#خطبه۲(بخش۴)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آنها محل اسرار خدايند و پناهگاه فرمان او و ظرف علم او و مرجع احکامش و جايگاه حفظ کتابهاى (آسمانى) او هستند و کوه هاى استوار دينند. به وسيله آنان قامت دين را راست نمود و لرزش و تزلزل و وحشت آن را از ميان برد.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۲(بخش۴)
🔸مقام والاى آل محمّد(عليه السلام):
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه توصيفى از آل پيامبر و امامان اهل بيت مى کند و در عباراتى کوتاه و بسيار پرمعنا، موقعيّت آنان را بعد از پيامبر روشن مى سازد و با هشت جمله پى در پى، در واقع آنچه را در حديث ثقلين و حديث سفينه نوح و حديث نجوم آمده است توضيح مى دهد.
✅در شش جمله اوّل مى فرمايد: «آنها محلّ اسرار خدايند و پناهگاه فرمان او و ظرف علم او و مرجع احکامش و جايگاه حفظ کتابهاى آسمانى او هستند و کوه هاى استوار دينند» (هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ اَمْرِهِ، وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ، وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دينِهِ).
گرچه بعضى از دانشمندان قسمتى از اين جمله ها را مرادف و شبيه هم دانسته اند، ولى حق اين است که هر کدام اشاره به نکته اى دارد.
👈در جمله دوّم نشان داده شده که آنها پناهگاه امر الهى هستند. آيا منظور از امر در اين جا تنها اوامر تشريعى است يا اوامر تکوينى را نيز شامل مى شود;
ظاهر جمله هاى قبل و بعد نشان مى دهد که اين جمله نظر به فرمانهاى تشريعى خداوند دارد که مردم در کسب اين اوامر و اطاعت از آنها بايد به پيشوايان معصوم از اهل بيت پيامبر پناه ببرند.
👈جمله سوّم، آنها را صندوقچه علوم الهى مى شمارد; نه تنها اسرار و نه تنها اوامر، بلکه تمام علومى که براى هدايت انسانها لازم و ضرورى است و يا به نحوى در آن دخالت دارد، در اين صندوقچه ها نهفته شده است!
👈و در جمله چهارم، آنها مرجع احکام الهى شمرده شده اند که مردم در اختلافاتشان ـ چه از نظر فکرى و چه از نظر قضايى ـ بايد به آنها مراجعه کنند تا رفع اختلاف و حلّ مشکل شود و اگر «موئل حِکَمِه» (حِکَم بر وزن اِرَم جمع حکمت است) خوانده شود، تفاوت آن با جمله هاى قبل روشنتر خواهد شد چرا که در اين جا سخن از فلسفه ها و حکمتهاى احکام الهى است که بخشى از علوم پيامبر و پيشوايان معصوم را تشکيل مى دهد.
👈امّا جمله «وَ کُهُوف کُتُبِهِ» بيانگر اين حقيقت است که محتواى همه کتب الهى نزد آنان است. اين شبيه چيزى است که از على(عليه السلام) نقل شده که مى فرمود: «اَما وَاللهِ لَوْ ثُنِيَّتْ لى وَسادَة فَجَلَسْتُ عَلَيْها لاَفْتَيْتُ اَهْلَ التَوْرية بِتَوْراتِهِمْ... وَ اَفْتَيْتُ اَهْلَ الاِنْجيلِ بِاِنْجيلِهمْ... وَ اَفْتَيْتُ اَهْلَ الْقرآنِ بِقرآنِهِمْ...; به خدا سوگند اگر مسندى براى من آماده شود و بر آن بنشينم براى پيروان تورات به توراتشان فتوا مى دهم و... براى پيروان انجيل به انجيلشان و براى اهل قرآن به قرآنشان...».👏
✅به دنبال اين شش توصيف زيبا و پر معنا دو جمله ديگر اضافه مى فرمايد و مى گويد: «به وسيله آنان (امامان اهل بيت) قامت دين را راست نمود و لرزش و تزلزل و وحشتِ آن را از ميان برد» (بِهِمْ اَقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ، وَ اَذْهَبَ ارْتِعادَ فَرائِصِهِ).
👈«انحناء ظهر; خميده شدن پشت» کنايه لطيفى از فشار مشکلاتى است که از سوى دشمنان دانا و دوستان نادان بر دين وارد مى شود و به وسيله اين بزرگواران، اين فشارها خنثى مى گردد و قامت دين راست مى شود.
👈«ارتعاد فرائص; لرزش آن قسمت از بدن که روى قلب را پوشانيده» کنايه لطيف ديگرى از اضطراب و وحشتى است که از سوى مکاتب الحادى و انحرافات دينى و اعتقادى بر مؤمنان وارد مى گردد که به وسيله ائمه هدى خنثى مى شود و آرامش خويش را باز مى يابد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حتی معاویه هم برای علی گریه کرد!
پخش زنده بیانات رهبر انقلاب - ایسنا.mp3
18.01M
🎙صوت کامل بیانات #رهبر_انقلاب
۱۹ #رمضان ۱۴۴۲
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰
❇️به کانال صدای بصیرت بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/340459628C36a9f82c75
🖤🖤🖤وصیت نامه حضرت امیر علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان،به حسنین وهر کسی که نامه او به دستش رسیده است.
بخش سوم#نامه -۴۷
🔹بر شما باد به پيوستن با يكديگر،
🔹و بخشش همديگر، مبادا از هم روى گردانيد، و پيوند دوستى را از بين ببريد.
🔹امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد.
🔹 (سپس فرمود). اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد [و دست به كشتار بزنيد] و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، بدانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود.
🔹 درست بنگريد اگر من از ضربت او مُردم، او را تنها يك ضربت بزنيد، و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد،
🔹من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه فرمود: «بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده( مثله کردن)، هر چند سگ ديوانه باشد».
