❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
🌺 حالم دوباره صبح شد و رو بہ راه شد 🌿وقٺ سلام وعرض ارادٺ بہ شاه شد 🌺عالم تمام،خاڪ ڪف پاےشاه عشق 🌿ش
دل خسته ام از این همه قیل و قالهـا
از داغ گُنبدٺ شدهام چون هلالها
هی وعده حَرَم به خودم میدهم حُسین
دِلخوش شدم دگر ، به همین خیالها😔
#ازدورسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
#بــرایعلاء💔
اتل متل برادر
مثل یه تیکه ماھه
شده فدای "عمه"
الان، چراغ راهه
اتل متل یه خواهر
هنوزم چشم براهه
دلش پر از غم شده
قلبــــ💔ـش یه دنیا آھه
اتل متل یه مادر
حالا مادر شهــــ🌹ــیدھ
میگه: "خدایا شکرت!
عمه، 👈عݪاءُ👉 خریدھ"
اتل متل شهـــ🌷ـــادت
اتل متل سعادت
ببین کجای کاری
تو هم داری لیاقت؟؟؟؟
#شهید_علاء_حسن_نجمه
#تراب_الحسین
#خواهرعلا
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
امامرضا‹؏›
‹هرمؤمنۍدروضویشسوره
"انَااَنزَلناهُفۍلیلةِالقَدر"رابخواند
ازگناهانبیرونمۍآیدهمانندروزۍکــہازمادر
متولدشدهاست....𖠄! ›
ــ ـــ ــــ ـــــ ــــــ ـــــــــ
#آیہ_گرافے|🌱
#گناه_نکنیم|🖇
﹝@alahassanenajmeh🕊﹞
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«♥️😍 »
•|شهادت؛ عشق به وصال محبوب
•|و معشوق در زیباترین شکل است
❤️¦⇠#مذهبیهاعاشقترند
😍¦⇠#عاشقانهمذهبی
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلویکمـ #با_نامحرم اما بیشتر مطالب ارسالی
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلودومـ
#باغ_بهشتـ
از دیگر اتفاقاتے ڪه در آن بیابان مشاهده ڪردمـ این بود ڪه برخی از بستگان و آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدار ڪردم. یڪی از آنها عموی خدابیامرزم بود . او در بیمارستان هم ڪنار من بود. او را دیدم که در یڪ باغ بزرگ قرار دارد . سؤال ڪردم عمو این باغ زیبا را در نتیجه ڪار خاصی به شما دادند؟؟🤔🤔
گفتــ: من و پدرت در سنین ڪودڪی یتیمـ شدیمـ. پدر ما یڪ باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما گذاشت. شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد.💰
اما او با چند نفر دیگر کاری ڪردند که باغ از دست ما خارج شد . آنها باغ را بین خودشان تقسیمـ ڪردن و فروختند. و البته هیچ کدام آنها عاقبت بخیر نشدند در اینجا نیز تمام آنها گرفتارند.. چون با اموال چند یتیمـ اینڪار را ڪردند.
حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادمـ به من دادند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم. بعد به در دیگر باغ اشاره ڪرد و گفت :
این باغ دو در دارد که یڪی از آنها برای پدر شماست و به زودی باز مےشود.......
