#شرح_خطبه۹۱(بخش۸)
🔸آفرينش فرشتگان:
در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) به آفرينش فرشتگان و مسئوليت هاى مختلفى که بر عهده دارند مى پردازد و با عباراتى بسيار زيبا و دلنشين - که به گفته «ابن ابى الحديد» آنچنان فصيح و بليغ است که فصاحت عرب را به فراموشى مى سپارد و نه تنها از نظر الفاظ، که از نظر معانى هم چنان پر محتوا و آسمانى است که عقل در آن حيران مى ماند - اين موضوع را شرح مى دهد.
✅مى فرمايد: «سپس خداوندِ سبحان، براى سکونت در آسمانها و آباد ساختن آن (با عبادت و نيايش) در بالاترين صفحه ملکوت خود، مخلوقاتى بديع از فرشتگان آفريد; تمام فواصل آسمان را با آنها پر کرد و فضاى ميان آن را از وجود فرشتگان، مالامال ساخت». (ثُمَّ خَلَقَ سُبْحانَهُ لإِسْکَانِ سَموَاتِهِ، وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الأَعْلَى مِنْ مَلَکُوتِهِ، خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ، وَ مَلأَ بهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا، وَ حَشَا بِهمْ فُتُوقَ أَجْوَائِها).
👈تعبير به «ثُمَّ» مى تواند اشاره به اين باشد که آفرينش فرشتگان بعد از آفرينش زمين و موجودات زمينى باشد و ممکن است به عنوان تأخير در بيان و نه تأخير در زمان ذکر باشد احتمال دوم - با توجّه به رواياتى که آفرينش فرشتگان را قبل از آفرينش موجودات زمينى ذکر کرده است و با توجه به خطبه اوّل نهج البلاغه که شرح آن گذشت - مناسب تر به نظر مى رسد.
✅سپس مى افزايد: «(هم اکنون) صداى تسبيح تسبيح گويانِ آنها، فاصله هاى آسمان را پر کرده و در بارگاه قدس و درون حجابها و سراپرده هاى مجد و عظمت، طنين انداز است». (وَ بَيْنَ فَجَوَاتِ تِلْکَ الْفُرُوجِ زَجَلُ الْمُسَبِّحِينَ مِنْهُمْ فِي حَظَائِرِ الْقُدُسِ، وَ سُتُرَاتِ الْحُجُبِ، وَسُرَادِقَاتِ الْمَجْدِ).
👈ولى اين بدان معنا نيست که اين فرشتگان مقرّب توانسته اند به اوج معرفت پروردگار برسند; بلکه همانگونه که امام(عليه السلام) به دنبال اين سخن مى افزايد:
✅ «در ماوراى زلزله و غوغاى تسبيح آنان - که گوشها از آن کر مى شود - شعاع هاى خيره کننده نور، چشمها را از ديدن باز مى دارد و در محدوده خود متوقف مى سازد». (وَ وَرَاءَ ذلِکَ الرَّجِيجِ، الَّذِي تَسْتَکُّ، مِنْهُ الأَسْمَاعُ سُبُحَاتُ، نُور تَرْدَعُ الأَبْصارَ عَنْ بُلُوغِهَا، فَتَقِفُ خَاسِئَةً عَلَى حُدُودِهَا).
👈بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست که خداوند متعال، محلّى در آسمانها دارد که با انوار فوق العاده شديد⚡️، از هر سو احاطه شده است; بلکه منظور اين است که مراکز مقدّسى در اين جهان هستى وجود دارد که حتّى فرشتگان از مشاهده آن عاجزند❗️; يا اينکه تعبيرات فوق کنايه از آن است که فرشتگان الهى با آن همه قُرب و عظمت و غرق عبادت و تسبيح بودن نيز، قادر به درک کنه ذات و صفات خدا نيستند و عظمت پروردگار را جز به مقدار توان خود درک نمى کنند.⛔️
🔄به تعبير ديگر اگر اين جمله ها را بر ظاهرشان حمل و تفسير کنيم نشان مى دهد که در آسمانها مراکزى است که از قداست و نورانيّت بيشترى برخوردار است (در رواياتى نيز به اين معنا اشاره شده است).
همانگونه که در روى زمين نيز مراکزى همچون کعبه🕋 و بيت المقدّس 🕌وجود دارد که همواره مورد احترام بوده، بى آنکه محلّى براى ذات پاک خدا باشد.
