eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️💙 این است شور کودکی و عشق پیری ام بر سینه ام نوشته شده من غدیری ام @aleyasein
1_3142140335.m4a
1.14M
شور امیرالمؤمنین علی علیه السلام بگو به آوای جلی، علی مولا علی بگو به حکم ازلی، علی مولا علی شعار هر اهل دلی، علی مولا علی سنگ علی رو میزنم به سینه معنی عشق و عاشقی همینه یه روزی بالا می بریم ایشالا پرچم یا علی رو توو مدینه جلوات خدا، حرکات خدا نفحات خدا، وجنات خدا، و صفات خدا همه شد منجلی تو مرام علی... او امام منو من غلام علی علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدای نام علی علی مولا علی توو جنگا ضرب المثلی، علی مولا علی تو تیغ تیز اجلی، علی مولا علی الگوی شیر جملی، علی مولا علی هزار تا پهلوون شبیه مرحب رفتن و اسم تو نیفتاد از لب ارث شجاعت تو رو حسن برد تیغ کلامتو دادی به زینب جلوات علی، حرکات علی نفحات علی، وجنات علی، و صفات خدا شد خلاصه تووی ذکر نام حسن او امام منو من غلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن هزار جان گرامی فدای نام حسن وحید محمدی ۱٠ بهمن ۱۴٠۱ علیه السلام علیه السلام @aleyasein
طبع رمیده شعر را به ناگزیر می کشد خیال تشنه کام را سوی کویر می کشد به هم زند سراب را به هر مسیر می کشد تشنه کند تو را سپس سمت غدیر می کشد که در غدیر مصطفی ناز امیر می کشد نقش دو آفتاب را چه بی نظیر می کشد علی که بام خانه اش عرش به زیر می کشد شبانه روی دوش خود بارِ فقیر می کشد به جود خود نشان دهد صراط مستقیم را کرم کند فقیر را اسیر را یتیم را رسیده از سوی خدا امر سروشِ مصطفی گشوده پرده ای خدایِ پرده پوشِ مصطفی بار رسالت رُسُل نهد به دوش مصطفی آب بقاء دین شده چشمه ی نوشِ مصطفی ببین به مدح مرتضی جوش و خروشِ مصطفی نگاهِ شوقِ فاطمه ربوده هوشِ مصطفی لنگر آسمان زده تکیه به دوشِ مصطفی نغمه یاعلی علی رسد به گوشِ مصطفی علی که وصف شان او خدا به لافتی کند به بازی یتیم ها قامت خود دوتا کند علی که در دلش به جز خوفِ خدا قدم نزد تیغ به جز رضای حق، به ذات حق قسم نزد سر از تمام کفر زد، ز قدر خویش دم نزد چو ضرب دست مرتضی عرب نزد عجم نزد کسی چنان امینی از غربت او قلم نزد به بام عدل هیچ کس چنان علی علم نزد ستم کشید و دست خود به حربه ی ستم نزد مجمع اهل فتنه را ز مصلحت به هم نزد قسم به حق نمیشود مدیح او رقم شود اگر بحار جوهر درخت ها قلم شود علیست جان احمد و دار و ندارِ فاطمه مظهر علم ایزد و صبر و قرارِ فاطمه علیست صبح روشنی به روزگارِ فاطمه چنان ستاره می دمد به شام تارِ فاطمه علیست آن گلی که شد باغ و بهارِ فاطمه رسد به اوج خویش تا رسد کنارِ فاطمه فاطمه یار حیدر و علیست یارِ فاطمه هستی خویش را کند علی نثارِ فاطمه فاطمه نیز جان خود هدیه به مرتضی کند اهل مدینه را به یاری از علی صدا کند علی که هست ماسوا به صبر و حلم سائلش زمان ندیده لحظه ای ز کردگار غافلش علم تمام انبیا قطره ای از فضائلش ملائک اند مُحرمِ صدق و صفای منزلش چنان خداست در سرش چنان خداست در دلش قهر کند به دشمنان مهر کند به قاتلش اگر چه پیش چشم او شرر گرفت حاصلش اگر چه خورد بر زمین فرشته ای مقابلش علی صبور ماند و جمع فتنه را به هم نزد به حفظ جان مسلمین از انتقام دم نزد @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی پیداترین اعجاز پنهان پیمبر بود ... شعرخوانی در مدح عصر شعر این محفل به همت موسسه فرهنگی عقیق و با همراهی و مشارکت  سازمان هنری و رسانه ای اوج برگزار شد @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5586889043.m4a
1.13M
شور امیرالمؤمنین علیه السلام مولا یکیه که تا همیشه شاه مردانه مولا یکیه که تا همیشه شیر یزدانه مولا یکیه اونم فقط آقام علی جانه هم علی مدار حق و، حق هم از علی جدا نیس هیچ امیرِ مؤمنینی، غیر شاه لافتی نیس در مقام حیدر این بس، که باید بگیم خدا نیس هدف عشقه، شاه لو کشف عشقه تا ابد نجف عشقه، یا علی علی جان هدف عشقه، دُرّ(ــــِ) توو صدف عشقه باشی هر طرف عشقه، یا علی علی جان مولانا یا علی مدد سلطانا یا علی مدد ـــــــــــــــــــــــ مولا اونه که محبتش ملاک ایمانه مولا اونه که ولایتش به حکم قرآنه مولا یکیه اونم فقط آقام علی جانه سربلندم توو دو عالم، تا علی باشه امیرم تا نفس دارم همیشه، روزیمو ازش می گیرم خونوادگی غلام و، بنده ی شاه غدیرم به قربونت، میشه دل پریشونت روبروی ایوونت، یا علی علی جان به قربونت، کل خلقه حیرونت جبرئیله مدیونت، یا علی علی جان مولانا یا علی مدد سلطانا یا علی مدد ـــــــــــــــــــــــ کرار یکیه که تا ابد امیر میدانه کرار یکیه که رزمشم شبیه طوفانه کرار یکیه اونم فقط آقام علی جانه شهسوار لافتی و، فاتح بدر و حنینه نفس پیغمبر خاتم، یکه تاز عالمینه حضرت ابوتراب و، تکیه گاه حسنینه تویی حیدر، شیر فاتح خیبر مرد اول لشکر، یا علی علی جان تویی حیدر، ذکر اول و آخر توو قنووت پیغمبر، یا علی علی جان مولانا یا علی مدد سلطانا یا علی مدد وحید محمدی ۱۴ تیر ۱۴٠۲ * بند اول شعر قبلا منتشر شده بود. @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیام نور به لب‌های پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست... غدیر سید اعیاد و اشرف ایّام غدیر خوب‌تر از عید روزه و اضحی است... غدیر عید همه عُمر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست غدیر بر همه حق باوران تجلی حق غدیر بر همه گم‌گشتگان چراغ هُداست غدیر کعبۀ مقصود شیعه در عالم غدیر جنت موعود خلق در دنیاست غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عُمر غدیر میوۀ توحید اولیا همه جا است غدیر آینۀ لا اله الا هو غدیر آیت سبحان ربی الاعلی است غدیر هدیۀ نور از خدا به پیغمبر غدیر نقش ولای علی به سینۀ ماست... هنوز از دل تفتیدۀ غدیر بلند صدای مدح علی با نوای روح فزاست هنوز گوهر وصف علی بود در گوش هنوز لعل لب مصطفی مدیحه‌سراست هنوز لالۀ «اَکمَلتُ دینکُم» روید هنوز طوطی «اَتمَمتُ نعمَتی» گویاست هنوز خواجۀ لولاک را نداست بلند که هر که را که پیمبر منم علی مولاست چنان‌که من همگان را به نفس اولایم علی وصی من از نفس او به او اولاست علی علیم و علی عالم و علی اعلم علی ولی و علی والی و علی والاست... علی مدرس جبریل در شناخت حق علی معلم آدم به عَلَّمَ الاَسماست... علی صراط و علی محشر و علی میزان علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست علی چو شخص پیمبر هماره بی‌مانند علی چو ذات الهی همیشه بی‌همتاست... علی‌ست حق و، حقیقت به دور او گردد علی‌ست عدل و عدالت به خط او پویاست علی، محمد و فرقان و نور و کوثر و قدر علی، مُزمّل و یاسین و یوسف و طاهاست... حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق بگو مخالف هارون مخالف موساست کسی که گفت «سلونی»، سزد امامت را نه آن‌کسی که به «لولا»، به جهل خود گویاست کسی که جای نبی خفت جانشین نبی‌ست نه آن‌که راحتی جان خویش را می‌خواست... کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست... صواب نیست صوابی که بی‌ولای علی‌ست نماز نیست نمازی که بی‌علی برپاست... من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست... مگر نگفت نبی با هم‌اند، «حق» و «علی» اگر علی نبود در میانه، حق تنهاست تمام قرآن در حمد و، حمد بسم الله تمام بسمله در با، علی چو نقطۀ باست... الا کسی که تو را از علی جدا کردند پناهگاه تو در آفتاب حشر کجاست؟ مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست بهشت من همه در صورت علی پیداست... کجا امام توان یافتن چو شخص علی که هم‌کلام خداوند و هم‌نشین گداست... مرا بس است تولای چارده معصوم که این ولایت، فوق تمام نعمت‌هاست مگر نگفت پیمبر، کتاب و عترت من امانتی‌ست که پیوسته در میان شماست؟ مگر نگفت که این دو، ز هم جدا نشوند اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست... عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست... هنوز محفل ذکر علی‌ست خاک غدیر ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست بگو که خصم شود منکر غدیر، چه باک که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست... @aleyasein
چشمه‌ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن خنده، گل می‌کرد بر لب‌های صحرا در غدیر بود پیدا در زلال جاری تکبیرها نقطۀ پایان عمر تشنگی‌ها در غدیر جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زان‌که نیست این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند خطبه‌ای شورآفرین و شورافزا در غدیر تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر عرشیان، در اشتیاق خاکیان می‌سوختند تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر «گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست» کرد گل، گل‌نغمۀ احمد چه زیبا در غدیر... دستِ رد بر سینه اغیار می‌زد آشکار «عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنه‌ها خیمه می‌زد در کنار آرزوها در غدیر خشم‌های شعله‌ور، پژواک کینِ جاهلی خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر... یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟! کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی از طلوع آفتابِ عالم‌آرا، در غدیر طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد با تماشایی‌ترین تصویر، مولا در غدیر... @aleyasein
بردار از مقابل چشمت حجاب را کتمان مکن برادر من آفتاب را دلسوزی مرا بپذیر و به دل مگیر از این زبان مرنج و رها کن عتاب را طاعت که بی قبول ولایت قبول نیست پس بیش از این بیا و نسوزان ثواب را حبل المتین یکی ست ای افتاده قعر چاه همت کن و بگیر دو دستی طناب را نشناختی امام مبین را چه فایده؟ گیرم هزار مرتبه خواندی کتاب را از هفت خان حق و حقیقت عبور کن باید بدست آوری آن درّ ناب را قدری به حس شرم دم مرگ فکر کن چون بنگری شمایل عالیجناب را سویی نعیم و سوی دگر آتش جحیم دست خودت سپرده خدا انتخاب را مولای ماست ساقی میخانه بهشت از کوثرش بنوش و رها کن سراب را آخر که را گذاشته ای در کنار که؟ با دیگران قیاس مکن بوتراب را @aleyasein
با غیر بگو : ثواب در دست علیست دنیاست سراب و آب در دست علیست چرخاندن ذوالفقار در جای خودش چرخاندن آفتاب در دست علیست @aleyasein
برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می‌دهم جز او امیرالمؤمنینی نیست @aleyasein
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا این‌گونه بار آورد کلاف شعر دارم، سال‌ها کارم غزل‌بافی‌ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی‌ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی... نوشتم شمس...، دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی‌داند علی نادیده می‌بیند، علی ننوشته می‌خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را ** کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی... گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی.... ...به چشم حاجیان شور تماشا می‌رسید آن‌روز کنار برکه‌ای دریا به دریا می‌رسید آن‌روز نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس‌ها حبس شد...