eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
309 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
۷۱ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 📜از نامه آن حضرت (ع) به منذر بن الجارود العبدى كه در پاره اى از آنچه او را بر آن ولايت داده بود، خيانت كرد: اما بعد، درستكارى پدرت مرا در انتصاب تو بفريفت و پنداشتم كه تو از روش او پيروى مى كنى و به راه او مى روى! ولى، آنسان كه به من خبر رسيده تو فرمانبردارى از نفس خود را فرو نمى هلى و براى آخرتت اندوخته اى نمى نهى و با ويران ساختن آخرتت مى خواهى دنيايت را آبادان سازى و به بهاى بريدن از دينت به عشيره خود مى پيوندى. اگر آنچه مرا خبر داده اند، درست باشد، پس اشتر قبيله ات و بند كفشت از تو بهتر توانند بود. كسانى همانند تو هيچ مرزى را استوار نتوانند داشت و لايق آن نيستند كه بر رتبه و مقامشان افزوده شود يا در امانتى شريكشان سازند يا از خيانتشان در امان تواند بود. اين نامه من كه به تو رسيد فورا به نزد من در حركت آى. ان شاء الله. (سید رضی گوید:) اين منذر همان است كه امير المؤمنين در باره او فرمود: از روى خودپسندى پيوسته به چپ و راست خود مى نگرد و در دو برد گرانبهاى خود مى خرامد و كفشهاى خود را فوت مى كند كه گرد از آنها بزدايد! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۱ 📜نامه در یک نگاه: این نامه زمانى به «منذر بن جارود» نوشته شد که والى اصطخر (از نواحى فارس) بود و اخبارى از سوء استفاده وى از اموال حکومت به امیرمؤمنان على(علیه السلام) رسید. 🔸تو شايسته اين مقام نيستى! «منذر بن جارود عبدى» از طرف امام(عليه السلام) به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود که از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر پيغمبر و اعصار بعد بود; ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد که وقتى به مقامى مى رسند خود را گم مى کنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت المال را بى حساب و کتاب خرج مى کرد. ❌ هنگامى که اين خبر به امام(عليه السلام) رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ کرد و از مقامش عزل نمود.😡 ✅امام(عليه السلام) در آغاز نامه چنين مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش بينى ساخت و گمان کردم تو هم پيرو هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى کنى»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ صَلاَحَ أَبِيکَ غَرَّنِي مِنْکَ وَظَنَنْتُ أَنَّکَ تَتَّبِعُ هَدْيَهُ، وَتَسْلُکُ سَبِيلَهُ). 👈به يقين امام(عليه السلام) در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى کند و به هنگام انتخاب «منذر» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت; هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده اى معروف به صلاح و درستکارى و اين مقدار براى انتخاب او کافى بود; ولى همان گونه که گفته شد افرادى هستند که در حال عادى ظاهرا صالح و درستکارند; اما هنگامى که به مال و مقامى برسند خود را گم مى کنند و گاه مسير زندگيشان به طور کامل دگرگون مى شود و «منذر» از اين افراد بود.😔 ✅سپس امام در ادامه اين سخن مى فرمايد: «ناگهان به من گزارش داده شد که تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى کنى و براى سراى ديگرت ذخيره اى باقى نمى گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى سازى و به بهاى قطع رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى سازى (و به گمان خود صله رحم مى کنى)»; (فَإِذَا أَنْتَ فِيمَا رُقِّيَ إِلَيَّ عَنْکَ لاَ تَدَعُ لِهَوَاکَ انْقِيَاداً، وَلاَ تُبْقِي لآِخِرَتِکَ عَتَاداً. تَعْمُرُ دُنْيَاکَ بِخَرَابِ آخِرَتِکَ، وَتَصِلُ عَشِيرَتَکَ بِقَطِيعَةِ دِينِکَ). 👈امام(عليه السلام) در اين عبارات کوتاه و پر معنا به منذر مى فهماند که تو مرتکب چهار کار بسيار زشت شده اى: 1⃣ از يک طرف پيروى بى قيد و شرط از هوا و هوس به گونه اى که در حالاتش آمده است او در آن ايام خوشگذرانى را به حد اعلا رسانده بود پيوسته مشغول گردش و تفريح و صيد لهوى و بازى با سگ ها و کارهايى از اين قبيل بود🚫 2⃣ و ديگر اينکه از دنيا که مزرعه آخرت است بهره اى براى خود ذخيره نمى کنى 3⃣و سوم اينکه نه تنها از اين دنيا چيزى براى آخرت نمى اندوزى، بلکه آخرت خود را به بهاى آباد ساختن دنيا ويران مى سازى 4⃣و چهارم اينکه اموال بيت المال را در بين خويشاوندان خود تقسيم مى کنى و پيوند با خويشاوندان را به بهاى قطع رابطه با دينت دنبال مى کنى. ✅آن گاه امام(عليه السلام) او را به طور مشروط به علت اعمالش شديداً تحقير مى کند و مى فرمايد: «اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر 🐪(بارکش) خانواده ات و بند کفشت 👞از تو بهتر است»; (وَلَئِنْ کَانَ مَا بَلَغَنِي عَنْکَ حَقّاً، لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَيْرٌ مِنْکَ). 👈اين دو تعبير نهايت حقارت «منذر» را به سبب خيانتش اثبات مى کند. 🔗در بعضى از نقل ها آمده است که تشبيه به «شتر اهل» از اينجا ناشى شد که پدر خانواده اى از دنيا رفت و شترى از خود به يادگار گذاشت. خانواده او هر کدام افسار شتر را گرفته و از آن براى بار کشيدن و مانند آن استفاده مى کردند. اين شتر بينوا هر روز دست کسى بود و اين ضرب المثلى است براى ذلت. 👈 اين تعبيرها از آنجا ناشى شد که به امام خبر رسيد او چهارصد هزار درهم از بيت المال را اختلاس کرده❗️ و ـ همان گونه که گذشت ـ مشغول عياشى و سگ بازى و مانند آن است، در حالى که خود را نماينده امام معصوم و خليفه بر حق مسلمانان مى داند.😮 ✅سپس امام در ادامه اين سخن لياقت و اهليت او را براى پنج موضوع مهم نفى مى کند و مى فرمايد: «کسى که داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد که حفظ مرزى را به او بسپارند و نه کار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريکش سازند و نه در جمع آورى حقوق بيت المال به او اعتماد کنند»; (وَمَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ فَلَيْسَ بِأَهْل أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ، أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ، أَوْ يُعْلَى لَهُ قَدْرٌ، أَوْ يُشْرَکَ فِي أَمَانَة، أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى
جباايَة). 👈اين امور پنجگانه از وظايف مهم واليان و فرمانداران مناطق مختلف اسلام است ✅امام(عليه السلام) در پايان، دستور عزل او را صادر کرده مى فرمايد: «به محض رسيدن اين نامه به سوى من حرکت کن! إن شاءالله»; ( فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْکَ کِتَابِي هَذَا، إِنْ شَاءَ اللهُ). 👈تعبير به «حِينَ يَصِلُ إِلَيْکَ کِتَابِي هَذَا» تأکيد بر فوريت عزل او و کناره گيرى اش از اين مقام والاست. 👳مرحوم سيّد رضى در پايان اين جمله را نيز اضافه مى کند و مى گويد: «منذر بن جارود همان کسى است که اميرمؤمنان على(عليه السلام) درباره اش فرمود: او آدم متکبرى است; پيوسته (از روى تکبر) به اين طرف و آن طرف قامت خود مى نگرد و در لباس گران قيمتى که پوشيده همچون متکبران گام بر مى دارد و مراقب است حتى بر کفشش گرد و غبار ننشيند!»; (قالَ الرَّضي: وَالْمُنْذِرُ بْنُ الْجارُود هذا هُوَ الَّذي قالَ فيهِ أميرُالمؤمنين(عليه السلام): إنّهُ لَنظّارٌ في عِطْفَيْهِ، مُخْتالٌ في بُرْدَيْهِ، تَفّالٌ في شِراکَيْهِ). 👈بديهى است اين سخن را امام بعد از اين ماجرا درباره منذر فرموده و اگر قبل از آن چنين صفاتى از او ديده مى شد حضرت او را براى اين مقام مهم انتخاب نمى کرد.⚠️ اين سه جمله که امام درباره او فرموده دليل بر نهايت عجب، خودبينى و خودبرتر بينى اوست و چون در خانواده اى اشرافى پرورش يافته بود اين حالت را از آنها به ارث برده بود. 