eitaa logo
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
498 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
وقتےبراےِدنیاےِبقیہ‌ازدنیاٺ‌گذشتے میشےدنیاےِیھ‌دنیاآدم! آره همون‌قضیه‌«عزّتِ بعدِ شھادت» اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی🌱🌻 اطلاعاتمونھ⇩ @alahassanenajmeh_ir نـٰاشنـٰاسمونہ⇩ https://harfeto.timefriend.net/16639225622260
مشاهده در ایتا
دانلود
هرشب‌جمعه‌ڪه‌دلتنگ‌زیارت‌میشوم
میروم‌درگوشه‌ا؎غرق‌عبادت‌میشوم
یا سلامےمیدهم‌ازبام‌خانه‌برحـــرم
چون‌ڪبوترراهیه‌صحن‌وسرایت‌میشوم(↻💔
شب‌جمعسٺ‌ التمـــــاس‌دعا؎ویژه‌ای‌داریم‌خدمتتون...
‏آقا جان می‌بینی کھ چقدر زندگی‌‌ها بدون شما حیران و آشفته است...💔 |اَللّهُمَ‌اَرزُقنـٰا‌فِی‌اَلْدُنْیٰا‌زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن‌وَ‌فِی‌اَلْاٰخِرَۃ‌شِفٰاعَة‌اَلْحُسَیْن| آقاۍ‌من‌_دنیاۍ‌من♥️ •🌱•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
دࢪمیـان شݪوغے هاے شہر، تنہا ڪسے کہ فهمید مرا #تـو بودے جـانـانـم :)💕 #یاایهاالعزیز🍂 #السلام_علیک_یا
✋🏻 یوسفے اما عزیزِ خانہ‌‌ات هم نیستے ، یا سلیمانے ڪہ شأنش را نمے‌فهمد زمان...💔🙂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🥀✨ 💕🕊 | | •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشسته‌بازخیالت کنارمن‌امادلم‌برای‌ خودت‌تنگ‌می‌شود،چه‌کنم؟💔 کلیپے از 🌹 ✨ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
استادرائفی‌پور: اگه‌همین‌جمعه، جمعه‌ظهور‌بود؛ چه‌کارباید‌بکنیم...؟! چقدرآماده‌ای‌...؟! چقدر‌حساب‌وکتابت رودرست‌کردی؟🔖 چقدرحق‌الناس‌گردنت‌هست...؟! چقدرتوبه‌کردی‌...؟! دریه‌سری‌روایات‌اومده که‌بعد‌از‌ظهور‌دیگر توبه‌ای‌پذیرفته‌نمیشه...!!!💔 •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
✨🌹 انگشت بہ لَب مانده ام از قاعده ی عشق... ما یار ندیده تَب معشوق ڪشیدیم...!💔 🌸 ... 💫 ✨ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَن دائماً برای تـو اسبـابِ زحمتم ...! پایِ گنــاهـِ من تو فقط ایسـتاده ایی ...! یامولانایاصاحب‌الزمان🌿! این جمعه هم گذشت نیامدی...!💔 •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهل‌ونهمـ #قرآن درمیان دوستان ما جوان فوق‌العا
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ جایی در جهنم برای او آماده شده بود ڪه بسیار وحشتناڪ بود. خداوند قسمتــ ڪسے نڪند. چنان ترسے داشتمـ ڪه نمےتوانستمـ سؤالے بپرسمـ اما با یڪ نگاه دقیق ڪل ماجرا را فهمیدمـ.😳😱😨 او با اینڪه بسیاری از حقایق قرآن را فہمیده بود، اما به خاطر روحیه راحت‌طلبی و تحتــ تأثیر برخی از اساتید ڪه یڪسان بودن ادیان را مطرح مےڪردند دین خود را تغییر داد!!🙁😱 دوستــ قرآنے من با آنڪه راه درست را مےشناختــ اما با تغییر دین خود راه جهنمـ را براے خود هموار ڪرد.🔥🔥 او حتے در زمینه ڱمراهے برخے جوانان محل مجرم شناخته شد. چرا ڪه الگویی برای آنها شده بود و خبر تغییر دین او واکنشهاے بدی در بین جوانان ایجاد ڪرد. البته اساتید او هم در این گمراهے، و در آن جایگاه جهنمے با او شریڪ بودند.✋ از دیڱر موقعیت هایی که در جهنم و در نزدیکے او مشاهده ڪردمـ ، نحوه عذاب برخی از افراد بود ڪه من از ایمان و سابقه انقلابے آنها مطلع بودمـ.🤔😔 مثلا جایی را دیدمـ ڪه شبیه یڪ سطح معمولی بود. خوب ڪه دقتــ ڪردمـ دیدم این سطح پر از نوک شمشیر یا نیزه است 🗡⚔⚔🗡 اصلا نمی‌شد آنجا راه رفتــ. یعنی شبیه پشت جوجه‌تیغی بود . بعد دیدمـ ڪسی را از دور مے آورند. پاهایش را بسته او را سرو ته آویزان ڪرده و روی سطح مے‌ڪشیدند. فریادهای او دل هرڪسی را به لرزه می‌انداختــ. تمام بدنش زخمے بود.😖😣 ڪمے آن طرفتر را نگاه ڪردمـ . یڪ استخر پر از مواد مذاب بود. مانند آن چه از آتشفشانها خارج می شود. یڪ سینی گرد با قطر حدود یڪ متر در وسط آن قرار داشت . و شخصی روی این سینی نشسته بود. هر چند دقیقه یڪبار این شخص تعادل خود را از دست داده و در داخل این مواد مذاب مےافتاد . بعد تلاش مےکرد و به روی این سینی بر مےگشتـ.. کمے ڪه دردهای بدنش بهتر مےشد دوباره همین ماجرا تکرار می‌شد. واقعا وحشت ڪردمـ . من این افراد را شناختمـ و گفتمـ : اینها که خیلی برای اسلام و انقلاب زحمتــ ڪشیدند. فقط در چند مورد..... نگذاشتند سخن من تمام شود و ماجرای طلحه و زبیر را به خاطر من آوردند. ڪسانے که در صدر اسلام و در جوانی، برای خدا و اسلام بسیار زحمت ڪشیدند . اما سرانجام در مقابل ایلام واقعی قرار گرفتند و فتنه‌های بزرگی ایجاد ڪردند. ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاهمـ #قرآن جایی در جهنم برای او آماده شده ب
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ و از وقتی مشغول به ڪار شدمـ ، حساب سال داشتمـ . یعنی همه ساله اضافه درآمدهای خودم را مشخص ميكردم و يك پنجم آن را به عنوان خمس پرداختـمےڪردم.💳💳 با اينكه روحانيان خوبي در محل داشتيم، اما يكي از دوستانم گفت: يك پيرمرد روحاني در محل ما هست. بيا و خمس مالت را به ايشان بده و رسيدش را بگير. در زمينه خمس خيلي احتياط مےڪردمـ. خيلي مراقب بودم ڪه چيزي از قلم نيفتد. من از اواسط دهه‌ی هفتاد، مقلد رهبري معظم انقلاب شدم. يادم هست آن سال، خمس من به بيست هزار تومان رسيد. 0⃣0⃣0⃣0⃣2⃣ يكي از همان سالها، وقتي خمس را پرداخت كردم. به آن پيرمرد تأكيد كردم كه رسيد دفتر رهبري را برايم بياورد. هفته بعد وقتي رسيد خمس را آورد، باتعجب ديدم كه رسيد دفتر آيت الله... است!😨😨 گفتم: اين رسيد چيه؟ اشتباه نشده!؟ من به شما تأكيد كردم مقلد رهبري هستم. او هم گفت: فرقي ندارد. باعصبانيتــ با او برخورد كردم و گفتم: بايد رسيد دفتر رهبري را برايم بياوري.😠✋ من به شما تأكيد ڪردم ڪه مقلد رهبري هستمــ و مےخواهمــ خمس من به دفتر ايشان برسد. او هم هفته بعد يك رسيد بدون مهر برايم آورد ڪه نفهميدمــ صحيح است يا نه! از سال بعد هم خمس خودم را مستقيم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبري واريز مےڪردم. يڪي دو سال بعد، خبردار شدم اين پيرمرد روحاني از دنيا رفت. من بعدها متوجه شدم كه اين شخص، خمس چند نفر ديگر را هم به همين صورت جا به جا كرده! در آن زماني كه مشغول حساب و ڪتاب اعمال بودم، يكباره همين پيرمرد را ديدم. خيلي اوضاع آشفته‌اي داشت. در زمينه حق‌الناس به خيلي‌ها بدهڪار و گرفتار بود. بيشترين گرفتاري او به بحث خمس برمي‌گشت. برخي آدمهاي عادي وضعيت بهتري از اين شخص داشتند! پيرمرد پيش من آمد و تقاضا کرد حلالش ڪنم. اما اينقدر اوضاع او مشكل داشت ڪه با رضايت من چيزي تغيير نمےكرد. من هم قبول نڪردم.✋✋ در اينجا بود كه جوان پشت ميز به من گفت: اينهايي كه ميبيني، اين كساني كه از شما حلالیت مےطلبند يا شما از آنها حلاليت مےطلبي، كساني هستند كه از دنيا رفته‌اند. حساب آنها که هنوز در دنيا هستند مانده، تا زماني که آنها هم به برزخ وارد شوند. حساب و كتاب شما با آنها كه زنده‌اند، بعد از مرگشان انجام مےشود. بعد دوباره در زمينه حق‌الناس با من صحبت کرد و گفت: واي به حال افرادي که سالها عبادت کرده‌اند اما حق‌الناس را مراعات نکردند. اما اين را هم بدان، اگر کسي در زمينه حق‌الناس به شما بدهڪار بود و او را در دنيا ببخشي، ده برابر آن در نامه‌ي عملتــ ثبت مي‌شود. اما اگر به برزخ ڪشیده شود همان مقدار خواهد بود! ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌ویکمـ #حق‌الناس و #حق‌النفس از وقتی مشغو
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ و اما يكي از مواردي كه مردم نسبتاً به آن دقت کمتري دارند، حق‌الله است. مےگويند دست خداست و ان‌ شاء الله خداوند از تقصيرات ما مےگذرد. حق الناس هم ڪه مشخص است. ✋✋ اما در مورد حق‌النفس يعني حق بدن، تقريباً حساسيتي بين مردم ديده نميشود! گويي حق بدن را هم خدا بخشيده! اما در آن لحظات وانفسا، موردي را در پرونده‌ام ديدم كه مربوط به حق بدن (حق النفس) مےشد.✋✋ در روزگار جواني، با رفقا و بچه‌هاي محل، براي تفريح به يڪي از باغهاي اطراف شهر رفتيمــ. ڪسي ڪه ما را دعوت ڪرده بود، قليان را آماده كرد و با يك بسته سيگار به سمت ما آمد.🚬🚬 سيگارها را يڪے يڪي روشن ڪرد و دست رفقا مےداد. من هم در خانه‌اي بزرگ شده بودم ڪه پدرم سيگاري بود، اما از سيگار نفرت داشتم.😣😖😤 آن روز با وجود ڪراهت، اما براي اينكه انگشت نما نشوم، سيگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به كشيدن كردم! حالم خيلي بد شد. خيلي سرفه كردم. انگار تنگي نفس گرفته بودم. 🤮🤢 بعد از آن، هيچوقت ديگر سراغ قليان و سيگار نرفتم. اما در آن وانفسا، اين صحنه را به من نشان دادند و گفتند: تو ڪه مےدانستے سيگار ضرر دارد چرا همان يكبار را ڪشيدي؟ تو حق النفس را رعايت نڪردي و بايد جواب بدهي. همين باعث گرفتاري ام شد!😢😔 در آنجا برخي افراد را ديدم كه انسانهاي مذهبي و خوبي بودند. بسياري از احكام دين را رعايت كرده بودند، اما به حق‌النفس اهميت نداده بودند. آنها به خاطر سيگار و قليان به بيماري و مرگ زودرس دچار شده بودند و در آن شرايط، به خاطر ضرر به بدن گرفتار بودند.😱😱😱 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
🕊 در‌زمان‌غیبت‌ڪبرے،‌بہ‌ڪسی‌منتظر‌گفته‌می‌شود و‌ڪسی‌می‌تواند‌زندگی‌ڪند‌ڪہ‌منتظر‌باشد؛ منتظرِ‌شهادت،‌منتظرِ‌ظهور‌امام‌زمان(عج) خداوند‌امروزازمااراده‌و‌شهادت‌طلبے‌می‌خواهد! ✨ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
نمیرسد بہ خداحافظے زبان از بغض خوشا بہ حال تـو ڪہ مسافر بهشتے ...💔✨ #برادرشھیدم🎈 #شهید_علاء_حسن_نجم
❲🕊🌸❳ حال و هواے این روزهایم را کسے نمےداند...! باد کہ مےآید دلتنگے‌هایم را رهسپارش مےکنم :)💔 اما خیالت را بہ هیچکس نمےدهم🖐🏻! 🎈 💛🌿 ⚘ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره را در شب های جمعه قرائت نماید، به مرگ شهادت از دنیا خواهد رفت یا اینکه خداوند او را مبعوث خواهد کرد و در روز قیامت در صف شهدا خواهد بود. @alahassanenajmeh
•❤️💫• ⚠️ ⚡️ در هر مرحلـه ای از گنـــــاه هستى سریع توقف کن ⛔️🖐🏻 مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه❗️ مبـادا از رحمت خدا نا امید بشی❗️ شیـــــطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! مبـــــادا فریب شیـــــطان رو بخوری.. خدا بسیـــــار توبه پذیر ومهــــربونـــــه ...😌💌 🌺نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ🌺 🌸به بندگانم خبر ده که یقیناً من [نسبت به مؤمنان] بسیار آمرزنده و مهربانم. 📚¦⇠٤٩ ❥•@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
