eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
 تا نیزه‌ای غریب عنان مرا گرفت پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت می‌رفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو! سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت من سینه ام دُکان محبّت‌فروشی است آهن‌فروش از چه دُکان مرا گرفت دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟ چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است این نیش‌های نیزه توان مرا گرفت پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من ریگ روان، همه جریان مرا گرفت @aleyasein
آن چهرِ برفروخته، ماهِ تمام بود نورُسته بود لیک چوگل سرخ‌فام بود... همچون بنفشه طبری ترد و تازه بود چون میوه های نورس ناچیده خام بود قدّش کمی ز قامتِ شمشیر، بیشتر گویی چو ذوالفقارِ علی در نیام بود... گرما اگرچه شعله کش اما به روی او چون بازتاب شعله به روی رخام بود چون سیب اوفتاده ز شاخه درون آب غرق عرق دوگونه آن گل مدام بود چشمانِ او دو گوهرِ تابان و بی‌قرار در جستجویِ رخصتِ جنگ از امام بود آخِر اجازه یافت که جان را فدا کند وین رخصت از نگاه عمو، بی‌کلام بود بَرجَست بر بُراق و به معراجِ خون شتافت میدان، پلی به جانبِ دارالسّلام بود یک بندِ پای‌پوش، از او برنبسته ماند وین خود برای نسل جوان یک پیام بود: قاسم ز شوقِ وصل، سرازپا نمی‌شناخت بی‌شوقِ حق، مناسک دل، ناتمام بود شیرین‌تر است از عسل ار مرگ، آبروست زَهر است زندگی اگرت بندگی در اوست... @aleyasein
چون بود انتخاب تو احلی من العسل شد مرگ در حساب تو احلی من العسل پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو مرگ است در رکاب تو احلی من العسل ای صاحب رساله مستی ، نوشته در هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل می خواستی که شاعر کرب و بلا شوی این گونه شد خطاب تو احلی من العسل با دیدن تو طعم دهان ها عوض شده است پس روی در نقاب تو احلی من العسل ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد ای مزه ی شراب تو احلی من العسل روزی اگر بقیع شود صاحب حرم خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل در پاسخ سوال تو شد مرگ رو سیاه وقتی که شد جواب تو احلی من العسل @aleyasein
کبوترانه از این خاک‌ها رها شده‌ای برای درد یتیمانه‌ات دوا شده‌ای ربوده باد ز رویت نقاب و می‌بینم چقدر شکل جوانی مجتبی شده‌ای بیا برای مدینه دوباره گریه کنیم رسیده مادرم و غرق در عزا شده‌ای چقدر حجله‌ی دامادی‌ات پر از سنگ است به خون نشسته‌ای اما چه دلربا شده‌ای دو دست زیر تنت برده‌ام ولی خالی‌ست جدا شدی ز من از بس جدا جدا شده‌ای پس از صدای نفس‌های مانده در سینه پس از صدای ترک‌ها چه بی صدا شده‌ای به قد کشیدن تو تیغ‌ها کمک کردند گمان کنم به بلندیِ نیزه‌ها شده‌ای من از کمر شده‌ام تا و از تو می‌پرسم سرت چه آمده از بین سینه تا شده‌ای؟ @aleyasein
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را که شیرین‌تر کند در لحظه‌های تشنه کامت را رجز خواندی برای مرگ، با لب‌های خشکیده که عرش و فرش بر لب می‌برد هر لحظه نامت را نشان دادی که در نسل حسن، جز حُسن چیزی نیست ندید اما نگاه کوفیان ماه تمامت را دم رفتن به میدان خنده‌ای کردی و فهمیدی که شیرین می‌کند لبخند تو کام امامت را میان کارزار زخم‌ها بردی پناه آخر به پیغمبر که پاسخ داد بی‌وقفه سلامت را در آن لحظه که دشت از بوی تو آکنده شد دیدند ملائک با نگاه تازه‌ای روز قیامت را! تو حُسن مطلع شیرین زبانی در غزل بودی رقم زد با شهادت پس خدا حُسن ختامت را @aleyasein
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شده‌ای بی‌سبب نیست که این‌گونه معطر شده‌ای دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی ‏یک‌تنه باغی از آلالۀ پرپر شده‌ای تَنِش تیغ و تنت، کرببلا را لرزاند ‏زخمیِ صاعقه خنجر و حنجر شده‌ای... سنگ بر آینه‌ات خورده و تکثیر شده مثل غم‌های دلم، چند برابر شده‌ای... مجتبی دست تو را داد به دستم، دیروز ولی امروز، تو مهمان برادر شده‌ای ای به کام تو شهادت ز عسل شیرین‌تر تو در آیین وفا آینه‌باور شده‌ای... دست و پا می‌زنی و من جگرم می‌سوزد خیلی امروز شبیه علی اکبر شده‌ای @aleyasein
در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌ات جان بر لبم ز عمر به پایان رسیده‌ات آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد آوای ناله‌های بریده بریده‌ات در بین این غبار به سوی تو آمدم از روی ردّ خونِ به صحرا چکیده‏‌ات... خون گریه می‌کنند چرا نعل اسب‌ها؟ سخت است روضهٔ تن د‏ر خون تپیده‌ات بر بیت بیت پیکر تو خیره مانده‌ام آه ای غزل! چگونه ببینم قصیده‌ات باید که می‌شکفت گل زخم بر تنت از بس خدا شبیه حسن آفریده‌ات @aleyasein
4_5803352783788706462.mp3
21.39M
🎧 🎤 📀 به‌مناسبت‌‌محرم۱۴۴۳ 🎶 کاری‌از مجموعه‌رسانه‌ای‌عبرات @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد نامه‌یِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد هرکه در این روضه می‌آید  برای معرفت پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسَد پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت ما نمی‌میریم چون لطفِ عظیمی میرسَد بوی تربت میرسَد از آن محاسن از حرم هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی میرسَد رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی میرسَد این دو شب این گریه‌ها بوی یتیمی میدهد این دو شب با مادری مردِ کریمی میرسَد (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم از علی دَم بزن اما دَمِ مولا حسن است که دمادم نَفَسِ حضرتِ زهرا حسن است "ما همه بنده و این قوم خداوندانند" ما همه خاک  ولی عرشِ مُعلا حسن است عرش گفتیم و غلط بود نفهمیدم که سومین رکعتِ پیغمبرِ عُظمی حسن است او عظیم است قدیم است رحیم است و کریم چهارده تَن حسن انگار که تنها حسن است نُه امامم حسنی اند و عمو جان گویند نسبت هشت امامم همگی تا حسن است من از این بندگی  و زندگی اش فهمیدم به خداوند   خداوندِ دو دنیا حسن است دَمِ ما هست حسن  بازدمِ ماست حسین دردِ ما تا که حسین است مداوا حسن است هر حُسینیه از اول حَسنیه بوده به حسن کار محرم همه‌اش با حسن است گرچه عباس و حسین است و علی اکبرها تا حسن هست دمِ زینبِ کبری حسن است بر عقیق یمنِ سرخِ علی ، جان حسن است نقشِ حکاکیِ فیروزه‌ی زهرا حسن است پسرانش همه در کرببلا می‌گفتند آی فرزندِ حسن نیز  سرا پا حسن است از غریبیِ حسن هیچ مگو پُر آه است میهمانِ حَسنیم و شبِ عبدالله است "حافظ (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم اول‌جلسه‌ای تمامِ ماهِ محرم  کران کران حسن است حسن حسین شده پس"حسین جان"حسن است حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد اگر حسین شنیدی بدان که آن حسن است اگر ظهور کُنَد خیره خیره می‌بینیم به هر نَفَس حسن است و به هر زبان حسن است حسن شُکوهِ حسین و حسن شُکوهِ علی حسن شبیهِ رسول است پس اذان حسن است بر آستانِ علی آمدیم و فهمیدیم... هم آستان حسن است و هم آسمان حسن است به شانه‌ی حَسَنش تکیه داد  زهرا گفت : که تکیه گاهِ تمامیِ خاندان حسن است حسین گفت "اَخی خیرُ مِنّی و یعنی امامِ کربُبلا نیز بی گمان حسن است بیا به میمنه و میسره زمانِ نَبَرد ببین به کرببلا شورِ هر جوان حسن است که ضربِ تیغِ علی‌اکبر‌ست یا حسن و که تیرِ حضرت عباس را کمان حسن است حسن غریب شد اما خدا گواهِ من است تمامِ مقصد این روضه‌ها همان حسن است (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم حق بده خیلی هوایِ بوسه‌هایت کرده‌ام از عموجان بیشتر  بابا صدایت کرده‌ام عمه دستم را گرفته بود اما آمدم... فکرکردی که عمو جانم رهایت کرده‌ام مقتل مأثور هستم غارتِ  گودال را ازدحامِ زخمهایت را روایت کرده‌ام خواست تا دستت زند با دستِ خود نگذاشتم پیش تو اُفتاد دستی که فدایت کرده‌ام پیشِ دادِ مادرت پیراهنت را کَند و بُرد دید لشکر آمدم  خود را عبایت  کرده‌ام آنقدر من را کشیدند آخرش مَردی شدم اینقدر گویم که در آغوش جایت کرده‌ام هرچه می‌خواهند بر من می‌زنند و می‌روند شُکر قدری از نوکِ نیزه جدایت کرده‌ام خواستند از تو جدا سازند من را که نشد آه شرمنده اگر که جابجایت کرده‌ام آخرش من را مُشبک کرده‌اند این نعلها راضی‌ام خود را ضریحِ کربلایت کرده‌ام   من در آغوشِ توام یا تو در آغوشِ منی دیدی آخر  جا میانِ بوریایت کرده‌ام آخرین تیرش کشید و حرمله نزدیک شد دیدی وقتی که سپر  خود را برایت کرده‌ام سینه‌ام را سینه‌ات را  عاقبت با زور دوخت حنجرم را حنجرت را روی هم بدجور دوخت (حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۲۲) @aleyasein
هدایت شده از KHAMENEI.IR
45.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 استوری | توصیه به همه کسانی که میخواهند عزاداری کنند 🏴 💻 @Khamenei_ir
رها ڪن عمه مرا باید امتحان بدهم  رسیده موقع آنکہ خودی نشان بدهم  رها ڪن عمه مرا تا شجاعت علوے نشان حرمله و خولے و سنان بدهم 🥀 @aleyasein
شب یتیم اما حسن علیه السلام، از کریم اهل بیت علیهم السلام بخواهیم به حق مادرشان، سال های باقیمانده غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به ثانیه مبدل بفرمایند و دستگیر محبینشان در دنیا و آخرت باشند ... از دعا برای خادمتان هم فراموش نفرمایید محتاج دعای خیر همه عزیزان هستم رحیمی فر
با دیدنش اهل‌حرم یاد حسن کردند💔 @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ای بقربان حسین و  ای بقربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دوشب  کُلِ محرم می‌شویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی" تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا نعره زد عباس  ؛  ای جانم به قربانِ حسن روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسین علیه‌السلام دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده یتیمِ خانه‌ی ما خانه‌ام خراب شده غریب هستی و آهِ غریب می‌گیرد دعای قلبِ شکسته عجیب می‌گیرد سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را فرشته‌ها به کنارت از  آه می‌سوزند به ما نگاه کن ای بی گناه می‌سوزند به رویِ خاک چرا چاک چاک می‌مانی بغل که می‌کنمت رویِ خاک می‌مانی حلال کن نوه‌ی فاطمه عمویت را شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را اگر که باز کنم  باز می‌شود رویت  حسن کنارِ من و شانه می‌زند مویت همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی رسید دادِ تو با شیهه‌های اینهمه اسب تو را شناختم از لابه‌لای اینهمه اسب بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را بگو عمو ، نه از این سینه بر نمی‌آید چگونه جا بزنم چند استخوان تو را سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را... (حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۲۳) @aleyasein
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست و از این پیر جوانمرده کمانی تر نیست دست و پایی ،نفسی ،نیمه نگاهی ،آهی غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست   در کنار تو ام و باز به خود می گویم نه حسین!، این تن پوشیده به خون ،اکبر نیست   هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا از من آغوش پر و از تو تنی دیگر نیست   دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست   استخوانهای تو و پشت پدر هر دو شکست باز هم شکر ،کنار من و تو ،مادر نیست @aleyasein