#المفردات
#الحکایة_السابعةعشرة
#اناكسائرالناس
( من مانند سایر مردم هستم.)
🔹️وَلَدَ التوأمان: متولد شدند دوقلوها
🔸️قبلَ موعد الطبیعی بقلیل: قبل از موعدطبیعی شون تازگی
🔹️إقتَضت الضرورة:اقتضاء و ضرورت داشت
🔸️ان یخضعا: خَضَعَ/یَخضَعُ: مجبور شدند،تن دادند.
🔹️لعنایة مُرکَّزة: در بخش مراقبت های ویژه
🔸️عدة ايام: بعد از مدتی
🔹️اخذ حفیدیه التوامین الی عیادة الطبيب: (اخذ الی؛ برد) برد نوه های دوقلویش را به مطب دکتر
🔸️کان مُزدَحمة اكثر من ایّ یوم آخر: (مطب) نسبت به روزهای دیگر خیلی شلوغ بود.
🔹️ لمّآ شاهدته السِّکرتیرة: وقتي منشی او را (شهید سلیمانی را) دید.
🔸️سارعت: عجله کرد
🔹️فی اخبار الطبیب: در خبردادن به طبیب
🔸️کی یفصحهما: تا اینکه آن دو را معاینه کند،ویزیت کند
🔹️ردَّ التحیة عليه: سلام علیک کرد
🔸️و قال له بکُلِّ احترام: با تمام احترام گفت
🔹️فما هو اختلافی عنهم کی ادخل قبلهم: چه فرقی با بقیه می کنم که زودتر داخل شوم
🔸️و لا أَنتظر ان یحین دَوری مثلهم: منتظر نمانم که نوبتم برسد مثل آنها
🔹️لقد سَجَّلت السکرتیره اسمی فی قائمه الانتظار: منشی اسم مرا در لیست انتظار ثبت کرده
🔸️الی ان یحین دَوری: تا اینکه نوبتم برسد
🔹️و بالفعل: و واقعاً
🔸️جَلَسَ لِمدَّة ساعتين: دو ساعت نشست
🔹️حتی حانَ دوره: تا اینکه نوبتش رسید
( حان وقت الاذان: وقت اذان رسید)
🔸️قدَّمَ خاتمه هدیة للطبيب: سپس انگشترش را به دکتر هدیه داد
🔹️بعد أن إنتهي الطبیب مِن فحص حفیدیه: بعد از اینکه طبیب معاینه کرد نوه هایش را
🔸️خاطبه قائلاً: و او را مورد خطاب قرار داد در حالیکه می گفت...
🔹️مهنتک عظیمة: شغل تو شغل بزرگی ست
🔸️فاعرف قدرها: می دانم قدرش را
🔹️یعتبر نفسه مثل سایر الناس: خودش را مثل بقیه ی مردم می دانست
🔸️لم یَکتنفه الغرور علی الاطلاق:
(إكتنف،يكتنفُ،اکتناف ؛ در برگرفتن)
او را غرور در بر نمی گرفت بدون استثناء
🔹️و ماالتصور لحظة انه افضل من الآخرين: حتی یک لحظه تصور نمی کرد که او برتر از دیگران باشه
🔸️کما کان یبغض المَحسوبیّات بشدة: بشدت بغض داشت از پارتی بازی ها
🔹️المحسوبیات: پارتی بازی ها
🔸️بحیث لم یعتمد علیها مطلقاً: تا جایی که هیچ وقت ازش استفاده نکرد مطلقا
🔹️فی طابور المخبز: در صف نانوایی
🔸️التحایُل فی اللعب: جر زنی در بازی
🔹️تحایل: حیله