💔 ﷽ عطرت هوا شده اینجا براے نَفَس... تو با روح من از روز ازل، یارترینی ... صلّوات على رسولِ الله و
💔 و قصه عشق و عاشقی ما و جنابتان از همان لحظه که گفتید: انا مدینه العلم و علی بابها! شروع شد ... صلّوا على رسولِ الله و آله ﷺ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌گاهی اوقات خُدا می بینه که تو ازچی ناراحٺ‌میشی عمداً‌به همون‌گیر‌میده میخواد‌‌راحٺ‌طلبیت رو کنار‌‌بذارێ...! :))♥️ 🌱🚶‍♀️ ❥•@alahassanenajmeh
•°~📚 فرش‌هرمجلسی‌نباشید یعنی‌آقاجون‌هرجارسیدی‌نـشین ! باهرڪسی نشست‌وبرخاست‌نداشته‌باش .. ازآدم‌هایی‌ڪه‌ازتوڪم‌می‌کنند فاصله‌بگیر ... (ره) ❥•@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌ودومـ #حق‌الناس و #حق‌النفس اما يكي ا
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ از همشهريهاي ما بود. ڪسي ڪه به ايمان او اعتقاد داشتيم. او مدتي قبل، از دنيا رفت. حاال او را در وضعيتي ديدم ڪه خوشآيند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخي را نداشت!✋ وقتي مرا ديد، با التماس از من خواهش ڪرد ڪه ڪاري برايش انجامـ دهم. لازم نبود حرفي بزند، من همه چيز را با يڪ نگاه مےفهميدم. گفتم اگر توانستم چشم. او هم مثل خيليهاي ديگر گرفتار حق‌الناس بود. مدتي پس از بهبودي، به سراغ برادر ڪوچڪترش رفتم، بلڪه بتوانم ڪاري برايش انجام دهم. به برادرش گفتم: خدا رحمت كند برادر شما را، اما يك سؤال دارم، از برادرتان راضي هستي؟🤔🤔 نگاهي از سر تعجب به من كرد وگفت: اين چه حرفيه، خدا رحمتش كنه، برادرم خيلي مؤمن بود. هميشه برايش خيرات مےدهم. گفتم: اما برادرت پيغام داده ڪه من گرفتار حق الناس هستم. بايد برادر كوچكترم مرا حلال ڪند. ايشان با اخم مرا نگاه كرد و گفت: اشتباه مےڪني. گفتم: اما برادرت به من توضيح داده. اگه لطف كني و بشنوي برايت مي‌گويم. ولي بايد قول بدهي كه او را حلال ڪني. لبخند تلخي برلبانش نقش بست و گفت: جالب شد، بگو، اگر واقعاً درست باشد حلالش مےڪنم. گفتم: شما بيست سال قبل با برادرت در يك ڪار اقتصادي شراڪت داشتيد. صد هزار تومان شما و صد هزار تومان برادرت آورديد و برادرت اين پول را به ڪسي داد ڪه ڪار ڪند. اين بنده خدا گفت: بله، خوب يادمه. يڪ سال شراڪت داشتيمـ. آن شخص سود را ماهيانه به حساب برادرم مےريخت و او هم هر ماه دو هزار تومان به من مےداد. گفتم: مشكل همين مطلب است. حق شما سه هزار تومان بوده ڪه هزار تومان را برادرت بر مےداشت. او باز هم باتعجب نگاهم ڪرد و گفت: از ڪجا مےداني؟ گفتم: "او خودش همين مطلب را به من گفت. اما قول دادي حلالش ڪني.« من اين را گفتم و رفتم. يڪی دو ماه بعد ايشان به سراغ من آمد و گفت: آن روز كه شما آمدي، از همان شخصي ڪه پول در اختيارش بود و ڪار اقتصادي ميڪرد پيگيري ڪردم. حرف شما درست بود، اما برادرم حكم پدر برايم داشت، او را حلالش ڪردم. همان شب برادرم را در خواب ديدم. خيلي خوشحال بود و همينطور از من تشڪر مي‌ڪرد. بعد هم به من گفت: برو داخل حياط خانه مادر، فلان نقطه را حفر ڪن. يك جعب گذاشته‌ام ڪه چند سكه طلا داخل آن است. گذاشته بودم براي روز مبادا، اين سڪه‌ها هديه براي توست. ايشان ادامه داد: من رفتم و سڪه‌ها را پيدا كردم. حالا آمده‌ام پيش شما و ميخواهم دوسه تا از اين سڪه‌ها را براي ڪار خير بدهم تا ثوابش براي برادرمـ باشد.🌹🌹 من هم خدا را شڪر ڪردم. يڪي دو خانواده مستحق را به او معرفي ڪردمـ و الحمدلله پول خوبے به آنها پرداختــ شد. ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh