eitaa logo
از هر دری سخنی
567 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
429 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
ما داریم ترامپ ویروسی است که توهم زده باز ایران یتیم‌خانه می‌شود اما سلیمانی اگر سال ۶۵ هم شهید می‌شد باز ما به می‌رسیدیم چون از بزرگ‌تر است چون ما پدر داریم حضرت سیدعلی داغ صیاد کاظمی حاج‌قاسم فقط دل باغبان را می‌شکند کمرش را هرگز هیهات! امروز عصر عاشورا نیست صبح عاشوراست و هنوز در سپاه حضرت ماه علی‌اکبرها سربند شهادت دارند و قاسم‌ها شهادت را شیرین‌تر از عسل می‌خوانند و پرستارها الگو از زینب گرفته‌اند و پاسدار حرم سلامت شده‌اند دعا می‌کند هر شب در نمازشب پدر دخترانش را پسرانش را همان جوان جامه‌سفیدی که عقب انداخت عروسی را تا بیمار کرونایی با امید بیشتر مچ ویروس ترس را بخواباند آری! پرستارهای ما عین پاسدارهای ما مرد ایثارند درست مثل غواص‌های کربلای ۴ و عباس‌های تشنه‌لب دشت‌عباس ما اگر بباز عرصه بودیم بدن بی‌سر همت امیدمان را می‌کشت ولی هنوز چشم ما به چشم سردار خیبر است و این ماه اسفند است بیا اسفند دود کنیم برای بچه‌های پرستار چند شب است نخوابیده‌اند در همان خط قاسم در همان خط خون نه! ما زمین نمی‌خوریم دهه‌ی ۶۰ صدام آمریکایی می‌خواست میدان آزادی را بزند ولی ما قد کشیدیم به بلندای برج میلاد و مساحت خاک‌مان با وجود این همه خصومت تهدید و تحریم همان است که ۴۰ سال پیش در شرف نهضت انقلاب اسلامی همین بس در شهامت نظام جمهوری اسلامی همین بس در قوت این ملت همین بس مرز همان مرز است خط همان خط خاک همان خاک اما سردارمان که می‌شود از شمال کالیفرنیا تا جنوب هندوستان برایش مجلس می‌گیرند نه مجلس ختم که مجلس شروع و مجلس شعور و مجلس شور و مجلس شهادت بگذار فاش بگویم در هر خاکی که قاسم هوادار دارد ما اهتزاز را می‌بینیم حالا آقای ترامپ قمارباز! کدام ژنرال آمریکایی بمیرد این‌جور می‌شود دنیا که برای سردار ما شد؟! این ملت را از چه می‌ترسانی؟! مگر ما با عروج حاج‌حسین خرازی شکستیم؟! اصلا مگر علمدار کجا رفته حالا؟! صاحب آن  آستین خالی که با باد تکان می‌خورد چنان زنده است که حتی خرازی‌ندیده‌ها مست تبسمش شده‌اند و ما همه بچه‌های شرق ابوالخصیبیم و بودیم آن روز با دوربین آوینی و دیدیم حاج‌حسین را حسین خرازی حسین خرازی ملت سرادر خنده‌های ناتمام سرافکنده نخواهد شد و خطبه‌های خامنه‌ای بی‌مالک نخواهد شد سید خود مالک است مالک اشتر مهدی فاطمه مسلم آخرالزمان ولی نه در کوفه که در ام‌القری هر چه می‌خواهد فساد ببارد فتنه ببارد حتی کرونا بیاید آخر این غصه قهرمان قصه بانوی پرستاری است که جلوی لنز عکاس فارس فقط خندید مثل خرازی... @haghdaily @alfavayedolkoronaieh
