1_5861579674.mp3
23.05M
﷽
🔊 #صوتی | #شور
❌️ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، بامعرفت و در شرایط مناسب گوش دهید.
زجر اگه دختر داشت
کربلایی #حسین_طاهری
#حضرت_رقیه ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
این گلِ تر ز چه باغیست که لب خشکیدهست؟
نو شکفتهست و به هر غنچه لبش خندیدهست
روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیدهست
دید چون مشتریاش ماه شب چاردهم
«سیزده بار زمین دور قدش گردیدهست»
عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیدهست
سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد
نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیدهست
حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالیست که بر سرو، قدش بالیدهست
سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت
تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیدهست
گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیدهست
تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت:
خشک آن دست که این لالۀ تر را چیدهست
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#علی_انسانی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
تا لالهگون شود کفنم بیشتر زدند
از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند
قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود
گفتم که زادهی حسنم بیشتر زدند
این ضربهها تلافی بدر و حنین بود
گفتم علی وبر دهنم بیشتر زدند
از جنس شیشه بود مگر استخوان من
دیدند خوب میشِکَنم بیشتر زدند
میخواستند از نظر عمق زخمها
پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند
تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند
با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند
دیدند پا ز درد روی خاک میکِشم
در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#عباس_احمدی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشۀ می در بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
پروانۀ رها شده از پیرهن شدهست
او بیقرار لحظۀ فردا شدن شدهست
بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس
بیتاب و بیقرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جز دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
گویی سپردهاند به یعقوب، جامه را
پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را
میخواند از نگاه ترش آن چکامه را
هفت آسمان قریب به مضمون نامه را
این چند سطر را ننوشتم، گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم
آورده است نامه برایت، کبوترم
اینک کبوترم به فدایت، برادرم
دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم
جز پارههای دل چه دلیلی بیاورم
آهنگ واژهها دل از او برد ناگهان
برگشت چند صفحه به ماقبل داستان
یادش به خیر، دست کریمانهای که داشت
سر میگذاشتیم به آن شانهای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانهای که داشت
همواره باز بود درِ خانهای که داشت
هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف
اینک دلم به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است
«از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد»
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
مبهوت گامهاش، مقدسترین ذوات
میرفت و رفتنش متشابه به محکمات
بغض عمو درون گلو بیصدا شکست
باران سنگ بود و سبو بیصدا شکست
او سنگ خورد سنگ، عمو بیصدا شکست
در ازدحام هلهله او... بیصدا شکست
این شعر ادامه داشت اگر گریه میگذاشت...
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#سیدحمیدرضا_برقعی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
شور و شوقم را ببین، یاور نمی خواهی
عمو؟
اکبری یک ذره کوچکتر نمی خواهی عمو؟
خواهشم را رد نکن من تازه دامادم ولی
با عسل در دست من ساغر نمی خواهی عمو؟
تاب دوریِ مرا اینجا دل پاکت نداشت
قاسمت را پیش خود آن ور نمی خواهی عمو؟
چهره ی زهرایی ام زیباست اما یک رجز
روز آخر با دم حیدر نمی خواهی عمو؟
شال بر دوش و گریبان باز و صورت قرص ماه
در میان کربلا محشر نمی خواهی عمو؟
وقت رفتن تو مگر با یاد زهرا مادرت
بر فراز نیزه هجده سر نمی خواهی عمو؟
پیکرم شاید سم این اسب ها را خسته کرد
یک فدایی این دم آخر نمی خواهی عمو؟
دامنت امروز یک باغ پر از گُل شد بیا
روی این دامن گلی پرپر نمی خواهی عمو؟
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#قاسم_صرافان
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
باده ها سرمست چشم می فروش او شدند
موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند
مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشراست
رعدها سرباز لبهای خموش او شدند
زهر نوشاندند براو جعده های نیزه دار
نیزه ها گریان جسم سبز پوش او شدند
قد و بالایش شبیه ساقی این دشت شد
تیغ های تشنه یعنی جرعه نوش او شدند
سخت جان داد و دل دلسنگها را آب کرد
سنگها گریه کنان سخت کوش او شدند
شعر لایوم کیومک خواند با پهلوی زخم
کوچه ها وصل به گودال از سروش اوشدند
روی نی ماه عسل می رفت داماد حسین
در کنارش عون و اکبر ساقدوش اوشدند
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#محسن_حنیفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
دلا لبریز از بغض جمل شد
شعار دشمنش خیرالعمل شد
تموم دشت دوره ش کرده بودن
تنش از زخم، کندوی عسل شد
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#مسعود_یوسف_پور
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
#محرم_۱۴۰۲
#شب_پنجم
بستم به اختیار خودم دست جبر را
من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟
کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟
می آیم و به اهل جنون درس میدهم
خود را مثل برای هر آزاده میکنم
دست و گلو برای تو آماده میکنم
قربان آن نگاه به سمت خیام تو
از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو
اصلا مهم تویی نگران حرم نباش
دلواپس شکستن بال و پرم نباش
این دستها فدای سر مویی از سرت
قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت
ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت
مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت
با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن
با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن
(ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم
(ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم
از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام
این دست را به شوق بغل باز کرده ام
زیبنده نیست بسته شود دست من عمو
دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو
دست من از مدینه به اینجا رسیده است
همراه آه سینه به اینجا رسیده است
از پیکر فتاده ات اینان چه میبَرند
دارند ذره ذره به هر دشنه میبَرند
ناقابل است گر بپذیری از این صغیر
دستم برای تیغ و گلویم برای تیر
قبل از تو جان سپردن من لذت من است
خونم به پات ريخته این عزت من است
#محمد_علی_بقایی
@aleyasein
1_5865184308.mp3
11.21M
﷽
🔊 #صوتی | #شور
عشق ابدی
کربلایی #حسین_طاهری
▪️#حضرت_زینب
#پیشنهاد_دانلود
#چهارم_محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5859676497.mp3
10.15M
﷽
🔊 #صوتی | #روضه
تا از غم تو ندادهام جان...
حاجمحمود #کریمی
▪️#حضرت_رقیه
شب #سوم_محرم ؛ ۱۴۰۲
@aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
چقدر زیبا بود این همخوانی دختران در برنامه معلی😭
چقدر با احساس اجرا کردن
حالا اومدی؟ حالا که رقیه از پا افتاد اومدی؟
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#یارقیه
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_اول_جلسهای
تا دخیلِ پَرِ دامان حسن میگردیم
خیس از شُرشُرِ بارانِ حسن میگردیم
ماه و خورشید به دورِ سرمان میچرخند
تا که دورِ سرِ طفلانِ حسن میگردیم
اَشهدُ اَنَّ حسن قبلِ تولد گفتیم
ما در اسلام ، مسلمانِ حسن میگردیم
ما دوصد بار اگر باز به دنیا آییم
باز هم مومنِ قرآنِ حسن میگردیم
نوبتِ ما نشود ، بسکه ملائک هستند
لطف زهراست که قربانِ حسن میگردیم
نذری ماه محرم همه لطفِ حسن است
ما حسینی فقط از نانِ حسن میگردیم
مذهبِ عشق تماشای حسین است و حسن
در بهشت آنِ حسین آنِ حسن میگردیم
از حسین است که بالای حسن داد کشید
ما اگر پاره گریبان حسن میگردیم
همه جا رفته و گشتیم همین فهمیدیم
همهی عمر در ایرانِ حسن میگردیم
آرزو نیست رجز نیست یقینم این است
همه یک روز در ایوان حسن میگردیم
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۱)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن
ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دوشب کُلِ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی"
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا
که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا
بخاطرِ تو به ناکس بخاطرِ تو به نامرد
به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا
بقدرِ این کفِ دست آب هم نمیخواهی
برای کمتر از آن رو زدم نشد بابا
برای آنکه مرا حرمله زَنَد نه تو را
به او به تیر و کمان رو زدم نشد بابا
مقابل من و تو آب را به اسبش داد
چقدر پیشِ همان رو زدم نشد بابا
بگو به مادرِ خود کم نذاشت بابایت
بگو به قدرِ توان رو زدم نشد بابا
ببین که پیر و جوانِ سپاه میخندند
علی به پیر و جوان رو زدم نشد بابا
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#اول_جلسهای_شب_هفتم_محرم
داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد
ای عشقجان چه با دل تو روزگار کرد
مانند مادران جوانمرده روز و شب
باید نشست پای غم تو هَوار کرد
دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو
باید برای زخم دو چشمت چکار کرد
جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر
از آه مادرش چه دلی شعلهزار کرد
داغ حسین امام مرا پیر کرده است
از بس که روز و شام جگر داغدار کرد
گیسو بریز ای سر نیزه پسند من
قربان آنکه باز مرا بیقرار کرد
هر روز ظهر سایهی آن نیزه دار بود
آقا چه لطفها که به آن نیزه دار کرد
دارد گله رُباب از آن تیر میکند
دیدی چگونه بچهی ما را شکار کرد
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
آنقدر تب کردهای که آفتاب آتش گرفت
آنقدر لب تشنهای جانم که آب آتش گرفت
کاش میشد هرچه بود و این قُماط" اینجا نبود
شرمگینم کاش میشد که فرات اینجا نبود
با جگر دارم غم این سرزمین را میکشم
آه دارم بر گلویت آستین را میکشم
روی دستم خنده کردی خندهات تغییر کرد
آه دیدی حرمله آخر پدر را پیر کرد
کاش عمو عباس بود و حرف آب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
اولین بار است بابا حرف مُنّو زد علی
بر همه رو زد علی بر حرمله رو زد علی
تیر بر حلقِ تو نه زد بر دلِ من نانجیب
رویِ زخم اکبرم زد مستقیماً نانجیب
تا نفَس شاید کشی از حنجرت خون میکشم
تیر را از آن طرف دارم به بیرون میکشم
وایِ من از حنجرِ تو خون کشیدن مشکل است
تیر را از سینهات بیرون کشیدن مشکل است
یک سهشعبه آمد و در سینه باهم گیر کرد
تیر رد شد از تو و در بینِ قلبم گیر کرد
کاش میشد دخترم با مَشکِ آب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
پشت خیمه پیشِ تو بر خاک زانو میزنم
تا نیاید مادرت بر عمهات رو میزنم
در زمین گهوارهات را با غلافی میکَنَم
تو که خیلی کوچکی اما اضافی میکَنَم
با غلاف و با نوکِ شمشیر کَنَدم حیف حیف
پیش چشم نو عروسی پیر کَنَدم حیف حیف
بعدِ من از پشتِ خیمه خاک با خون میکشند
بچه با شمشیر غارت کرده بیرون میکشند
کاش میشد مادرت در آفتاب اینجا نبود
کاش میشد هرکه بود اما رُباب اینجا نبود
"قنداقه
حسن لطفی
@aleyasein
بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
بر درِ خیمه نشسته است و خبر میگیرد
خبرت را زِ منِ سوخته پَر میگیرد
چه کنم خیمه روم یا نروم آه ، رباب
بیشتر صبر کند درد کمر میگیرد
دستِ من نیست اگر دست به پهلو دارم
دستِ او نیست اگر دست به سر میگیرد
کاش میشد نَفَسی... یا که تکانی بخوری
دارد از شرمِ حرم قلبِ پدر میگیرد
چار پایان همه خوردند بجای تو از آب
چقدر آب لبِ طفل مگر میگیرد؟
مادرت گفت برو لیک بپوشان او را
این سفیدیِ گلو زود نظر میگیرد
مادرت گفت برو رو مزن اما آقا
تو اگر رو بزنی هلهله سر میگیرد
هرطرف مینگرم تیرِ سهشعبه آنجاست
آه این تیر مگر جا چقدر میگیرد
تیرش آنقدر مهیب است به هرکس بخورد
میشود رد زِ گلو و به جگر میگیرد
بعدِ پیراهن من نوبتِ قنداقهی توست
حرمله دارد از آن دور خبر میگیرد
سرِ قبرِ تو زِ من پیرزنی میپرسد
سرِ نوزاد به سرنیزه مگر میگیرد؟
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
دوساعت برای تو منت کشیدم
از این مردمِ بی مُرُوَت کشیدم
لبانت نشان دادم و خنده کردند
ولی منتِ این جماعت کشیدم
چقدر از رُباب و چقدر از رقیه
خجالت کشیدم خجالت کشیدم
تو را با سهشعبه به من دوختند و
چه دردی زمانِ اصابت کشیدم
تو چسبیده بودی بر این سینه دیدی
که این تیر را با چه زحمت کشیدم
مبادا که سر روی دستم بماند
به دقت کشیدم به دقت کشیدم
برای گلوی تو یک بوسه بس بود
چقدر آه از این جراحت کشیدم
سفیدی دندان شیریت دیدم
فقط تا درِ خیمه حسرت کشیدم
تو را خاک کردم برای نشانی...
...فقط دور قبرت کمی خط کشیدم
ولی نیزهداری پس از من بگوید
که یک بچه از زیر تربت کشیدم
ولی نیزهدارت بگوید که از خاک
چه راحت کشیدم چه راحت کشیدم
"زدند و بریدند اما نگفتند
برای تو ششماه زحمت کشیدم"
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5872271075.mp3
4.93M
🔊 #صوتی | #زمینه
کربلا اشک میدهد
حاجمهدی #رسولی
▪️#امام_حسین
#سوم_محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5872261852.mp3
15.86M
🔊 #صوتی | #زمینه
خانواده
حاجامیر #کرمانشاهی
▪️#امام_حسین ؛ #اربعین
#محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5871902915.mp3
10.58M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
عبدالله قیامت کرد
کربلایی #محمدحسین_حدادیان
#پنجم_محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein