1_1613648689.mp3
13.71M
﷽
السلام علیک یا امام الرئوف
این تراک را کامل گوش دهید!
@aleyasein
#بدرقه_زائران_بیت_الله_الحرام
تو ای مسافرِ قبله خدا نگهدارت
برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت
مدینه خانه ی عشق و امیدِ احمد بود
محلِ وحیِ خداوندِ حیٌِ سرمد بود
از این صفا وُ سعادت خوشا به احوالت
فرشتگانِ خدا آمدند به دنبالت
سفیرِ عرش خدایی به گلشنِ هستی
رسیده ای به وصال و ز خاک و تن رستی
اگر به شوقِ زیارت به آن مکان رفتی
بدان، بدان که فراتر ز آسمان رفتی
به آه و ناله ی زهرا وُ بیتُ الاَحزانش
تو را به روی کبود و به قبرِ پنهانش
اگر به روضه ی رضوان شدی تو مهمانش
ز شوقِ سینه ادا کن تو عهد و پیمانش
تو خود به سجده جمالِ خدای سرمد بین در آن فضای بهشتی رخِ محمّد (ص) بین
نمازِ توبه بخوان تو به روضه ی رضوان
بخوان خدای خودت را تو از دل و از جان
خدا دهد به تو پیوسته برکت و ایمان
اگر عمل بنمایی به سیرتِ قرآن
تو ای مسافرِ مکه خدا نگهدارت
برو به کوی سعادت که دستِ حق یارت!
#هستی_محرابی
@aleyasein
📸 #والپیپر | تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی جهت استفاده در پس زمینه تلفن همراه
@aleyasein
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا ...
#سلامامامزمانم❤️
@aleyasein
1_1620181197.mp3
5.17M
﷽
شما را به استماع این تلاوت زیبا
دعوت میکنیم؛ التماس دعای فرج
@aleyasein
#شعر_انتظار
#غزل
🔹قیمت دوستی🔹
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
قیمت «دوستی» ای دوست! اگر جان باشد
این خریدار تو آمادۀ پرداختن است
تا زمانی که نیابیم تو را، کار جهان
سنگ در برکۀ بیهودگی انداختن است
بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست!
غصّۀ ما همه از دیدن و نشناختن است
با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی
همۀ قصه مگر سوختن و ساختن است؟
#مصطفی_تبریزی
@aleyasein
1_1572068238.mp3
16.62M
﷽دلتنگ حرم هستم حسین
ولی دل به عَلَم بستم حسین
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_جواد_الائمه_علیهالسلام
جوان خانهی زهرا غریبِ زهرا تو
صدای نالهی اَمَن یُجیبِ زهرا تو
بمیرم از غمت آقا کسی نداری که
غریب و زخمی و تنها کسی نداری که
میان حُجره پَرَت را کسی نمیگیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمیگیرد
چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری
میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری
به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی
کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی
صدای بال و پَر بسته از قفس نرسد
صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد
صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند
صدای هلهلهها تا که بیشتر نشوند
صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی
که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی
صدا نزن که به دَف میزنند در پَسِ در
جوابِ دادِ تو کَف میزنند در پَسِ در
نگو جوانِ رضا تشنهای که آبی نیست
بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست
عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد
تمامیِ جگرت را که اِرباًاِربا کرد
کسی نگفت که آبی دهان خشکش را
کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را
به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست
کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست
میان حجره پَرَت را کسی نمیگیرد
عزیزِ تشنه سرت را کسی نمیگیرد
نه ظرف آب کنار و نه بستری داری
نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری
برادری که به قربان پیکر تو رَوَد
نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد
نه گریهکُن که پِیات سر به دشت بگذارد
نه خواهری که برای تو طشت بگذارد
میان خنده و دشنام بردنت آقا
کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا
کنار خشکْ لبت ، کاسههای آب اُفتاد
کشان کشان بدنت زیر آفتاب اُفتاد
کشیدهاند زِ پا با سرت چه بد خوردی
میان راه بگو چندتا لگد خوردی؟
به روی بام ولی مثل اینکه پامالی
به روی بام ولی نه میانِ گودالی
ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست
به روی جسم تو جز سایهی کبوتر نیست
هزار شُکر که جسمِ تو نامرتب نیست
هزار شُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست
(حسن لطفی ۴۰۰/۴/۱۹)
@aleyasein