#نهضت -نهج- البلاغه- خوانی
#کاشان- پایتخت- نهج- البلاغه
نقش انسان در تقدیرات شب قدر.pdf
1.79M
فایل PDF #رایگان
#کتاب "نقش انسان در تقدیرات شبقدر"
💫 | نکتههای کلیدی برای جذب تقدیرات بلند در لیالیِ قدر |
✍ تألیف؛ استاد #محمد_شجاعی
این کتاب خیلی برام مفید و جالبه گفتم برا شما و مخاطبینتون هم بفرستم👆
#ارسالی_اعضاء 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️واکنش #حاج_محمود_کریمی به حاشیههای اخیر
سرِ نیزه که رحل #قرآن شد/ وقت تضعیف «#مرد_میدان» شد
آخرین ضربههای مالک بود/ اشعری شیر شد، رجزخوان شد
شر شد و فتنه شد، تلاطمشد/ امر #مولا در این میان گمشد
رشته افتاد دست جاسوسان/ اشعری، انتخاب مردم شد.
سلام بر امام آزادگان امیر مومنان علی ابن ابی طالب .
شمع بیت المال، روشن مانده است!🕯🕯
سلام بر مردم شریف ایران اسلامی
بنده اگر آقا امام زمان عج بپذیرند، طلبه شدم تا دین خدا را ترویج و با فساد و ظلم مبارزه نمایم. معتقدم که رئیس جمهور روحانی، حق نداشته اند که اموال بیت المال را برای اهداف سیاسی شخصی خود هزینه نمایند. لذا علی رغم نیاز شدید، گرفتن این پول را تایید این معصیت و ظلم بزرگ می دانم و مبلغ مذکور را به حساب بیت المال عودت می دهم. این مبلغ، ملک بنده نیست که به مصرف شخصی رسانم یا در راه خیر مصرف نمایم. امید که دامن پاک حوزه علمیه و طلاب از این پول های کثیف، همچون گذشته پاک بماند.
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر.
#ارسالی_اعضاء
#خطبه۲(بخش۵)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نيرنگ، آن را آبيارى کردند و سرانجام، بدبختى و هلاکت را درو نمودند.
هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود; چرا که آنها اساس دين و ستون استوار بناى يقينند.
غلوّ کننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ويژگيهاى ولايت و حکومت، از آن آنهاست و وصيّت و وراثت (پيامبر) تنها در آنهاست; ولى هم اکنون که حق به اهلش بازگشته و به جايگاه اصلى اش منتقل شده (چرا کوتاهى و سستى مى کنند و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسند؟)
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۲(بخش۵)
🔰هيچ کس با آنان برابرى نمى کند!
با توجّه به اين که اين خطبه بعد از جنگ صفّين ايراد شده است چنين به نظر مى رسد که ضميرها در جمله هاى سه گانه آغاز اين بخش، به اصحاب معاويه و همچنين خوارج برمى گردد;
اين احتمال نيز داده شده است که به منافقين باز گردد و يا به همه کسانى که با حضرتش به مبارزه و مخالفت برخاستند.
✅به هر حال در يک تشبيه دقيق و گويا مى فرمايد: «آنها بذر فجور را (در سرزمين دل خويش و در متن جامعه اسلامى) افشاندند و با آب غرور و نيرنگ آن را آبيارى کردند و سرنجام، بدبختى و هلاکت را که محصول اين بذر شوم بود درو کردند» (زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَسَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدوا الثُّبُورَ).
👈اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت، داشت و برداشت» و روشن است که بذرهاى فجورى که با غرور و نيرنگ آبيارى شود محصولى جز اين نخواهد داشت.
سپس بار ديگر به بيان اوصاف آل محمّد(صلى الله عليه وآله) با تعبيرات صريح تر و آشکارترى باز مى گردد و مقام والا و حقوق از دست رفته آنان را در عباراتى کوتاه و پر معنا ـ همان گونه که راه و رسم آن حضرت است ـ بازگو مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى توان مقايسه کرد» (لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد).
👈دليل آن هم روشن است زيرا آنها به گفته صريح پيامبر در حديث ثقلين که تقريباً همه علماى اسلام آن را در کتابهاى خود آورده اند قرين قرآن و کتاب الله شمرده شده اند و مى دانيم هيچ کس از امّت، غير آنها، قرين قرآن نيست. افزون بر اين، آياتى همچون آيه تطهير که شهادت به معصوم بودن آنها مى دهد و آيه مباهله که بعضى از آنان را نفس پيامبر مى شمرد و آيات و روايات ديگر شاهد اين مدّعاست.
به علاوه علوم و دانشها و معارفى که از آنان نقل شده با علوم و دانشهاى ديگران قابل مقايسه نيست. آيا نظير آنچه در همين نهج البلاغه آمده است و يا عشرى از اعشار آن از ديگران نقل شده است; آيا مجموعه اى همچون صحيفه سجّاديه و حتّى يک دعاى آن از ديگرى سراغ داريد; احکام وسيع و گسترده اى که از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) درباره جزئيات دين نقل شده و مناظراتى که از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در ابواب مختلف عقايد دينى با پيروان مذاهب ديگر، در حالات آن امام نقل شده، شبيه و مانندى در اين امت دارد؟
در جمله بعد سخنى مى فرمايد که در حقيقت دليل جمله قبل است.
✅ مى فرمايد: «آنها که از خوان نعمت آل محمّد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند هرگز با خود آنان برابر نخواهند بود!» (وَلا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً).
چه نعمتى از اين بالاتر که اگر فداکاريهاى على(عليه السلام) نبود ديگران در زمره مسلمين وارد نمى شدند. تاريخ زندگى آن حضرت از داستان ليلة المبيت گرفته تا جريان جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و مانند آن، همه گوياى اين واقعيّت است.
👈جالب اين که امام در جمله بالا مى فرمايد: نعمت وجود اهل بيت به طور مستمر و ابدى جارى است و منحصر به عصر و زمانى نبوده و نخواهد بود; چرا که آنچه از ثمره شجره مبارکه اسلام ـ امروز مى چينيم ـ گذشته از زحمات فوق العاده پيامبر اسلام ـ محصول تلاشهاى عظيمى است که اين باغبانان وحى براى آبيارى آن در هر عصر و زمانى به خرج داده اند.👌
سپس به دو نکته ديگر اشاره مى فرمايد که از نکته قبل سرچشمه گرفته است
✅و آن اين که: «اهل بيت اساس و شالوده دين و ستون استوار بناى رفيع يقينند» (هُمْ اَساسُ الدّينِ، وَ عِمادُ الْيَقينِ).
