حضرت رقیه(س) - ولادت
سلام ما به حضور مطهّرت خاتون
درود ، دختر ارباب عشق و زیبائی
سلام روشنی چشمهای ثارالله
درود آبی بی انتهای دریائی
خوش آمدی و قدم رنجه کردی ای خاتون
و غصّه را ز دل نا امید ما بردی
تو آمدی و شب سوّمم مجزّا شد
مرا به مُحرِمی خانه ی خدا بردی
به روی دست تمامی خانه می چرخی
تمام خانه پر از شور و غرق احساس است
به روی دست علی اکبری و می خندی
چه قدر خنده ی تو دلنشین عبّاس است
منم که تاج گدائی تو به سر دارم
توئی که دست ترحّم براین سرم داری
منم که خسته ام و بال من شکسته شده
توئی که پیش خودت مرهم پرم داری
شبیه فاطمه ای و همیشه اهل کرم
یتیم و سائل و در بند هم گدای شما
حساب دفتر لطفت ، پر از کرامت هاست
و باید از تو بخواهم برات کرببلا
به طبع خسته ی من خرده ای نگیر ای نور
که بال پر زدنم زخمیِ ِ غروب شماست
هنوز هم که هنوز است چشم خونباری
مقیم بارش باران عصر عاشوراست
#وحید_محمدی
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasein
امام حسین(ع) - مناجات روز چهارم رمضان
دارم امشب از گناهانم خجالت می کشم
از گناهان فراوانم خجالت می کشم
سر به زیر انداختم، از روی تو شرمنده ام
بازهم سر در گریبانم، خجالت می کشم
اشک را از من گرفته این گناه لعنتی
دارم از خشکی چشمانم خجالت می کشم
من زمین خوردم دوباره، باز دستم را بگیر
من از اینکه سست ایمانم خجالت می کشم
پر نمی گیرم به سوی آسمانت چون شده
این هوای نفس زندانم، خجالت می کشم
لطف های بی حسابت زود یادم می رود
من که قَدرت را نمی دانم خجالت می کشم
باز آوردی مرا که چوب کاری ام کنی
من از اینکه باز مهمانم خجالت می کشم
دارم از این حسرت کرببلا دق می کنم
من که از دوری جانانم خجالت می کشم
از همان روزی که بین روضه می گفتم حسین
مادرت می گفت: ای جانم ... خجالت می کشم
جان زهرا آبرویم را بخر فردای حشر
فاش گردد روی پنهانم خجالت می کشم
آمدم با سر به زیری تا مرا حُرّم کنی
من از این حال پریشانم خجالت می کشم
#وحید_محمدی
#امام_حسین_ع_مناجات
@aleyasein
حضرت عباس(ع) - مرثیه
این دو چشم است که ماننددو دریا شده است
آه برخیز و ببین خیمه چه غوغا شده است
جرأت دست زدن بر تن تو نیست مرا
چقدر تیر در این پیکر تو جا شده است
به ... چه شق القمری کرده عمود آهن
فرق تو تا وسط ابروی تو وا شده است
قد و بالات به هم ریخته، چشمت زده اند
چه شده پیکر تو مثل معما شده است
به گمانم که تو از جای نخواهی برخاست
آه ... حالا به سرم خاک دو دنیا شده است
تیر را می کشم از چشم تو بیرون عباس
تا ببینی که ز داغت کمرم تا شده است
من هنوز از سر نعش تو نرفتم اما
بینشان با طمع رأس تو دعوا شده است
#وحید_محمدی
#حضرت_عباس_ع_مرثیه
@aleyasein
امام زمان(عج) - مناجات
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن
تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن
نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما
به سوز شاعری محتشم حلالم کن
همه امید من این چشم های دریایی است
میان گریه شبی باز هم حلالم کن
تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی
به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن
مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان
تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن
به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش
تو را به حق دو دست قلم حلالم کن
#وحید_محمدی
#امام_زمان_عج_مناجات
@aleyasein
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مصائب
#وحید_محمدی
ای شیعیان ماییم انوار هدایت
ماییم خورشید سماوات ولایت
ما نور چشم کائنات و ممکناتیم
مائیم اعلی علت ایجاد خلقت
ما خاندان عصمت و آل رسولیم
جمع است در ما علم و ایمان و سیادت
مائیم معنا و مراد صبر و ایثار
مائیم شأن آیه های استقامت
ننگ است ما را زندگی در سایه ظلم
هیهات منا الذله یعنی شور عزت
گریه کنان را صبح محشر یادمان هست
ما دستمان باز است فردای قیامت
ما در مصائب خم به ابرومان نیامد
طی کرده ایم این راه را ما با صلابت
من زاده مقتول صبر کربلایم
بابای من جان داد لب تشنه لب شط
اصلا شهادت ارث ما آل رسول است
اما امان از شام و از بند اسارت
وقتی که می بینم زنان فاطمی را
یادم میاید صحنه های عصر غارت
ای کاش می مردم نمی دیدم در آن روز
با چادر کوتاه، ناموس امامت ...
نعش مسلمان بر زمین هیهات، هیهات
اما تن بابای من بر خاک غربت
@aleyasein
#امام_حسین #اربعین_حسینی
گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت
آری دل غریبه و هر آشنا گرفت
یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها
ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت
ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و
ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت
ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه
یک اربعین زیارت کرببلا گرفت
آمد به زیر قبّه و پائین پای تو
آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت
ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران
تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت
رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد
لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت
خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست
افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت
لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد
موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت
آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت
آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#وحید_محمدی
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی
ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی
بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
@aleyasein
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن
تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن
نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما
به سوز شاعری محتشم حلالم کن
همه امید من این چشم های دریایی است
میان گریه شبی باز هم حلالم کن
تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی
به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن
مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان
تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن
به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش
تو را به حق دو دست قلم حلالم کن
#امام_زمان_عج_مناجات
#وحید_محمدی
@aleyasein
وسعت دریا...
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی
حسنی گشته ترین سید دنیا هستی
آن ضریحی که ندارد به شما بخشیده
تو حرم دار حسن، زاده ی زهرا هستی
آمدم کاسه خالی مرا پر بکنی
تو که در جود، چنان وسعت دریا هستی
تو که در نزد امامان همه سلمان بودی
میشود گفت خودت صاحب "منّا" هستی
ذوب در بحر پر از نور ولایت بودی
مظهر بندگی و خوبی و تقوا هستی
زائر کوی تو زوار حسین بن علی است
بی سبب نیست اگر قبلهی دلها هستی
تو مراد دل ما را بده آقای کریم
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی...
#وحید_محمدی
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#امام_حسین
#سیدالکریم
#امام_هادی
#امام_حسن
#کربلا
@aleyasein
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
پیش مادر بیشتر دختر شکایت می کند
پیش شوهر بیشتر همسر شکایت می کند
پیش مولا تا شهادت، حرفی از کوچه نزد
فاطمه پیش علی از در شکایت می کند
دختر این خانواده فرق دارد با همه
چونکه این دختر به پیغمبر شکایت می کند
این وسط یک دختری روی عمو حساس بود
می رود هی پیش آب آور شکایت می کند
هر کسی از یک نفر گاهی شکایت می کند
دائما دختر ز یک لشکر شکایت می کند
دست می گیرد به پهلو و ز جا پا می شود
درد پهلو دارد و کمتر شکایت می کند
مثل زهرا چشم هایش تار می بیند ولی
از غم باباش، چون مادر شکایت می کند
سر می آید، پیش بابا می نشیند روی خاک
قبل هر چیزی ز موی سر شکایت می کند
قدری از شمر و سنان و حرمله می گوید و
بعد هم از غارت معجر شکایت می کند
بین جای سنگ و جای چوب و جای خیزران
بیشتر از جای آن خنجر شکایت می کند
#حضرت_رقیه #شام #شعر_روضه_اسارت #کاروان_اسرا #حضرت_زینب #امام_حسین #شعر_روضه #وحید_محمدی
@aleyasein
شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
قبل از این بر تن تو برگ و بری بود پدر
قبل از این بر تن من بال و پری بود پدر
خواب بودم که تو رفتی، جگرم سوخت ولی
همه ی غصه ی من بی خبری بود پدر
بعد تو رفت به غارت همه ی حاصل من
بعد تو قسمت من خونجگری بود پدر
سایه ات بر سر نی سایه ی روی سر من
سر تو بر نوک نیزه چه سری بود پدر
من که از شام فقط خاطره ی بد دارم
سفر شام عجب بد سفری بود پدر
سر بازار، سر کوچه، سر هر گذری
بعد تو قسمت ما در به دری بود پدر
کوچه در کوچه، بیابان به بیابان تا شام
قصه ی آبله و پای پَری بود پدر
من اگر زنده ام از معجزه ی زینب توست
همه جا بر تن زارم سپری بود پدر
به سر ما سرِ سرنیزه ی دشمن می خورد
اگر از داغ تو چشمان تری بود پدر
ماجرایی شده پیدا شدن این لب تو
نیمه شب، کاش که نورِ بصری بود پدر
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#وحید_محمدی
#شعر_روضه_اسارت
@aleyasein
شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
از غصه ی این فاصله بگذار نگویم
از غربت این قافله بگذار نگویم
از شمر نگو تو، به تلافیش پدر جان
از چشم بد حرمله بگذار نگویم
از قصه ی این صورت زخمی که نگفتی
از قصه ی این آبله بگذار نگویم
من پیر شدم جان تو آن دم که به پا شد
دور سر تو هلهله... بگذار نگویم
افتاد به بازارِ غلامان و کنیزان
روزی گذر قافله... بگذار نگویم
از بابت این درد سرِ معجر پاره
دارم ز عمویم گله... بگذار نگویم
بابا صدقه هیچ ولی خاری و دشنام
دادند به این عائله... بگذار نگویم
هر گاه سرت خورد زمین عمه زمین خورد
دق کرد از این قائله... بگذار نگویم
#وحید_محمدی
#حضرت_رقیه
#امام_حسین_علیه_السلام
@aleyasein
شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده
من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما آب شده بی بی جان
غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده علت افتادن ها
نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی
مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی
این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی:
دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
#حضرت_رقیه
#وحید_محمدی
#شعر_روضه
@aleyasein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
زمینه شب ۲۱ ماه مبارک رمضان
بند اول ..........
شب بی تابی حسن ، شب بی تابی حسینه
ناله و گریه و دعا ، روی لب های زینبینه
یه گوشه گذاشته
سرش رُ رو دیوار
می چکه رو گونه
اشکای علمدار
گوشواره:
مسجد سینه میزنه
منبر گریه می کنه
محراب از داغ تو تا
محشر گریه می کنه
بند دوم ..........
شب دلتنگی علی ، شب دلتنگی یتیماس
شب دیدار فاطمه، شب وصل علی و زهرا
یه پهلو شکسته
که چشم انتظاره
علی دیگه طاقت
به موندن نداره
حیدر چش به راهه و
با تب گریه می کنه
پیش بستر پدر
زینب گریه می کنه
گوشواره:
مسجد سینه میزنه
منبر گریه می کنه
محراب از داغ تو تا
محشر گریه می کنه
بند سوم ..........
شب دیدار آخر و ، شب غم های زینبینه
کنار بستر علی ، روضه ی غربت حسینه
بمیرم که زینب
داره میره از حال
علی داره میگه
چی میشه تو گودال
پیش چشم مادری
جنجال میشه قتلگاه
غوغا میشه کربلا
زینب میشه بی پناه
وای از غارت حرم ...
شعر و نغمه: #وحید_محمدی
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
@aleyasein
🥀 #شهدای_گمنام
مادری کرده برای بیپلاکان شهید
قبر این گمنامها پایین پای فاطمه است
#وحید_محمدی
@aleyasein
1_3699879261.mp3
12.34M
🎧 سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم |#زمزمه
👤 #حاج_محمد_رضا_طاهری
🖋 #وحید_محمدی
متن شعر:
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم
فکری به حال این دل رسوا نکردم
شرمنده ام آقا، برای دیدن تو
این چشم های خشک را دریا نکردم
پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت
بند گناهم را ز پایم وا نکردم
همت برای ترک معصیّت ندارم
گفتم که توبه می کنم اما نکردم
پیش همه نام تو را بردم همیشه
اما خودم را در دل تو جا نکردم
گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت
من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم
جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا
کاری برای محشر کبری نکردم
چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت
گشتم ولی آقا تو را پیدا نکردم
#مناجات
#امام_زمان
#شعر_امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
@aleyasein
1_3974244698.mp3
31.23M
#مناجات
(بیسر و سامانم ای محبوب؛ سامانم بده)
🎙 مداح: حاج #محمود_کریمی
🖋 شــــــــاعر: #وحید_محمدی
🗓 پنجشنبه ۳ فروردیـن ۱۴۰۲
📍حرم امام رضا علیه السلام
@aleyasein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
زمینه شب ۲۱ ماه مبارک رمضان
بند اول ..........
شب بی تابی حسن ، شب بی تابی حسینه
ناله و گریه و دعا ، روی لب های زینبینه
یه گوشه گذاشته
سرش رُ رو دیوار
می چکه رو گونه
اشکای علمدار
گوشواره:
مسجد سینه میزنه
منبر گریه می کنه
محراب از داغ تو تا
محشر گریه می کنه
بند دوم ..........
شب دلتنگی علی ، شب دلتنگی یتیماس
شب دیدار فاطمه، شب وصل علی و زهرا
یه پهلو شکسته
که چشم انتظاره
علی دیگه طاقت
به موندن نداره
حیدر چش به راهه و
با تب گریه می کنه
پیش بستر پدر
زینب گریه می کنه
گوشواره:
مسجد سینه میزنه
منبر گریه می کنه
محراب از داغ تو تا
محشر گریه می کنه
بند سوم ..........
شب دیدار آخر و ، شب غم های زینبینه
کنار بستر علی ، روضه ی غربت حسینه
بمیرم که زینب
داره میره از حال
علی داره میگه
چی میشه تو گودال
پیش چشم مادری
جنجال میشه قتلگاه
غوغا میشه کربلا
زینب میشه بی پناه
وای از غارت حرم ...
شعر و نغمه: #وحید_محمدی
#امیرالمؤمنین
#امیرالمؤمنین_زمینه
#امیرالمؤمنین_شهادت
@aleyasein
مناجات با خدا
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#وحید_محمدی
#مناجات
#مناجات_با_خدا
#مناجات_رمضان
@aleyasein
1_7405943495.mp3
10.3M
مناجات با امام زمان(عج)
مداح: #وحید_محمدی
شاعر: احسان نرگسی
متن شعر:
#امام_زمان
#فاطمیه
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است
نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است
گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم
ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است
به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو
بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است
مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر
حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است
شنیده ایم که مادربه بستر افتاده
شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است
دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا...
برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است
#امام_زمان عج
#امام_زمان_مناجات
@aleyasein
تو ای غم! دست بردار از سر من
نمانده اشک در چشم تر من
از آنروزی که بین شعلهها رفت
نفس تنگی گرفته مادر من
* * *
تنش میسوخت در هُرم شراره
سخن میگفت تنها با اشاره
تنور خانه که روشن شد امروز
سیاهی رفت چشمانش دوباره
#وحید_محمدی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
ندبهها اشک شد و از تو نیامد خبری
قطرهی اشکِ سرازیر تو را میخواند
عالمی منتظر جلوهی مولایی توست
هر نفس قبضهی شمشیر تو را میخواند
ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید
صبح و شب عرصهی تدبیر تو را میخواند
#جمعه_های_دلتنگی
#وحید_محمدی
@aleyasein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
واحد تند امام حسن مجتبی علیه السلام
بند اول
صلی الله علی الباکین علی الحسن
عشق بی مثل حسن
کریم بی بدل حسن
دل به حسن دادم و دل، بی قرارم
شکر خدا عشقشو توو، سینه دارم
محاله ول کنه یه روز، نوکرش رو
لحظه جون دادن حسن میاد کنارم
نفس آخرم، همه ی باورم
سایه تون رو سرم، یا حسن بن علی
دلم و دلبرم، امید محشرم
ای شه بی حرم، یا حسن بن علی
سیدی یا حسن ۳ یا حسن بن علی
..............................
بند دوم
صلی الله علی الباکین علی الحسن
سردار جمل حسن
شیرین تر از عسل حسن
خدایی این ارادتم، از قدیمه
عشق حسن بهونه ی، بندگیمه
هر چی توو زندگیم دارم، لطف آقاس
خدایی کی مثل آقام حسن کریمه
زیر این آسمون، بی کرون بی کرون
هیچ کسی فکرمون، غیر تو نیس یا حسن
آقای مهربون، حرمت قلبمون
محور آسمون، غیر تو نیس یا حسن
سیدی یا حسن۳ یا حسن بن علی
شعر و نغمه: #وحید_محمدی
#واحد_تند
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
ترکیب بند مدح و ولادت پیامبر اکرم ص
همه ی حرف های من با تو
آبرو، اعتبار دنیا تو
نور،خورشید،بندگی،توحید
همه تفسیر می شود با تو
گرد پایت به شانه ی جبریل
یعنی از عرش آنچه اعلی، تو
جای پای تو آسمان روئید
رد شدی از مسیر هر جا تو
بالمان سوخت، خاک نشین شدیم
نرسیدیم آخرش تا تو
و به جایی نمی رسیم آقا
تا نگیری تو دستمان را ... تو
کاش دستی به دستمان بدهی
آسمان را به ما نشان بدهی
نور توحید را به ما دادی
تو به دل های ما صفا دادی
ما شدیم اهل صبر، اهل ولا
بعد هر وعده غم، بلا دادی
به غریبان جمع یکباره
رزق ما را جدا جدا دادی
دست ما را به فاطمه دادی
دست ما را به آشنا دادی
حس نابی که شاعران دارند
هر چه داریم را شما دادی
با علی آشنایمان کردی
بعد هم منصب گدا دادی
با نگاه تو انتخاب شدیم
که گدای ابوتراب شدیم
لطف داری شما به نوکر هم
خوب و بد را خریده ای در هم
مست جام شما شدیم-و بعد
مست جام طهور کوثر هم
رحمت آوردی و به ما گفتی
رحمتی از خداست دختر هم
پادشاهی که می نشینی با
هر غلام و فقیر و نوکر هم
در جمالت ملاحتی جاری...
بود اینگونه تا به آخر هم
جان ماها چه ارزشی دارد
می گذاریم پای تو سر هم
تو دلیل وجود ماهایی
آبروی تمام دنیایی
مکه را اعتبار دادی تو
نعمت بی شمار دادی تو
به نفس های مرده ی این شهر
عطر و بوی بهار دادی تو
آمدی نقل حسن یوسف را
بعد عمری کنار دادی تو
ابتدا بی قرارمان کردی
بعد ما را قرار دادی تو
و علی را نه خم، همان اول
سر جایش قرار دادی تو
چون علی روی شانه ات رفته
شیعه را اقتدار دادی تو
دین تو کامل از ولایت شد
شیعه بعد از شما هدایت شد
#وحید_محمدی
#پیامبر_اکرم ص
#پیامبر_اکرم_ولادت
#پیامبر_اکرم_مدح
@aleyasein