📖مرحوم علاّمه شوشترى در شرح نهج البلاغه اش از تاريخ يعقوبى در مورد شأن ورود اين جمله نقل مى کند که اين سخن را اميرمؤمنان بعد از آن فرمود که به ديدن «صعصعه»; (يکى از دوستان خاص آن حضرت) رفته بود در ضمن سخنان مختلفى که بين امام(عليه السلام) و «صعصعه» رد و بدل شد «صعصعه» گفت: دختر جارود (خواهر منذر) همه روز نزد من مى آيد و براى اينکه برادرش را زندانى کرده اى اشک مى ريزد. اگر مصلحت بدانى آزادش کن من بدهى او را (از باب اختلاس بيت المال) تعهد مى کنم. امام فرمود: چگونه تو او را تضمين مى کنى در حالى که او منکر سرقت از بيت المال است. قسم بخورد (که اختلاس نکرده است) تا ما او را آزاد کنيم. «صعصعه» گفت: سوگند مى خورد. امام فرمود: من هم گمان مى کنم (به دروغ) سوگند ياد کند. آن گاه امام اين جمله را درباره او فرمود.😔
۷۲ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 نامه ای از ان حضرت به عبدالله بن عباس: اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان) تو هرگز بر اجل و سرآمدت پيشى نمى گيرى (و نيز) آنچه قسمت تو نيست روزى تو نخواهد شد. بدان دنيا دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيان تو. اين دنيا سراى متغير و متحولى است (و هر روز به دست گروهى مى افتد) آنچه از مواهب دنيا، قسمت توست به سراغ تو مى آيد، هرچند ضعيف باشى و آنچه بر زيان توست گريبانت را خواهد گرفت (هرچند قوى باشى) و نمى توانى با قدرتت آن را از خود دور سازى.  🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۲ 📜نامه در یک نگاه: این نامه که دقیقاً معلوم نیست امام در چه شرایطى آن را براى (عبدالله بن عباس) مرقوم داشت، حاوى نصایح مهمى است و در مجموع هدف آن بازداشتن مخاطب آن که در واقع همه انسان ها هستند از حرص و آز و دنیاپرستى است 🔸ابن عباس! غمگين مباش: به نظر مى رسد حادثه ناگوارى براى «عبد الله بن عباس» روى داده بوده و يا انتظار مهمى داشته و برآورده نشده و از اين جهت غمگين بوده است; امام(عليه السلام) اين نامه را براى دلدارى او و توجّه دادنش به طبيعت زندگى دنيا و مقدرات الهى مى نگارد تا آرامش پيدا کند. امام(عليه السلام) در اين نامه کوتاه به پنج نکته مهم اشاره مى کند: ✅نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان) تو هرگز بر اجل و سرآمدت پيشى نمى گيرى»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ لَسْتَ بِسَابِق أَجَلَکَ). 👈اشاره به اينکه تا اجل قطعى انسان فرا نرسد، حوادث خطرناک نمى تواند او را در کام خود فرو برد و هنگامى که فرا رسد تأخير در آن ممکن نيست. ✅در دومين نکته مى فرمايد: «(و نيز) آنچه قسمت تو نيست روزى تو نخواهد شد»; (وَلاَ مَرْزُوق مَا لَيْسَ لَکَ). 👈اشاره به اينکه اگر انتظار نعمتى داشتى و به سبب عوامل ناخواسته از آن محروم شدى نگران نباش، چون روزى تو نبوده است و حتى با تلاش و کوشش هم به آن نمى رسيدى، هرچند گمان مى کردى امکان وصول به آن وجود دارد. 👌 اين سخن تسلى خاطرى است براى تمام کسانى که گرفتار محروميت هايى ناخواسته در زندگى مى شوند و چه بسا صفحه زندگى آنها را تيره و تار مى سازد. اگر به اين نکته توجّه داشته باشند که چنين چيزى هرگز براى آنها مقرر نشده بوده و امکان دسترسى به آن حاصل نبوده، نگرانى آنها برطرف مى شود، هرچند اين سخن به آن معنا نيست که انسان سعى و تلاش و مديريت و تدبير را براى رسيدن به نعمت هاى بيشتر فراموش کند. 🔅قرآن مجيد مى فرمايد: «(أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا); آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى کنند؟! ما معيشت آنها را در زندگى دنيا در ميان آنها تقسيم کرديم». ✅در سومين اندرز به نکته مهم ترى اشاره مى کند و مى فرمايد: «بدان دنيا دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيان تو»; (وَاعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ يَوْمَانِ: يَوْمٌ لَکَ وَ يَوْمٌ عَلَيْکَ). 👈سراسر تاريخ بشر گواه اين معناست که غالب انسان ها به خصوص شخصيت ها و صاحبان مقامات برجسته دوران هاى مختلفى در زندگى داشته اند; گاهى در اوج قدرت بودند و گاه در نهايت ضعف و ناتوانى. به هنگامى که در اوج قدرت بودند هرگز باور نمى کردند روزى گرفتار چنان زندگى نکبت بارى شوند و گاه که ضعيف و ناتوان بودند به فکرشان خطور نمى کرد که روزى بر اوج قدرت بنشينند. ✅سپس در چهارمين نکته براى تأکيد بر نکته قبل مى فرمايد: «اين دنيا سراى متغير و متحولى است (و هر روز به دست گروهى مى افتد)»; (وَأَنَّ الدُّنْيَا دَارُ دُوَل). 