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلودومـ #باغ_بهشتـ از دیگر اتفاقاتے ڪه در
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوسومـ
#باغ_بهشتـ
این باغ دو در دارد و یڪی از آنها برای پدر شماست ڪه به زودی باز مےشود. در نزدیڪی باغ عمویمــ ، یڪ باغ بزرگ بود ڪه سرسبزی آن مثال زدنی بود. این باغ متعلق به یڪی از بستگان ما بود. او به خاطر یڪ وقف بزرگ ، صاحب این باغ شده بود.🌴🌺🌱🌹🌿
همین طور ڪه به باغ او خیره بودمـ، یڪباره تمام باغ سوختــ و تبدیل به خاکستر شد.🍂🥀
این فامیل ما، بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه مےڪرد. من از این ماجرا شگفتزده شدمــ. با تعجبــ گفتمــ: چرا باغ شما سوخت؟؟🤔🙄
او هم گفتــ: پسرم، همه اینها از بلایی استــ ڪه پسرمـ بر سر من مےآورد. او نمیگذارد ثواب خیرات این زمین وقف شده به من برسد.😞😔
این بنده خدا با حسرت این جملات را تڪرار مےڪرد. بعد پرسیدمـ: حالا چه میشود؟؟ چه ڪار باید بڪنید؟؟
گفتــ: مدتے طول مےکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود. به شرطی ڪه پسرمـ نابودش نڪند. 😔😔
من در جریان ماجرای او و زمین وقفی و پسر ناخلفش بودمـ برای همین بحثــ را ادامه ندادمــ.✋
آنجا مےتوانستیمـ به هر ڪجا ڪه میخواهیمـ سر بزنیمـ. یعنی همین ڪه اراده مےڪردیمـ بدون لحظهای درنگ به مقصد مےرسیدیمـ.☺️
پسرعمهام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود. یڪ لحظه دوستــ داشتمـ جایگاه او را ببینمـ. بلافاصله وارد باغ زیبایے شدمـ.
مشڪلی ڪه در بیان مطالبــ آنجاستــ ، عدمـ وجود مشابه در این دنیاستــ. یعنے نمی دانیمــ زیبایی آنجا را چگونه توصیفــ ڪنیمـ ؟
کسے ڪه تاڪنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و هیچ تصویر و فیلمے از آنجا مشاهده نڪرده هر چه برایش بگوییمــ نمےتواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد ڪند.💭💭
حڪایتـــ ما با بقیه مردم این گونه استــ. اما باید طوری بگویم تا بتواند به ذهن نزدیڪ باشد.
وارد باغ بزرگے شدمـ ڪه انتهای آن مشخص نبود. از روی چمنهایے عبور مےڪردمـ ڪه بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی عطر گلهای مختلفــ مشامــ انسان را نوازش مےداد. درختان آنجا همه نوع میوهای در خود داشتند. میوههایی زیبا و درخشان.✨✨
من بر روی چمن ها دراز ڪشیدمـ. گویے یڪ تختــ نرمـ و راحتــ و شبیه پر قو بود. بوی عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صدای شُرشُر آب رودخانه به گوش مےرسید.
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلوسومـ #باغ_بهشتـ این باغ دو در دارد و یڪ
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوچهارمـ
#باغ_بهشتـ
اصلا نمےشود آنجا را توصیف ڪرد. به بالای سرم نگاه ڪردمــ. درختان میوه و یڪ درختـ نخل پر از خرما را دیدمـ. با خودم گفتمـ خرمای اینجا چه مزهاے دارد🤔😍
یڪباره دیدمـ درخت نخل به سمت من خمــ شد . من دستم را بلند ڪردمـ و یڪی از خرماها را چیدمـ و داخل دهانمــ گذاشتمـ . نمےتوانمـ شیرینے آن خرما را لا چیزی در این دنیا مثال بزنم.😊😋
در اینجا اگر چیزی خیلے شیرین باشد باعث دلزدگے میشود. اما آن خرما چهقدر خوشمزه بود.!!! از جا بلند شدمـ دیدمـ چمنها به حالت قبل برگشت.
به سمتــ رودخانه رفتمـ ، در دنیا ڪنار رودخانهها گلآلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما ڪثیف نشود. اما همین ڪه به ڪنار رودخانه رسیدمـ ، دیدمـ اطراف رودخانه مانند بلور زیباستـ.☺️
به آب نگاه کردمـ آنقدر آب زلال بود ڪه تا انتهای رود مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرمــ. اما با خودم گفتمـ: بهتر استــ به سمتـ قصر پسرعمهام برومـ .
