eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
901 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 پادکست | "حیا" صوتی که می‌شنوید بخش سوم برشی از سخنرانی استاد رفیعی با موضوع "حیا" است. @aleyasein
﷽ عمو سپاه حسن می‌رسد به یاری تو من آمدم که حسن را نشانشان بدهم @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم نور عین حسن و نورِ دو عین‌ات شده‌ام یا اباعبدالله بین اصحاب فقط من حَسَنین ات شده‌ام یا ابا عبدالله (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۱) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم سنگ‌ها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند نیزه‌ها زار زدند اشک فشانی کردند فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد چهره‌ات را چقدر زود خزانی کردند نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند هرچه کردند حریفت نشدند و آخر تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند خوب پیداست از این وضعِ بهم ریخته‌ات اسب‌ها رد شده و سینه تکانی کردند (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۱) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم خواستم وقتِ تقلایِ تو با شم که نشد با کمی آب پذیرایِ تو باشم که نشد هم جوانمُرده‌ام و هم که خجالت زده‌ام کاش می‌شد که فقط جایِ تو باشم که نشد باد انداخت نقابت  حسنم را دیدم خواستم گرمِ تماشای تو باشم که نشد سیزده سال برایت پدری کردم حیف وقت آن بود که بابایِ تو باشم که نشد آمدی ناله کنی  روی لبت نعل زدند آمدم موقعِ بلوایِ تو باشم که نشد سیزده بار تو را نعل بهَم زد ، گفتم مانع خُردیِ اعضای تو باشم که نشد تا سرِ شانه‌ام انداختمت باز شدی خواستم قدِّ سراپای تو باشم که نشد (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۱) @aleyasein
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی @aleyasein
29.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۴۴۵ اربابم / با روضه هات بی تابم دوس دارم / سلام بدم بدی جوابم خوشحالم / که نوکر این‌خونه م دستم رو / به پرچم تو می رسونم دوباره شد محرم دوباره غوغاس توو خلق عالم نشسته توو دلم غم دوباره نوحه دوباره ماتم توو روضه ها نشستم توو خیمه‌های عزا نشستم یقین دارم همین جا یه گوشه از کربلا نشستم شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه #### دل رو جز / تو دست کی بسپارم می دونی / کسی رو جز تو من ندارم از وقتی / که دل به دستت دادم محکم تر / کنار تو شد اعتقادم دل منو نگهدار بذار امانت بمونه پیشت چه خوبه که دل من برا قیامت بمونه پیشت تویی که اربعینت برای عالم مسیر عشقه کسی که زائرت شه تموم عمرش اسیر عشقه من رو با خودم رها نگذاری دست هیشکی جز خودت نسپاری کاش باری که رو زمین‌ موند از من اینبارم خودت آقا برداری شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه #### گرمای / غم تو آبم کرده این ساحل / بدون تابش تو‌ سرده محتاجم / به کشتی عاشورا دستم رو / رها نکن کنار دریا تو کشتی نجاتی برای عالم تو ناخدایی دلم گرفته از شب ولی خوشم که چراغ مایی فرات چشم‌ ما شد توو روضه ی تو دوباره جاری نشسته رو تن تو هزار و نهصد تا زخم کاری با اشک عزا خودت پاکم کن توو روضه ت همیشه غمناکم کن جونم رو بگیر میون هیأت زیر پای زائرات خاکم کن شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه @aleyasein
4_5902044960382783070.mp3
3.38M
﷽ حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی از چه هراس، از چه باک خون حسین اعتبار ماست 🎙 حاج مجید بنی فاطمه ◾️ محرم امسال ، به روضه می‌رویم... 🏴 جان‌فدا @aleyasein
1_1132848097.mp3
2.88M
﷽ روضه: بس کن رباب کربلایی حسن حسین‌خوانی @aleyasein
1_5860108090.mp3
5.84M
﷽ زمزمه احساسی دلم برا حرمت پر می‌زنه با نوای حاج مهدی رسولی @aleyasein
1_1567471553.mp3
23.81M
﷽ زمینه محرم الحرام ای هستی من حسین کربلایی نریمان پناهی @aleyasein
1_1131897970.mp3
5.81M
﷽ پیش‌زمینه محرم ١٤٤٣ زیر علمت امن ترین جای جهان سید مهدی حسینی @aleyasein