🔅همان گونه که قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَتِلْکَ الاَْيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاسِ); و ما اين روزها (ى پيروزى و شکست) را در ميان مردم مى گردانيم (و اين طبيعت زندگى دنياست)». ✅آن گاه در پنجمين و آخرين اندرز مى فرمايد: «آنچه از مواهب دنيا، قسمت توست به سراغ تو مى آيد، هرچند ضعيف باشى و آنچه بر زيان توست گريبانت را خواهد گرفت (هرچند قوى باشى) و نمى توانى با قدرتت آن را از خود دور سازى»; (فَمَا کَانَ مِنْهَا لَکَ أَتَاکَ عَلَى ضَعْفِکَ، وَمَا کَانَ مِنْهَا عَلَيْکَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِکَ). 🔅اين سخن در واقع برگرفته از قرآن مجيد است که مى فرمايد: «(وَإِنْ يَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَإِنْ يُرِدْکَ بِخَيْر فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ); و اگر خداوند (براى امتحان و مانند آن) زيانى به تو رساند، هيچ کس جز او نمى تواند آن را بر طرف کند، و اگر اراده خيرى براى تو کند هيچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مى رساند و او آمرزنده و مهربان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۳ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 📜از نامه های امام به معاویه: اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من در اينکه مکرر به پاسخ نامه هاى تو پرداخته و گوش به آن فرا داده ام خود را سرزنش مى کنم و هوشيارى خود را تخطئه مى نمايم (چرا که سخنانم همچون ميخ آهنينى است که در سنگ فرو نمى رود و يا همچون خطاب به ديوارها و اشياى بى جان و بى روح است). در آن هنگام که تو از من خواسته هايى (مانند حکومت شام يا حکم ولايت عهدى) دارى و پيوسته نامه نگارى مى کنى به کسى مى مانى که به خواب سنگينى فرو رفته و رؤياهاى (آشفته) مى بيند که به او دروغ مى گويد و يا همچون شخص سرگردانى که ايستاده است و ايستادنش او را به مشقت افکنده (زيرا نمى داند به کدام راه برود) و نمى داند که آينده به سود اوست يا به زيانش. گرچه تو آن شخص نيستى (که چنين خواب آشفته اى ديده باشد و سرگردان شده) بلکه او شبيه به توست! به خدا سوگند اگر نبود علاقه به باقى ماندن (مؤمنان پاک دل و آثار اسلام و نتيجه زحمات پيغمبر اکرم) ضربه هاى کوبنده اى از من به تو مى رسيد که استخوانت را خُرد و گوشت تو را آب مى کرد و بدان که شيطان از اينکه به کارهاى خوب بپردازى تو را باز داشته و به تو اجازه نمى دهد به اندرزهايى که به سود توست گوش فرا دهى و سلام بر آنها که شايسته سلامند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
اگر غمگین و ناراحتید ، یاحادثه ناگواری براتون پیش اومده ..اگر منتظر حاجتی بودید و برآورده نشده ...و از این بابت ناامیدید ...حتما شرح نامه ۷۲حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام رو بخونید 👇 https://eitaa.com/alafvalafv/8073
۷۳ 📜نامه در یک نگاه: امام(علیه السلام) در این نامه پس از نامه هاى مکررى که در پاسخ به نامه هاى معاویه نوشته است و تأثیرى در او نگذاشته اظهار نگرانى مى کند. 🔸خواب آشفته مى بينى! اين سيزدهمين نامه اى است که در نهج البلاغه از امام به معاويه نقل شده است و به اضافه نامه 75 که بعدا خواهد آمد مجموعا چهارده نامه مى شود. تعبيرات اين نامه نشان مى دهد که از آخرين نامه هاى امام به اوست ✅مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من در اينکه مکرر به پاسخ نامه هاى تو پرداخته و گوش به آن فرا داده ام خود را سرزنش مى کنم و هوشيارى خود را تخطئه مى نمايم (چرا که سخنانم همچون ميخ آهنينى است که در سنگ فرو نمى رود و يا همچون خطاب به ديوارها و اشياى بى جان و بى روح است)»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي عَلَى التَّرَدُّدِ فِي جَوَابِکَ، وَالاِسْتِمَاعِ إِلَى کِتَابِکَ، لَمُوَهِّنٌ رَأْيِي، وَمُخَطِّئٌ فِرَاسَتِي). 👈اين جمله شبيه تعبيرى است که قرآن مجيد درباره نصايح پيغمبر به مشرکان بيان کرده مى فرمايد: «(إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ); مسلماً تو نمى توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش کران که روى برگردانند و دور شوند!». آن گاه امام(عليه السلام) پاسخ کوبنده اى به درخواست هاى معاويه درباره سپردن حکومت شام به او يا نوشتن فرمان ولايت عهدى براى وى مى دهد و او را با دو تشبيه از اين درخواست هاى نامعقول مأيوس مى سازد ✅مى فرمايد: «در آن هنگام که تو از من خواسته هايى (مانند حکومت شام يا حکم ولايت عهدى) دارى و پيوسته نامه نگارى مى کنى به کسى مى مانى که به خواب سنگينى فرو رفته و رؤياهاى (آشفته) مى بيند که به او دروغ مى گويد و يا همچون شخص سرگردانى که ايستاده است و ايستادنش او را به مشقت افکنده (زيرا نمى داند به کدام راه برود) و نمى داند که آينده به سود اوست يا به زيانش»; (وَإِنَّکَ إِذْ تُحَاوِلُنِي الاُْمُورَ وَ تُرَاجِعُنِي السُّطُورَ، کَالْمُسْتَثْقِلِ النَّائِمِ تَکْذِبُهُ أَحْلاَمُهُ، وَالْمُتَحَيِّرِ الْقَائِمِ يَبْهَظُهُ مَقَامُهُ، لاَ يَدْرِي أَ لَهُ مَا يَأْتِي أَمْ عَلَيْهِ). 👈امام در تشبيه اوّل به او مى فهماند که آنچه تو از من مى خواهى خواب و خيالى بيش نيست; خوابى پريشان و دروغين. مگر ممکن است زمام مسلمين به کسى سپرده شود که نه تقوايى دارد و نه عدالتى، نه سابقه اى در اسلام و نه درايتى.😳 👈در تشبيه دوم او را به فرد گم کرده راه تشبيه فرموده که سرگردان ايستاده; نه توان اقامت در جايش را دارد و نه قدرت بر تصميم گيرى جهت حرکت به سوى مقصدى. اضافه بر اين از آينده نيز نگران و بيمناک است و از سرنوشتى که در انتظار اوست بى خبر. ✅امام(عليه السلام) در پايان اين تشبيهات مى فرمايد: «گرچه تو آن شخص نيستى (که چنين خواب آشفته اى ديده باشد و سرگردان شده) بلکه او شبيه به توست!»; (وَلَسْتَ بِهِ، غَيْرَ أَنَّهُ بِکَ شَبِيهٌ). 👈اين تعبير لطيفى است که امام بيان فرموده; به جاى اينکه بگويد تو شبيه چنين شخصى هستى مى فرمايد: او شبيه به توست. اشاره به اينکه تو در اين گمراهى و سرگردانى و خيالات خام اصل و اساس محسوب مى شوى و گمراهان شبيه تواند. 🔰راستى عجيب است که شخصى مانند معاويه انتظار خلافت و جانشينى پيغمبر را داشته باشد; او تعلق به گروهى دارد که پيامبر تا آخر عمرش با آنها مبارزه کرد و از آخرين کسانى بود که ظاهرا ايمان آورد. آيا کسانى که تا آخرين نفس در صف دشمنان پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بوده اند سزاوار است بعد از پيروزى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و تحکيم پايه هاى حکومت اسلامى بخواهند بر جاى او بنشينند و به نام او حکومت کنند؟ کدام عاقل چنين چيزى را مى پسندد؟ ولى با نهايت تأسف در صدر اسلام و بعد از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و شهادت على(عليه السلام) چنين امرى رخ داد و اين نبود مگر به خاطر سستى و ناآگاهى جمعى از مسلمين آن زمان.😔 ✅سپس در بخش ديگرى امام او را شديدا تهديد مى کند و مى فرمايد: «به خدا سوگند اگر نبود علاقه به باقى ماندن (مؤمنان پاک دل و آثار اسلام و نتيجه زحمات پيغمبر اکرم) ضربه هاى کوبنده اى از من به تو مى رسيد که استخوانت را خُرد و گوشت تو را آب مى کرد»; (وَأُقْسِمُ بِاللهِ إِنَّهُ لَوْ لاَ بَعْضُ الاِسْتِبْقَاءِ لَوَصَلَتْ إِلَيْکَ مِنِّي قَوَارِعُ، تَقْرَعُ الْعَظْمَ وَتَهْلِسُ اللَّحْمَ). 👈اشاره به اينکه اگر از جنگ با تو چشم مى پوشم و فعلاً مدارا مى کنم نه براى آن است که عِدّه و عُدّه کافى ندارم، بلکه به علت آن است که بيم دارم در اين درگيرى مؤمنان باارزشى از ميان بروند و اعتقاد مردم متزلزل شود و زحمات پيغمبر(صلى الله عليه وآله) کم رنگ گردد.