✅در جمله هاى بعد چنين نتيجه گيرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَيْهِمْ يَفيىءُ الْغالي، وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالي).
👈چگونه چنين نباشد در حالى که آنها صراط مستقيم دينند و امّت وسط مى باشند که معارف و عقايد و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفريط مى دانند و بازگو مى کنند. اگر به تاريخ عقايد فرقه هاى اسلامى که از اهل بيت دور مانده اند مراجعه کنيم و گرفتاران در دام جبر و تشبيه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببينيم و اين که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جايى رسانده اند که قائل به تعطيل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداريم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصيلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پايين آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پيچيده زيبايى دارد.😳
در مسأله جبر و تفويض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختيار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نيست و هر چه تقدير ازلى بوده بايد انجام دهد، خواه راه کفر بپويد يا ايمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفريط گشتند که براى انسان استقلال
کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفويض، راه شرک و دوگانگى را پيش گرفتند.
ولى مکتب اهل بيت که مسأله نفى جبر و تفويض و اثبات «امر بين الامرين» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفريط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و اين جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان بايد به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گيرند و به آنها برسند و اين تشبيه لطيفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمايان هوشيار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پيشى مى گيرند و در بيابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بيابان مى شوند.
✅سپس در يک نتيجه گيرى نهايى مى فرمايد: «ويژگيهاى ولايت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ).
✅درست به همين دليل: «وصيّت پيامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پيامبر درباره آنان وصيّت کرد و پيشوايى خلق را به آنان سپرد به خاطر همين واقعيّتها بود نه مسأله پيوند خويشاوندى و نسب.
پيداست که منظور از وصيّت و وراثت در اين جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در اين جا به معناى ارث علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته اند نتيجه اش شايستگى آنها براى احراز اين مقام است; چرا که پيشواى خلق بايد وارث علوم پيامبر باشد و جانشين او همان وصىّ اوست; زيرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نيست و وصيّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصيّت و وراثت را به اين گونه معانى تفسير کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثير پيشداوريها بوده اند; زيرا آنچه مى تواند همرديف (اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُ اليَقينِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشينى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است و غير آن شايسته نيست که همرديف اين امور گردد.
✅سرانجام در آخرين جمله، گويى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جايگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى داريد و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسيد؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).
👈از آنچه در بالا درباره وصيّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در اين جا همان حقّ خلافت و ولايت است که اهل بيت نسبت به آن از همه شايسته تر بودند و در واقع قبايى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد
https://www.instagram.com/p/BAxYuLayD8M/?igshid=k4foz91t43bi
پیج #شهیده_توران_اسکندری....
(صاحب این پیج در شهر حله عراق به شهادت رسیدند)
به یادت هستم ای عزیز به یادمان باش😭
دیگر این پیج به روز نخواهد شد...😔
توران خانم آسمانی شدنت مبارک..
شهیدحله
توران اسکندری
بسم رب الشهداء و الصدیقین
_معرفی شهیده توران اسکندری جهت آشنایی بیشتر دوستداران این کنیزه حضرت زهرا سلام الله علیها.
_بانوی شهیده توران اسکندری متولدشهر ماهشهر درسال ۱٣۴۴ و یادگاران ایشان ۵ فرزند ،٣پسر و ٢ دختر میباشند.
_همسر شهیده اسکندری;
رزمنده جهادگر ولایتی و خادم اهل بیت عارف مرحوم مهندس فرشاد اسکندری که به دلیل تخصص ایشان حضور در جبهه این بزرگوار خدمت در عملیات راهسازی بوده وبه دلیل حضور در مناطق عملیاتی ودرپی عملیات خصمانه و ناجوانمردانه ملعون آن زمان توسط بمب های شیمیایی بر خلاف تفکر ایشان مواد آلوده به بدنشان وارد و بعداز چند سال تبدیل به سرطان که به تشخیص پزشکان بیمارستان شریعتی تهران از نوع سرطانها ی ناشی از مواد شیمیایی بوده
ودر نهایت منجر به عروج شهادت گونه این مجاهد فی سبیل الله درسال۱٣٨۴ میشود.(ضمنا شهید علیرضا اسکندری فرمانده گردان جعفر طیار پسر خاله شهیده توران اسکندری میباشند)
ازخداوند متعال علو درجات را برای شهداء خواستاریم ان شاالله که مورد عنایت شهداء قرار بگیریم..
یکی از پستهای زیبای خانم 🌷شهیده اسکندری🌷 در پیج اینستاگرامی خود :
"اگر دوست شهید داشته باشے
کم کم شبیهش مےشوی
آنقدر شبیه که حتے ظاهرت هم
مثل او مےشود
تاآنجاپیش خواهے رفت که
دوست شهیدت نمےگذاردبمیری؟؟
آخرشهیدت مےکند.."
💠بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
دلنوشته همسر مکرمه شهید مدافع حرم محمد پورهنگ برای کنیز حضرت زهرا خادمه الشهداء "شهیده اسکندری"
🌹تقدیم به روح بلند سرکار خانم شهیده اسکندری:
خوب یادم هست آشنایی مان را. چند روز بیشتر از پر کشیدن همسرم نگذشته بود که پیامتان به دستم رسید.
برای همسرم مطلب می نوشتید در فضای مجازی. دوست داشتید برای شهدا خدمت کنید. شناساندن شهدا را وظیفه خود می دانستید.
آن روزها من به دنبال هم دلی می گشتم تا همدردم باشد. سر صحبتتان که باز شد، از پیوندتان گفتید با شهدا. از تجربیاتتان برایم گفتید و روزهایی که پشت سر گذاشته اید.
و من که به دنبال نشانه بودم، به فال نیک گرفتم این آشنایی را.
