شب نهم
راهی کربلا دل شیدا نمی شود
این نامه جز به دست تو امضا نمی شود
من با نسیم پرچم تو زنده ام حسین
این زندگی بدون تو آقا نمی شود
با تو همیشه آبرویم حفظ می شود
هر کس که شد گدای تو رسوا نمی شود
بی مزد از درِ تو گدا برنگشته است
دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی شود
نعم الامیر دست مرا زودتر بگیر
خورده زمین که بی تو ز جا پا نمی شود
خیلی دلم گرفته شبیه غروب شهر
بی گریه بر غمت دل ما وا نمی شود
اصلا خودت بگو که به دردی نمی خورد
چشمی که در عزای تو دریا نمی شود
تکیه زدی به نیزه غربت در آن مصاف
دیگر کسی شبیه تو تنها نمی شود
حق داشتی که علقمه پیرت کند حسین
دیگر شبیه تو کمری تا نمی شود
#مناجات #اشعار_مناجاتی #شعر_ابتدای_جلسه #مناجات_شب_نهم #مناجات_با_امام_حسین #حضرت_ابالفضل #اشعار_مناجاتی #شب_تاسوعا #حضرت_عباس
@aleyasein
﷽
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
همین که نامِ بلندش کنارِ من پیچید
میان هر دو جهان اعتبارِ من پیچید
شهاب هر چه رَها شد به جانِ خویش خرید
زِ بَس که ماهِ حرم در مَدارِ من پیچید
قرار بود خرابش کند اَمان نامه
چه لحظه ها به خودش در کنارِ من پیچید!
همین که رفت، نشستم به رویِ دست زدم
خدا به خیر کند! کار و بارِ من پیچید
دخیلِ طفل رباب، مرا نشانه گرفت
همین که تیر به مَشکِ نگارِ من پیچید
سرش که ریخت سَرِ شانه اش،به دنبالش...
صدایِ گریه یِ بی اختیارِ من پیچید
سَرِ عمود سرش را به هر طرف می بُرد
زِ بَسکه رفت و به گیسویِ یارِ من پیچید
گَهِ فُرود که برگشت، علّتش این بود
رِکابِ اسب به پایِ سوارِ من پیچید
کنار علقمه وقتی رویِ زمین افتاد
صداش بیشتر از انتظار من پیچید
شکستنش کَمَرَم را شکست و جار زدند
قدم،قدم، خبر اِنکسارِ من پیچید!
علی اکبر لطیفیان
@aleyasein
کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
#شب_تاسوعا
رومو زمین نزن بلند شو
داداش به جون من بلند شو
تا دستت افتاده عزیزم
این گرگا شیر شدن بلند شو
پاشو بریم, به این مشک خالی روو نزن
کشتی منو, رو خاک انقدر بازو نزن
پهلوون من, جلو چشم من زانو نزن
میبینی کارم به التماس کشیده
اشکم رو کوفه دیده
ببین قدم خمیده
عباسم پاشو تو رو به جون زینب
دل نگرونه زینب
تنها میمونه زینب
آه اگه پا نشی علم میافته
خیمه به دست دشمنم میافته
حرمله صبح تا حالا منتظر بود
پا نشی راهش به حرم میافته
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما کرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گره بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#علی_انسانی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
غم از دیار غمزده عزم سفر نداشت
شد آسمان یتیم که دیگر قمر نداشت
این سو درون خیمۀ سیراب از عطش
خواهر ز حال و روز برادر خبر نداشت
عبّاس اگر چه دست کشید از دو دست خویش
از یاری حسینِ علی دست برنداشت
او جسم خویش را سپر آب کرده بود
جز مشک پارهپارۀ جانش سپر نداشت
درد و غمش تمامی از این بود که چرا
یک جان برای هدیه به او بیشتر نداشت...
او رفت و مادرش پس از آن روز خویش را
امّالبنین نخواند که دیگر پسر نداشت
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#عباس_احمدی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنی که تو لبتشنه عطش را کشتی
تشنه لب ماندن ساقی همهجا باب شده
بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب
برکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ای دریا
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بیتاب شده
تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تو محراب شده
صحنهای که کمر کوه شکست از غم آن
عکس تیریست که در دیدۀ تو قاب شده
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#محسن_عرب_خالقی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل
ام البنین بگو پسری داشتی چه شد؟
#شب_حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین
#شب_نهم_محرم
#حضرت_ابالفضل
#قمر_بنی_هاشم
#حضرت_عباس
#باب_الحوائج
#شب_تاسوعا
#امام_حسین
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
آب...
از خواهش لبهای او بی تاب شد آب
از شرم آن چشمان آبی آب شد آب
وقتی که خم شد نخلها یکباره دیدند
لبخند زد مَرد و پر از مهتاب شد آب
آنقدر بر بانوی دریا سجده میکرد
تا در قنوت آخرش محراب شد آب
زیباترین طرح خدا بر پردهها رفت
وقتی میان دستهایش قاب شد آب
یک لحظه با او بود اما تا همیشه
از چشمهای تشنهاش سیراب شد آب
آن تیرها، شمشیرها بارید و بارید
طوفان گرفت و گِرد او گِرداب شد آب
تیر آمد و... از حسرت مَشکی که میمرد
مرداب شد، مرداب شد، مرداب شد آب...
#قاسم_صرافان
#شب_حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین
#شب_نهم_محرم
#حضرت_ابالفضل
#قمر_بنی_هاشم
#حضرت_عباس
#باب_الحوائج
#شب_تاسوعا
@aleyasein