eitaa logo
از هر دری سخنی
597 دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
6.7هزار ویدیو
422 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مداحی، موسیقی پاپ نیست 🔻رهبر انقلاب: در مداحی هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ منتها توجه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. مداحی یک هویت خاصی است... باید توجه کنید این هویت حفظ بشود، مداحی موسیقی پاپ نیست. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 💻 @Khamenei_ir |
🔶 تو آزادی! ✍ رهبر معظم انقلاب اسلامی 🌀 روزی در سلول با دو نفر از هم سلولی ها نشسته بودم. یکی از آنها فردی روحانی بود و دیگری نیز از مجاهدان مخلص بود. او نواده ی مرحوم شاه آبادی بود. مأمور طبق معمول آمد و گفت: علی کیست؟ 🌀 من علی هستم، 🌀 علی چی؟ 🌀 علی خامنه ای. 🌀 سر و صورتت را بپوشان و دنبال من بيا. 🌀 مرا به اتاق کاوه برد. به محض آنکه چشمش به من افتاد، گفت: شما آزاد هستی! 🌀 خیلی تعجب کردم. آنچه را از رئیس بازجوها شنیده بودم، باور نمی کردم، از اتاق او بیرون آمدم. این بار به من اجازه داده شـد از اتاق بازجو بدون پوشاندن سر و صـورت بیرون بیایم. چون پوششی بر چهره نداشتم، برای نخستین بار راهروی زندان را می دیدم. 🌀 هر کس بعداً خبر آزاد شدن مرا شنید، دچار تعجب شد و اولین سؤالش این بود: چرا شما را آزاد کردند؟ 🌀 و من فوراً پاسخ می دادم: به مقامات زندان اعتراض کنید! 🌀 اول به سلول رفتم و دیدم یکی از دو هم سلولی در آنجا است و دیگری نیست. از آزادی من خوشحال شد. با او خداحافظی کردم، سپس مرا به اتاق لباس ها بردند. این همان اتاقی است که هنگام ورود به زندان، لباس هایمان را آنجا در آوردیم و لباس ها هنوز همان جا بود. 🌀 نزدیک غروب بود و هوا هنوز گرم. آزادی من مقارن با اواخر تابستان بود، در حالی که لباس هایم زمستانی بود، چون در زمستان بازداشت شده بودم. 🌀 قبا و عبا و عمامه را پوشیدم. از در ورودی زندان بیرون رفتم، همه چیز تازگی داشت. هرچه می دیدم، جالب بود: مردم، ... راه رفتن بدون نگهبان، چراغ هایی که پس از عادت به تاریکی طولانی، اکنون چشم هایم را می آزردند. 🌀 من در زندان همواره صحنه ی آزاد شدن خودم را در خواب می دیدم؛ مثل سایر زندانیان که آنچه را دلشان آرزو می کند، در خواب می بینند، ولی آیا این، باز خواب بود؟ به سمت توپخانه {میدان امام خمینی فعلی} رفتم که نزدیک زندان است. مقدار کمی هم پول با خود داشتم. احساس گرسنگی کردم، غذا خریدم و خوردم؛ بدون آنکه فکر کنم شخصی مانند من باید مقید باشد و در کوچه و خیابان چیزی نخورد. 🌀 سپس به منزل دکتر بهشتی تلفن کردم. باور نمی کرد: ... این شمایید؟ بیرون آمده اید؟ چگونه شما را آزاد کردند؟ سپس گفت: من مشتاقانه منتظر شما هستم. 🌀 به خانه آقای بهشتی رفتم. برادر شفیق هم آنجا بود. می خواسته از خانه ی آقای بهشتی خارج شود، ولی وقتی تلفن کردم، مانده بود تا مرا ببیند. نخستین چیزی که در قیافه ی من توجه آنها را جلب کرد، صورت تراشیده ی من بود، تعجب کردند. 🌀 گفتم: تراشیدند، ولی دوباره مانند اولش خواهد شد! 🌀 ساعتی آنجا ماندم. بعد مبلغی پول گرفتم و به منزل برادر بزرگترم که ساکن تهران بود، رفتم. از آنجا با مشهد تماس گرفتم، بعد هم به مشهد رفتم. 📙 خون دلی که لعل شد {خاطرات حضرت آیت‌الله العظمی سید علی خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی}، گردآورنده: محمد علی آذرشب، مترجم: محمد حسین باتمان غلیچ، ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی، ص ۲۶۴ - ۲۶۶ @khateratenghelab @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 قربانِ آن دل 👈🏼 گزیده‌ای از بیانات امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مداحان 🔻 رهبر انقلاب: هیئت را اصحاب ائمه تشکیل دادند، آنها شروع کردند بعد از حادثه‌ی کربلا دور هم جمع میشدند، حضرت، امام صادق (علیه‌السّلام) از راوی سؤال میکنند، میگویند تَجلِسونَ و تُحدّثون؟ می‌نشینید دور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم، یعنی همین مجموعه‌ی هیئات. بعد حضرت میفرمایند که «إنّ تلكَ المجالس‏ أُحبّها»، من دوست میدارم این مجالس را، قربان آن دل ، مجالس شما را دوست میدارم. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 💻 @Khamenei_ir