✅آن گاه امام(عليه السلام) در آخرين جمله هاى خود در اين نامه صريحاً به معاويه مى فرمايد: «بدان که شيطان از اينکه به کارهاى خوب بپردازى تو را باز داشته و به تو اجازه نمى دهد به اندرزهايى که به سود توست گوش فرا دهى و سلام بر آنها که شايسته سلامند»; (وَاعْلَمْ أَنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ ثَبَّطَکَ عَنْ أَنْ تُرَاجِعَ أَحْسَنَ أُمُورِکَ، وَتَأْذَنَ لِمَقَالِ نَصِيحَتِکَ، وَالسَّلاَمُ لاَِهْلِهِ). 👈جاى ترديد نيست که گوينده اى همچون على بن ابى طالب و سخنانى همچون خطبه ها و نامه هاى او مى تواند بيشترين تأثير را در مخاطبان بگذارد; ولى هنگامى که محل قابل نباشد چه سود. آيا گل ها در شوره زار مى رويند و آيا ميخ آهنين در سنگ فرو مى رود؟ 🔰به يقين سخنانى مؤثرتر از سخنان پيامبر اسلام يافت نمى شود; ولى خداوند در قرآن صراحتا در آيه فوق مى گويد: «(وَسَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ); براى آنان يکسان است، انذارشان کنى يا نکنى، ايمان نمى آورند»
می‌گفت: توی جلسه درس خوابم میگیره ولی توی رختخواب، بی‌خوابی میزنه به سرم! حکیمی گفت: ! همینـطوری طـی مـیشه بدون اینکه بتونی ازش استفاده کنے! و بعد فرمود: یکی از دلایل بی‌برکت شدن عمر، (سستی) در نماز است. @alafvalafv
🍁 یک روز مادر شهیدان علیرضا و بهزاد جعفری نژاد منزل ما آمدند، مادر شهید خیلی ناراحت و دل شکسته بود، 💔 دستان خسته اش را گرفتم، گفتم: چی شده مادر؟ گفت: یکی از همسایه ها بهم گفته عکس پسرای شهیدت را از سردر ورودی آپارتمان بردار، شاید یه همسایه ای راضی نباشه!!😳 دلم گرفت از این همه بی معرفتی!! 😔 مادر گفت : عکس پسرام را برداشتم💔. با ناراحتی گفتم:« چرا مادر؟! حالا اون آدم حرف بیجایی زده، ما مدیون شما و شهدا هستیم، خواهش می کنم عکس ها را دوباره بگذارید.»🙏 هر چی اصرار کردم فایده ای نداشت دلش راضی نشد.😓 گفتم: مادر عکسشون را بدید من بگذارم در فضای مجازی ، همه ببینند. رفت و با ذوق عکس ها را آورد.❤️ تصاویر این دوشهید بزرگوار تقدیم حضورتان🌹🌹 همه ما زندگی مون را مدیون شهدا و مادر شهیدان هستیم...🙏🌹 مدیون تک تک لحظات دلتنگی مادر، لحظات تنهایی... 💔 اگه نمی توانید دردی از مادر دل خسته شهیدان بردارید، لطفا سنگی بر قاب دلش نزنید..❗️ حتما دل مادرشون با نشر این پیام و یاد پسران شهیدشان شاد میشه😊💝 شادی روح شهدا صلوات🌹 ✅ راوی: زینب.د به نیابت از شهدای عزیز برادران جعفری نژاد تقدیم به امام زمان عجل الله 🌹