eitaa logo
علویه سادات
157 دنبال‌کننده
263 عکس
21 ویدیو
0 فایل
|بسم الله النور| مادر هستم و طلبه‌دانشجو 🧕👼🏡📚📸 🌱 این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو 🌱 من اینجام 👈 @Farzane_Sadat_Heydari
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5971992978154066589.mp3
3.69M
ماه تماشایی من 🌙
هدایت شده از «آیه‌جان»
25.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌«من و بعثت مادری» ✍ نویسنده: 🔗 شناسه‌ی ایتا: @alaviyehsadat 📷 عکاس: 🔗 شناسه‌ی ایتا: @alaviyehsadat 🎙 گوینده: 🎚تنظیم صدا: 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
اللهم العن قتله امیرالمومنین ❤️‍🩹
Haj Mahmood Karimi - Abde Gonahkaret (320).mp3
12.74M
|حاج محمود کریمی| 🪔 خدایا ببخش‌...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر بار که آماده می‌شیم بریم بیرون، می‌گه: بریم نجف... 🥲 انقدر که حاج‌امیر کرمانشاهی توی خونه‌مون خونده: تنگه دلم برای انگور ضریحت چیکار کنم انقدر ازم دوره ضریحت ❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم از روزی که تصمیم گرفتیم پستانک را از فاطمه‌نورا بگیریم، تا روز وداع فقط یک‌هفته سپری شد. بعضی‌ها می‌گفتند برای ترک آسان‌تر، پستانک را پاره کنیم یا یک چیز تلخ و بدمزه بزنیم بهش، توی یک مقاله هم خواندم که پستانک را بدهیم به پیشی مثلا. توی کلیپی هم دیدم که یک مادر اینستاگرامی پستانک را بسته بود ته یک بادبادک هلیومی و بچه بادبادک را پر داد سمت آسمان و با پستانک خداحافظی‌کرد. ما نشد که هیچ‌کدام از این کارها را انجام بدهیم فقط یک‌روز صبح هرچه و هرجا گشتیم پستانک را پیدا نکردیم و این گم‌شدن را توفیق اجباری فرض‌کردیم و به فال نیک گرفتیم. دخترک به نبودن پستانک عادت نداشت چون از همان لحظه‌‌ای که تنها شده‌بود پستانک همراه و همدم‌اش بود و خیلی دوست‌اش داشت و ما خودمان را آماده کرده‌بودیم برای گریه‌های طولانی و بی‌تابی‌های مدام. اما عمر سوگواری‌اش کم و کوتاه بود. . حالا چند وقتی از ترک پستانک می‌گذرد ولی هر روز یاد و خاطره‌اش زنده‌است، بی‌‌که گریه کند، نق بزند، بهانه بگیرد. وسط بازی، وقت خواب، موقع بیرون رفتن از خانه اسم‌اش را می‌آورد، کمی با دلتنگی پستانک را صدا می‌زند و بعد می‌داند که او دیگر نیست، بی‌تابی نمی‌کند، انگار که پذیرفته بدون پستانک، "باید زندگی کند." این اخلاق‌اش را دوست دارم. امروز دقیقا یک‌سال از رفتن مادربزرگم می‌گذرد و در تمام این ایام، روزی نبوده که از جای خالی‌اش رنج نکشیده‌باشم، حالا باید همین اخلاق فاطمه‌نورا را تمرین کنم و عادت بدهم خودم را بی‌گریه، بی‌نق و بهانه‌گیری که جای خالی دوست‌داشتنی‌هایم را بپذیرم و "باید زندگی کنم."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم عزیز کوچکم یک‌ماه از آمدن تو به خانه می‌گذشت که سه‌نفری رفتیم قم. آن موقع ابتدای پنج‌ماهگی بودی و در نهایت فهم. بابا توی حرم یک فیلم از تو گرفته که زل‌زده‌ای به دوربین. توی فیلم بابا دارد می‌گوید که: آوردیم‌ات حرم حضرت معصومه. حالا تو در انتهای راه دوسالگی و در نهایت فهم، روزی ده‌بیست‌بار آن فیلم را نگاه می‌کنی و با ذوق می‌گویی: معصومه (: بابا بخاطر اینکه خانه‌ی حضرت موسی‌ ابن‌جعفر پر از خنده بود، دیروز برای‌مان ریسه‌ی نور وصل کرد، شیرینی خرید و به تو کادو داد که اندازه‌ی سن خودت، حضرت معصومه را می‌شناسی. می‌دانی اینکه روز ولادت یک خانم عزیز و پربرکت، روز تکریم دخترها شده، خیلی قشنگ است دخترکم. ولی یک‌روز که بزرگ‌تر شدی برایت تعریف می‌کنم که دختر متولد اول ذی‌القعده، قبل از اینکه به سن ده‌سالگی برسد عالمه بود، فقه و کلام و شبهه را می‌شناخت و پدر امام‌اش، در تایید مقام علمی و شخصیت بزرگ و همه‌ی خوبی‌هایی که داشت، فرموده‌بود: فداها ابوها. دخترم بزرگ‌تر که شدی، دنبال (الگو) اگر خواستی بگردی، اهل علم اگر خواستی باشی حضرت معصومه را که می‌شناسی، پشت سر همین خانم راه‌برو، گم نمی‌شوی. این‌ها را یک‌روز برایت تبیین می‌کنم که روز دختر، در درجه‌ی اول روز مدح دختر والای امام کاظم است و بعد زیر سایه‌اش، روز تکریم رحمت‌های خانه‌هامان، مهربان‌های لطیف، پاکیزه‌های خدمت‌کننده، بابرکت‌های نوازش‌دهنده و فرشته‌های صورتی است :) 🌱اینجا فرشته‌ی نازک‌دل ما دارد سایه‌ی خودش را می‌بوسد 😁 توی همه‌ی خانه‌ها، دو سه‌تا از این گل‌گلی‌ها باشد اجماعا صلوات 🤲