🦋 ای کاش مادرش زنده بود... سلام‌الله‌علیها @motigraphic @alfavayedolkoronaieh🌱
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💻 شعر عجیب اقبال لاهوری درباره حضرت زهرا (س) + فیلم 💥 اقبال لاهوری در شعری بسیار زیبا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را ستوده است و دو استاد عرب نیز این شعر را به عربی ترجمه کرده اند و در ادامه استاد نصرالدین طوبار این شعر را به صورت ابتهال اجرا کرده است که فیلم آن را خواهید دید. زیبایی شعر و اجرای آن، این قطعه فیلم را تاریخی کرده است. اقبال لاهوری در بخشی از شعرش می گوید: 🔹مریم از یک نسبت عیسى عزیز / از سه نسبت حضرت زهرا (س) عزیز 🔹نور چشم رحمة للعالمین / آن امام اولین و آخرین 🔹بانوى آن تاجدار هل أتی / مرتضى (ع) مشکل گشا، شیرخدا 🔹مادر آن مرکز پرگار عشق / مادر آن کاروان سالار عشق 🔹در نواى زندگى سوز از حسین / اهل حق حرّیت آموز از حسین (ع) و دو شاعر عرب یعنی محمدحسن اعظمى و الصاوى على شعلان، این شعر را به عربی ترجمه کردند که با این ابیات شروع می گردد: 🔸نسب المسیح بنی لمریم سیرة / بقیت على طول المدى ذکراها 🔸والمجد یشرق من ثلاث مطالع / فـی مهد فاطمة فما أعلاها 🔸هی بنت مَن ، هی زوج مَن ، هی أمّ مَن / مَن ذا یدانی فی الفخار أباها @monzer_ir @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تمسخر امارات و عربستان توسط مجری شبکه لندنی الحوار؛ هزاران میلیارد دلار مهمات و اسلحه خریدند اما نتوانستند یک پهپاد را شناسایی کنند؟! 🔹"صالح الازرق" مجری شبکه لندنی الحوار در واکنش به حمله یمنی ها به امارات گفت: پیمان امارات و اسرائیل سودی برای امارات نداشت؛ آن ها با اولین حمله، امارات را تنها گذاشتند؛ امارات و عربستان میلیاردها دلار اسلحه از جهان خریده اند اما از تشخیص پهپادهای انصارالله یمن عاجز مانده اند؛ پهپادها کل سرزمین عربستان را پرواز کرده و به امارات رسیدند اما عربستان قادر به تشخیص آنها نبودند. @Roshangari_ir @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺 *مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ ، وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالَاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ* پروردگارا!!! اقرار و اعتراف می کنم در هنگام احسانت، جز خودداری از معصیت و گناه ، کاری نکرده ام و در همه‌ی حالات محروم از لطف و کرم تو نبوده ام. 📚 فراز ۵ از دعای ١٢ صحیفه سجادیه(برای توبه و استغفار) 🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺🤲🏻🌺 سلام علیکم صبح روز دوشنبه بخیر *یا قاضی الحاجات* @alfavayedolkoronaieh🌱
بویزید بسطامی قدّس الله روحه در راهی می رفت. آواز جمعی به گوش وی رسید. خواست آن حال بازداند. فراز رسید. کودکی دید در لجن سیاه افتاده و خلقی به نظاره ایستاده. همی ناگاه مادر آن کودک از گوشه ای دردوید و خود را در میان لجن افکند و آن کودک را برگرفت و برفت. بویزید چون آن بدید وقتش خوش گشت. نعره‌ای بزد ایستاده و می‌گفت: «شفقت بیامد، آلایش ببرد... محبت بیامد، معصیت ببرد...عنایت بیامد، جنایت ببرد...». «کشف الاسرار و عدة الابرار»، رشیدالدین‌میبدی @sahandiranmehr @alfavayedolkoronaieh🌱
📰 صفحه اول روزنامه‌های، دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ ادامه صفحات:👇 https://hawzahnews.com/xby7S •┈┈••✾••┈┈• @HawzahNews @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خرید ۸.۷ میلیاردی کتاب در اولین روز نمایشگاه مجازی مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات: ارسال کتاب در نمایشگاه رایگان است و کتاب‌ها ۲۰ درصد تخفیف خورده‌اند. @Farsna @alfavayedolkoronaieh🌱
🔶 نه های ایران به دیپلماسی 📢 دکتر سید محمد صدر 🌀 از اولین مشکلاتی که در ارتباط با تشریفات در جمهوری اسلامی با آن مواجه بودیم، یکی دست دادن با خانم ها و دیگری نخوردن مشروب در ضیافت ها و مهمانی ها بود که داستانش مفصل است. اگر چه از همان اول، وزارت امور خارجه از طریق اداره کل تشریفات به همه سفارتخانه های خارجی در ایران و نیز سفارتخانه های ایران در نقاط مختلف دنیا ابلاغ کرده بود که به اطلاع وزارت امور خارجه کشورها برسانند که یک: ما با خانم ها دست نمی دهیم؛ دو: مشروب نمی خوریم و حتی اگر سر میز ضیافت مشروب سرو شود، نمی نشینیم. 🌀 ولی چون هنوز رفتارهای ما برایشان جا نیفتاده و پذیرفته نشده بود، مشکلاتی برایمان پیش می آورد. از جمله در سفری که در ابتدای مسئولیتم به انگلیس داشتم، خانمی از تشریفات وزارت امور خارجه انگلیس در فرودگاه لندن به استقبالم آمد. او مسئول انجام کارهای تشریفاتی هیئت ما بود تا زمان ملاقات فرا برسد. 🌀 او در مراسم استقبال دستش را برای دست دادن دراز کرد؛ اما من دست ندادم و تا آمدم توضیح بدهم که ما با خانم ها دست نمی دهیم و این ناشی از اعتقادات مذهبی ما است و معنای آن بی احترامی به خانم ها نیست به شدت ناراحت شد و با حالتی به هم ریخته نگاهی به من کرد و تشریفات را نیمه کاره رها کرد و رفت. 🌀 با رفتن او، موقع گذر از فرودگاه، پلیس گمرک لندن برخورد بدی نیز با ما نمود. فردای آن روز من برای ملاقات با همتای انگلیسی خود به وزارت امور خارجه رفتم و او با دیدن من گفت: من خیلی عذر می خواهم که این سؤال را از شما می پرسم. بین شما و خانمی که برای تشریفات شما آمده بود چه مسئله ای رخ داده است؟ 🌀 گفتم: مگر چه شده؟ 🌀 گفت: او گریه کنان به وزارت خارجه آمد و اظهار داشت که ایرانی ها به وی توهین کرده اند و ما هر چه از او توضیح بیشتری خواستیم او گریه می کرد و توضیحی نداد. 🌀 البته این حرفی بود که همتای انگلیسی ام زد. حال واقعیت داشت یا نه، نمی دانم؛ اما من برای او توضیح دادم موضوع از چه قراره و علت آن کار من چه بوده است. 🌀 مشکل دیگر ما نخوردن مشروب بود. با اینکه همه جا اعلام کرده بودیم، مشروب نمی خوریم؛ اما باورشان نمی شد، چون مسلمان های دیگر را دیده بودند که این کار را می کنند، بنابراین فکر می کردند که ما نیز می خوریم. 🌀 در سفری به مجارستان، مدیرکل خاورمیانه وزارت امور خارجه مجارستان در فرودگاه به استقبالم آمد. سوار ماشین که شدیم در مسیر رسیدن به هتل از من پرسید: شما گفته اید مشروب نمی خورید. آیا چنین چیزی درست است؟ 🌀 گفتم: بله ما مشروب نمی خوریم. 🌀 مکثی کرد و در گوشی و آهسته پرسید: شما جلسات علنی مشروب نمی خورید یا در جلسات خصوصی هم مشروب نمی خورید؟ 🌀 گفتم: ما نه در جلسات علنی و نه در جلسات خصوصی، در هیچ کدام مشروب نمی خوریم. 🌀 طرح این مسئله از طرف همتای مجارم برایم پرسشی ایجاد کرد. از این رو پرسیدم: چرا چنین سؤالی کرده است؟ 🌀 و او توضیح داد: دیپلمات های عرب وقتی به مجارستان می آیند ابتدا به ما می گویند که مشروب نمی خورند؛ اما ما می بینیم که در جلسات خصوصی خلاف حرفشان عمل کرده، مشروب می خورند و وقتی ما به آنها می گوییم که شما گفته اید مشروب نمی خورید و حالا می خورید می گویند: ما علنی مشروب نمی خوریم ولی در جلسات خصوصی می خوریم و اشکالی ندارد. 🌀 با این توضیح من صریح تر تأکید کردم: اما ما اصلا نمی خوریم و دین ما از این کار منع کرده است. به عبارت دیگر این کار برای ما حرام است. 📙 انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر، تدوین و تحقیق: محمد قبادی، ناشر: سوره مهر، ص ۴۱۸ - ۴۲۰ @khateratenghelab @alfavayedolkoronaieh🌱