روایت فراغ سیدمصطفی از زبان مادر! 🔻؛ الگوی حوزه انقلابی به طور کلی این و با هم رفیق بودند و به هم خیلی علاقه داشتند. مرگ داداش هم آقا را خیلی ناراحت کرد. من زن بودم و داد می زدم و گریه می کردم، ولی او مرد بود و مردمی که اطرافش بودند و نمی‌توانست گریه کند. در مردم می گفت من مصطفی را برای آینده اسلام می خواستم ولی در شب من می دیدم که گریه می کرد. مگر می شود پدر گریه نکند! آقا روز، خودش را نگه می داشت ولی من شب‌ها‌ بیدار بودم و می دیدم که واقعا گریه می کرد. برای به طور خاصی گریه می کرد. همین علاقه بود که برایش چهل نفر را برای نماز وحشت گرفت. و شب هفت شام داد.(به نقل از مادر، مصاحبه توسط خانم زهرا مصطفوی، یادها و یادمان ها ص 36) @Bonyadtarikh @alfavayedolkoronaieh🌱
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸حوصلۀ پدر، بچه را با شخصیت می کند🔸 وقتی خوش‌اخلاق و با تحمل و باشد، بچه باشخصیت می‌شود. حوصلۀ پدر، حوضی است که بچه در آن رشد می‌کند. بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر» مثل حوض. آن پدری که حوصله‌اش زیاد است، مثل است و بچه تا حدّ ماهی‌های دریاچه رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. پدری که از این هم باحوصله‌تر است، مثل یک دریاست، بچه مثل ماهی در ، به اندازۀ قدرت و جرأت پیدا می‌کند. شما ببینید حسین بن علی (علیه‌السلام) فرزند دریاست، در دریای حوصله پدرش و جدّش رشد کرده است، از این جهت است که یک شخصیت زنده و بزرگ است. @haerishirazi @alfavayedolkoronaieh🌱
🍃بِسمِ ربّ النّور🍃 همرزم بامعرفت ♦️زمانی بود که پسرم به خاطر شهادت پدرش از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشت... فکر کردم که شاید با ازدواج مشکلش حل بشه و از این حال و هوا بیرون بیاد... ♦️ما تهران ساکن بودیم و هیچکدوم از اقوام من یا همسرم کنار ما نبودن. من به قاب عکس همسرم نگاه کردم و گفتم: «حسین‌جان می‌خوام برای پسرت برم خواستگاری؛ اما نمی‌دونم باید از کجا شروع کنم، خودت کمکم کن.» ♦️وقتی تصمیم گرفتیم بریم خواستگاری و پسرم متوجه شد که اقوام پدریش ما رو همراهی نمی‌کنن خیلی ناراحت شد. یه شب بابای شهیدش رو تو خواب دید که می‌گه: «بابا غصه نخور. یکی از همرزم‌های خودم میاد» ♦️اون روز پسر بزرگم رفته بود برای امتحان و من نامه رو به سردار دادم. وقتی پسرم برگشت گفت: «امروز کی اینجا بوده؟» گفتم: «سردار سلیمانی» گفت: «جواب نامه رو گرفتی؟» گفتم: «نه. فقط از من پرسید که مراسمتون چه ساعتیه.» گفت: «پس سردار میاد» گفتم: «پاشو خجالت بکش. سردار کجا میاد. اونقدری‌ها دنبال سردار هستن که...» انگار پسرم تو اون نامه آدرس و شماره تلفن خانواده عروس و شب خواستگاری رو نوشته بود. 🔰شب خواستگاری رسید... ♦️ما راهی منزل عروس شدیم، هنوز ۸ دقیقه نشده بود که ما نشسته بودیم که دیدیم صدای زنگ در اومد. وقتی در رو باز کردن دیدیم سردار وارد شد. همه شوکه شده بودیم و تا یه ربع همه‌گریه می‌کردن. اومدن سردار باعث افتخار ما شد و کار هم خیلی خوب پیش رفت. همون شب صیغه محرمیت خونده شد و ۱۴ سکه هم به عنوان مهریه تعیین شد. ♦️سردار از ما قول گرفتن این قضیه جایی چاپ نشه. گفتن: «واقعا برام مقدور نیست این کار را برای همه فرزندان شهدا انجام بدم؛ اما به خاطر ارادتی که به شهید رضایی داشتم و خوابی که فرزند شهید دیده بود خودم رو موظف دیدم بیام.» ✍خاطره همسر شهید حسین رضایی @mahnamagazine @alfavayedolkoronaieh🌱