نا گفته نماند آن طرف رود ، یڪ قصر سفید بزرگ نمایان بود . نمیدانم چطور توصیف ڪنمـ با تمامـ قصرهای دنیا متفاوت بود 😍😊
چیزی شبیه قصرهای یخی ڪه در ڪارتون های بچگے دیده بودیم. تمامـ دیوارهای قصر نورانے بود. میخواستم دنبال پلی برای عبور باشمـ اما متوجه شدم اگر بخواهمـ مےتوانم از روی آب عبور ڪنم.
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلوچهارمـ #باغ_بهشتـ اصلا نمےشود آنجا را تو
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوپنجمـ
#باغ_بهشتـ
از روی آب گذشتمـ و مبہوتــ قصر زیبای پسرعمهم شدم.😱😳
وقتی با او صحبت مےڪردمـ ، مےگفتـ ما اینجا در همسایگی اهلبیت(علیهمالسلام) هستیمـ . ما مےتوانیمـ به ملاقات امامان برویمـ و این یڪی از نعمتــهای بہشتــ برزخے است. حتے مےتوانیمـ به ملاقات دوستان شہید، شهداے محل و دوستان و بستگان خود برویمـ.😍☺️
#جانبازیدررڪابمولا
سال ۱۳۸۸ توفیق شد در ماه رجب و شعبان زائر مکه و مدینه باشمـ . ما مُحرم شدیمـ و وارد مسجدالحرامـ شدیمـ 🕋
بعد از اتمام اعمال، به محل قرار آمدمـ. روحانے ڪاروان به من گفتــ : سه تا از خواهران الآن آمدند. شما زحمتـ بڪشید و این سه نفر را برای طواف ببرید.
خسته بودمـ اما قبول ڪردمـ . سه تا از خانمهای جوان ڪاروان به سمتمــ آمدند. تا نگاهمـ به آنها افتاد، سرم را پایین انداختمـ .
یڪ حوله اضافه داشتمـ . یڪ سر حوله را در دست خودمـ گرفتمـ و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادمـ. گفتمـ : من در طی طواف نباید برگردمـ ، حرم الهے هم به خاطر ماه رجبــ شلوغ استــ. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیاید.
یڪی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار ڪاروان برگشتمـ . در ڪل این مدت اصلا به آنها نگاه نڪردم و حرفے نزدمـ.😞😶
وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتمـ اما فقط برای رضای خدا این ڪار را انجامـ دادمـ . در روزهایی ڪه در مڪه مستقر بودیمـ خیلی ها مرتبــ به بازار مےرفتند. اما من به جاے اینڪارها چندین بار برای طواف اقدامـ ڪردمـ.
ابتدا به نیت رهبر معظمـ رهبر انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول شدمـ و از فرصتها برای ڪسب معنویات استفاده مےڪردمـ. در آن لحظاتے ڪه اعمال من محاسبه مےشد، جوان پشت میز به این موارد اشاره ڪرد و گفتــ: به خاطر طواف خالصانهاے ڪه همراه خانمها انجام دادی ثواب حج واجبــ در نامه اعمالت ثبتــ شد.🕋📿
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
« ♥️☘»
برایِخوشبختیبایدتوکلبهخدا
داشت،
بهوسعتعالمتفکرمثبتداشت،بهتعداد
هرفکرتدبیرِمناسبداشتوبهتعداد
هراقدامصبروتحملداشت☘
♥️¦⇠#الله
❥•@alahassanenajmeh
•°~🌼🍃
#تلنگر✋🏽🙂
چطوربخاطربرنامهموردعلاقمونیا
یهموضوعودغدغهکوچیکنمازمونرو
فراموش کنیم..؟!
یادموننرهحضرتزینب(س)شبشهادت
برادرشونهمنمازشبشروفراموشنکرد!
ماییکهشعارمون:
کلنافداکیازینبه..نباید اینجوری باشیم!
-زینبوارزندگیکنیم(:
#آرهخلاصه....
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•