#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مرضیه_عاطفی
حرف از علی(ع) بود و تمام ِ تکیه گاهت
رفتی سپر باشی! خدا پشت و پناهت
دلشوره دارم! بیقرارم! کاش تقدیر...
فوراً رقم میخورد طبقِ دلبخواهت
اما ورق برگشت و آوردند هیزم
کم کم به غارت رفت حالِ روبراهت
با کینه های کهنه از صفین و خیبر
محکم به در...محکم لگد زد! با وقاحت!
نامرد مردی آمد و دستِ بزن داشت
یک آن سیاهی رفت چشمان سیاهت
بین در و دیوار چشمت روزِ بد دید
خوردی زمین! جان داد طفلِ بی گناهت
از دردهای اصلی ات فضه خبر داشت
از بغض های مادرانه در نگاهت
ای وای ازین پهلو به آن پهلو شدن ها
بالا نمی آمد نفس همراهِ آهت
از سرخیِ جای غلاف و جایِ سیلی
با اشکِ پنهانی سحر شد شامگاهت
شمشیر نه! گودال نه! ای وای مادر...
در بین آتش؛ پشتِ در...شد قتلگاهت!
@aleyasein_ir
فهمید عالم رحمت سرشار را؟ نه
راز دل گنجینة الاسرار را؟ نه
او نیمه ی شب درد را از یاد برده
اما دم "الجار ثم الدار" را نه
در آستان "ادخلوها بسلامٍ"
گل را پذیرا می شوند و خار را نه
روح الامین را می شناسد خانه ی او
اما هیاهو و هجوم نار را نه
جانم فدای آن کسی که بین کوچه
جان می دهد، یک تار موی یار را نه
از ضربه سیلی نوشته "بیت الاحزان"
اما کنایه، حرف معنادار را، نه
شاید ببخشد زهر را مظلوم کوچه
اما یقینا آن در و دیوار را نه
داغ شهیده خلق را از پای انداخت
اما نمی دانم چرا مسمار را نه
گفته لهوف از روضه گودال، آری
اما عبور از کوچه و بازار را نه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
@aleyasein
با خود تصور کن که حیدر خانه باشد
زهرای هجده ساله هم در خانه باشد
غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار
این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد
با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی
آتش در اطراف کبوتر خانه باشد
باور ندارم در بسوزد بین آتش
تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد
فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی
یک مادر بیمار در هر خانه باشد
باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی
جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد
دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت
حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محسن_ناصحی
@aleyasein
با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد
خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد
وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد
از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد
بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد
تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد
در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد
از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدجواد_شیرازی
@aleyasein
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مرضیه_نعیم_امینی
غرور حیدر کرار در مدینه شکست
و درب بیت امامت به پای کینه شکست
سه روز بعد نبی یاس مرتضی پژمرد
سه روز بعد نبی استخوان سینه شکست
@aleyasein
با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد
خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد
وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد
از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد
بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد
تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد
در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد
از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدجواد_شیرازی
@aleyasein
با خود تصور کن که حیدر خانه باشد
زهرای هجده ساله هم در خانه باشد
غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار
این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد
با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی
آتش در اطراف کبوتر خانه باشد
باور ندارم در بسوزد بین آتش
تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد
فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی
یک مادر بیمار در هر خانه باشد
باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی
جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد
دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت
حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محسن_ناصحی
@aleyasein
فهمید عالم رحمت سرشار را؟ نه
راز دل گنجینة الاسرار را؟ نه
او نیمه ی شب درد را از یاد برده
اما دم "الجار ثم الدار" را نه
در آستان "ادخلوها بسلامٍ"
گل را پذیرا می شوند و خار را نه
روح الامین را می شناسد خانه ی او
اما هیاهو و هجوم نار را نه
جانم فدای آن کسی که بین کوچه
جان می دهد، یک تار موی یار را نه
از ضربه سیلی نوشته "بیت الاحزان"
اما کنایه، حرف معنادار را، نه
شاید ببخشد زهر را مظلوم کوچه
اما یقینا آن در و دیوار را نه
داغ شهیده خلق را از پای انداخت
اما نمی دانم چرا مسمار را نه
گفته لهوف از روضه گودال، آری
اما عبور از کوچه و بازار را نه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
@aleyasein