من هم دردی پیدا کرده بودم و شما گویی خودتان را در برابر خودتان می دیدید. از شباهتمان برایم گفتید. از عشق و محبتی که به همسرانمان داشتیم. از دردهایی که کشیدید و دردهایی که دیدید. از روزهای پر کشیدن همسرتان گفتید. از اشک هایی که کنار تختش جا گذاشتید. از التماس هایی که کردید برای ماندنش و من گویی خودم را می دیدم. اگرچه آسمانی شدن همسرانمان 10 سال فاصله داشت اما شک نداشتم اسباب این دوستی را خودشان برایمان فراهم کرده اند.
آمده بودید آرامش بگیرید اما آرامش بخشیدید به دل داغدیده ام.
خودتان راوخواهر بزرگترم می دانستید و من شما را الگوی خود. 10سال زمان کوتاهی نیست. فراق هر روزش یکسال می گذرد. از قدم های خدا برایم گفتید کنار قدم هایتان. از حضور همسرتان. از مددهایشان. و من باور داشتم گفته هایتان را.
دلم گرفته بود که پیامتان از کربلا رسید. از جوار امامان عشق. نایب الزیاره مان شده بودید.
و من چقدر غبطه خوردم به حالتان. دوست داشتم همراهتان می بودم. گفتید که هر جا رفتید به یاد همسرم و من و دخترهایمان بوده اید. گفتید همراهتان بوده ایم.
عکستان را که دیدم میان زوار اربعین، بدجور به دلم نشستید و محبتتان افزون شد در دلم.
خبر انفجار حله که به گوشم رسید، دلم لرزید. حال و هوای روزهای شهادت همسرم را داشتم. دلهره و اضطراب.
خبر شهادتتان را که شنیدم اگرچه حس جاماندن دوباره برایم زنده شد، اما آرام شدم.
سرنوشتمان اگر چه شبیه به هم بود اما سرگذشتتان بسیار زیباتر رقم خورد.
چه سعادتی بالاتر از این. شهادتتان این گونه مقدر باشد. ایام زیارت اربعین ارباب در
وادی عشق.
حالا همسرتان به انتظارتان ایستاده است که همراهی تان کند تا بهشت. 10 سال فراق اینگونه زیبا ختم به وصال شد.
و من دوباره به حالتان غبطه می خورم. دست من را هم بگیر بانو...🌹
اللهم رب شهر رمضان
➖➖➖➖➖➖🤲💫🤲💫🤲➖➖➖➖➖➖
رمضان ماه خدا می روی آخر زِ برم
محو شبهای تو و مست دعای سحرم
رمضان سال دگر دعوتمان کن به حضور
با دل پاک بیایم به همین بال و پرم
بعد یک ماه چه خوب است به من مژده دهند
بنده ی حقـّــم و این است تمام ثمرم
رمضان می روی و می بریم نزد خدا
عید فطر آوری و جلوه ی روی قمرم
کاش هنگام وداعت صله ای میدادی
مژده ی مهدی موعود بر این چشم ترم
غم هجرانِ شَهَم کُشت ندارم گله ای
طعنه ها می رسد از دشمن بیدادگرم
در شب قدر تو گر داد خدا قدر مرا
همه از لطف علیّ است و دعای پدرم
مادرم شیر مرا داد به عشق حَسنین
یاد آن کوچه و آن سیلی و آن میخِ درم
✋السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
➖➖➖➖➖➖🤲✨🤲✨🤲➖➖➖➖➖➖
سلام و ارادت✋
لحظه هاتون معطر به دعای مهدی زهرا ارواحنا فداه🙏
عرض تسلیت به محضر آقا امام زمان بابت کشته شدن تعدادی از شیعیان شون در افغانستان و عراق😔😭
ویران شدی با روح و ریحانت
کابل چه می خواهند از جانت؟
بدم المظلوم ،اللهم عجل لولیک الفرج🙏
شیعه رو دارن میکشن تو دنیا،مهدی بیا
الهی بحق این شبها،خدا دست ایادی کفر و استکبار رو از سر شیعیان کوتاه کنه🙏
اما
دو شب دیگه رمضان چنان از پیشمون میره که گویا هیچ وقت رمضان نبوده😢
اولیاء خدا در این روز و شبهای آخر رمضان،حال و هوای خاصی داشتن
✨استاد فیاض بخش میگن:
◽️هرچه به پایان ماه مبارک نزدیک میشویم، دلشوره اولیاء الهی بیشتر میشود و این در ادعیه وارده از ایشان مشهود است.
◽️این دلشوره در دعای وارده در هر شب دهه آخر دیده میشود؛ دعای مضطرانه مؤمنین در این ایام:
«هَذِهِ أَيَّامُ شَهْرِ رَمَضَانَ قَدِ انْقَضَتْ وَ لَيَالِيهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ قَدْ صِرْتُ يَا إِلَهِي مِنْهُ إِلَى مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي...»
◽️اگر میخواهیم توشهای برداریم، شاید بعد از گذشت این ایام دیگر فرصتی نباشد!
عاشق شو ار نه روزى، كارِ جهان سرآيد
ناخوانده نقشِ مقصود، از كارگاه هستى
◽️باید از خداوند بسته شدن باب ولایت شیطان (بعد از ماه مبارک) را بخواهیم و دلشوره ما این باشد که مبادا بعد از ماه مبارک (که زنجیرهای شیاطین باز میشود،) زمینه پذیرش حملات آنها در ما وجود داشته باشد⚠️
🔺در صورت مردود شدن و تحت ولایت شیطان قرار گرفتن، معلوم نیست دوباره مورد عنایت الهی قرار بگیریم؛ که توبه اگر شکسته شد، توبه بعدی سختتر میشود.😔
🔰در ادامه دعای ۴۵ صحیفه در وداع با ماه مبارک میخونیم:
السلامُ علیکَ مِن مُجاوِرِ رَقَّت فیهِ القلوبُ وَ قَلَّت فیهِ الذنوب.
🌸سلام برتو همسایه ایی که دلها درآن نرم و گناهان در او کم شد .
السلامُ علیکَ من ناصرِ اَعانَ عَلَی الشیطانِ و صاحبِ سَهَّلَ سُبُلَ الاِحسان.
🌸سلام بر تو یاوری که ما را در مبارزه با
شیطان یاری داد و رفیقی که راههای احسان را هموار و آسان ساخت .
