eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
887 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علی اکبر(ع) - ولادت نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر @aleyasein
امام زمان(عج) - ولادت دور زمان به نيمه شعبان رسيده است اندوه و درد و غصّه به پايان رسيده است بر جسم مُرده ي همگان جان رسيده است از آسمان ، خليفه ي رحمان رسيده است تابيدن ستاره ي مجلس مبارك است ميلاد ماه پاره ي نرجس مبارك است اين صاحب كمال كه از راه آمده ست اين وجه ذوالجلال كه از راه آمده ست اين حُسنِ بي زوال كه از راه آمده ست اين مُصصطفي خِصال كه راه آمده ست بُـرهان قاطع همه ي دوستان ماست نصّ حديث گفته ، عليّ زمان ماست اين نورسيده ماه شبستان نرجس است اين سوره ي تبارك قـرآن نرجس است اين زينتي كه بركت دامان نرجس است روح امام يازدهم ، جـان نرجس است فرمانبري از او به همه خلق گشته فرض جايي كه هست جزو صِفتهاش"ربّ أرض" از هيبتش بفهــم كه فرزند عسكري ست لبخند او به خاطر لبخندِ عسكري ست لبهاي او عسل كه نگو ، قندِ عسكري ست دلبند و دلپسند و خوشايندِ عسكري ست اين حرف جز به وصف تو انشا نمي شود ((هر يوسفي كه يوسف زهرا نمي شود)) دل در هواي وصل تو بي تابِ سامراست چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست يادت كليدِ اصليِ ابــوابِ سامراست راه وصالت از دل سردابِ سامراست احساس مي كنيم كه فردا از آن ماست وقتي دعا براي تو ورد زبان ماست شيعه به انتظار تو بايد بأيستد وقتي كه اسم خاص تو آيد بأيستد پاي كسي به جز تو نشايد بأيستد تا پيش خصم رُخ بنمايد بأيستد با اينكه سيره ات چو مُحمّد، مُحبّت است دلهاي دشمنان تو مغلوبِ وحشت است بايد كه ذوالفقار بگيري به دستِ خود روي فَرَس ، مهار بگيري به دستِ خود با جبر ، اختيار بگيري به دستِ خود از دشمنت قرار بگيري به دستِ خود بينند چون كه خلق ، علمداريِ تو را اقــرار مي كنند علي واريِ تو را آقا بيا و بر سـَلَفي ها عِـتــاب كن قدري پيِ هلاكتِ داعش شتاب كن با دست خويش آن دو نفر را عذاب كن ما را شريك اين همه فعل ثواب كن از خون تمام معركه را رنگ مي كني وقتي به شيوه ي پدري جنگ مي كني اي قتله گاهْ ديده ي ما زودتر بيا اي پير اشكِ كرب و بلا زودتر بيا جان شهيدِ دستْ جدا زودتر بيا يارا ! به خاطر اُسرا زودتر بيا جدّت صدات مي زند از منبر سنان "عجّل عليٰ ظهوركَ يا صاحب الزّمان" @aleyasein
حضرت رقیه(س) - ولادت حِـسّي از عشـق فـراتر متولّد شده است نــور در قـالب اَخــتر متولد شده است جبرئيل آيه ي تطهير نخواند عجب است ماه بانـــوي مُـطهّر متولّد شده است گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش طـفـل نَه ، قنـدِ مكــرّر متولّد شده است فاطمه آمده از سلســله ي فاطمــيون كوثر از تيره ي كوثر متولّد شده است مي شود از حَرَكات و سَكَناتش فهميد عشق عــبّاسِ دلاور متولّد شده است آخرين"فاطمه سادات"حسين آباد است اينكه در خانه ي دلبـر متولّد شده است بي سبب نيست اكر حيدريون سرمستند نوه ي حضرت حيــدر متولّد شده است دخترِ زينت دوش نبي آمد ، يعني زينت دوش بــرادر متولّد شده است عطر مادر شده از هر نفسش ، اِستشمام گرچه در كِسْوت خواهر متولّد شده است أمّ إسحاق تو رفتي ولي از دامانت غنچه اي ناز و مُعطّر متولّد شده است توأمان است غم و شاديِ امروزِ حسين همسرش رفته و دختر متولّد شده است تا كه آماده ي جُـنباندن گهـواره شود زودتر از علي اصغر متولّد شده است كوچ او مثل پرستوست ، غريبانه و تلخ گر چه مانند كبــوتر متولّد شده است بعداً از "أَيتمني"گفــتن او مي فهميـــم خِبره ي روضه ي منبر متولّد شده است @aleyasein
امام حسن(ع) - ولادت ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم به ماهِ نيــمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم (سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر) سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر ســلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت مدينه ي كعبه ي آمال شــد از آمدنت دعا چه قــدْر سبكـبال شـد از آمدنـت سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم دم سحر شـده و مستِ "ياحسن" هستيم چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است به نقد جان گران عشق تو خريدني است سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد (به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد) چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد خـروش (يا حَسن) از هر كنـاره مي آيد تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است طلب كنم ز خُدا رزقِ خود"به نامِ حَسن" كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟ (حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن) كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز (به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز) خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است @aleyasein