#نذر_میلاد_امام_رئوف_ثامن_الحجج
سلامم به سلطان و ماهِ منیرم
سلامم به درگاهِ نِعمالامیرم
منم زائرِ صحنِ چشمانِ پاکت
چو دیوانه عمری به دامت اسیرم
اگر غرقِ عصیان و غرقِ گناهم
توسل به دامانِ خیرِ کثیرم
به پیشِ نگاهِ تو خم می شوم چون_
به درگاهِ لطفت سراپا حقیرم
ز دریای مِهرت مرا هم ببخشا
که آن شوره زاری شبیهِ کویرم
چه محزون رسیدم به درگاهِ تو تا_
ز عطرِ ضریحِ تو حاجت بگیرم
دلی که شکسته دعایش قبول است
من آن سائلِ بی نوا وُ فقیرم
من و آهِ بی انتهای جنونم
ببین دردِ هجرانِ تو کرده پیرم
به عشقِ گُلِ روی تو زنده باشم
تویی جلوه ی عشق و ماهِ منیرم
به من آبرو داده ای با نگاهت
به قربِ جلالت ببین سر به زیرم
شد از نَم نَمِ اشکِ من صحنِ تو خیس
تو که آشنایی ز آه و نفیرم
تو صد آسمان را به رویم گشودی
که در هر دو عالم تویی دستگیرم
دلم بس که دل بسته بر رافتِ تو
غلامیِ تو حک شده بر ضمیرم
من از روزِ خلقت به قلبم نوشتند_
به مِهرت بمانم ز عشقت بمیرم!
#دوشنبه_۱۶_خرداد_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
@aleyasein
ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد
يعني كنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
« يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
#قاسم_نعمتی
@aleyasein
قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام
هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانه امام رضا راهِ کربلاست
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
#قاسم_نعمتى
@aleyasein
4_5821016111671413915.mp3
2.33M
🔊 #صوتی | #سرود
📝 جان جانی ضربانی، ولی نعمت ایرانی رضا جانی...
👤 حاجابوذر #بیوکافی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
4_5836852802848034080.mp3
10.84M
#صوتی | #شور
شاپرکها با نسیم همدستاند...
کربلاییسیدرضا #نریمانی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
4_5821016111671413911.mp3
10.26M
#صوتی | #شور
وقتی تو ایوون میزنه بارون...
کربلاییمحسن #عرب_خالقی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein