غزل مناجات
چشمه ی نور همین اشک روانم باشد
ذکر العفو الهی به زبانم باشد
آنچه که شب به شب از عمر گدایت رفته
فرصت عاشقی در رمضانم باشد
من ضرر کرده ام و فصل جوانی طی شد
ناله ی هر شبم از درد و زیانم باشد
اینهمه بار گناهم که به دوشم دارم
علت خستگی و قد کمانم باشد
مرده بودم که مرا ذکر حسین احیا کرد
اشک روضه بخدا قوت جانم باشد
همه ی زندگیم نوکری ارباب است
گریه بر حضرت دلدار نشانم باشد
کی بدل واهمه از درد و بلاها دارم؟!
مجلس روضه ی او کهف امانم باشد
از اذانی که علی نیست در آن بیزارم
نام زیبای علی اصل اذانم باشد
سینه ی من شده ایوان طلای حیدر
(یا علی حق مددی) هر ضربانم باشد
حیدری تر زحسین نیست خودش فرموده:
که علی نام تمام پسرانم باشد
روضه میخواند کنار بدنی صدپاره
اینکه افتاده زمین روح و روانم باشد
کربلا پر شده از بوی علی واویلا
قطعه قطعه همه جا جسم جوانم باشد
#حسین_رحمانی
#مناجات
#غزل
@aleyasein
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمۀ ماه رمضان پیدا شد
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
@aleyasein
#حسن_جان
به همه ارض و سماوات بگویم، علنی
حسنی ام حسنی ام حسنی ام حسنی
#کریم_اهل_بیت
#امام_حسنی_ام
@aleyasein
روضه هرموقع بخوانند بهوقت است اما
روضههای عطشت را رمضان باید خواند...
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین
#ماه_رمضان
#سیدالشهدا
@aleyasein
بایَد ڪه تو را مَدح ڪُنَد حَضرَت حِیدَر
خوب اسـت دَهَد قِیمَت زَر را خود زَرگَر...
#امام_حسنی_ام
#السلام_علی_الکریم
#ولادتامامحسنمجتبی🌹💐
@aleyasein
#امام_حسن
چهاردهشب سر سجاده تورا خواسته ام
در مناجات... خدا را ز خدا خواسته ام...
لیله القدر مرا زودتر آماده کنید..
#قدر را در شب میلاد شما خواسته ام!
@aleyasein
مدح و مرثیه امیرالمؤمنین علیه السلام
سرمایه ی عشق علی آب حیات است
تنها علی، تنها علی راه نجات است
ذات علی همسایه ی عرش برین است
مولای ما تنها امیرالمؤمنین است
شکر خدا حب علی در ریشه ی ماست
نام علی در سینه ی و اندیشه ی ماست
هر کس علی دارد چه غم دارد؟ ندارد
حب علی دارد چه کم دارد؟ ندارد
ما با علی و یا علی ها قد کشیدیم
دل از ولای هر که غیر از او بریدیم
خاک نجف دنیای ما را زیر و رو کرد
ایوان او دل های ما را زیر و رو کرد
بین الطلوعین حرم آبادمان کرد
یعنی خدا بین حرم آبادمان کرد
جن و ملک فرمانبر درگاه اویند
عالم غلامِ قنبر درگاه اویند
با اینکه این آقا امیرالمؤمنین بود
اما غذایش لقمه ای نان جوین بود
از مکنت دنیا علی چیزی نمی خواست
جز خنده ی زهرا، علی چیزی نمی خواست
این دلخوشی را زود از مولا گرفتند
این خنده را هم از لب زهرا گرفتند
هیزم رسید و آتشی بالا گرفت و
آتش به جان چادر زهرا گرفت و
آتش به جان دختر پیغمبر افتاد
در سوخت، در افتاد، پشتش مادر افتاد
او را زدند و پیش چشم حیدر افتاد
هفتاد و اندی روز بین بستر افتاد
مولای ما را با همان مسمار کشتند
او را میان آن در و دیوار کشتند
خونی که در دل داشت بیرون ریخت امشب
غم ریخت دنیا باز هم در کام زینب ...
وحید محمدی - ۱۴۰۰/۲/۱۰
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات
زمین حال غم و غربت گرفته
زمان را حسرت و وحشت گرفته
ألا یا أیهالمنجی أغثنا
بیا که فتنه ها شدت گرفته!
#مرضیه_عاطفی
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات
آقاست عزیز فاطمه، ای مردم
مولاست عزیز فاطمه، ای مردم
افسوس که در میان ما منتظران
تنهاست عزیز فاطمه، ای مردم
#سیدمجتبی_شجاع
@aleyasein
#مناجات_با_خدا ﷻ
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده، خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دستگیری
آقا همان آقا، گدا مثل همیشه
*
ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
*
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمیکردم که دستم را بگیری
تو آنقدر لطف و کرامتپیشهای که
روزی هزاران بار توبه میپذیری
*
جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحرهای مناجاتت نبودم
آن شب بجای من، تو استغفار کردی
*
آن قدر خوبی ِ مرا گفتی به مردم
آنقدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامتپیشه دیدی آخر کار
این مهربانیهای تو دردسرم شد
*
هرچند از دست خودم دلگیرم اما
احساس دلتنگی در این شبها نکردم
سوگند بر سجاده خانوم رقیه (س)
من مهربانتر از خودت پیدا نکردم
*
در را بهروی ما گنهکاران نبندید
ما هم دلی داریم گرچه روسیاهیم
گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
#علی_اکبر_لطیفیان
@aleyasein
حق را بلد بودند؟ ایمان را بلد بودند؟
این بیوفایان عهد و پیمان را بلد بودند؟
راز میان حنجر و خنجر چه بود آیا؟
سرّ نگاه سربداران را بلد بودند؟
یار علی بودند و آرام دل مالک؟
یا با فریب نیزه قرآن را بلد بودند؟
کی صبحدم والفجرشان خطّ مقدم بود؟
کی نیمهشب آیات باران را بلد بودند؟
اینها که سنگرگاهشان میز ریاست بود
یکلحظه عاشورای میدان را بلد بودند؟
هرگز به کوه و دشت و صحرا راهشان افتاد؟
هرگز عطشخیز بیابان را بلد بودند؟
جغرافیای رنج تحمیلی به انسان را،
تاریخ دردآلودِ ایران را بلد بودند؟
هربار حرف زور بازو شد عقب رفتند
تنها گدایی کردن نان را بلد بودند
در کوچههای تنگ غفلت گم نمیشد عشق
اینها اگر راه شهیدان را بلد بودند
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
@aleyasein