمله هاى پنجم و ششم، امام(عليه السلام) چند دستور ديگر مى دهد مى فرمايد: «با نشان دادن فجايع دنيا، قلب را بينا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتى هاى گردش شب و روز آن را برحذر دار»; (وَبَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا، وَحَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَفُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَالاَْيَّامِ).
✳تعبير به «فَجَائِعَ الدُّنْيَا» اشاره به فجايع مردم دنياست که همواره دگرگونى هايى را به دنبال دارد، يا اشاره به حوادث تلخى که ناخواسته در زندگى انسان ها رخ مى دهد.
👈فقره «فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَالاَْيَّامِ» با توجّه به اينکه فحش به معناى هرگونه کار زشت و ناخوشايند است اشاره به اين دارد که با گذشت روزها و شب ها دگرگونى هاى ناخوشايندى در زندگى فرد و جوامع بشرى رخ مى دهد و فضاى زندگى را تيره و تار مى سازد. اگر انسان در اين امور دقت کند بر بينايى 👀او نسبت به حقايق اين جهان و مسير صحيح زندگى مى افزايد.
✅آن گاه امام(عليه السلام) به شرح اين مطلب مى پردازد و مى فرمايد: «و اخبار گذشتگان را بر او (بر نفس خود) عرضه نما و مصايبى که به اقوام قبل از تو رسيده به او يادآورى کن. در ديار و آثار (ويران شده) آنها گردش نما و درست بنگر آنها چه کردند، از کجا منتقل شدند و در کجا فرود آمدند»; (وَاعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ، وَذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الاَْوَّلِينَ، وَسِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَآثَارِهِمْ، فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُواعَمَّا انْتَقَلُوا وَأَيْنَ حَلُّوا وَنَزَلُوا).
اين همان چيزى است که قرآن مجيد بارها بر آن تأکيد نموده از جمله مى فرمايد: «(قُلْ سِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَانظُرُوا کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ); بگو در زمين سير کنيد و بنگريد عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟».
مهم اين است که در گوشه و کنار اين کره خاکى در بسيارى از شهرها و روستاها آثارى از پيشينيان ديده مى شود; آثارى خاموش که گذشت روزگار آنها را به ويرانى کشيده; ولى در عين خاموشى هزار زبان دارند و با ما سخن مى گويند و سرانجام زندگى دنيا را به همه ما نشان مى دهند بسيارى از مردم به ديدن اين آثار مى روند و به آن افتخار مى کنند که اين آثار تاريخى نشانگر تمدن پيشين ماست در حالى که اگر از آنها درس عبرت بگيرند سزاوارتر است آن گونه که خاقانى ها از ديدن کاخ کسرى ها چنان درسى آموختند.
✅امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن شرح بيشترى بيان کرده مى فرمايد: «هرگاه در وضع
آنها بنگرى خواهى ديد آنها از ميان دوستان خود خارج شده در ديار غربت بار انداختند گويا طولى نمى کشد که
تو هم يکى از آنها خواهى شد (و در همان مسير به سوى آنها خواهى شتافت)»; (فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الاَْحِبَّةِ، وَحَلُّوا دِيَارَ الْغُرْبَةِ، وَکَأَنَّکَ عَنْ قَلِيل قَدْ صِرْتَ کَأَحَدِهِمْ).
❓❓❓ سوال:
در ابتدای این بخش امام از یک طرف فرمودند دلت را زنده کن و از طرفی فرمودن دلت را بمیران!
بالاخره با دل باید چیکار کرد؟ زنده ش کنیم یا بکشیمش؟🤔
سلام
خداخیرتون بده
این چله ای که گذاشتین برای امام زمان خیلی خوبه...هرشب که ذکرمیگم ی احساس خوبی دارم...
اجرتون با صاحب زمان