May 11
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
با سلام و آرزوی موفقیت همه دوستان و به امید تعجیل در فرج امام زمان(عج)
این کانال با هدف معرفی روش سنتی تحصیل علوم حوزوی (روش نجفی) و آداب آن و تبیین نکات مهم ادبیات عرب تاسیس می شود۰ امید است که مورد پسند دوستان و رضایت الهی قرار گیرد.
@alafzal1400
المدرس الافضل نام کتاب مبارک استاد الاساتید مرحوم آیت الله محمد علی مدرس افغانی در شرح کتاب مهم مطول است که از باب تبرک و تیمن ویاد این استاد معظم بر این کانال نهاده شده است، استادی که از روی نیاز و ضرورت و متواضعانه تدریس علوم سطح عالی را رها کرد و برای جبران ضعف طلاب به تدریس ادبیات پرداخت.
۱. امام به حق ناطق جعفر بن محمد صادق(ع) فرمود: کلام عربی را یاد بگیرید زیرا کلامی است که خداوند بوسیله آن کلام با مخلوقات خود صحبت فرموده است. وهمچنین به اعتراف سیوطی مخترع این علم امیر البیان علی(ع) است.
۲. پیامبر عظیم الشان دو یادگار گرانبها یعنی قرآن و سنت را برای ما به یادگار گذاشت تا منحرف نشویم ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا واین هر دو یادگار به زبان عربی فصیح است و با در بهما نشانه متصل شدن مستقیم به این دو میباشد پس ادبیات برای طلبه زمینه تمسک به ثقلین و عدم انحراف است به قول استاد معظم ما ادبیات مایه عاقبت بخیری و سروری و عزت و آقایی طلبه میباشد.
با سلام خدمت دوستان
با توجه به فرمایش استاد و نظر به اینکه پیامرسان ایتا شباهت به تلگرام دارد بنا شد کانال المدرس الافضل در این پیامرسان برپا گردد.
فعلا ایتا نسخه ی آزمایشی اش می باشد و به محض بروز رسانی و ربات انتقال از تلگرام به ایتا مطالب و صوت های بارگزاری شده در تلگرام به اینجا منتقل خواهد شد
https://eitaa.com/alafzal1400
May 11
#کفایه_عام_و_خاص_۱۵؛
#و_القطع_بعدم_إراده_العدو_ص_۳۰۶؛
☄ نتیجه آنکه در اجمال مصداقی مخصص لبی عام می گوییم:
عموم قول (أکرم جیرانی) فقط در جار عدو تخصیص خورده است و حجیت عام درباره جار مشکوک باقی است و سیره عقلاء آن است که در مورد جار مشکوک به اصالت العموم تمسک می کنند و همین سیره عقلاء ملاک حجیت اصالت العموم (اصالت الظهور) است.
همچنین اگر عبد به خاطر احتمال عداوت همسایه ای، از اکرام وی خودداری کند، عقلاء مؤاخذه و معاقبه این عبد را صحیح دانسته و عذر وی را در احتمال عداوت نمی پذیرند و می گویند :چرا به عموم کلام مولایت توجه نکردی!
#و_بالجمله_ص_۳۰۶؛
خلاصه آنکه:
1⃣ بناء عقلاء در اجمال مصداقی مخصص لبی، آن است که حجیت عام نسبت به فرد مشتبه باقی مانده است.
2⃣ بناء عقلاء در اجمال مصداقی مخصص لفظی آن است که حجیت عام نسبت به فرد مشتبه باقی نمانده است.
3⃣ در اجمال مصداقی مخصص لفظی:دو حجت (دو خطاب) از سوی مولی صادر شده است و گویا این عام از اول عام نبوده است و از باب (ضیق فم الرکیه) از اول شامل فرد مشتبه نشده است و خاص (حجت دوم) به خاطر اقوی بودن مقدم بر عام (حجت اول) شده است.
4⃣ اما در اجمال مصداقی مخصص لبی:فقط یک حجت (یک جمله) و آن هم به صورت عام غیر مخصص از سوی مولی صادر شده است، و خروج قطعی جار عدو باعث از بین رفتن عمومیت کلام مولی نسبت به فرد مشتبه نمی شود؛ زیرا اگر منظور مولی خروج فرد مشتبه از تحت عام بود، باید کلامش را طوری القاء می کرد که این منظور از کلامش فهمیده شود.
5⃣ در اجمال مصداقی مخصص لبی، فرد مشتبه نه تنها خروج حکمی از تحت خاص دارد بلکه خروج موضوعی هم از تحت خاص دارد.
⚛ مثال:
اگر مولی در کلام عامی بفرماید (لعن الله بنی امیه قاطبه) از دلیل لبی (عقل) می فهمیم که این لعنت شامل مومنان از بنی امیه نمی شود و مومنان از تحت این عام تخصیص خورده اند.
حال اگر ایمان یک نفر از بنی امیه مشکوک باشد، این مصداق مشتبه همچنان در تحت عام باقی مانده و لعن وی جایز است.
پس می توان گفت:
صغری:لعن فرد مشتبه جایز است.
کبری:هر شخصی که لعنش جایز باشد، مؤمن نیست.
نتیجه:فرد مشتبه مؤمن نیست.
⭕️ فتأمل:
اصل فرمایش محقق خراسانی قابل پذیرش است، اما نتیجه ای که در آخر گرفتند و عدم ایمان فرد مشتبه را اثبات کردند، به علت اصل مثبت بودن قابل پذیرش نیست.
✍ مصطفی سلیمانیان
@alafzal1400
#کفایه_عام_و_خاص_۱۶؛
#إیقاظ_لا_یخفی_ص_۳۰۷؛
✅ محقق خراسانی معتقد بودند که در اجمال مصداقی مخصص لفظی نمی توان حکم عام را درباره مصداق مشتبه جاری کرد و اجمال خاص به عام سرایت می کند.
حال در این (ایقاظ) می فرمایند که با اجرای اصل موضوعی در مصداق مشتبه، می توان موضوع را احراز کرد و سپس حکم عام را درباره آن مصداق مشتبه جاری کرد؛ البته به شرطی که مخصص منفصل باشد یا اگر مخصص متصل است در قالب استثناء بیان شود نه در قالب وصف.
💠 مثال فقهی:
اگر جمله عامی بفرماید (زنان تا پنجاه سالگی عادت می شوند الا زنان قریشی).
1⃣ خانمی که قطعا قریشی نباشد تحت حکم عام است.
2⃣ خانمی که قطعا قریشی باشد تحت حکم خاص است.
3⃣ خانمی که به عنوان مصداق مشتبه درباره قریشی بودن یا نبودن او شک داشته باشیم، می توانیم اصل موضوعی جاری کرده و بگوییم اصل عدم قریشی بودن است، پس این خانم در تحت حکم عام قرار می گیرد.
✍ مصطفی سلیمانیان
@alafzal1400
#کفایه_عام_و_خاص_۱۷؛
#وهم_و_إزاحه_ص_۳۰۸؛
💆♂ وهم:
اگر درباره فردی شک شود و این شک از ناحیه احتمال تخصیص نباشد بلکه از ناحیه دیگر باشد، تمسک به عام جایز است.
🚩مثال:
شک داریم که آیا وضوء با گلاب صحیح است یا نه؟
بعد می گوییم:اگر به این وضوی با گلاب نذری تعلق بگیرد، از آنجا که متعلق نذر باید صحیح و جایز باشد پس به عموم (أوفوا بالنذور) تمسک کرده و صحت این وضوء را نتیجه می گیریم؛
صغری:انجام این وضوء به علت عمومیت وجوب وفاء به نذز واجب است.
کبری:هر آنچه که وفاء به آن واجب است، صحیح است.
نتیجه:این وضوء صحیح است.
⏫ دو مؤید برای این استدلال:
1⃣ احرام قبل از میقات باطل است، اما اگر نذر کند که قبل از میقات احرام بپوشد، عمل به این نذر واجب می شود و در نتیجه این احرام صحیح می شود.
2⃣ روزه در مسافرت باطل است، اما اگر نذر کند که در مسافرت روزه بگیرد، عمل به این نذر واجب است و این روزه صحیح می شود.
✍ مصطفی سلیمانیان
@alafzal1400
#کفایه_عام_و_خاص_۱۸؛
#و_التحقیق_أن_یقال_ص_۳۰۹؛
محقق خراسانی درباره إزاحه وهم می فرماید:
نحوه تعلق حکم شرعی به موضوعات، چهار قسم است:
1⃣ حکم اولی شرعی ثابت برای شیء به عنوان اولی ذاتی؛ مانند:(الخمر حرام) که حرمت حکم اولی و ذاتی برای خمر است.
2⃣ حکم ثانوی شرعی ثابت برای شیء، به شرطی که آن شیء دارای حکم اولی خاصی باشد؛ مانند نماز شبی که حکم اولی آن استحباب است، اما اگر نذری به آن تعلق بگیرد به عنوان ثانوی عمل به نذر واجب می شود؛ و در صحت نذر شرط است که حکم اولی برای متعلق نذر، اباحه یا رجحان باشد.
3⃣ حکم ثانوی شرعی ثابت برای شیء مطلقا، و منظور از مطلقا آن است که با حکم اولی آن کاری نداریم و حکم اولی خاصی را برای آن شرط نمی کنیم، مانند:حرمت غنم موطوءه.
4⃣ حکم ثانوی شرعی به فعلی تعلق بگیرد که آن فعل دارای حکم اولی دیگری می باشد و تزاحم بین حکم اولی و ثانوی ایجاد شود؛ مانند عبور از زمین غصبی برای نجات جان غریق، که این عبور به عنوان اولی غصب و حرام است و به عنوان ثانوی واجب است.
✅ حال می گوییم:
۱. در قسم دوم اگر شک ما از جهت احتمال تخصیص نباشد و از جهت دیگر باشد، تمسک به عام برای رفع شک و شبهه و برای کشف صحت و جواز فعل جایز نیست، زیرا تمسک به عام در شبهه مصداقیه می شود؛ مثال وضوی با گلاب از این قسم است.
۲. در قسم سوم تمسک به عام برای کشف صحت و جواز فعل جایز است.
۳. در قسم چهارم که تزاحم رخ می دهد:اگر هر دو دارای مقتضی بودند باید اهم و مهم کرد و به مقتضی اقوی عمل کرد؛ و اگر هیچ کدام اقوی نبود به هیچ کدام عمل نمی شود، زیرا ترجیح بلا مرجح می شود؛ پس باید به سراغ اصول عملیه و احکامی مانند اباحه برویم.
✍ مصطفی سلیمانیان
@alafzal1400