1_5861579674.mp3
23.05M
﷽ 🔊 | ❌️ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، بامعرفت و در شرایط مناسب گوش دهید. زجر اگه دختر داشت کربلایی ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
﷽ این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟ نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست دید چون مشتری‌اش ماه شب چاردهم «سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست» عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ! تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیده‌ست گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت: خشک آن دست که این لالۀ تر را چیده‌ست @aleyasein
﷽ تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسنم بیشتر زدند این ضربه‌ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی وبر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب می‌شِکَنم بیشتر زدند می‌خواستند از نظر عمق زخم‌ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند دیدند پا ز درد روی خاک می‌کِشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند @aleyasein
﷽ آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست مست مدام شیشۀ می در بغل شکست یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست پروانۀ رها شده از پیرهن شده‌ست او بی‌قرار لحظۀ فردا شدن شده‌ست بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس بی‌تاب و بی‌قرار، سراسیمه چون جرس سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟ بگذار تا رها شوم از بند این قفس جز دست خط یار به دستم بهانه نیست خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست گویی سپرده‌اند به یعقوب، جامه را پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را می‌خواند از نگاه ترش آن چکامه را هفت آسمان قریب به مضمون نامه را این چند سطر را ننوشتم، گریستم باشد برای آن لحظاتی که نیستم آورده است نامه برایت، کبوترم اینک کبوترم به فدایت، برادرم دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم جز پاره‌های دل چه دلیلی بیاورم آهنگ واژه‌ها دل از او برد ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان یادش به خیر، دست کریمانه‌ای که داشت سر می‌گذاشتیم به آن شانه‌ای که داشت یک شهر بود در صف پیمانه‌ای که داشت همواره باز بود درِ خانه‌ای که داشت هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف اینک دلم به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است شعری که چشم حضرت مادر گرفته است «از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد» اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ مبهوت گام‌هاش، مقدس‌ترین ذوات می‌رفت و رفتنش متشابه به محکمات بغض عمو درون گلو بی‌صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی‌صدا شکست او سنگ خورد سنگ، عمو بی‌صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی‌صدا شکست این شعر ادامه داشت اگر گریه می‌گذاشت... @aleyasein
﷽ شور و شوقم را ببین، یاور نمی خواهی عمو؟  اکبری یک ذره کوچکتر نمی خواهی عمو؟  خواهشم را رد نکن من تازه دامادم ولی  با عسل در دست من ساغر نمی خواهی عمو؟  تاب دوریِ مرا اینجا دل پاکت نداشت  قاسمت را پیش خود آن ور نمی خواهی عمو؟  چهره ی زهرایی ام زیباست اما یک رجز  روز آخر با دم حیدر نمی خواهی عمو؟  شال بر دوش و گریبان باز و صورت قرص ماه  در میان کربلا محشر نمی خواهی عمو؟  وقت رفتن تو مگر با یاد زهرا مادرت  بر فراز نیزه هجده سر نمی خواهی عمو؟  پیکرم شاید سم این اسب ها را خسته کرد  یک فدایی این دم آخر نمی خواهی عمو؟  دامنت امروز یک باغ پر از گُل شد بیا  روی این دامن گلی پرپر نمی خواهی عمو؟  @aleyasein
﷽ باده ها سرمست چشم می فروش او شدند موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشراست رعدها سرباز لبهای خموش او شدند زهر نوشاندند براو جعده های نیزه دار نیزه ها گریان جسم سبز پوش او شدند قد و بالایش شبیه ساقی این دشت شد تیغ های تشنه یعنی جرعه نوش او شدند سخت جان داد و دل دلسنگها را آب کرد سنگها گریه کنان سخت کوش او شدند شعر لایوم کیومک خواند با پهلوی زخم کوچه ها وصل به گودال از سروش اوشدند روی نی ماه عسل می رفت داماد حسین در کنارش عون و اکبر ساقدوش اوشدند @aleyasein
﷽ دلا لبریز از بغض جمل شد شعار دشمنش خیرالعمل شد تموم دشت دوره ش کرده بودن تنش از زخم، کندوی عسل شد @aleyasein
بستم به اختیار خودم دست جبر را من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟ کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟ می آیم و به اهل جنون درس میدهم خود را مثل برای هر آزاده میکنم دست و گلو برای تو آماده میکنم قربان آن نگاه به سمت خیام تو از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو اصلا مهم تویی نگران حرم نباش دلواپس شکستن بال و پرم نباش این دستها فدای سر مویی از سرت قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن (ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم (ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام این دست را به شوق بغل باز کرده ام زیبنده نیست بسته شود دست من عمو دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو دست من از مدینه به اینجا رسیده است همراه آه سینه به اینجا رسیده است از پیکر فتاده ات اینان چه می‌بَرند دارند ذره ذره به هر دشنه می‌بَرند ناقابل است گر بپذیری از این صغیر دستم برای تیغ و گلویم برای تیر قبل از تو جان سپردن من لذت من است خونم به پات ريخته این عزت من است @aleyasein
1_5865093785.mp3
16.94M
﷽ 🔊 | چه نسیمی که خود طوفان است حاج‌مهدی @aleyasein
1_5859749039.mp3
12.49M
﷽ 🔊 | شده شب تار، هر روزم حاج‌محمود ▪️ شب ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
1_5859676497.mp3
10.15M
﷽ 🔊 | تا از غم تو نداده‌ام جان... حاج‌محمود ▪️ شب ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ چقدر زیبا بود این همخوانی دختران در برنامه معلی😭 چقدر با احساس اجرا کردن حالا اومدی؟ حالا که رقیه از پا افتاد اومدی؟ @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم تا دخیلِ پَرِ دامان حسن می‌گردیم خیس از شُرشُرِ بارانِ حسن می‌گردیم ماه و خورشید به دورِ سرمان می‌چرخند تا که دورِ سرِ طفلانِ حسن می‌گردیم اَشهدُ اَنَّ حسن  قبلِ تولد گفتیم ما در اسلام ، مسلمانِ حسن می‌گردیم ما دوصد بار اگر باز به دنیا آییم باز هم مومنِ قرآنِ حسن می‌گردیم نوبتِ ما نشود ، بسکه ملائک هستند لطف زهراست که قربانِ حسن می‌گردیم نذری ماه محرم همه لطفِ حسن است ما  حسینی فقط از نانِ حسن می‌گردیم مذهبِ عشق تماشای حسین است و حسن در بهشت آنِ حسین آنِ حسن می‌گردیم از حسین است که بالای حسن داد کشید ما اگر پاره گریبان حسن می‌گردیم همه جا رفته و گشتیم  همین فهمیدیم همه‌ی عمر در ایرانِ حسن می‌گردیم آرزو نیست رجز نیست یقینم این است همه یک روز در ایوان حسن می‌گردیم (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۱) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ای بقربان حسین و  ای بقربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دوشب  کُلِ محرم می‌شویم شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت : می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی" تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا نعره زد عباس  ؛  ای جانم به قربانِ حسن روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا بخاطرِ تو به ناکس بخاطرِ تو به نامرد به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا بقدرِ این کفِ دست آب هم نمی‌خواهی برای کمتر از آن رو زدم نشد بابا برای آنکه مرا حرمله زَنَد نه تو را به او به تیر و کمان رو زدم نشد بابا مقابل من و تو آب را به اسبش داد چقدر پیشِ همان رو زدم نشد بابا بگو به مادرِ خود کم نذاشت بابایت بگو به قدرِ توان رو زدم نشد بابا ببین که پیر و جوانِ سپاه می‌خندند علی به پیر و جوان رو زدم نشد بابا حسن لطفی @aleyasein