eitaa logo
بنیاد مهدویت استان البرز
2.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
158 فایل
﴾﷽﴿ 🔰محور فعالیت بنیاد:آموزشی_فرهنگی_ پژوهشی کرج_بلوار ملاصدرا_به‌سمت نبوت‌_بعد از ابوذرجنوبی _بنیاد‌ فرهنگی‌ حضرت‌ مهدی‌ موعود(علیه‌السلام) 02634294152_02634214145 +989370754174 ارتباط با ادمین ها👇 @fasleentezar10mahdaviat @alborz_mahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷اگر پروری، کار هر بود، غربتی هزارساله، گریبان آخرین را نمی گرفت! ▪️ام البنین دیگری می باید، تا درلابلای رقص شمشیرها تمام اهل زمین را، بندگی بیاموزد. ▪️ام البنین شدن سرمایه ای بزرگ میخواهد، مانند دانستن آداب حضور ... پس حقا که زاییده ی توست! ما را بیاموز ادبِ در برابر که همه هستی چشم براه اوست... @alborzmahdaviat
🌷اگر پروری، کار هر بود، غربتی هزارساله، گریبان آخرین را نمی گرفت! ▪️ام البنین دیگری می باید، تا درلابلای رقص شمشیرها تمام اهل زمین را، بندگی بیاموزد. ▪️ام البنین شدن سرمایه ای بزرگ میخواهد، مانند دانستن آداب حضور ... پس حقا که زاییده ی توست! ما را بیاموز ادبِ در برابر که همه هستی چشم براه اوست... @alborzmahdaviat
💞 💞 😘 ⃣ ــ آقاى ! چقدر مرا در اين راه مى برى؟ ــ حوصله كن، ! ــ من مى خواهم به خانه (ع) بروم، ساعتى است كه مرا در اين مى چرخانى. ــ اينجا يك شهر است، ما به راحتى نمى توانيم به خانه برويم. دارد، مى فهمى! كشته شدن! تو از شنيدن اين من تعجّب مى كنى. هر گونه رفت و آمد به خانه را بازرسى مى كنند، آنها و (ع) را در شرايط بسيار قرار داده اند. http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0 ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
💞💞 ⃣ وقتى كه از خانه خارج مى شود تا خود را به برساند عدّه اى از از فرصت استفاده مى كنند و در راه مى ايستند تا را ببينند. به آنها پيغام داده است كه هرگز به او نكنند... زيرا اين كار براى آنها بسيار است و جز شدن ندارد. مى دانم كه باور كردن آن است، چرا بايد كردن به فرزند جرم باشد❓ اين همان است كه تا به حال كسى به آن نكرده است❗️ هر چند (ع) در روز غريب و مظلوم بود; امّا وفادار داشت كه تا آخرين لحظه بر گرد وجودش همچون مى چرخيدند. امّا جانم فداى غربت كه در اين شهر تنهاست، هيچ و و آشنايى ندارد، دوستان او هم و ! ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💞💞 ⃣ آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت خود بيشتر آشنا شوى؟ در اين هر خانه نياز به هاى زيادى دارد تا با آن بپزند و در فصل خانه را با آن گرم كنند. شخصى به نام _بن_اسود براى خانه هيزم تهيّه مى كرد. يك روز او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به برو و به من در آنجا تحويل بده". خيلى تعجّب كرد، آخر شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن وجود دارد، چه است كه از او مى خواهد اين همه راه برود و اين را به ببرد. به هر حال سوار بر خود شد و به سوى حركت كرد. در ميانه راه به برخورد كرد، او خيلى داشت. جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به زد تا كنار برود و راه باز شود ولى شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان❗️ گويا در داخل اين نامه هايى را مخفى كرده بود و از آن خبر نداشت. واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ اين صحنه را ببيند چه خواهد شد❓ همه كسانى كه در اين ها آمده است ريخته خواهد شد. سريع از پياده شد و همه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد. در اين ها، جواب سؤال هاى نوشته شده بود; ولى براى ارسال آنها با فراوانى روبرو بوده است. فكر مى كنم با شنيدن اين با گوشه اى از شرايط كه بر مى گذرد آشنا شده اى. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🎀 🎀 ⃣ اكنون، ما آرام آرام در محلّه قدم برمى داريم، من مى خواهم درِ خانه را به تو نشان بدهم. از تو مى خواهم وقتى به آنجا رسيديم بى تابى نكنى! نگويى كه مى خواهم را ببينم. گفته باشم اين كار است❗️ قدرى راه مى رويم. میوزد، بوى به مشام مى رسد، آنجا خانه است. با بى قرارى و وجدى كه دارى مى كنى: بر آقا و من! بر نور در زمين! تو مى خواهى به سوى بروى، من دست تو را مى گيرم! مى روى؟ تو به خود مى آيى و سپس مى گويى: دستِ خودم نبود❗️ بعد از يك عمر ، به اينجا رسيده ام، من در چند قدمى من است و من نمى توانم او را ببينم❗️ آنجا چند ايستاده اند. آنها به ما مى كنند. زود چشمانت را پاك كن! بايد بكنيم. شما كجا مى رويد! ما به درِ خانه شهر مى رويم. چرا رفيقت كرده است؟ بعضى از ، همه سرمايه ما را گرفته اند. وقتى اين را مى گويم، آنها مى دهند كه برويم. بيا تا به درِ خانه برويم كه حرف من نباشد خانه آنجاست. تو به من نگاه مى كنى و مى گويى: چقدر جواب دادى! اين نامردها، همه ما را گرفته اند . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🎀 🎀 ⃣1⃣ ناراحت نباش، ما بايد براى روزگارى كه (ع) از ديده ها پنهان مى شود پيدا كنيم. من شنيده ام ما، طولانى خواهد داشت اگر همه مى توانستند به راحتى خود را ببينند و با او ارتباط داشته باشند در دوران فرزندش نمى دانستند چه كنند; امّا الآن كم كم براى روزگار آماده مى شوند تو اكنون تا درِ خانه آمدى، ولى نتوانستى او را ببينى، تو مى توانى در روزگار هم دوام بياورى! بيا به شهر برويم تا در آنجا بخوانيم. كجاست؟ اين كه ديگر سؤال نمى خواهد. در كنار برج واقع شده است. آن آن قدر بلند است كه به راحتى مى توانى آن را ببينى چه بزرگى! چقدر با صفا! چند نهر از ميان آن عبور مى كند. اين چقدر شلوغ است. مردم در صف هاى مرتّب نشسته اند و آمدن مى باشند با آمدن همه از جا بلند مى شوند. آنها اعتقاد دارند كه اين ، نماينده بر روى زمين است آنها خيال مى كنند همه در اين جلوه كرده است. هر كس با مخالف باشد با مخالف است! امروز اين ، ادامه است و همه بايد آن را تأييد كنند! آنها فراموش كرده اند كه اين ، بسيارى از فرزندان را كرده است امروز خليفه، فرزند را در خانه اش زندانى كرده و را از او گرفته است كسى ندارد به اين چيزها كند. فكر كردن در اين روزگار است❗️ ... ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
⃣1⃣ تعجّب مى كنى كه چگونه نفر پشت سر يك ستمگر مى خوانند؟ مگر نمى دانى سال هاست كه اين ، پشت هر كس و ناكسى مى خوانند⁉️ فقط ما هستيم كه مى گوييم بايد ، عادل باشد. بيا جلو برويم تا را ببينم. نگاه كن! اين كه خيلى است. برپا مى شود، من و تو، پشت سر خليفه مى خوانيم. اين براى اين است كه در امان باشد و كسى به ما شك نكند🕊🎀🕊 به مى روم، از مى خواهم يك آشنا در اين پيدا كنيم تا بتوانيم چند روزى در اين بمانيم به طرف درِ حركت مى كنيم. همين كه از بيرون مى رويم، به سوى ما مى آيد. به دلم افتاده كه او از است. او فهميده است كه ما در اين غريب هستيم. از ما مى كند و ما را به میبرد خيلى زود همه چيز مى شود حدس من درست بود. او از (ع) است. نام او است. به هر حال ما مى توانيم چند روزى در اين بمانيم. تو رو به او مى كنى و مى گويى: چگونه مى شود به خانه برويم؟ من مى خواهم آن را ببينم. اين كار بسيار است، پسرم! من همه آن را به جان مى خرم. عزيزم! با رفتن ما به خانه (ع) براى آن دردسر درست مى شود. چند مدّت پيش عدّه اى از به خانه رفتند، وقتى خبر به رسيد را براى مدّتى كرد. آيا حاضر هستى براى مشكلى پيش بيايد⁉️ و تو به فرو مى روى. تو هرگز نيستى كه به خاطر رسيدن به ، مشكلى براى پيش بيايد. . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🎀 🎀 ⃣1⃣ طلوع مى كند، شهر زير نور مى درخشد، مى دانم كه اين زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است. طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى شده اى: ــ تو ديگر چه اى هستى❓ ــ مگر چه شده است❓ ــ مرا به اين آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط را به من نشان بدهى❗️ من ديگر در كه سلام به جرم است نمى مانم. ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين ، اين قدر است. تو خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا بگذارى و بروى. تمام غم هاى به سراغم مى آيد، من تازه به تو كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️ تو هم كه مى خواهى بگذارى❗️ مى روى و مرا همراه خود مى كشانى. من دارم تا _شهر همراهت بيايم. مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى بروى به سوى محلّه مى روى. فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه را براى بار ببينى. من هم تو مى آيم. چند آنجا ايستاده اند. تو مى ايستى و مى زنى. بايد دوباره به رفتن به خانه از اين عبور كنيم. دوباره در كنار هم هستيم. از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى ، بوى به مشام مى رسد. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💞 💞 ⃣1⃣ كاش مى شد فقط يك دقيقه به خانه مى رفتيم. كاش مى شد بر درِ خانه بوسه اى مى زديم و مى رفتيم. آرام آرام از كنار خانه عبور مى كنيم و سپس از كنار مى گذريم. از خمِ كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم. آنجا را كن! آن را مى گويم كه كنار ايستاده است، گويا شده است. مقدارى همراه خود دارد. تو جلو مى روى مى خواهى به اين پير كمك كنى. مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد را به خانه اش ببرى. او مى كند و خيلى مى شود. من جلو مى آيم و از مى خواهم مقدارى از آن را به من بدهى نمى كنى و مى گويى تو برو همان را نگه دار‼️ معلوم مى شود كه هنوز از من هستى. قدرى مى رويم. مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را مى گذارى. اكنون او نگاهى به مى كند و مى گويد: ! اجر تو با ، ! با شنيدن نام اشك در چشمانت حلقه مى زند. به تو مى شود مى فهمد كه تو ! نيستى! ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0