👈و اگر بر معناى کنايى حمل و تفسير شود، دليل بر اين است که فرشتگان با تمام عظمتى که دارند در مقام قرب پروردگار، به جايى مى رسند که از آن فراتر نمى روند; بلکه عظمت و نور پروردگار، آنها را از گذشتن از آن مرز مانع مى گردد.
🌠مأموريتهاى فرشتگان:
در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) به بيان صور مختلف فرشتگان و تقسيم مسئوليتهاى آنها و قسمتى از ويژگيهاى ديگر آنان پرداخته، چنين مى فرمايد:
✅«آنها را به صورتهاى مختلف و اندازه هاى گوناگون آفريد، در حالى که داراى بال و پرهاى متعددى هستند (و از نظر قدرت يکسان نمى باشند.) و همواره تسبيح جلال و عزّت او مى گويند». (وَ أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَرِ مُخْتَلِفَات، وَ أَقْدَار مُتَفَاوِتَات، «أُولِي أَجْنِحَة» تُسَبِّحُ جَلاَلَ عِزَّتِهِ).
👈بعضى از مفسّران نهج البلاغه اين تعيبرات را بر ظاهر آن حمل کرده اند و گفته اند: فرشتگان اشکال مختلفى دارند و اندازه هاى آنها با هم متفاوت است و به راستى داراى بال و پرند و همواره تسبيح خدا مى گويند. در حالى که بعضى ديگر اين تعبيرات را کنايه از تفاوت مقامات فرشتگان و ميزان قوّت و قدرت آنها دانسته اند و از آنجايى که بال براى پرندگان وسيله پرواز در آسمان است و چگونگى بال ها قدرتهاى متفاوتى براى پرواز به آنها مى دهد، اين تعبير را در مورد فرشتگان اشاره به تفاوت آنان از حيث قوّت و قدرت در انجام وظائف الهى دانسته اند.👌
👈درست است که ما وظيفه داريم تمام الفاظ را که در قرآن مجيد و تعبيرات معصومين(عليهم السلام) به کار گرفته شده، بر معانى حقيقى حمل کنيم و کنايه و مجاز جز با وجود قراين روشن ميسّر نيست، ولى با توجّه به تعبيراتى که در ادامه اين خطبه درباره اوصاف فرشتگان آمده بعيد به نظر مى رسد که بتوان آنها را بر معناى ظاهرى حمل کرد🤔; مانند: (وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ الأَرْضِ السُّفْلَى...) و همچنين تعبيراتى که در خطبه هاى گذشته درباره فرشتگان آمده بود; مانند آنچه در خطبه اوّل درباره فرشتگان آمده: (وَ مِنْهُمُ الثّابِتةُ فِى الأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ، وَ المَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أعْنَاقُهُمْ...) «گروهى از آنان (از آن قدر عظيم و بزرگند که) پاهايشان در طبقات پايين زمين، ثابت و گردنهايشان از آسمانِ بالا، گذشته است...». اين تعبيرات مى تواند قرينه خوبى باشد بر اينکه اينگونه اوصاف جنبه کنايى و معنوى دارد نه ظاهرى و مادّى.😐
✅سپس در ادامه اين سخن، به برخى از ويژگى هاى فرشتگان اشاره مى کند و مى فرمايد: «آنها هرگز، اسرار شگفت انگيز آفرينش مخلوقات را به خود نسبت نمى دهند (هر چند خود به فرمان خدا واسطه در خلق باشند) و هيچ گاه ادّعا نمى کنند که در آفرينش چيزى، با او شرکت دارند». (لاَيَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِي الْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ، وَ لاَ يَدَّعُونَ أَنّهُمْ يَخْلُقُونَ شَيْئاً مَعَهُ مِمَّا انْفَرَدَ بِهِ).
👈بلافاصله از همان تعبيرى که قرآن در مورد تسليم مطلق فرشتگان در برابر اراده خدا بيان کرده، استفاده مى کند
✅و مى فرمايد: «بلکه آنها بندگان گرامى (خدا) هستند که هيچگاه در سخن بر او پيشى نمى گيرند و به فرمان او (بى هيچ کم و کاست) عمل مى کنند». (بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ * لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأمْرِهِ يَعْمَلُونَ).
✅سپس به وظيفه ديگرى از وظايف آنها به عنوان حاملان وحى اشاره کرده، چنين مى فرمايد: «(گروهى از) آنان را امين وحى خود قرار داده و به آنها براى رساندن ودايع امر و نهيش به پيامبران مأموريت داده و از ترديد و شبهات مصونيّت بخشيده است به گونه اى که هيچ کدام از آنها از راه رضاى حقّ منحرف نمى شوند». (جَعَلَهُمُ اللهُ فِيمَا هُنَالِکَ أَهْلَ الأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ، وَ حَمَّلَهُمْ إِلى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِغَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ، وَعَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبْهَاتِ. فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ).
👈گر چه در اين عبارت رساندن پيام وحى الهى را به همه فرشتگان نسبت داده، ولى به يقين منظور از آن، گروهى از آنهاست همانگونه که قرآن مجيد مى فرمايد: «اللهُ يَصْطَفِى مِنَ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلا; خداوند از فرشتگان رسولانى (به سوى پيامبران) بر مى گزيند».
👈و خود آن حضرت در خطبه اوّل نهج البلاغه نيز به اين معنا تصريح فرموده، مى فرمايد: «وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ، وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ; گروهى از آنها امناى وحى خدا و زبان (گوياى حق) به سوى پيامبران او هستند». و اين تعبير معمول است که کارهاى مهمّى که از گروه خاصّى از يک مجموعه سر مى زند، به عنوان برنامه اى از همه آن مجموعه تلقّى مى شود.👌
🔄به هر حال، اين تعبير نشان مى دهد که فرشتگان در ابلاغ وحى، نهايت دقّت و امانت را دارند بى آنکه کوچک ترين کم و زيادى در آن رخ دهد.
⬅️در واقع امام(عليه السلام) در دو جمله اخير اشاره به معصوم بودن فرشتگان از خطا و گناه فرموده است;
جمله اوّل اشاره به مصونيّت از شبهه و شکّ و خطاست
و جمله دوم اشاره به معصوم بودن از گناه و مخالفت فرمان خدا مى باشد.
👈در ادامه اين سخن، امام(عليه السلام) ضمن چهار جمله، عنايات
خداوند را نسبت به فرشتگان وحى براى انجام صحيح مأموريت دشوارشان بيان مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «آنان را از يارى خويش بهره مند ساخته (تا وظيفه سنگين ابلاغ وحى را به خوبى انجام دهند)». (وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوائِدِ الْمَعُوَنَةِ)
✅و در دومين جمله مى فرمايد: «قلب آنان را با تواضع و خشوع و سکينه و آرامش قرين ساخته (تا در انجام اين وظيفه خطير گرفتار خطا نشوند)». (وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّکِينَةِ).
✅و در سومين جمله مى افزايد: «و درهاى سهل و آسانى را براى مدح و تمجيد (و نيايش) خويش به روى آنها گشوده (تا از اين طريق مصونيّت بيشترى به آنان ببخشد)». (وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلا إِلى تَمَاجِيدِهِ).
✅و در جمله چهارم مى فرمايد: «و چراغ هاى روشنى، جهت راهيابى به نشانه هاى توحيدش براى آنها نصب نموده است (تا در پرتو انوار الهى و درک بيشتر از حقيقت توحيد براى انجام وظيفه ابلاغ وحى آماده تر گردند)». (وَنَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلاَمِ تَوْحِيدِهِ).
⬅️در مجموع، در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) ضمن بر شمردن اشکال و صورتهاى مختلف فرشتگان و تفاوت توانايى هاى آنها، به يکى از مهمترين وظايف گروهى از آنها، يعنى ابلاغ وحى و صفات اين گروه ابلاغ کننده، اشاره فرموده است.
#خطبه۹۱(بخش۹)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
سنگينى گناهان هرگز فرشتگان را ناتوان و درمانده نساخته (چرا که آنها هرگز گناه نمى کنند.) و رفت و آمد شب و روز آنان را به سوى مرگ کوچ نداده است (تا ضعف و پيرى بر آنها چيره شود.) تيرهاى شک و شبهه، ايمان پر عزم آنان را هدف قرار نداده، و گمان و ترديد بر پايگاه يقين آنان راه نيافته (و آنها را متزلزل نساخته است). هيچ چيز آتش کينه و حسد را در ميان آنها بر نيافروخته (تا ضعف و فتورى در کار آنها راه يابد.) و هرگز حيرت و سرگردانى آنان را از معرفتى که در باطن دارند و آنچه از عظمت و هيبت و جلال الهى در درون سينه هايشان نهفته است، جدا نساخته، و (سرانجام) وسوسه ها در وجودشان راه نيافته، تا شک و ترديد ناشى از آن بر افکارشان چيره شود.
گروهى از آنها در درون ابرهاى پر آب و بر فراز کوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريکى هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچم هاى سفيدى دل هوا را شکافته و در زير آن بادهايى است که با سرعت و نظم حرکت مى کند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۹۱(بخش۹)
🔰اوصاف فرشتگان
امام(عليه السلام) در اين فراز، در ادامه بيان اوصاف فرشتگان - مخصوصاً وصف عصمت و مصونيّت از خطا و گناه - بياناتى در تکميل اين اوصاف، ذکر فرموده و ضمن هفت جمله کوتاه و پر معنا، تمام زواياى آن را روشن ساخته است.
✅نخست مى فرمايد: «سنگينى گناهان هرگز آنان را ناتوان و درمانده نساخته است (چرا که فرشتگان اصلا گناه نمى کنند)». (لَمْ تُثْقِلْهُمْ مَوصِرَاتُ الآثَامِ).
👈اشاره به اينکه معمولا گناه، انسان را در مسير اطاعت خدا سنگين بار و ناتوان مى سازد 😢و از آنجا که آنها هرگز مرتکب گناهى نمى شوند، سبکبارند و هميشه براى اطاعت آماده اند و اينکه بعضى از شارحان احتمال داده اند که منظور اين است گناهان مردم آنها را در کارشان دلسرد نمى سازد، بسيار بعيد به نظر مى رسد، چون با ساير جمله هاى اين بخش از خطبه هماهنگى ندارد.❌
✅و در دومين جمله مى فرمايد: «رفت و آمد شب و روز، آنها را به سوى مرگ کوچ نداده است (تا ضعف بر آنها چيره شود، بنابراين، همواره آماده اطاعت فرمان الهى هستند)». (وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اللَّيَالي وَ الأَيَّام).
👈اين احتمال نيز وجود دارد که منظور، انتقال از حيات به مرگ نباشد; بلکه انتقال از اطاعت به معصيت باشد. يعنى طول زمان هرگز آنها را خسته نمى کند و از اطاعت پروردگار دور نمى سازد.
✅در سومين جمله مى افزايد: «تيرهاى شک و ترديد ايمان پر عزم آنان را هدف قرار نداده است». (وَ لَمْ تَرْمِ الشُّکُوکُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهمْ).
✅در جمله چهارم مى افزايد: «و گمانها بر پايگاه يقين آنان راه نيافته (و آنها را متزلزل نساخته است)». (وَ لَمْ تَعْتَرِکِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينهِمْ).
✅در پنجمين جمله مى فرمايد: «هيچ عاملى آتش کينه و حسد را در ميان آنها بر نيفروخته (تا ضعف و فتورى در کار آنها راه يابد، بنابراين، همه فرشتگان به صورت هماهنگ و بى هيچ گونه اختلافى در انجام فرمانهاى الهى عمل مى کنند)». (وَ لاَ قَدَحَتْ قَادِحَةُ الإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمُْ).
✅در ششمين جمله در توصيف اين فرشتگان اضافه مى فرمايد: «هرگز حيرت و سرگردانى آنان را از معرفتى که در باطن دارند و آنچه از عظمت و هيبت و جلال الهى در درون سينه هايشان نهفته اند جدا نساخته است». (وَ لاَ سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لاَقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمائِرِهمْ، وَ مَا سَکَنَ عَنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلاَلَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهْم).
👈اين عبارت ممکن است اشاره به اين باشد که ايمان و معرفت آنها نسبت به خداوند و صفات جمال و جلال او به قدرى قوى است که هرگز اوهام، و حيرت ناشى از آن اوهام در آن نفوذ نخواهد کرد، و چيزى از آن نخواهد کاست; در حالى که در انسانها چنين نيست، گاه افراد مؤمن در برابر صحنه هايى قرار مى گيرند که سبب حيرت و سرگردانى و تزلزل پايه هاى ايمان آنها مى شود.☹️
👈اين احتمال نيز وجود دارد که منظور از حيرت، همان عدم دسترسى به کنه ذات و صفات او باشد که هرگز آنها را از درک اجمالى ذات و صفات باز نمى دارد و همچون پاره اى از انسانها که بر اثر عدم درک کنه ذات راه تعطيل صفات را پيش گرفته اند، نيستند.
✅سرانجام در هفتمين توصيف مى فرمايد: «وسوسه ها در وجود آنها راه پيدا نکرده، تا شک و ترديد ناشى از آن، بر فکرشان چيره شود». (وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا، عَلى فِکْرِهمْ).
⬅️آنچه از مجموعه صفات بالا استفاده مى شود اين است که فرشتگان وحى، کمترين اشتباه و خطا و شک و ترديد و سستى و تقصير در وجودشان راه ندارد; بلکه امانت در وحى الهى را کاملا رعايت مى کنند و از طرق روشنى که براى آنها قرار داده شده است در نخستين فرصت به انبيا ابلاغ مى نمايند.
✴️در ضمن اين کلام شريف پيامى براى همه انسانها - مخصوصاً مبلّغان دينى👳♂ و نويسندگان اسلامى - دارد که براى ابلاغ صحيح دعوت انبيا به مردم، نهايت دقّت، امانت، ايمان، استقامت و دورى از هرگونه وسوسه و شک و ترديد و حقد و حسد لازم است.
🔸فرشتگانى که تدبير امور جهان مى کنند
در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) بعد از شرح حال فرشتگان وحى، به شرح حال اصناف ديگرى از فرشتگان الهى مى پردازد
✅ و مى فرمايد: «گروهى از آنها در درون ابرهاى🌧 پر آب و بر فراز کوه هاى عظيم🏔 و مرتفع و در پوشش تاريکى هاى شديد قرار دارند». (وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ في خَلْقِ الْغَمَامِ الدُّلَّحِ، وَ في عِظَمِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ، وَ في قَتْرَةِ الظَّلاَمِ الأَيْهَمِ ).
👈«دُلَّح» جمع «دالح» به معناى ابرهاى پر آب است
👈و «شُمَّخ» جمع «شامِخ» به معناى مرتفع
👈 و «قَتْرَه» در اينجا به معناى خفا، و مخفى گاه
👈و «أَيْهَم» به معناى شب هاى فوق العاده تاريک است
🔗 و به نظر مى رسد که منظور امام(عليه السلام) اشاره به فرشتگانى است که مأمور بر ابرهاى باران زا و کوه هاى بلند و تاريکى ها هستند که هر کدام در تدبير اين جهان - به فرمان پروردگار - سهمى دارند همان ها که قرآن مجيد در آيه 5 سوره «نازعات» به عنوان «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» از آنان تعبير کرده است.
👈اين احتمال نيز داده شده که: اين گروه از فرشتگان نقشى در آفرينش آن ابرها و کوه ها و تاريکى ها دارند و در هر صورت مأموريت آنها يک مأموريت تکوينى است. بر خلاف گروه فرشتگان وحى، که مأموريت تشريعى دارند.
✅سپس به معرّفى گروه ديگرى از فرشتگان پرداخته، چنين مى فرمايد: «گروهى ديگر از آنها قدم هايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچم هاى سفيدى دل هوا را شکافته و در زير آن بادهايى است که با سرعت و نظم حرکت مى کند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد». (وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تَخُؤمَ الأَرْضِ السُّفَلَى، فَهِيَ کَرَايَات بِيض قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ الْهَوَاءِ، وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ، تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ انْتَهَتْ مِنَ الْحُدُودِ الْمُتَنَاهِيَةِ).
👈تعبير بالا شبيه چيزى است که در «خطبه اوّل» نهج البلاغه آمده که مى فرمايد: «وَ مِنْهُمُ الثَّابِتُهُ فِي الأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدامُهُمْ، وَ الماَرِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَآقَهُمْ; گروهى از آنها (به قدرى عظيم هستند که) پاهايشان در طبقات پايين زمين ثابت و گردنهايشان از آسمان بالا گذشته است».
👈بديهى است اين تعبيرات، اشارات و کناياتى است نسبت به اين گروه از فرشتگان بلند پايه و والا مقام که ما تنها شبحى از آن را درک مى کنيم; چرا که اطلاع زيادى از آفرينش آنها نداريم. تنها براى شخصى مانند على(عليه السلام) و ساير معصومان(عليهم السلام) که حجابهاى جهان غيبت بر ديده آنان نيفتاده، درک حقيقت اين تعبيرات به طور کامل ممکن است و ما بايد به همين علم اجمالى خود در اين زمينه قناعت کنيم.
#خطبه۹۱(بخش۱۰)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
اشتغال به عبادت پروردگار، تمام وجودشان را پر کرده است، و حقيقت ايمان ميان آنان و معرفت خدا پيوند داده، و يقين به پروردگار، آنها را تا سر حدّ عشق به او پيش برده است، و به جهت علاقه اى که به آنچه نزد خداست دارند به چيزى نزد غير او نمى انديشند.
آنها شيرينى معرفت خدا را چشيده و از جام محبتّش سيراب شده اند، و (در عين حال) خوف او در اعماق جانشان جايگزين شده است; قامتشان از کثرت اطاعت خم شده و رغبت فراوان آنها به عبادت پروردگار، هرگز حال تضرّع و نشاط عبادت را در آنها از بين نبرده، و مقام برجسته آنان طوق خشوع را از گردنشان باز نکرده است; خودبينى و عُجب آنها را فرا نگرفته، تا اعمال گذشته خود را بسيار بشمرند، خضوع و کوچکى در برابر ذات با عظمتش، جايى براى بزرگ شمردن حسنات براى آنان باقى نگذارده است و با اينکه پيوسته مشغول عبادتند فتور و سستى به آنها دست نمى دهد و ادامه اين کار از رغبتشان نمى کاهد، تا از اميد به پروردگار خود روى برتابند.
مناجاتهاى طولانى زبان آنان را خشک و ناتوان نساخته و اشتغال به غير خداوند، آنها را تحت سلطه خود نياورده، تا نداى بلند آنان را (در مقام تضرّع و تسبيح) کوتاه سازد، در مقام اطاعت و بندگى همچنان دوش به دوش ايستاده اند; و راحت طلبى، آنان را به کوتاهى در انجام فرمانش وانداشته و کودنى غفلت ها بر تلاش و عزم راسخ آنها چيره نگرديده، و تيرهاى فريبِ شهوات، همّت هاى آنها را هدف قرار نداده است!.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۹۱(بخش۱۰)
در این بخش امام علیه السلام، ضمن چهار جمله، توصيف کاملى از وضع اين فرشتگان بزرگ و والاقدر مى کند.
✅مى فرمايد: «اشتغال به عبادت پروردگار، تمام وجود آنها را پر کرده و حقيقت ايمان، ميان آنان و معرفت او پيوند داده و يقين به پروردگار آنها را تا سر حدّ عشق به او پيش برده و (به همين دليل) به خاطر علاقه اى که به آنچه نزد خداست دارند به چيزى که نزد غير اوست نمى انديشند».
(قَدْ اسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ، وَ وَصَلَتْ حَقَائِقُ الإِيِمَانِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، وَ قَطَعَهُمُ الإِيقَانُ بِهِ إِلى الْوَلَهِ إِليْهِ، وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلى مَا عِنْدَ غَيْرِهِ).
👈اين تعبيرات چهارگانه به يقين با يکديگر در ارتباطند; اشتغال به عبادتِ پروردگار، سبب تقويت ايمان هر چه بيشتر مى شود و قوّت ايمان، سرانجام به عشق منتهى مى گردد و هنگامى که عشق او وجود انسان، يا فرشته را پر کند، به غير او نمى انديشد و جز آنچه نزد اوست نمى طلبد.
🔅در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) چنين نقل مى کند: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشَقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا، وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ، وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ، وَ تَفَرَّغَ لَهَا; فَهُوَ لايُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنيَا عَلَى عُسْر، أَمْ عَلَى يُسْر; برترين مردم کسى است که عاشق عبادت و بندگى باشد و آن را در آغوش گيرد و با قلبش آن را دوست داشته باشد و با تمام جسد آن را لمس کند و يکباره به آن پردازد; چنين کسى اعتنايى به وضع دنياى خود ندارد که آيا در زحمت است يا راحت»❤️
🔰صفات والاى فرشتگان
در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) به شرح بيشترى از صفات فرشتگان و مقام معرفت و عشق آنان به پروردگار و مراتب عبادت و خشوع و خضوع آنها مى پردازد و در واقع به طور عمده به سه وصف از اوصاف آنها که به شکل هاى مختلف و تعبيرات بسيار زيبا بيان شده، اشاره مى کند:
گويى امام(عليه السلام) با اين سخنان مردم را به پيوستن به آنان و سرمشق گرفتن از آنها دعوت مى کند که چگونه راه و رسم معرفت و حضور و خلوص و بندگى مستمر را در پيش گيرند.
