#امام_رضا
زائر شدم نسیم ، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد ، مادرم
آن قدر گریه کرد ، شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
« سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت
صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
علی اکبر لطیفیان
@aleyasein
عجیب نیست به پای خودش به دام بیاید
کبوتری که ز دست تو آب و دانه گرفته...
#ميلاد_حسنی
@aleyasein
#غدیر
قسم به چاه که غرق عرق شده ست و خجل
خم غدیر شد از گریه ی تو پای به گل
چنان که سنگ به کف، مردمک به دیده یشان
همان چهار که شد پشت خانه ی تو چهل
وزید بخّ بخّ، چو باد، بادِ خلاف
نداشت خار به چشم تو پیش از این منزل
ابوفصیل و ابوحفص، غاصبان لعین
فقال ثالثهم مَن؟ تجاوزَ فقُتِل
چو نام آن سه نفر میبری کز انجاس اند
هزار بار دهان را بشو در آن محفل
در آبگیر، زنان دست شسته اند از تو!
به هم به هلهله گفتند در غدیر : بِهل
بگیر دست نبی کین جهاز، لغزنده ست
یکی ز خیل شترهاست از تو کینه به دل
همان شتر که جمل نام کرده اند او را
لجامه بِید حِقدُه کحِقدِ ابل!
به کربلا برسد ای امیر! بعد غدیر
دریغ و درد از این اشتران، ازاین محمل
توراست آینه عباس و دستِ بیعت توست
همان دو دست که او را برید قوم مضل!
مسعود یوسف پور
@aleyasein
زنگ نقاره ی تو باز پریشان شده است
یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است
خلق در فکر طوافند بگو سرش چیست
دور تا دور حریمت پر میدان شده است!
با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر
درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است
ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است
مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است
میرسد کار گدای تو به آنجایی که
همه ی شهر بفهمند سلیمان شده است
اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست
تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست
زائرت حضرت موسا و حریمت طور است
آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است
گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر
کفشداری تو از دادن جا معذور است
مطمئن است شفا میدهی اش نابینا
گره ای هم که زده دور مشبک کور است
دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت
کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است!
از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم
خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است
من همان سائل انگشتری هر روزه
تو علی هستی و در نجفت فیروزه
دل زوار تو از شور و شعف پر شده است
صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است
اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت
آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت
از ضریح تو فقط خیر و کرم میریزد
سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت
اثر جذبه ی ایوان تو بود آقا جان
راهب دیر مسلمان شدنش علت داشت
پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است
درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت
یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت
مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت
تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا
لال یکمرتبه در بین حرم گفت:
جان به قربان تو و معجزه های حرمت
من نفس میکشم...اما به هوای حرمت
خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست
یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبله ست
صد و ده بار علی گفته ام اطراف حرم
باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم
خیرهای کثیر را عشق است
کرم کم نظیر را عشق است
طول صحن غدیر را عشق است
سنگفرش مسیر را عشق است
زائر سر به زیر را عشق است
پیش سلطان اسیر را عشق است
اینهمه مستجیر را عشق است
حال و روز فقیر را عشق است
این حرم این امیر را عشق است
نغمه ی یا رضا رضا عشق است
مشهدت مثل کربلا عشق است
کل القاب تو بجا اما
اینکه اسمت علیست را عشق است
حب آل علیست راه نجات
بر گل روی مرتضی صلوات
#مسعود_یوسف_پور
@aleyasein
#ساعت_هشت
#امام_رضا
شاعری دل داده ابراز ارادت میکند
درکنار دفتر شعرش عبادت میکند
هرکه می آید به شوق حضرت از باب الجواد
بیشتر از دیگران بر او عنایت میکند
یک نشان سبز در دستان خدّام حرم
تا بهشت نور زائر را هدایت میکند
دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان
با مرام خود دل ما را مرمّت میکند
در نگاه هر مسافر می توان فهمید که...
