💥حکایتی جالب از #شیخ_عباس_قمی(ره)
فرزند بزرگ وی میگوید: «روزی پدرم برایم نقل کرد و گفت: وقتی کتاب منازل الآخرة را تألیف و چپ کرده و به قم آمدم، به دست شیخ عبدالرزاق مسئلهگو، که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه (علیها السلام) مسئله میگفت افتاد، مرحوم پدرم کربلائی محمدرضا از علاقمندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر می شد. شیخ عبدالرزاق روزها کتاب منازل الآخرة را گشوده و برای مستمعین میخواند. یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این مسئلهگو میشدی و میتوانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند، بخوانی! چند بار خواستم بگویم: آن کتاب از آثار و تألیفات من است، اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم. فقط عرض کردم: دعا بفرمائید، خداوند توفیقی مرحمت فرمایند.»
🗞نشریه کیهان فرهنگی، شماره 41، مرداد 1366
#خاطرات_علما
@kashkolenab
@alfavayedolkoronaieh🌱
🔸یک روز به آن گرامی [شیخ علی صفایی حائری] گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟
🔹فرمود: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمیدانند یا از نفرتهایی انباشته اند یا بدبین اند. من یا می گذرم «مرّوا کراما» یا با آنها حرف می زنم.
🔸و تعریف کرد: روزی در خیابان هاشمی تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم. وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوّط به عمامه ام بود!
🔹دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد؟!
🔸ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا! عفو کنید.
🔹با آن دو صحبت هایی شد... بعد نگاهش را به من دوخت و با تأتي فرمود: یکی از آنها به حوزه آمده و طلبه شد و یکی به جبهه رفت و میانبر زد.
📚کتاب مشهور آسمان
#صفایی_حائری
#خاطرات_علما
@kashkolenab
@alfavayedolkoronaieh🌱
🔺جلسات اصحاب چهارشنبه و استادشهید مطهری
🎙دکتر مهدی #محقق:
🔸از جاهایی که مستمراً ديدار مرحوم شهيد #مطهری دست میداد، در مجلس ناهاری بود که روزهای چهارشنبه در دفتر مرحوم احمد راد، مستوفی مدرسه سپهسالار در تالار زير ساعت تشکيل میشد. در اين مجلس، نخست شماری چند از همکاران فرهنگی راد همچون احمد آرام، عليمحمد عامری، حسن مبرهن، سيدمحمد فرزان، حبيب يغمایی، سيدمحمد محيط طباطبایی دور هم جمع میشدند و به تدريج افرادی هم مانند دکتر محمد معين، مجتبی مينوی، احمد مهدوی دامغانی، سيدجعفر شهيدی، سيدعلی موسوی بهبهانی، غلامحسين يوسفی، محمد وحيد مازندرانی، ابراهيم تيموری و حسين خديو جم به آنان پيوستند. و چون اين مجمع در مدرسه سپهسالار بود، برخی از روحانيون که در آن مدرسه یا دانشکده معقول و منقول – که مجاور آن بود – درس میدادند، به جمع اضافه شدند. از جمله: مرحوم شهيد مطهری، شيخ محمدعلی حکيم و شيخ عبدالله نورانی، و برخی هم مانند مرحوم سيدمحمدکاظم #عصار و شيخ حسينعلی #راشد ساعتی را میماندند و برای ناهار به منزل خود میرفتند.
🔹مرحوم مطهری از شرکت کنندگان مرتب و علاقهمند به اين مجلس بود؛ زيرا اطلاعات علمی و فرهنگی اين افراد و گزارش و اخباری که هر يک از کار و بار خود و آگاهیهايی که از فرهنگ و دانشگاه میدادند، برای ايشان جالب و جاذب بود. من از سال 1337 تا 1357 در اين مجلس علمی که حاضران آن به عنوان «اصحاب چهارشنبه» خوانده میشدند، شرکت میکردم. پس از انقلاب چند ماهی هم به اصرار متولی جديد مدرسه، آيتالله امامی کاشانی، اين مجلس در مدرسه سپهسالار تشکيل شد، که يک چهارشنبه هم مرحوم خديو جم مژده داد که امام جمعه تهران (مقام معظم رهبری) در جمع ما حضور خواهند يافت، که در آن مجلس مفاوضاتی ميان معظم له و دکتر سيدجعفر شهيدی، استاد محيط طباطبایی و سايرین درباره پارهای از مسائل علمی و تاريخی و ادبی رد و بدل شد. مرحوم مطهری پس از انقلاب فرصت شرکت مستمر را در آن مجلس نداشتند و آن مجلس هم پس از بيماری مرحوم احمد راد چند بار در منزل اعضای گروه تشکيل شد و سپس متوقف گرديد.
🔸من که در طی آن ايام مسافرتهای متعددی به کشورهای خارجی برای تدريس و شرکت در مجامع علمی داشتم، هميشه مورد پرسش مرحوم مطهری قرار میگرفتم. ايشان درباره وضع علمی آن کشورها و استادان و دانشمندان آن ديار جويا میشدند و از من خواسته بودند که اگر برخی از آنان به ايران میآيند و يا از ايران میگذرند، ترتيب ديدار برای ايشان آماده سازم. تا آنجا که به خاطر دارم، پروفسور «پانيکار» فيلسوف بزرگ هندی و پروفسور «کليبانسکی» رئيس «مجمع بينالمللی فلسفه در قرون وسطی» و پروفسور «ايزوتسو» فيلسوف و قرآنشناس ژاپنی و پروفسور «لندلت» استاد تصوف اسلامی از سوئيس و پروفسور «معن زياده» رئيس بخش فلسفه در دانشگاه لبنان، در جمع اصحاب چهارشنبه به تفاريق حاضر شدند و مرحوم مطهری با ترجمانی من با آنان گفت و شنودهای سازنده و ارزندهای داشت.
منبع
#خاطرات_علما
☑️کشکول ناب حوزوی🔻
◾️ @kashkolenab
@alfavayedolkoronaieh🌱
💥طلبگی سخت اما با نشاط!
✍علامه محمدتقی #جعفری(ره):
علیرغم وجود مشکلات و سختیهای بسیار، روحمان خیلی نشاط داشت و مصائب مادی و مادیات واقعاً ناچیز نمودار میشد. در اینباره حوادث بسیار زیادی دیدم که شگفتآور بود. البته بنده تنها نبودم، بلکه بسیاری از طلبهها در نجف با سختیهای عجیبی مواجه بودند. بعضی از طلبهها با نماز و روزۀ استیجاری امور زندگیشان سپری میشد.
بنده در نجف گاهی حدود ۳ ساعت در روز کار [کفاشی] میکردم تا شهریۀ آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی برسد، ولی این شهریه کافی و وافی نبود. آن موقع، دینار ۲۰ تومان بود و شهریۀ سید هم ۳۰ تومان؛ یعنی یک دینار و نیم. البته ارزانی بود و یک دینار و نیم، ما را تا ده روز اداره میکرد، ولی عمدهاش این است که روح ما خیلی نشاط داشت.
دوران نجف برای ما از سویی [هم] بسیار خوش گذشت، زیرا طلبههایی بسیار خوب و واقعاً درسخوان، و اساتیدی بسیار وارسته در حد نصاب علم و عمل داشتیم.
درس اخلاق برای روحانیت واقعاً ضرورت دارد. انسان میبایست نخست تصفیۀ اخلاقی شود و آنگاه مراتب علمی را بپیماید.
📚سرگذشت و ایام، ص ۵۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۲
#خاطرات_علما
@kashkolenab
@alfavayedolkoronaieh🌱
🔺️پول حمام!
✍حضرت آیت الله #مکارم_شیرازی:
در نجف اشرف هم همان تنگنای زندگی در قم برای من تکرار شد، آنقدر از نانوا نسیه آورده بودم که از او خجالت میکشیدم. روزی لازم بود که به حمّام بروم، حتّی پولی که به حمّامی بدهم نداشتم، ناچار ساعت کم قیمتی را که داشتم به حمّامی دادم و به او گفتم این نزد شما باشد تا پول بیاورم؛ گویا او هم فهمید و ساعت را قبول نکرد و گفت پول را بعداً بیاورید!
ولی پیدا بود که این گونه حوادث و آزمایشها برای ورزیدگی در راه خداست و این فشارها الطاف خفیّه الهیّه است که از یک سو انسان را متوجّه ذات پاک او میسازد و از سوی دیگر روح مقاومت را در او میدمد. سرانجام، بن بستها شکست و مسئله مالی تا حدّ زیادی حل شد...
📚رمز موفقیّت؛ خاطراتی از زندگی آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مسعود مکارم ، ص۲۲
🌐مکارم الآثار(مطالعه آنلاین آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی)👉
#خاطرات_علما
@kashkolenab
@alfavayedolkoronaieh🌱