بند۳۰
السلامُ علیکَ ما اکثَرَ عُتَقاءَ اللهِ فیکَ و ما اَسعَدَ من رَعی حُرمَتَکَ بِک.
🌸سلام بر تو ، چه بسیارند آزادشدگان خدا در تو، و چه خوشبخت است کسی که حرمت را محض وجود خودت رعایت کرد.
💫جهت شادی روح شهدای افغانستان و عراق
هدیه به محضر امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات
توفان یک پیام کوتاه اما کوبنده
🔹جمعه گذشته -۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰- یک سر فصل تازه در قیام فلسطین است. پیام کوتاهی که ظرف چند دقیقه و به اختصار، اما قاطع و رسا از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شد، آغاز تحولاتی شگرف بود؛ #حماسه_فلسطین.
♦️بیاناتی "الهام بخش" که از سوی مجاهدان غیور فلسطینی، به عنوان اسم رمز عملیاتی بی سابقه، در تاریخ ۷۳ ساله مقاومت مظلوم فلسطین تلقی شد. ظرف چند روز، چنان سیلی های پیاپی و آبداری بر گوش رژیم صهیونیستی نواخته شد که به خاطر پیچیدگی و ترکیبی بودن آن بی سابقه است.
🔹ضربات موشکی حماس و جهاد اسلامی با موسک های نقطه زن، به خاطر دقت، قوت، کثرت و گستره حملات، بی سابقه است. اما این ضربات در عین حال، با ضربات مردمی در مناطق اشغال شده و از جمله قدس شریف، ضریب چند برابری پیدا کرده؛ به علاوه این که شدت درگیری و بی ثباتی در درون ساختار سیاسی اسرائیل هم سابقه ندارد. نوعی از بن بست و بی ثباتی که موجب برگزاری چهار انتخابات بی سرانجام شده است.
♦️ضربات دردناک جبهه مقاومت منطقه ای، آن قدر سهمگین بوده، که آری شابیت در روزنامه هاآرتص نوشت "مهاجران باید به موطن اصلی خود بازگردند؛ اسرائیل نفس های آخر خود را میکشد. ما در بدترین و سخت ترین دوره تاریخ خود هستیم، گویا راهی جز اعتراف به حقوق آنها و پایان دادن به اشغالگری نداریم. نه تنها در بعد عملی، بلکه در بعد روحی و روانی نیز، همه چیز برای ما پایان یافته، باید برای زندگی به سان فرانسیسکو ، برلین یا پاریس برگردیم".
🔹این ضربه کمر شکن، جمعه گذشته بر پیکره اسرائیل فرود آمد؛ هنگامی که رهبری حکیم و شجاع و نستوه، حقانیت حق را به رخ اهل باطل کشید و گفت:
🔻صهیونیستها، فلسطین غصبشده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کردهاند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفهای همگانی است.
🔻امروز دیگر وضع جهان، مانندروز تاسیس رژیم اشغالگر نیست. امروز موازنه قوا به نفع دنیای اسلام تغییر یافته است... رشد نیروهای مقاومت در حسّاس ترین مناطق اسلامی، رشد تواناییهای دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّتهای مسلمان، نشانههای مبارکی است که آینده بهتر را نوید می دهد.
🔻طرح ناکام «معاملهی قرن» و سپس تلاش برای عادیسازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است. من قاطعانه می گویم: این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.
🔻مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع می کرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطهزن به دشمن پاسخ می دهد.
🔻فلسطین زنده است و به جهاد ادامه می دهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همهی فلسطین متعلّق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، انشاءاﷲ؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست».
🔻در نقطه مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش توانایی های جبههی مقاومت، بشارتِ آیندهی درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحه ای مؤثّر، اعتماد به نفس مجاهدان، گسترش دایرهیمقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، و خیزش جوانان در دفاع از مسجدالاقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیّت ملّت فلسطین در افکار عمومیِ بسیاری از مناطق جهان".
👤 محمد ایمانی
#فضایل_و_برکات_سوره_نصر
🔻قبول شدن نماز
از پیامبراکرم(ص) نقل شده است:
هر کس سوره نصر را قرائت نماید به او اجری مانند کسی که در فتح مکه همراه با پیامبر خدا(ص) جنگیده و به شهادت رسیده است داده می شود. وهر کس بعد از سوره حمد قرائت کند نمازش به بهترین وجه قبول است.(تفسیرالبرهان، ج5، ص783)
همچنین اگر در نماز بعد از سوره «حمد» 7 مرتبه سوره نصر را بخواند نمازش مورد قبول واقع شده و نمازگزاردن در سر وقت آن برایش دوست داشتنی می شود.(المصباح کفعمی، ص461)
🔻 #پاداش_اخروی
پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمودند:
هر کس در شب سیزدهم رجب ده رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره نصر را بخواند خداوند در بهشت قصری برای او بنا می کند که طول و عرضش هفت برابر بیشتر از دنیاست. (اقبال الاعمال، ج3،ص220)
🔻رهایی از آتش جهنم
پیامبراکرم(ص) در نماز شب نهم شعبان فرموده است:
هر کس در این شب چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت بعد از حمد 10 مرتبه سوره نصر را بخواند خداوند بدنش را بر آتش حرام می کند و به واسطه هر آیه ثواب ده شهید از شهدای بدر و ثواب عالمان دین را به او خواهد داد. (اقبال الاعمال، ج3،ص308)
🔸استجابت دعا
از امامان معصوم روایت شده است:
هر کس سوره نصر را در نماز نافله اش یا در هنگام زوال خورشید روز جمعه بخواند و دعا کند خداوند دعایش را مستجاب می کند.(مستدرک سفینة البحار، ج8، ص479)
🔹یاری کردن خداوند در برابر دشمنان
هر کس سوره نصر را در نمازهای واجب یا مستحب بخواند خداوند او را در مقابل همه دشمنانش یاری می کند.(مستدرک سفینة البحار، ج8، ص479)
🔻سرافرازی در قیامت
امام صادق(ع) در روایتی فرمودند:
هر کس سوره نصر را در نمازهای مستحبی یا واجب خود قرائت نماید خداوند او را بر تمام دشمنانش یاری می کند و در روز قیامت در حالی می آید که همراه او کتابی گویا است و خداوند این کتاب را از درون قبرش بیرون می آورد و در آن مایه امان از گرمای آتش جهنم است.
او در روز قیامت بر چیزی عبور نمی کند مگر اینکه بشارتش می دهد و او را به هر خیری خبر می دهد تا اینکه وارد بهشت شود. برای قاری این سوره در دنیا اسباب خیر فراهم است به حالتی که کسی ندیده و به قلبش خطور نکرده است.(ثواب الاعمال، ص127)
🔴دفع بلا
پیامبراکرم(ص)می فرماید:
جهتِ دفع دشمن این سوره ی مبارکه را بیست و یک بار و جهتِ دفع بلاها هر روز #هفت_بار قرائت نمایند.
#چله_نشین_ظهور_شویم👇
@alafvalafv
با عرض سلام خدمت همراهان گرامی
🔻باتوجه به شرایط فعلی مملکت و دفع فتنه ها و آشوبهای احتمالی در انتخابات پیش رو، و ان شاءالله پیروزی جبهه انقلابی و نیز پایان شرایط غمبار کشورهای دوست و مسلمان... متوسل به امام زمان می شویم با چله #زیارت_ال_یاسین
و از امام زمان عج الله استمداد می جوئیم.
با وجود دشمنان داخلی وخارجی اینکه مملکتمون تونسته اینچنین پایدار باشه بی شک با کمک ویاری امام عصر عج الله بوده است.
#چله_زیارت_آل_یاسین به همراه
《هفت مرتبه #سوره_نصر》
🔸تقدیم به امام زمان عجل الله تعالی
🔹خواص سوره نصر👇
https://eitaa.com/alafvalafv/8312
🔻ابتدای چله ۱۴۰۰/۲/۲۵
🔻پایان چله۱۴۰۰/۴/۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چله_نشین_ظهور_شویم 👇
@alafvalafv
#خطبه۳(بخش۱)
خطبه شقشقیه
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
(معروف به خطبه شقشقيّه كه درد دلهاى امام عليه السّلام از ماجراى سقيفه و غصب خلافت در اين خطبه مطرح است).
1. شكوه از ابا بكر و غصب خلافت
آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند. او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.
پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد.
پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۳(بخش۱)
🔰خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از مهمترين خطبه هاى نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بى پرده شرح مى دهد براى گروهى جنجال برانگيز شده است.
نكته هايى در اين خطبه وجود دارد كه در هيچ يك از خطبه هاى نهج البلاغه نيست و در عين كوتاهى، يك دوره تاريخ اسلام مربوط به عصر خلفاى نخستين در آن خلاصه شده است. تحليلهاى دقيق و جالبى دارد كه براى صاحب نظران، بسيار قابل مطالعه است و نكاتى در آن ديده مى شود كه در هيچ جاى ديگر ديده نخواهد شد.
🔗قبل از ورود در شرح و تفسير اين خطبه اشاره به چند نكته لازم به نظر مى رسد:
1- نام خطبه: نام اين خطبه از جمله آخر آن گرفته شده است كه امام (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تلك شقشقة هدرت ثمّ قرّت» كه معادل آن در فارسى چنين است: «اين شعله آتشى بود كه از دل زبانه كشيد و فرو نشست» و به اين ترتيب درخواست «ابن عباس» را براى ادامه سخن رد كرد، چون حال و هوايى كه امام (ع) را براى بيان آن سخنان آتشين و حسّاس آماده كرده بود تغيير يافت، زيرا كسى از ميان جمعيّت برخاست و نامه اى به دست حضرت داد و فكر امام (ع) را به مسائل ديگرى متوجّه ساخت.
2- زمان صدور: در مورد زمان صدور اين خطبه در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست، بعضى مانند «محقق خويى» معتقدند: از محتواى خطبه و همچنين اسناد و طرق آن استفاده مى شود كه اين سخنان را در اواخر عمر شريفش بعد از ماجراى جنگ «جمل و صفّين و نهروان» و پيكار با «ناكثين و قاسطين و مارقين» ايراد فرموده و انصافا محتواى خطبه نيز اين نظر را تأييد مى كند.
3- مكان ايراد خطبه: جمعى از شارحان نهج البلاغه از ذكر مكان صدور خطبه خاموشند ولى بعضى معتقدند كه امام (ع) آن را بر فراز منبر «مسجد كوفه» ايراد فرموده و «ابن عباس» مى گويد: «امام (ع) آن را در «رحبه» ايراد فرمود و اين در موقعى بود كه سخن از مسأله خلافت به ميان آمد، طوفانى در قلب مبارك امام (ع) برخاست و اين سخنان را ايراد فرمود».
4- سند خطبه: در مورد سند خطبه نيز گفتگوست. بعضى گفته اند: اين خطبه از خطبه هاى متواتر است و بعضى به عكس، گفته اند اين خطبه از على (ع) نيست و او هرگز از مسأله خلافت شكايت نكرده، بلكه ساخته و پرداخته «سيّد رضى» مى باشد!
👳شارح معروف، «ابن ميثم بحرانى» مى گويد: اين دو ادعا هر دو باطل و در طريق افراط و تفريط است. سند خطبه به حدّ تواتر نرسيده و از طرفى اين ادعا كه از سخنان «سيّد رضى» است نيز بى پايه است (و حق اين است كه از على (ع) صادر شده است). اشكال تراشى در سند اين خطبه، به خاطر اين نيست كه ضعف و فتورى در آن راه دارد و يا با ساير خطبه هاى نهج البلاغه از نظر ارزش متفاوت مى باشد، بلكه به عكس اين خطبه داراى اسناد متعدّدى است كه در بعضى از خطبه هاى بعضى نهج البلاغه اين همه اسناد وجود ندارد.
