eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
در پی اهانت به قرآن کریم یک زمان «سلمان رشدی» ، یک زمان اصحاب فیل تا ابد بر هر که حرمت بشکند “لَعناً وَبیل” برهه‌ای «سَلوان مومیکا» ، دوره‌ای هم “بو لهب” دیده چشم روزگاران بی‌شمار از این قبیل مدعی در چنته‌اش حرف حساب‌ی بود اگر عشق را آتش نمی‌زد ، “نحن أبناء الدلیل” خواه دوشادوش شیطان ، خواه در آغوش حق انتخابش با خودش ، “إنا هدیناه السبیل” آنچه که آتش کشیدند آفتاب است آفتاب کی؟ کجا؟ تاثیر دارد هُرم آتش بر خلیل؟ ما شنیدیم و حواریون ز بالا دیده‌اند شخص عیسی(ع) هم به این آیات می‌بندد دخیل باز هم بر اهل جهل و غفلت و بغض و حسد آرزو دارم ‌بتابد نور اسلام اصیل @aleyasein
حسن جوان شد و از عرشِ خیمه‌ها آمد نماز ظهر شد و ماهِ کربلا آمد تو قاسم‌بن‌علی یا ‌یَلِ یَلِ جَمَلی؟! همینکه آمدی انگار مرتضی آمد زره نپوش، که جوشن‌کبیر می‌خواهی برای حرز تو از آسمان دعا آمد که گفته یک نفری؟ ای سپاه یک‌نفره! برای یاری من لشکر خدا آمد همینکه نامه‌رسانِ من از مدینه شدی دوباره عطرِ نفس‌های مجتبی آمد برو به جنگِ سپاهی که دشمن حسن‌اند من اِن‌یَکاد شدم تا تو را نظر نزنند رجز بخوان که رجزهایت اقتدار من است بگو که «اِبن‌ِحسن» بودن افتخار من است صدایی از نجف آمد زمان بدرقه‌ات که گفت این نوه‌ام تیغ ذوالفقار من است رسید مادرم از عرش و گفت با پدرت شبیه تو پسرت نیز رازدار من است و ناله‌ی پدرت از میان کوچه دوید حسین گریه کن؛! این روضه یادگار من است نگاه خیسِ تو می‌گفت: وقت پرواز است که بام سرخ شهادت در انتظار من است حرم سیاه به تن کرد، از حرم رفتی به شوقِ بوسه به دستان مادرم رفتی کمی گذشت، شنیدم فغان میدان را صدای هلهله‌های سپاه شیطان را غبار معرکه می‌گفت آسمان ابری‌ست نگاه ابری من دید، سنگ‌باران را سرِ تلاوتِ تو اختلاف افتاده ببین به دست همه آیه‌های قرآن را به خاطرت به تنم می‌خرم؛ کمی دیگر شبیه پیکر سرخت سُمِ ستوران را چه روضه‌ای؛ ملک‌الموت نیز حیران است میان جسمِ تو پیدا نمی‌کند جان را زیادتر شدی اما چقدر کم شده‌ای چقدر روضه شدی؛ مثل مادرم شده‌ای @aleyasein
باده ها سرمست چشم می فروش او شدند موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشراست رعدها سرباز لبهای خموش او شدند زهر نوشاندند براو جعده های نیزه دار نیزه ها گریان جسم سبز پوش او شدند قد و بالایش شبیه ساقی این دشت شد تیغ های تشنه یعنی جرعه نوش او شدند سخت جان داد و دل دلسنگها را آب کرد سنگها گریه کنان سخت کوش او شدند شعر لایوم کیومک خواند با پهلوی زخم کوچه ها وصل به گودال از سروش اوشدند روی نی ماه عسل می رفت داماد حسین در کنارش عون و اکبر ساقدوش اوشدند @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ مادر نه طفل تشنه خود را به باب داد مهتاب را فلک به کف آفتاب داد چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحْم دید چشمش به لعل خشک وی از اشک، آب داد بر طفل و باب او چو جوابی نداد کس یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین آن گُل، نخورد آب و به گلچین گلاب داد هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم آبی به گُل نداد، ولی گُل به آب داد پرپر چو مرغ می زد و تا پر، نشسته تیر اما به خنده باز تسلاّی باب داد او خنده کرد و عالم از این خنده گریه کرد نگرفت آب و آب به چشم سحاب داد اصغر به لای لای ندارد نیاز و تیر او را به خواب بُرد و به مَهد تُراب داد @aleyasein
سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد خنده های آخرش را در کجا پنهان کند.. @aleyasein
سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد خنده های آخرش را در کجا پنهان کند.. @aleyasein
میان گریه‌ات لبخند ناب است چرا باور کنیم از قحط آب است؟... خدا در بند قنداقه تو را خواست علی همواره دستش در طناب است... علی هستی تو آخر، حرمله کیست؟ بزن پلکی که وقت فتح باب است به عکسِ وقتِ تشییع تنِ تو چقدر انجام دفنت پر شتاب است چه بهتر دفن بودی و نگفتند سه روز این جسم زیر آفتاب است... @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم دیدنِ دشمن و روی تو ندیدن سخت است جای انگشتِ پدر تیر مکیدن سخت است خواب بودی و تو را بوسه زدم  امّا زد ناگهان بی نفَس از خواب پریدن سخت است جانِ تو سخت‌ترین کارِ جهان آسان است پیشّ یک مادرِ بی شیر رسیدن سخت است دست بر تیر زنم حنجرِ تُردت ریزد تیر از حنجرِ خشکیده کشیدن سخت است رو زدم ، رو زدم و رو زدم و رو ، اما عوض‌اش خنده‌ی این قوم شنیدن سخت است بر رویم خونِ تو پاشید و زمین هم نچکید در عوض تا حرم از شرم چکیدن سخت است روی تو سنگِ لحد چیدم و عمداً گفتم : طفل را از زیر این خاک کشیدن سخت است لااقل قافله‌ ، ای‌کاش که آرام رود پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است * * از تکانهای عبا حرمله فهمید چه شد نفسِ آخر خود را نکشیدن سخت است این زبان بسته نشد آب بگوید ، نامرد آب با لب زدنِ خود طلبیدن سخت است (حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۱) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم هِی کتک خورد زنی پشتِ تو و هِی اُفتاد پشتِ تو  مادرِ بی شیر پیاپی اُفتاد نگران بود نسیمِ خنکی هم نوَزد باد هروقت  گذر کرد سر از پی اُفتاد گرچه بستند سرت را به نخِ قنداقه‌ات باز تا نیزه تکان خورد سر از نِی اُفتاد سر در آغوشِ رُباب و دو سه ساعت بعدش نیزه‌دارِ تو به او گفت : سرش کی اُفتاد؟! (حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۱) @aleyasein
4_5904744467587403538.mp3
6.52M
﷽ حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی جان‌فدای اسلامی و ایرانی قاسم سلیمانی ◾️ محرم امسال ، به روضه می‌رویم... 🏴 جان‌فدا @aleyasein
 ﷽ بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده چاره ای كن كه نمانند به رویِ دستم عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ بچه ی سه ساله بود که به باباش عادت کرده بود ؛ باباشو شهید کردن😭 واقعا دلم برای حضرت رقیه سلام الله علیها میسوزه ... یارقیه @aleyasein
یک بار خون اصغر و یک بار قتلگاه پس صورت حسین دو دفعه خضاب خورد آورد طفل را ببرد سمت دار حرب یک دفعه چشم‌هاش به چشم رباب خورد @aleyasein