eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
892 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت یا که گوهری زیر قدم های تو باشد یا حور و پری زیر قدم های تو باشد وقتی که ملائک به قدوم تو می افتند باید خبری زیر قدم های تو باشد از هشت در جنت اعلای خداوند شاید که دری زیر قدم های تو باشد باید بنشینند ملائک سر راهت تا بال و پری زیر قدم های تو باشد کافی است که لب تر کنی و بعد ببینی قرص قمری زیر قدم های تو باشد این سرو رشید قد تو حاصل یک عمر... خون جگری زیر قدم های تو باشد آهسته کمی راه برو چون ضربان... قلب پدری زیر قدم های تو باشد پشت تو دعا های حسین است مبادا شر و خطری زیر قدم های تو باشد چشمان حسودان دو عالم کف پایت جان پسر فاطمه! جان‌ها به فدایت افتاده دل خلق به دام علی اکبر هستند ملائک سر بام علی اکبر هرچند به ظاهر نه پیمبر، نه امام است کمتر ز نبی نیست مقام علی اکبر حق خواست به احمد بدهد نام علی را پیغمبری آورد به نام علی اکبر در منطق و گفتار همانند محمد(ص) از جانب وحی است کلام علی اکبر جمع‌اند سر سفره او اهل مدینه هستند نمک‌گیر طعام علی اکبر هیهات اگر پس بزند دست کسی را اینها نمی‌آید به مرام علی اکبر جان خودش و جان پدر وقف عمو بود زیرا که حسن بود امام علی اکبر آنقدر که در حق برادر پدری کرد شد حضرت سجاد غلام علی اکبر بیش از همه در روز ازل دست خداوند از جام بلا ریخت به جام علی اکبر این زاده حیدر اسدالله پدر بود اول پسر کشته در راه پدر بود تو داغ نزن بر جگرم بیشتر از این بردار قدم دور و برم بیشتر از این بدجور دل عمه برایت نگران است پس دور نشو ای پسرم بیشتر از این رفتی به دل دشمن و از تو خبری نیست مگذار ز خود بی خبرم بیشتر از این با دیدن تو جان ز تنم رفت چرا که بود از بدنت در نظرم بیشتر از این باید که بیایند کمک تا بدنت را شاید بتوانم ببرم بیشتر از این بر روی زمین پا مکش اینقدر علی جان اینگونه نزن نیشترم بیشتر از این دیگر چه از این پیر کمر خم شده خواهید دیگر چه بیاید به سرم بیشتر از این؟ گفتی بروم، رفتی و من هیچ نگفتم برخیز ببین بی تو روی خاک میفتم @aleyasein
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟ کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو با رخت ، بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو شد قیامت بسکه سیمای تو را محشر کشید گوئیا الله و اکبر گو ، علی اکبر کشید بر تو و بر آنکه نقشت را قلم زد آفرین بر تو و سر پنجه های حی سرمد آفرین آفرین هم بر تو هم بر آل احمد آفرین هر یکی را در دو عالم باد بی حد آفرین بیش از آن خلقی که هر دم بر تو گوید آفرین گفته صورت آفرین بر صورتت صد آفرین جان خود دادن به جانان ، گشت رسم عالمین از همان روزی که خالق هدیه دادت بر حسین با تو بسته دست مهر و ماه و اختر را حسین با تو رسوا کرده هر از ماه بهتر را حسین با تو دارد احمد و زهرا و حیدر را حسین در تو بیند حُسن های هر پیمبر را حسین تا تو را دارد، چه حاجت در و گوهر را حسین ؟ قدر زر زرگر شناسد قدر اکبر را حسین زاده ی لیلا که هر لیلاست مجنونت علی هست مجنونت تمام عمر مدیونت علی اینکه منهم از تو میخوانم ز آقائی توست اینکه بر خوان تو مهمانم ز آقائی توست مورم اما با سلیمانم ز آقائی توست اینکه خود را از تو میدانم ز آقائی توست گر بود یک ذره ایمانم ز آقائی توست اینکه جائی در نمی مانم ز آقائی توست تا ملائک حلقه در گوشان دربار توأند نوکرانی همچو من ، یک عمر سربار توأند جز به گلزار تو ، کی خاری چو من گل میکند ؟ جز تو ، کوه صبر ، کی ما را تحمل میکند ؟ جز تو بر کاهی چه کس کوهی تفضُّل میکند ؟ بدتر از من را گل روی تو بلبل میکند خوب داند دل اگر بر تو توسل میکند استجابت را خدا با تو تقبّل میکند یا علی اکبر مرا گر آبرو باشد ز توست در گِلم ای گُل اگر هم رنگ و بو باشد ز توست @aleyasein
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر @aleyasein
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت برهم زدی بساط دل بی قرارها خورشید و ماه مات در این بوسه زارها هستند دور چشم تو امشب نگارها یعنی تمام حضرت ختمی تبارها عالم فدای این همه پروانه وارها لیلی شدی و هر دل دیوانه سوخته ایل و تبار این همه پروانه سوخته از چشم مست توست که پیمانه سوخته انگار سالهاست که میخانه سوخته ساقی تویی به این همه چشم انتظارها دستی بکش كه باز دلم مبتلا شود تا این غبار پشت درت کیمیا شود یک جور بین این همه پروانه جا شود ارباب زاده نوکرتان رو به را شود امشب نگاه کن به دل ما ندارها خورشید وار در دل اين شب در آمده دیدند اهل خانه که پیغمبر آمده یا مرتضاست با مثلی دیگر آمده جبریل تا که فرش شود با سر آمده آیینه ی همند تمام نگارها مبهوت کرده غرق تماشا حسین را کج کرده است قبله ی حتی حسین را لب باز کن تو ای همه ی دنیا حسین را تا بشنویم جمله ی بابا حسین را ای قبله گاه این همه شب زنده دارها اصلا نه لازم است سپر در بیاورد هنگام جنگ تیغ ظفر در بیاورد تیر نگه بس است جگر در بیاورد از دشمنان خویش پدر در بیاورد مبهوت مانده اند در این تار و مارها در بندگی مرام تو فصل الخطاب شد نام تو آمده به میان فتح باب شد حتی غبار کوی شما آفتاب شد نوکر رسید بر درت عالیجناب شد سر مي دهيم پاي قدوم تو بارها @aleyasein
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری جلوه ی عباس داری از همه دل می بری بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری نور زهرا در نگاه مهربانت منجلی ست جشن میلاد علی بن حسین بن علی ست مست گشتم با نوای دلنشین یا علی غصه و غم را زدودی تو ز سینه یاعلی با تو هستم فارغ از هرگونه کینه یاعلی اشبه النّاسی به آقای مدینه یاعلی خُلق و خویی که تو داری روشنای هر شبی ست خَلقاً و خُلقاً وَ حتی منطقاً مثل نبی ست این دل دیوانه ام مست کلامت می شود این سر شوریده ام مات مقامت می شود هر که بی تو سر کند قطعا ملامت می شود عاشق دلخسته مشتاق سلامت می شود تا سلامت می کنم پاسخ نشانم می دهی مطمئن هستم که روزی رخ نشانم می دهی زندگی سامان بگیرد در نهایت با شما التماسی بی جوابم پس کرامت با شما اشتیاقش با من و اذن زیارت با شما چون روا می گردد امشب هر چه حاجت با شما حضرت بخشنده ای مثل عموجانِ خودت زنده کردی مرده را با لطف چشمانِ خودت نام تو می آید و در هر نفس تب می کنم روز خود را در هوای عشق تو شب می کنم ذکر زیبای تو را ختم مجرّب می کنم اقتدا بر تو یل سالار زینب می کنم نور حق؛ ای مرز بین کفر و ایمانِ جهان یاعلی ای اسوه ی نیک جوانانِ جهان آینه در آینه تکثیر هر احساس؛ تو در نماز عاشقی تکبیر با اخلاص ؛ تو نوح تو یعقوب تو داوود تو الیاس تو دانش آموز کلاس غیرت عباس ؛ تو در شب ظلمتکده مهتاب ما هستی علی قوّت قلب حسین ؛ ارباب ما هستی علی علت سرمستی تبدار هر چه خوشه ای راز و رمز روشن امضای هر چه پوشه ای بینوایان را همیشه بانی رهتوشه ای صاحب پایین پای مرقد شش گوشه ای ما اسیر کربلاییم و هواخواه نجف کربلایی می شویم اینبار از راه نجف کشته مارا ماجرای تلخ تنها بودنت پیش چشمان حرم وقت مهیّا بودنت خسته و لب تشنه روی خاک صحرا بودنت می کشد مارا عزای ارباً اربا بودنت ای عصای پیری بابا زمین خوردی چرا رفتی و با رفتنت صبر مرا بردی چرا آه بابا را ببین با قامتی خم آمده در کنار پیکری پامال و درهم آمده چشم وا کن تا ببینی عمه ات هم آمده بسکه پاشیده شدی حتی عبا کم آمده جعفر و عبدالله و قاسم بیایید از حرم ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم قاتل تو پیش چشم خنجرش را تیز کرد با شکیبایی تنت را ریزِ ریزِ ریز کرد به دوچشمان تر من خنده هایی نیز کرد غارت جسم تو را به دیگری تفویض کرد هر کجا را دیده ام زخم تنت را دیده ام روی خاک کربلا پاشیدنت را دیده ام @aleyasein
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت ای  خوش قد و بالای بابا ماه لیلا چشم امید و روشنی راه لیلا  از تو که مولودی منزه تر نباشد طفل عزیز و نوگل دلخواه لیلا با اولین لبخندهای دلنشین ات مهرت نشسته در دل آگاه لیلا وقتی که هستی در کنارش غم ندارد ای هم زبان و همدل و همراه لیلا در شهر با تو مادرت را می شناسند ای بانی عز و جلال و جاه لیلا بس که پیمبرگونه تو رفتار کردی باید بخوانیمت رسول الله لیلا از خاک پای تو تبرک جسته مادر باشد قدمگاهت زیارتگاه لیلا مداح تو ما نه خداوند جلیل است دستان ما کوتاه و خرما بر نخیل است حس تغزل را نگاهت باب کرده از تو نوشتن شعر ما را ناب کرده شب تا سحر را گرم توصیف تو هستیم هر شاعری را عشق تو بی خواب کرده شیرین زبانی های تو از روز اول قند دل آقای مان را آب کرده در رفت و آمدها به پای تو می افتند عطرت تمام شهر را بی تاب کرده روح اذانی و نگاه حاکم تو لحن مؤذن زاده را جذاب کرده گیرایی هر طاق ابرویت دوباره ابلیس را هم راهی محراب کرده  صدها سعید و مسلم و عابس فدایت وقتی تو را حق سرور اصحاب کرده جدت علی با قلعه ی خیبر نکرده کاری که چشمت با دل ارباب کرده هم شاهزاده عین نور و نور عینی هم یاعلی ابن الحسن ابن الحسینی با دوستان آرزومندی که داری مستیم از ذکر خداوندی که داری ماه سحرهای مدینه ! پایدار است با سجده و سجاده پیوندی که داری تو در جلال و مرتبت خیلی بزرگی عالم فدای نام و پسوندی که داری عشقی که تو باشی همه با سر می آیند عاشق کش است آن طرز لبخندی که داری همراه با حاتم ، سلیمان هم نشسته در جمع سائل های خرسندی که داری هم منتهی الحلمی علی هم کاشف الکرب مثل عموهای خردمندی که داری بوی امیر المومنین از تو می آید با ذوالفقار و نقش سربندی که داری تو فتح خیبر میکنی و ورد لبهاست اعجاز بازوی تنومندی که داری دشمن توان جنگ رو در رو ندارد با ضربه های بی همانندی که داری خرج تو قطعا می شود ای شیرمیدان تکبیر خواهرهای دلبندی که داری تنها رجز خواندی و دشمن زهره ترکاند در حیرتم از لحن سوگندی که داری ( اَنا عَلِيُّ بنُ الحُسينُ بنُ عَلِيٍّ نَحنُ و بيتُ اللهِ اَولي بالنَّبِيِّ مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاكَ الدَّنِيّ اَضرِبُكُم بِالسَّيفِ حَتّي يَنثَني ضَربُ غُلامٍ هاشِميٍّ عَلَوِيٍّ و لا اَزالُ الـيومَ اَحـمي اَبي تااللهِ لا يَحكُمُ فينا اِبنُ الدَّعِيّ ) در معرکه همواره سر می ریزد آقا از هر سر انگشت هنرمندی که داری پیش تو اصلا قد علم کردن حرام است هرکس که بدخواه تو شد کارش تمام است در جان تو صورت و سیرت می درخشد در دست هایت ابر رحمت می درخشد آیینه ی پیغمبری خُلقاً و خَلقاً از چهره ات نور نبوت می درخشد مانند خورشیدی فروزان بر سر تو عمامه ی سبز سیادت می درخشد زیبایی و بخشندگی و  حسن خلق ات در چشم دشمن بی نهایت می درخشد از تو می آموزیم سبک زندگی را از هر کلام تو صداقت می درخشد انگور تازه حاصل اعجاز باباست عشق به تو در این حکایت می درخشد طوق غلامی تو و ایل و تبارت بر گردنم روز قیامت می درخشد با ختم "عاشورا" به این نکته رسیدم نام تو در متن زیارت می درخشد بانی شش گوشه شدی بیش از همه جا در کربلا پایین پایت می درخشد در تک تک آموزه های مکتب تو امر اطاعت از ولایت می درخشد کوری چشم ابن منقذها  همیشه نام علی در بین عترت می درخشد هر تکه های نامساوی تن تو در جامه ی سرخ شهادت می درخشد از نیزه گفتم بی هوا ؛ لیلا ببخشد امیدوارم حضرت زهرا ببخشد @aleyasein