✍تنها چيزى كه سبب اشكال تراشى در باره خطبه شده است اين است كه با پيشداوريها و ذهنيّت گروهى از افراد سازگار نيست. آنها به جاى اين كه پيشداورى و ذهنيّت خود را با آن اصلاح كنند، به فكر مخدوش كردن اسناد خطبه افتاده اند تا مبادا به ذهنيّت آنها لطمه اى وارد شود.😏
👳♀ «ابن ابى الحديد» مى گويد: استادم «واسطى» در سال 603 از استادش «ابن خشّاب» چنين نقل كرد كه او در جواب اين سؤال كه آيا اين خطبه مجعول است؟ گفت: نه به خدا سوگند! من مى دانم كه كلام امام (ع) است همان گونه كه مى دانم اسم تو «مصدق بن شبيب واسطى» است. من ادامه دادم و گفتم: بسيارى از مردم مى گويند اين از سخنان «سيّد رضى» است. او در پاسخ گفت: «سيّد رضى و غير سيّد رضى كجا، و اين بيان و اين اسلوب ويژه كجا؟! ما رساله هاى سيّد رضى را ديده ايم و روش و طريقه و فن او را در نثر شناخته ايم، هيچ شباهتى با اين خطبه ندارد» سپس افزود:
«به خدا سوگند من اين خطبه را در كتابهايى يافته ام كه دويست سال قبل از تولد «سيّد رضى» تصنيف شده است. من اين خطبه را با خطوطى ديده ام كه آنها را مى شناسم و مى دانم خط كدام يك از علما و اهل ادب است پيش از آن كه پدر رضى متولّد شود».👌
سپس «ابن ابى الحديد» مى گويد: من نيز خودم قسمت مهمّ اين خطبه را در نوشته هاى استاد «ابو القاسم بلخى» كه از علماى بزرگ «معتزله» بود يافته ام و او معاصر «المقتدر باللّه» بود كه مدّت زيادى قبل از تولد «سيّد رضى» مى زيسته است و نيز بسيارى از آن را در كتاب «ابن قبّه» (كه از متكلّمان اماميّه است) به نام«الانصاف» يافتم و او از شاگردان «ابو القاسم بلخى» است و قبل از «سيّد رضى» مى زيسته است. مرحوم علامه امينى در الغدير، جلد 7، صفحه 82 به بعد، اين خطبه را از 28 كتاب، آدرس داده است.
ُونَها ثَوْباً، وَ طَوْيتُ عَنْها کَشْحاً).
👈اين تعبير به خوبى نشان مى دهد که امام(عليه السلام) هنگامى که خود را در برابر اين جريان ديد، آماده درگيرى نشد و به دلايلى بزرگوارانه از آن چشم پوشيد و زاهدانه از آن کناره گيرى کرد. ولى از سوى ديگر اين فکر دائماً روح او را آزار مى داد که در برابر اين انحراف بزرگ چه بايد انجام دهد و مسئوليّت الهى خويش را چگونه پياده کند؟😔
✅به همين دليل اضافه مى کند: «پيوسته در اين انديشه بودم که آيا با دست بريده (و نداشتن يار و ياور به مخالفان) حمله کنم يا بر اين تاريکى کور، صبر نمايم؟» (وَطَفِقْتُ اَرْتَئى بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طَخْيَة عَمْياءَ).
👈امام(عليه السلام) با اين جمله، اين حقيقت را روشن مى سازد که من هرگز مسئوليّت خودم را در برابر امّت و وظيفه اى که خدا و پيامبرش بر دوشم گذارده بودند فراموش نکرده، ولى چه کنم که در ميان دو محذور، گرفتار بودم:
1⃣محذور اوّل اين که قيام کنم و با مخالفان، درگير شوم در حالى که از يکسو، يار و ياور کافى نداشتم و از سوى ديگر اين قيام موجب شکاف در ميان مسلمين مى شد و فرصت به دست منافقان و دشمنانى مى داد که در انتظار چنين شرايطى بودند.
2⃣محذور دوّم اين که در آن محيط تاريک و ظلمانى صبر کنم.
👈تعبير به «طَخْيَة عَمْياءَ» با توجّه به اين که «طخيه» خود به معناى ظلمت و تاريکى است اشاره به اين است که گاهى ظلمتها شديد نيست و از خلال آن مى توان شبحى مشاهده کرد، ولى اين ظلمت آن قدر شديد بود که بايد ظلمت کورش ناميد.
✅سپس توصيف بيشترى از شرايط آن زمان در سه جمله کوتاه و پرمعنا ارائه مى دهد و مى فرمايد: «ظلمت و فتنه اى که بزرگسالان را فرسوده و کودکان خردسال را پير و مردم با ايمان را تا واپسين دم زندگى و لقاى پروردگار رنج مى دهد» (يَهْرَمُ فيهَا الْکَبيرُ، وَيَشيبُ فيهَا الصَّغيرُ، وَ يَکْدَحُ فيها مُؤمِن حَتّى يَلْقى رَبَّهُ).
👈از اين عبارت به خوبى روشن مى شود که يک رنج و درد عمومى، همه را تحت فشار قرار داده بود. صغيران را پير مى کرد و پيران را زمين گير، ولى مؤمنان رنج مضاعفى داشتند چرا که مشکلات روزافزون جامعه اسلامى و خطراتى که از هر سو آن را تهديد مى کرد آنان را در اندوه عميق و رنج بى پايانى فرو برده بود، همان درد و مصيبتى که با گذشت زمان و در مدّت کوتاهى در عصر «بنى اميّه» خود را نشان داد و بسيارى از زحمات پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و مؤمنان راستين نخستين را بر باد داد.😭
✅سرانجام، تصميم گيرى خود را در برابر اين «دو راهى» مشکل و خطرناک به اين صورت بيان مى فرمايد: «سرانجام (بعد از انديشه کافى و در نظر گرفتن تمام جهات) ديدم بردبارى و شکيبايى در برابر اين مشکل، به عقل و خرد نزديکتر است» (فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى).
✅«به همين دليل شکيبايى پيشه کردم (نه شکيبايى آميخته با آرامش خاطر بلکه) در حالى بود که گويى چشم را خاشاک پر کرده و استخوان، راه گلويم را گرفته بود» (فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذىً،وَفِى الْحَلْقِ شَجاً).
👈اين تعبير، ترسيم گويايى از نهايت ناراحتى امام در آن سالهاى پر درد و رنج مى باشد که نمى توانست چشم به روى حوادث ببندد و نه بگشايد و نيز نمى توانست فرياد کشد و سوز درون خود را آشکار سازد.