، در سینه‌ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شتر‌ها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه باخویش می‌گفتند: آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود: بسم الله، ای ارض و سما بشنو! گواهی باش ای تاریخ! پیغام مرا بشنو دوباره صحبت از اسرار خلقت می‌کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می‌کنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم! نبی همدوش مولا آسمان‌ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رونمایی کرد نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می‌دهم جز او امیرالمؤمنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟ طواف مرتضی کردید آری ((حَجُّکم مقبول)) الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی‌ها الهی که بسوزد پنبه‌ی در گوش بعضی‌ها پیمبر گفت: آری انتظار آمد به سر دیگر ازین دنیای فانی بسته‌ام بار سفر دیگر وصیت می‌کنم هرکس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عُقبی بی علی فانی و دنیا باعلی باقی غدیر خم به جوش آمد...، الا یا ایها الساقی! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر ((اَشدّاء علی الکفار)) قَتّال العرب... یعنی... جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی... ...خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل‌ها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به‌دست‌آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغِ جراحی‌ست اگر خون ریخت، درمان کرد، اعجازش یداللهی ست عوالم را ببین، آتش علی، دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ((لولا علی)) گفته... علی هرگز نمی‌بندد به روی هیچ کس دَر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را @aleyasein
بتخانه‌ی شرک را شکستی، ای دست بر خندق جهل، راه بستی، ای دست هر جا که نشان "فوق ایدیهم" بود معنای "ید الله " تو هستی، ای دست @aleyasein
ما نور دل از مركز خورشيد گرفتيم با مهر علي جلوه‌ی توحيد گرفتيم عطر علوي زين گل اميد گرفتيم با خاطره‌ی عيدِ علي، عيد گرفتيم از خُمّ غديرش همه دم سرخوش و مستيم ماخاک‌نشينِ ره او بوده و هستيم تنها نه دلم زمزمه‌پرداز غدير است مرغان سحر را به‌لب آواز غدير است عيساي نبي مات ز اعجاز غدير است موسي همه‌جا حيرتش از راز غدير است در وادي موعود و در آن آينه‌ی راز باحكم خدا داد نبي برهمه آواز... اين نور خدایی كه مرا مهر منير است سرچشمه‌ی جوشنده‌اي از خيرِ كثير است محبوب‌ترين خلق خداوند قدير است تنها همه جا اوست كه برخلق امير است اين است علي آينه‌ی قدر و جلالت كردم به همه خلق، من ابلاغ رسالت اي مردم آگاه علي رهبر دين است "مولا" به شما مردم اسلام همين است برمكتب ايمان و شرف يار و معين است مهرش همه‌جا بهر شما حبل متين است هركس كه بُوَد يارِ علي، يار رسول است با مهر علي طاعت مخلوق قبول است اين آينه، توحيدنشان است بدانيد گنجينه‌ی ايمان و امان است بدانيد افضل زهمه خلق جهان است بدانيد او گلشن سرسبز جنان است بدانيد هركس كه جدا شد زعلي اهل جهيم است آگاه ازاين حرف، خداوند عليم است اسلام جز او قافله سالار ندارد دين غيرِ علي يار و مددكار ندارد هركس به ولاي علی اقرار ندارد باگلشن فردوس سر و كار ندارد سرچشمه‌ی عشق و شرف و نور غدير است بی‌بهره زمهرش به صف حشر، فقير است آن‌روز دل از زمزمه خاموش نمی‌شد غم با دل پُرشوق، هم‌آغوش نمی‌شد گرخاطره‌ی عشق فراموش نمی‌شد امروز دل خلق پرُاز جوش نمی‌شد افسوس كه پيمانه‌ی پيمان بشكستند باغصب خلافت به خلافت بنشستند باآنكه علي جان نبي و دم هستي است باآنكه دلش آينه‌ی مَحرم هستي است با آنكه شب و روز علي در غم هستي است مظلوم‌ترین رهبر اين عالم هستي است گفتند اگرچه به همه‌خَلق امير است آغاز غريبیِ علی، روز غدير است بنويس«وفائي»كه علي چشمه‌ی نور است انوار ولايش شجر وادي طور است او مظهر الطاف خداوند غفور است در حشر مرا مِهر علي برگ عبور است جز او به صف حشر، مرا هم‌نفسی نيست غيراز علی وآل علی دادرسی نيست @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ... غدیریه خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد ازل را تا ابد را  نقطه چین در نقطه چین دارد میان قبضه‌ی خود اولین تا آخرین دارد هزاران آسمان در آسمان  دور از زمین دارد خدا هم  بی‌نهایت بیش از آن هم بیش از این دارد ولی تنها در عالم یک اميرالمؤمنين دارد همیشه جامع الاضداد جمع نار و نور است او که نزدیک از رگِ گردن و از اندیشه دور است او شگفت است و شِگَرف است و شکوهی پُر غرور است او که‌است او؟  کس نمی داند زِ بس صَعب‌ُالعبور است او خدایی خلقت مولا  خدایا آفرین دارد که عالم یک خدا و یک اميرالمؤمنين دارد نه مدحی گفته‌اند از او نه شعری شاعران حتی که مدح مرتضی آری نیاید در بیان حتی اگر از شعر پُر گردد همه هفت آسمان حتی نباشد قدرِ گَردی محضرِ آن بی کران حتی نجف اینجاست  پس قلبِ جهانها را زمین دارد که این منظومه تنها یک اميرالمؤمنين دارد علی ای شیرِ شیرافکن علی ای سیلِ بنیانکن علی ای رودِ بی پایان علی ای سدِ روئین تن علی یعنی رجزهای سلحشورانِ مردافکن علی یعنی نمی‌دانم  قلم لال و زبان الکن "کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد" بهشت ارزانیِ آنکه  اميرالمؤمنين دارد قسم بر تیغِ مرحب کُش به رزمش مرحبا گفتند همینکه عبدُوَد اُفتاد یکسر لافتی  گفتند ملائک وقتِ میدانش زِ تفریح خدا گفتند رها کردند عرش و گِردِ او یا مرتضی گفتند رسول‌الله می‌بیند دلیری اینچنین دارد چه غم از آنهمه لشگر ، اميرالمؤمنين دارد میان رزم می‌بینی که تنها مرتضی می‌ماند چنان یک دشت رَم می‌کرد تنها ردِ پا می‌ماند علی  آنگونه رد می‌شد که از هرکس دوتا می‌ماند علی آنگونه رد می‌شد که عزرائیل جا می‌ماند خدا در عرش تصویرِ علی را رویِ زین دارد پیمبر بوسه بر تیغِ  اميرالمؤمنين دارد به روی منبری رفت از بزرگ و پست بالاتر نشان می‌داد با دستش کسی که است بالاتر پیمبر گفت علی این است ازآنچه هست بالاتر از این دستی که رو کردم نباشد دست بالاتر محمد گفت  بعد از من جهان حَبل‌ُالمَتین دارد خدا را شُکر این اُمَّت اميرالمؤمنين دارد زمین را گوئیا در دستهای آسمان می‌داد خودِ او اَشهَدُاَنَّ‌علی  را در اذان می‌داد یدالله است این دستی که پیغمبر  تکان می‌داد علی را هِی نشان می‌داد  علی را هِی نشان می‌داد خدا بر فاطمه تبریک از عرشِ برین دارد خوشا بر خانه‌ی زهرا اميرالمؤمنين دارد خدا آیه به آیه با همین قرآن علی گوید نجف عمریست جبرائیل در ایوان علی گوید نفس پشت نفس تا هست زهرا ، جان علی گوید خراسان در خراسان هر تپش ایران علی گوید چنین نعمت هزاران بار سجده با جبین دارد خدا را شُکر خاکِ ما اميرالمؤمنين دارد اگرچه ما نبودیم ای غدیر آنجا علی گفتیم قسم بر مرتضی پیش محمد یاعلی گفتیم علی گفتیم  و می‌گوئیم و با دنیا علی گفتیم که با مولا علی گفتیم و با زهرا علی گفتیم کسی با او بوَد که دردِ مردم  دردِ دین دارد همیشه پیرِ ما حرز اميرالمؤمنين دارد هلا ای مرکب طفلان کمی هم استراحت کن نه جارو کش ، نه نانی پَز فقط بنشین و صحبت کن کنار این جُزامی‌ها دل از اندوه راحت کن یتیمان چشم بر راهت   بکش دستی محبت کن بمیرم مردِ تنها   روی پیشانیت چین دارد چرا دنیا زِ یادش رفت اميرالمؤمنين دارد چه شد با عهدِ پیغمبر که بعد از او زمین اُفتاد مدینه دید مولا را که با زانو زمین اُفتاد علی فهمید در کوچه چرا بانو زمین اُفتاد همینکه در به پهلو خورد با پهلو زمین اُفتاد مدینه از چه کین دارد مدینه لاله‌چین دارد فقط زهراست گویا که اميرالمؤمنين دارد *حافظ (حسن لطفی  ۴۰۱/۰۴/۲۵)  @aleyasein