✅مى فرمايد: «آنها شيرينى معرفتش را چشيده و از جام محبّتش سيراب شده اند، و (در عين حال) خوف او در اعماق جانشان جايگزين شده است». (قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَةَ مَعْرِفَتِهِ، وَ شَرِبُوا بِالْکَأْسِ الرَّوِيَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ، وَ تَمَکَّنَتْ مِنْ سُوَيْدَاءِ قُلُوبِهِمْ وَ شِيجَةُ خِيفَتِهِ).
👈تعبير به: «چشيدن شيرينى معرفت و سيراب شدن از جام سرشار محبت» نشان مى دهد که معرفت وعشق پروردگار را با تمام وجود خود درک کرده اند و در اعماق هستى آنها نفوذ کرده; و تعبير به «تَمَکَّنَتْ...» نشان مى دهد که خوف پروردگار نيز در اعماق دلهاى آنها ريشه دوانده و اين خوف و رجا تمام نيروهايشان را در مسير اطاعت پروردگار به کار انداخته است; چرا که محبّت و اميدوارىِ بى خوف، انسان را به غفلت و غرور وا مى دارد و خوفِ بدونِ اميدوارى و محبّت، او را به نااميدى و يأس و سکون مى کشاند.
✅به همين دليل، به دنبال اين اوصاف مى فرمايد: «لذا قامتشان از کثرت اطاعت و عبادت خم شده است». (فَحَنَوْا بِطُولِ الطَّاعَةِ اعْتِدَالَ ظُهُورِهمْ).
👈اشاره به اينکه آنها دائماً در برابر پروردگار کمال خضوع و تسليم را دارند.
✅«ولى با اين حال، رغبت فراوان آنها به عبادت او، حال تضرّع و نشاط آنها را از بين نبرده است (و هرگز ملال و کلالى به آنها دست نمى دهد)». (وَ لَمْ يُنْفِدْ طُولُ الرَّغْبَةِ إِلَيْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ).
👈نه همچون افراد بى معرفت و تهى از عشق و محبّت و خوف و رجاء، که با اندک عبادتى خسته و دلسرد و بى ميل و رغبت مى شوند!😢
✅سپس در ادامه اين سخن به نکته مهم ديگرى پرداخته، مى فرمايد: «مقام برجسته آنان (نزد پروردگار) طوق خشوع را از گردنشان باز نکرده و خودبينى و عُجب، آنها را فرا نگرفته است، تا اعمال گذشته خود را بسيار بشمرند! (و در خود فرو روند) و خضوع و کوچکى در برابر ذات با عظمتش، جائى براى بزرگ شمردن حسنات خود باقى نگذارده است».
(وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِيمُ الزُّلْفَةِ رِبَقَ خُشُوعِهمْ، وَ لَمْ يَتَوَلَّهُمْ الإِعْجَابُ فَيَسْتَکْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ وَ لاَ تَرَکَتْ لَهُمُ اسْتِکَانَةُ الإِجْلاَلِ نَصِيباً فِي تَعْظِيمِ حَسَنَاتِهمْ).
👈نکته لطيفى که در اين سخن نهفته شده است و بعضى از شارحان نهج البلاغه به آن اشاره کرده اند اين است که آنهايى که به سلاطين و شاهان و شخصيتهاى انسانى - که ظاهراً بزرگ و با عظمتند - نزديک مى شوند به زودى در مى يابند که آنها هر قدر ظاهراً بزرگ و قدرتمند باشند، قدرتشان محدود و پايان پذير است و نزديکان آنها مى توانند روزى به همان قدرت يا بيش از آن برسند. همين معنا سبب مى شود
که از خضوع و تواضع و طاعت آنها به سرعت کاسته شود و اگر در ظاهر مجبور به تعظيم باشند، در باطن عظمتى براى آنها قائل نيستند.📛
〽️ولى فرشتگان هر قدر در مسير قُرب پروردگار پيش مى روند جلوه هاى تازه اى از عظمت بى پايان او را مى بينند و از اوصاف جمال وجلالش چهره هاى جديدى مى نگرند; به همين دليل، روز به روز بر عشق و خضوع و خشوع آنها افزوده مى شود و جايى براى اعجاب و بزرگ شمردن حسنات توسّط آنان باقى نمى گذارد، بلکه همواره خود را در اين راه مقصّرتر مى بينند.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن، از اين حقيقت پرده بر مى دارد که فرشتگان الهى هرگز از عبادت پروردگار خسته نمى شوند و سُستى در آنها راه نمى يابد و هيچ مانعى آنان را از ادامه اين راه باز نمى دارد، بلکه همواره با شوق و شعف و با عشق و اراده و تصميم به کار خويش ادامه مى دهند; همان گونه که انسان ها از تنفّس کردن و استفاده از هواى آزاد در تمام عمرشان - اگر هزاران سال هم ادامه يابد - خسته نخواهند شد. در بيان اين مطلب، امام(عليه السلام) هشت جمله زيبا بيان فرموده که اين مسأله را از زواياى مختلف مورد توجّه قرار مى دهد.
✅نخست مى فرمايد: «با آن که پيوسته مشغول عبادتند فتور و سُستى به آنها دست نمى دهد». (وَ لَمْ تَجْرِ الْفَتَرَاتُ فِيهِمْ عَلَى طُولِ دُؤُبِهِمْ).
🔅همان گونه که قرآن مجيد در توصيف فرشتگان مى فرمايد: «يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ لاَيَفْتَرَوُنَ; پيوسته در طول شب و روز تسبيح خدا مى گويند و فتور و سُستى به آنها دست نمى دهد.»
✅در جمله دوم مى فرمايد: «و (ادامه اين کار) از رغبتشان نکاسته تا از اميد به پروردگار خود روى برتابند». (وَلَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَيُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ).
چرا که شوق و عشق آنها به کمال، دائمى است و علم آنها به عظمت پروردگار همواره رو به افزايش است. بنابراين، دليلى ندارد که از عبادت او غافل شوند، يا از اميد آنان چيزى کاسته گردد.
✅در سومين جمله مى افزايد: «مناجات هاى طولانى، زبان آنان را خشک و ناتوان نساخته». (وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ الْمُناجَاةِ أَسَلاَتُ أَلْسِنَتِهِمْ).
👈البتّه فرشتگان، دهان و زبانى همچون ما ندارند که بر اثر کثرت ذکر و مناجات، رطوبت آن کم شود و به خشکى گرايد; بلکه اين تعبير کنايه لطيفى است از عدم ضعف و سُستى و خستگى آنها در مقام تسبيح و نيايش پروردگار!
✅در چهارمين جمله مى فرمايد: «اشتغال به غير خداوند آنها را تحت سلطه خود نياورده، تا نداى بلند آنان را (در مقام تضرّع و تسبيح) کوتاه سازد!» (وَ لاَ مَلَکَتْهُمُ الأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ الْجُؤَارِ إِلَيْهِ أَصْوَاتُهُمْ).
✅در پنجمين جمله مى افزايد: «و در مقام عبادت و بندگى، همچنان دوش به دوش ايستاده اند». (وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِي مَقَاوِمِ الطَّاعَةِ مَنَاکِبُهُمْ).
✅در ششمين جمله مى فرمايد: «راحت طلبى، آنان را به کوتاهى در انجام فرمانش وا نداشته». (وَ لَمْ يَثْنُوا إلَى رَاحَةِ التَّقْصِيرِ فِي أَمْرِهِ رَقَابَهُمْ).
همچنان گردن ها را برافراشته و آماده اطاعت فرمانند.
✅و بالاخره در هفتمين و هشتمين جمله چنين مى فرمايد: «کودنى غفلت ها بر تلاش و عزم راسخ آنها چيره نمى شود و تيرهاى فريب شهوات، همت هاى آنها را هدف قرار نمى دهد». (وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِيمَةِ جِدِّهِم بَلاَدَةُ الْغَفَلاَتِ، وَ لاَ تَنْتَضِلُ فِي هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ الشَّهَوَاتِ).
👈اساساً وجود آنها کانون شهوت و غفلت نيست که گرفتار اين سرنوشت خطرناک شوند و ايمان و عشقشان به پروردگار آنقدر قوى و نيرومند است که هرگز در طريق طاعت، خسته نمى شوند.