✅«چرا که با چشم خود مى ديدم ميراثم به غارت مى رود!» (اَرى تُراثى نَهْباً).
🔸تحليلى مهم پيرامون مسأله خلافت:
اين خطبه به طوفانهاى سخت و سنگينى اشاره مى کند که بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى تغيير محور خلافت انجام شد و شايسته ترين فرد را با تکيه بر دليل و منطق براى جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نشان مى دهد و سپس به مشکلات عظيمى که به خاطر تخلّف از اين امر و از نصّ صريح پيامبر(صلى الله عليه وآله) در امر خلافت براى مسلمين پديد آمد اشاره مى فرمايد.
✅نخست شکايت خود را از نخستين مرحله خلافت بيان مى دارد و مى فرمايد: «به خدا سوگند او پيراهن خلافت را بر تن کرد در حالى که خوب مى دانست موقعيّت من در مسأله خلافت همچون محور سنگ آسياست! (که بدون آن هرگز گردش نمى کند)» (اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصها فُلان وَ اِنَّهُ لَيَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحا).
👈 مرجع ضمير «تَقَمَّصَها» خلافت است و تعبير به «قميص» (پيراهن) 👕شايد اشاره به اين نکته باشد که او از مسأله خلافت به عنوان پيراهنى براى پوشش و زينت خود بهره گرفت در حالى که اين آسياب عظيم، نياز به محور نيرومندى دارد که نظام آن را در حرکت شديدش حفظ کند و از انحراف باز دارد و در نوسانات و بحرانها، حافظ آن باشد و به نفع اسلام و مسلمين بچرخد.
✅سپس دليل روشنى براى اين معنا ذکر مى کند که به هيچ وجه قابل انکار نيست، مى فرمايد: «سيلهاى خروشان و چشمه هاى (علم و فضيلت) از دامنه کوهسار وجودم پيوسته جارى است و مرغ (دور پرواز انديشه) به قلّه (وجود) من نمى رسد» (يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلا يَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ).
👈تعبير به «يَنْحَدِرُ; فرود مى ريزد و پايين مى آيد»، (وَلا يرْقى; بالا نمى رود» که در دو جهت مختلف و در برابر هم قرار گرفته بيانگر نکته لطيف و ظريفى است و آن اين که وجود امام، به کوه عظيمى⛰ تشبيه شده، که داراى قلّه بسيار مرتفعى است و طبيعت اين گونه کوه ها و قلّه ها اين است که نزولات آسمانى را در خود جاى مى دهد و سپس به صورت مستمر به روى زمينهاى گسترده و دشت ها جارى مى سازد و گل ها 🌷و گياهان و درختان 🌳را بارور مى کند و از سوى ديگر هيچ پرنده دورپروازى، نمى تواند به آن راه يابد.
👈اين تشبيه اشاره به همان چيزى است که در قرآن مجيد درباره نقش کوه ها در آرامش و آبادى زمين آمده: «وَ اَلْقى فِى الاَرْضِ رَواسِىَ اَنْ تَمِيْدَ بِکُمْ وَ اَنْهاراً وَ سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ; خداوند در زمين، کوه هاى محکم و ثابتى افکند تا اضطراب و لرزش آن را نسبت به شما بگيرد و نهرهايى (به وسيله آنها) ايجاد کرد و راه هايى در آن قرار داد تا هدايت شويد».
اگر شبکه کوه هاى عظيم نبودند فشار درونى زمين از يکسو و تأثير جاذبه ماه🌕 و خورشيد🌞 و جزر و مدّ پوسته زمين از سوى ديگر و فشار وزش طوفانها از سوى سوّم، آرامش را از انسانها مى گرفت و آبهايى که از آسمان نازل مى شد به صورت سيلاب عظيمى به درياها مى ريخت و ذخيره آبى به صورت نهر و چشمه وجود نداشت.
👈وجود امام آگاه و بيدار و نيرومند و معصوم براى هر امّت، مايه آرامش و انواع برکات است. در ضمن، اين تعبير نشان مى دهد که هيچ کس را ياراى دستيابى به افکار بلند امام(عليه السلام) و اوج معرفت و کنه شخصيّت آن حضرت نيست و به اسرار وجود او جز پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) که استاد بزرگ آن حضرت بود و امامان معصوم، پى نمى برد.
🔗اين نکته نيز قابل توجّه است که براى گردش سنگ آسياب از وجود نهرها استفاده مى شود و اين نهرها از کوه هاى عظيم سرچشمه مى گيرد، به علاوه سنگهاى آسياب را از کوه ها جدا مى کنند و ممکن است تعبير فوق، اشاره اى به همه اين معانى باشد; يعنى هم محورم و هم سنگ آسيابم و هم نيروى محرّک آن، که چيزى جز علم و دانش سرشار نيست.
🔗همچنين همان طور که اشاره شد، بايد توجّه داشت که قلّه هاى کوه ها برکات آسمانى را به صورت برفها در خود جاى مى دهند و سپس به صورت تدريجى به زمين هاى تشنه مى فرستند و اين مى تواند اشاره اى به قرب وجود على(عليه السلام) نسبت به سرچشمه وحى و بهره گيرى از درياى بى کران وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد.
📚بعضى از شارحان تعبير به «سيل» در جمله بالا را اشاره به علم و دانش بيکران على(عليه السلام)دانسته اند که پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در حديث معروف: «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىّ بابُها» به آن اشاره فرموده است و نيز در تفسير آيه: «قُلْ اَرَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأتيکُمْ بِماء مَعين; بگو به من خبر دهيد اگر آبهاى شما در زمين فرو رود چه کسى مى تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد»، از امام «على بن موسى الرّضا»(عليه السلام) مى خوانيم که: «ماء مَعين» را به علم امام تفسير فرمودند.
✅سپس مى فرمايد: «(هنگامى که ديدم او پيشدستى کرد و خلافت را در بر گرفت) من در برابر آن پرده اى افکندم و پهلو از آن تهى کردم (و خود را کنار کشيدم)» (فَسَدَلْتُ د