میرسد روزی که سمت توس هجرت میکند
شاعری میگفت که خورشید هنگام زوال
بر سریر زرد گنبد استراحت میکند
"حجت الله" است و بین ما به نامی مستعار
"ضامن آهو" شده ما را اجابت میکند
تو ولی نعمت ما هستی! و پروردگار
با ولای تو به ما اتمام نعمت میکند
وعده هایی را که بر زوّار کویت داده ای
زائرین را سخت مشتاق زیارت میکند
مثل تو سلطان ندیدم من که در اوج جلال
باز هم حال رعیّت را رعایت میکند
زیر و رو میکرد دل ها مگر در زیر و بم
قاری نقاره ات قرآن قرائت میکند
آن مریض لاعلاجی که سراپا خسته است
بعد شب ها پیش تو یک خواب راحت میکند
رد شده ساعت ز هشت و عاشقی آشفته حال
نا امیدانه نگاهی سمت ساعت میکند
باخودش میگفت اگرآقا جوابش را نداد
ساعت نه با جوادش عرض حاجت میکند
گوشه ی صحنت مگر یوم الحساب دیگری است
پنجره فولاد هم دارد شفاعت میکند
دست هایی پینه بسته دست در دست ضریح
بعد یکسال آمده تجدید بیعت میکند
گاهی از اوقات هم یک پیک اهلی میرسد
از زبان جمع حیوانات صحبت میکند
درحرم، وقتی که در های اجابت باز شد
هرکه از تو "جز تو" را خواهد خسارت میکند
جالب است آقا که درکوی شما خورشید هم
از سوی پائین قصد زیارت میکند
خادم کوی تو را نازم که با قدری نمک
دردهای لاعلاجی را طبابت میکند
چهار بست و پنج راه و شش حیات و هفت حوض
بر رئوفی شه هشتم دلالت میکند
می نمیدانم چرا در پیش ایوان طلا
هر لبی از مرد سلمانی حکایت میکند
ضامن آهو شدی! روح غزل پرواز کرد
عاشقی دارد به آئینی سرایت میکند
ای رئوف ای مهربان این شاعر شوریده سر
از حضورت آرزوی درک خدمت میکند!
#سید_روح_الله_مؤید
@aleyasein
#نذر_خورشید_هشتم
#سبک_نوشته_عامیانه
آقا جون من به فدایِ کرم و صفای تو
بس که دارم تو سرم اون عطشِ هوای تو
متحیّرم از اون ذوقِ کبوترای تو
دمادم پَر می کشن رو گنبدِ طلای تو
دونه دونه می چینن دعای زئرای تو
قصدِ حاجت می برن به ساحتِ خدای تو
اون آغوشِ قشنگِ تو
برای زائرا بازه
هر کی به پا بوست می یاد
چه زود دلش رو می بازه
چه قصه داره غریبیِ تو
کسی ندیدم به خوبیِ تو
ز هر نگاهِ تو گل می باره
فضای صحنت چه سوزی داره
بس که رحمت می باره ز آسمونِ حرمت
دستامو پُر میکنی تو با نگاهِ کرمت
زائرا دخیل می شن بر ضریحِ مطهرت
عطرِ حاجت می گیرن تو روضه ی منورت
آقای مهربونیها، آقای هم زبونیها
بیا وُ دستامو بگیر، منو ز خود نکن جدا
خودت میدونی غرقِ گناهم
به جرمِ عصیان چه رو سیاهم
تو رو خدا کن تو سر به راهم
جونِ جوادت بده پناهم!
#هستی_محرابی
@aleyasein
#نذر_میلاد_امام_رئوف_ثامن_الحجج
سلامم به سلطان و ماهِ منیرم
سلامم به درگاهِ نِعمالامیرم
منم زائرِ صحنِ چشمانِ پاکت
چو دیوانه عمری به دامت اسیرم
اگر غرقِ عصیان و غرقِ گناهم
توسل به دامانِ خیرِ کثیرم
به پیشِ نگاهِ تو خم می شوم چون_
به درگاهِ لطفت سراپا حقیرم
ز دریای مِهرت مرا هم ببخشا
که آن شوره زاری شبیهِ کویرم
چه محزون رسیدم به درگاهِ تو تا_
ز عطرِ ضریحِ تو حاجت بگیرم
دلی که شکسته دعایش قبول است
من آن سائلِ بی نوا وُ فقیرم
من و آهِ بی انتهای جنونم
ببین دردِ هجرانِ تو کرده پیرم
به عشقِ گُلِ روی تو زنده باشم
تویی جلوه ی عشق و ماهِ منیرم
به من آبرو داده ای با نگاهت
به قربِ جلالت ببین سر به زیرم
شد از نَم نَمِ اشکِ من صحنِ تو خیس
تو که آشنایی ز آه و نفیرم
تو صد آسمان را به رویم گشودی
که در هر دو عالم تویی دستگیرم
دلم بس که دل بسته بر رافتِ تو
غلامیِ تو حک شده بر ضمیرم
من از روزِ خلقت به قلبم نوشتند_
به مِهرت بمانم ز عشقت بمیرم!
#دوشنبه_۱۶_خرداد_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
@aleyasein
ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد
يعني كنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
« يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
#قاسم_نعمتی
@aleyasein
قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام
هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانه امام رضا راهِ کربلاست
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
#قاسم_نعمتى
@aleyasein
4_5821016111671413915.mp3
2.33M
🔊 #صوتی | #سرود
📝 جان جانی ضربانی، ولی نعمت ایرانی رضا جانی...
👤 حاجابوذر #بیوکافی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
4_5836852802848034080.mp3
10.84M
#صوتی | #شور
شاپرکها با نسیم همدستاند...
کربلاییسیدرضا #نریمانی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
4_5821016111671413911.mp3
10.26M
#صوتی | #شور
وقتی تو ایوون میزنه بارون...
کربلاییمحسن #عرب_خالقی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
4_5821016111671413898.mp3
19.66M
#صوتی | #سرود
دونه به دونه زائرا مسافرا مجاورا بهت سلام میدن تو مشهد...
کربلاییسیدرضا #نریمانی
🌺 ایام ولادت #امام_رضا
@aleyasein
قلم را، دفترم را دوست دارم
و این طبع ترم را دوست دارم
چقدر اینکه برایت، در زیارت
غزل می آورم را دوست دارم
یکی از این سحرها شاعرم کرد
سحرهای حرم را دوست دارم
سحرها در شبستان گوهرشاد
نماز مادرم را دوست دارم
نگینش را همین مشهد خریدم
اگر انگشترم را دوست دارم
میان زائران دل شکسته
غم ِ دور و برم را دوست دارم
به لطف آن سه باری که می آیی
جهان دیگرم را دوست دارم
شفا می خواستم اما کنارت
همین که بهترم را دوست دارم
وداعی نیست در رسم کریمان
سلام آخرم را دوست دارم
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#زهرا_بشری_موحد
@aleyasein
دل شکسته میرسیم اینجا ولی این مهربان
با مرام خود دل ما را مرمّت میکند💛
#امام_رضا
#سید_روحالله_مؤید
@aleyasein
💚 خادم الرضا (ع) در پیش امام رضا (ع) ما را دعا کن...
🌟 #خادم_الرضا؛ به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام
@aleyasein
از سر پیچ جاده راه افتاد
با صفا صاف و ساده راه افتاد
پا برهنه پیاده راه افتاد
پدر خانواده راه افتاد
از اهالی ده به رسم وفا
گفت رفتیم التماس دعا
راه دور و پر از مشقت بود
کوله بارش پراز ارادت بود
گرچه هر گام او عبادت بود
آرزویش فقط زیارت بود
چقدر قطره رو به دریایند
همگی پا برهنه می آیند
راه بسیار رفته کم مانده
گریه شوق جای غم مانده
روی دوشش فقط علم مانده
دو قدم تا دم حرم مانده
فلکه آب روبروی حرم
بر مشامش رسید بوی حرم
ناگهان ایستاد می گردد
چشم او مثل باد می گردد
با همه اعتقاد می گردد
پی باب الجواد می گردد
عشق شان نزول آن در بود
اشک اذن دخول آن در بود
دم در گفت یا امام رضا
من مریضم شفا امام رضا
سرطان مرا امام رضا
نه فقط کربلا امام رضا
دم در بود که مسافر شد
ساک خود وا نکرده زائر شد
چند شب بعد پنجره فولاد
کربلا خسته از مسیر زیاد
کفش خود را به کفشداری داد
پای شش گوشه تا رسید افتاد
گرد و خاک حرم که پاکش کرد
خادمی کنج صحن خاکش کرد...
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#محسن_عربخالقی
@aleyasein
4_5776332929781203638.mp3
9.79M
پیشنهاد دانلود...
سخنرانی استاد حجت الاسلام و المسلمین
حاج اقای درایتی
در شام ولادت امام رضا علیه السلام .
شرح حدیث آن حضرت در مورد ویژگیهای مومن.
: سه ويژگى برجسته مؤمن
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
#التماس_دعا
@aleyasein
❇️ امام زمان(عج)کارهای مارا میبیند.
🔹اعمال ما بر امام زمان(عج) عرضه میشود،
امام زمان(عج) از هرآنچه که نشانه مسلمانی
و عزم راسخ ایمانی در آن هست
و از ما سرمیزند، خرسند میشود.
اگر خدای ناکرده،
عکس این عمل بکنیم
امام زمان(عج)را ناخرسند میکنیم.
(رهبر معظم انقلاب ۸۴/۶/۲۹)
#جمعه_انتظار
@aleyasein
پدرانه بغلم کرده از آن روزی که
گشته ام دور سرش از سر دوش پدرم
@aleyasein