هدایت شده از دفتر ارتباطات فرهنگی
👆📣 سلسله نشستهای تبیینی-بصیرتی دفتر ارتباطات فرهنگی به مناسبت محرم الحرام ۱۴۴۵
🟢 مکتب عاشورا 🟢
تبیین ویژگیهای مکتب عاشورا همراه با
نقد کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» اثر حجتالاسلام دکتر فیرحی
🗂 موضوع:
🔴 تحلیل عاشورا و مسئله بیعت جلسه ۱
🎙 کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین رضازاده
مدرس حوزه علمیه قم، پژوهشگر فقه سیاسی
⏰ زمان: دوشنبه 1403/5/15
ساعت 18:00
📡 آدرس مجازی:
🌐 https://tekye.net/tekye/live/3856👈
جدیدباترافیکرایگان👆
🌐http://dpfqom.iki.ac.ir/live
🌐https://heyatonline.ir/kanoon.tolloe
https://www.aparat.com/dpfqom/live
🌐 https://web.rubika.ir/#c=c0B2xs30daaa5d0480cc739eb3cec3e3
#انتخابات
🆔 @difqom
https://eitaa.com/difqom
هدایت شده از اجتهاد
💢مشروعیت تقنین یا عدم مشروعیت؛ محل نزاع فقها و روشنفکران در مشروطیت
✍️حجتالاسلام محمد متقیان تبریزی
به نظر میرسد، مهمترین ویژگی مشروطیت را باید اعطاء «حق تقنین» به منتخبین مردم دانست. هرچند، مشروطیت دارای ویژگیهای مهمی در عرصه سیاست بوده که مهمترین آن، تقیید و رفع اطلاق العنانی از سلطنت است، لیکن، آنچه که می تواند این تقیید را محقق سازد، بیرون آوردن «امکان تقنین» از حوزه سلطنت و تحدید اختیارات سلطانی در عرصه «حکم و فرمان» است. از این روی است که گفته میشود، مهمترین ویژگی مشروطیت، برخوردارسازی نمایندگان از امکانی است که به آنها قدرت ویژهای در حکمرانی میبخشد و آن همان «امکان تقنین» است.
در دوران مشروطه ایرانی نیز «حق تقنین» مورد نزاع و مجادله قرار گرفت. طرفین این نزاع نیز روشنفکران و فقها بودند. قاطبه فقهای نامدار در آن زمان، در یک سوی ماجرا ایستاده بودند که، حق تقنین را باید در پایگاه «شریعت» معنا نمود؛ چه آنانی که موافق ماجرای سیاسی مشروطه بودند و چه آنهایی که مخالف بودند. اما در سوی دیگر، روشنفکران، دانشمندان علوم سیاسی و حقوق، برخی نمایندگان مجلس، ایستاده بودند که، آن حق را بیرون از پایگاه شریعت و مشروعیت معنا میکردند. در این یادداشت مختصر، ابتدائاً دیدگاه روشنفکران و دانش آموختگان سیاسی و حقوقی آن دوران را گزارش کرده و سپس به رأی فقها میپردازیم.
👈 بخوانید: http://ijtihadnet.ir/?p=72488
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
هدایت شده از الفقه و الاصول
رساله حرمت مشروطه.pdf
123K
📚رساله حرمت مشروطه
به قلم: شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه)
🔹ایام سالگرد شهادت شیخ فضل الله نوری، قلمها و بیانهایی به کینه و عقدهگشایی علیه شیخ شهید و فقیه تیزبین و هشیار، باز شده و صحیح و سقیم را در هم آمیخته و به مخاطبان خود میفروشند.
🔹بهتر است اهل تحقیق، رساله «حرمت مشروطه» از شیخ فضل الله نوری را مطالعه کرده و با دغدغهها و دلنگرانیهای شیخ آشنا شده و تا حدودی توان نقد و ارزیابی برخی سخنان علمنما را کسب نمایند.
🔹پرواضح است که جهت اشراف بر اندیشه شیخ، باید همه مکتوبات او را خواند، لیکن همین رساله نیز میتواند مقداری از این آگاهی بر اندیشه او را تأمین نماید.
@alfigh_alosul
🚫برخی پژوهشگران انقلابی نسبت به موضعگیری شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه) انصاف لازم را به خرج نمیدهند؛ زیرا فقط منابع تاریخی را مطالعه میکنند و از منابع فقهی دوران مشروطه مخصوصاً رساله حرمت مشروطه غفلت ورزیده و در آن مداقه لازم را ندارند.
هدایت شده از دفتر ارتباطات فرهنگی
👆📣 سلسله نشستهای تبیینی-بصیرتی دفتر ارتباطات فرهنگی به مناسبت محرم الحرام ۱۴۴۵
🟢 مکتب عاشورا 🟢
تبیین ویژگیهای مکتب عاشورا همراه با
نقد کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» اثر حجتالاسلام دکتر فیرحی
🗂 موضوع:
🔴 نقد «روش شناسی فقه سیاسی» کتاب «عاشورا، فساد و اصلاح» جلسه اول
🎙 کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین محمد متقیان تبریزی
عضو گروه پژوهشی فقه سیاسی مرکز فقهی ائمه اطهار
⏰ زمان: چهارشنبه 1403/5/17
ساعت 18:00
📡 آدرس مجازی:
🌐 https://tekye.net/tekye/live/3856👈
جدیدباترافیکرایگان👆
🌐http://dpfqom.iki.ac.ir/live
🌐https://heyatonline.ir/kanoon.tolloe
https://www.aparat.com/dpfqom/live
🌐 https://web.rubika.ir/#c=c0B2xs30daaa5d0480cc739eb3cec3e3
#انتخابات
🆔 @difqom
https://eitaa.com/difqom
✅دانش پژوهان حوزه فقه مضاف و علاقهمندان به رابطه «فقه و علوم انسانی»، صوت جلسات استاد حاج شیخ صادق لاریجانی (دام عزه) را از دست ندهند.
👇👇👇
درس تحول جلسه روز شنبه 13مرداد1403.mp3
24.57M
#صوت
🔹عنوان: رابطه فقه و علوم انسانی
🔹ارائه کننده: استاد آیت الله حاج شیخ صادق لاریجانی (دام عزه)
⁉️پرسش اصلی جلسه:
چه ضرورتی برای مراجعه به علوم انسانی در راستای موضوع شناسی وجود دارد؟
آیا نمیتوان پاسخ مسائل مستحدثه را به صورت فرضی داد؟
📆مرداد ۱۴۰۳_ مشهد مقدس
@alfigh_alosul
درس تحول جلسه روز یکشنبه 14مرداد1403.mp3
28.42M
#صوت
🔹عنوان: رابطه فقه و علوم انسانی
🔹ارائه کننده: استاد آیت الله حاج شیخ صادق لاریجانی (دام عزه)
⁉️پرسش اصلی جلسه:
آیا اعتبارات عقلایی (نهاد) نیاز به امضاء شارع دارد؟
آیا علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی دارد؟
به چه مقدار میتوان از اطلاعات علوم انسانی برای فقه استفاده کرد؟
📆مرداد ۱۴۰۳_ مشهد مقدس
@alfigh_alosul
درس تحول جلسه روز دوشنبه 15مرداد1403.mp3
21.83M
#صوت
🔹عنوان: رابطه فقه و علوم انسانی
🔹ارائه کننده: استاد آیت الله حاج شیخ صادق لاریجانی (دام عزه)
موضوع اصلی جلسه:
تاثیر ارزشها و نحوه حیات در ذات علوم و معارف مفهومی
📆مرداد ۱۴۰۳_ مشهد مقدس
@alfigh_alosul
❇️رابطه فقه و علوم انسانی
🔹سه جلسهای که از استاد آیتالله حاج شیخ صادق لاریجانی (دام عزه) پیرامون رابطه «علوم انسانی» و «موضوع شناسی» با فقه منتشر گردیده، بسیار مجال دقت و بررسی دارد. حضرت استاد در این جلسات، تبیین جدیدی از «اسلامیسازی علوم انسانی» به دست میدهند. تبیینی غیر از «تغییر در مبانی»، بلکه توجه دادن به این نکته که، ارزشها و نحوه حیات میتوانند در ذات علوم و معارف مفهومی تأثیرگذار باشند.
🔹هرچقدر که، میدان بحث و نظر در رابطه علوم انسانی و فقه، در اختیار اساتیدی چون استاد لاریجانی قرار بگیرد بهتر است؛ زیرا، مباحث کم عمق و پرادعا مطرح نمیشود، ادبیات لازم و عمیق تولید میگردد، انحراف در مسیر تولید نظریه نیز پیش نمی آید.
@alfigh_alosul
140305171800s.mp3
2.77M
#نقد_کتاب
🔹عنوان نقد: نقد «روش شناسی فقه سیاسی» کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» از داوود فیرحی
🔹ارائه: حجه الاسلام محمد متقیان تبریزی
🔹جلسه: اول
📆 محرم الحرام ۱۴۴۶
@alfigh_alosul
140305181700s.mp3
2.91M
#نقد_کتاب
🔹عنوان نقد: نقد «روش شناسی فقه سیاسی» کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» از داوود فیرحی
🔹ارائه: حجه الاسلام محمد متقیان تبریزی
🔹جلسه: دوم
📆 محرم الحرام ۱۴۴۶
@alfigh_alosul
📚نگاهی به کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح»
🔹اشاره
کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» از نُه سخنرانی مرحوم داوود فیرحی، بعد از ارتحال او، جمع آوری شده و منتشر گردیده است. او در این سخنرانیها تلاش میکند از موضع خود یعنی «فقه سیاسی» به تحلیل و توصیف و بهرهبرداریهای تجویزی از حادثه عاشورا بنشیند. این وجیزه، در نگاه به «روشِ» به کار گرفته شده در این کتاب با نظر به دو نمونه، نگاشته میشود.
1⃣ادبیات سیاسی مدرن، پایگاه تحلیل فیرحی
🔹هر پژوهشگری در مواجهه با هر پدیده ای، یک خاستگاه و چارچوب نظری دارد که تلاش میکند آن پدیده را در درون آن چارچوب نظری بفهمد و تحلیل نماید. برهمین اساس، مرحوم داوود فیرحی نیز در مواجهه با حادثه باعظمت عاشورا، دارای پایگاه نظری است. برخلاف محتوا و ماهیت این حادثه بزرگ، چارچوب نظری که او در نظر به موضوع عاشورا اتخاذ کرده است، «ادبیات سیاسی مدرن» است. او هرچند تلاش میکند تا خود را در موقف «فقه سیاسی» قرار دهد، لیکن پیدا و آشکار است که، با اتکاء و اعتماد به مفاهیم سیاسی مدرن با فقه مواجهه پیدا میکند. به عبارت دیگر، او با تلقی و پذیرش آنچه که در اندیشه سیاسی غربی به عنوان مبانی دولت مدرن مطرح است، فقه سیاسی خود را با آن تنظیم مینماید. و سپس، از همین موقف با موضوعاتِ سیاسی در جهان اسلام مواجهه می یابد.
به عنوان یک نمونه، در اولین سخنرانی خود در این کتاب، میکوشد تا حادثه عاشورا را از موضع «جامعه شناسی سیاسی» بازخوانی نماید. بنابر تعریف او از این عنوان، توقع آن است که در تحلیل از عاشورا، تلاقی «نیروهای فعال سیاسی» در معرکه و نزاع سال ۴۰ تا ۶۱ هجری قمری تحلیل و بررسی گردد. براساس اندیشه جامعه شناسی سیاسی، اطراف نزاع در واقعه عاشورا، نیروهای سیاسی هستند که در خصوص موضوعاتی وارد منازعه ای سنگین شده اند.
اولین اثر چنین روشی در مواجهه با واقعه عاشورا، «تقلیل» و «تنزّل» معنای عاشورا است. در حالیکه، اگر براساس «روشِ صحیح» به عقبه کلامی و اعتقادی این حادثه نگریسته شده و با پشتیبانی گرفتن از آن عقبه، وارد این صحنه باعظمت میگشت، هیچ گاه با نیروهای سیاسی در یک نزاع سیاسی روبرو نبود؛ بلکه براساس آیات قرآن که، از «صف بندی» میان مؤمنین و کفار گفته، برای هر «اُناس»ی امامی را میخواند و از دوگانه «امام نار» و «امام نور» سخن میگوید؛ باید حادثه عاشورا را نیز در این صف بندی و نزاع دو امامت و امام تحلیل مینمود.
فروکاهش واقعه باعظمت عاشورا در سطح منازعه نیروهای فعال سیاسی، نتیجه چشم فروبستن بر معارف مُتقَن و مستندی است که میتواند این واقعه را در درون خود پرورانده و عُمق و ژَرفای آن را به نمایش بگذارد، اما این معارف، در روش تحلیل جناب فیرحی غایب است و جای خود را به چارچوب نظری اندیشه سیاسی مدرن داده است.
ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆
2⃣تقطیع و تجزیه واقعه عاشورا
🔹در یک سخنرانی دیگری با عنوان «عاشورا و اخلاق مقاومت»، از دوگانه «دولت مشروع» و «دولت نامشروع» سخن رفته و سپس، از «حقِّ مقاومت» در برابر دولت نامشروع میگوید. حقِّ مقاومتی که برای شهروندان ایجاد میشود، به دلیل خروج دولت از حالت اعتدال و رنگ استبدادی گرفتن آن است. او براساس همین ایده و مبنا، به تحلیل عاشورا مینشیند.
در همین سخنرانی نیز به دلیل پیشفرضهای نظری حاکم بر موضوع عاشورا، با «بُرش»های نامیمونی از پدیده عاشورا مواجهیم. بُرشهایی که، میخواهد فقط یک بخشی از آن واقعه را ببیند و چشم بر سایر ابعاد آن ببندد. در این روش تحلیل که شخص مُفسِّر خوانش خود را بر پدیده حاکم میکند، جناب فیرحی از حادثه عاشورا فقط به «استبدادِ» در سلطنت معاویه (لعنة الله علیه) و «آزادیِ» در قیام سیدالشهداء (سلام الله علیه) نظر انداخته و «حقِّ مقاومت» را بر همین اساس تحلیل میکند. او قطعاً برای این نگاه مستنداتی برای خود پیدا میکند که بواقع نیز چنین است اما جانمایه نقد نگارنده این است که، او چون «نمیخواهد» همه صحنه را کامل ببیند، پس همه مستندات را مورد توجه و مداقه قرار نمیدهد. در عین حال که، استبداد سلطنتی یکی از چالشهای جدی آن زمان بود، «فسق علنی یزید»، «استحلال حرام»، «تولی به شیطان»، «خروج از مدار حق» و موارد بسیار دیگری نیز در کلام و کلمات امام حسین (سلام الله علیه) بسیار برجسته تر و آشکارتر می نماید. حضرت در مواضع متعددی، از جمله در نامه به معاویه و پاسخ به ولید، یزید را به «خروج از دین» توصیف میکند تا به «استبداد».
در حالیکه، با بیان آقای فیرحی، اگر بنی امیه در آن دوران، همه آزادیهای مورد نیاز جامعه را فراهم مینمود اما اعلان به فسق هم میکرد، حقِّ مقاومتی برای مخالفین متصور نمیشد؛ زیرا دولت بنی امیه از مدار اعتدال خارج نشده و مستبد نگردیده است. این استنتاج، ناشی از آن پایگاه نظری است که او با اتکاء به آن به عاشورا نگریسته و آن را قطعه قطعه کرده و مراد خویش را از آن می جوید.
◀️خلاصه کلام؛
🔹همانطور که در تحقیقات مختلف جناب داوود فیرحی عیان گردیده است، تحمیل «نظریه بر نص» و «تحریف معنویِ» موضوعات و پدیده ها، روش تحقیق و منطق تحلیلی ایشان است. این روش تحقیق، به دلیل وابستگی فکری و قلبی به مفاهیم سیاسی مدرن از سوی ایشان اتخاذ شده است.
این روش از آن رو حساس و خطیر میگردد که، در موضوعات سیاسی دینی نیز تلاش میکند پذیرفته های خود را بر واقعیت و نص تحمیل کرده و برداشت مطلوب خود را به دست آورد. در راستای این مطلوب، هیچ گاه معارف و بنیانهای اعتقادی موضوعات سیاسی دینی را ملاحظه نکرده و آنها را از خاستگاه همان معارف، معنادار نمیسازد. و وقتی که موضوعات چنین بی ریشه میگردند، به راحتی میتوان آنها را در یک پایگاه نظری دیگری تحلیل کرد و نتیجه دلخواه خود را برداشت نمود.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ فقیه و موضوع شناسی (1)
🖋 محمد متقیان تبریزی
🔸 درباره نقدی که نسبت به مطالب استاد لاریجانی مطرح شد، نکاتی تقدیم میشود.
پیش از ورود به اصل متن، متذکر میگردد نقدِ ناقد در خصوص مسئله «وجوب ارشاد جاهل» علی المبنا بوده و به صورتی ناقص متعرض دیدگاه استاد شده است. فلذا نیازی به طرح بحث حول آن مسئله نیست و باید بر روی مصبّ نزاع متمرکز شد.
🔺 مصبّ نزاع:
آیا فقیه میتواند بدون ورود در موضوعشناسی، با بیان تعلیقی و اشتراطی و مبتنی بر فروض و محتملاتی، احکام مترتب بر موضوعات را بیان نماید؟
ناقدِ محترم به تبع استاد احمدی شاهرودی بر این نظر است که، نیازی به موضوعشناسی نیست و همان حالت تعلیقی برای فقیه کفایت میکند.
🔻 اما نسبت به این ادعا مطالبی بیان میگردد:
🔢 مقدمات بحث:
1⃣ قطعاً این مطلب از سوی کسی ادعای بیان افتراضی و تعلیقی دارد پذیرفته است که، همه فروضی که در نسبت با یک موضوع بیان میشود باید از دو چالش کمیتی و کیفیتی عبور کند و در این دو چالش نیافتد.
مقصود از چالش کمیتی، احصاء همه فروض و محتملات اطراف موضوع است، و مقصود از چالش کیفیتی، بیان فروض متناسب و مرتبط با موضوع است. پس (چند فرض) و (چه فرضی) باید مورد توجه فقیه قرار بگیرد تا بیان افتراضی و تعلیقی او وافی به مقصود باشد.
2⃣ همچنین فقیه نمیتواند نسبت به موضوعی که هیچ تصوری از او در ذهن ندارد و به عبارتی شبیه به وضعیت (مجهول مطلق) است، فروض و محتملاتی را طرح نماید.
از سوی دیگر، شخصِ مدعی بیان افتراضی هم اصرار دارد که، ضرورتی وجود ندارد که فقیه (شناختِ تفصیلی) از موضوع داشته باشد. از این رو، فقیه باید یک (شناختِ اجمالی) از موضوع داشته باشد.
✅ اصل بحث:
1⃣ شناحتِ اجمالی یا تصورِ اجمالی از موضوع میتواند به دو صورت باشد؛ تصورِ سلبی، تصورِ ایجابی. در تصورِ سلبی، بدون ورود در ماهیت موضوع و بدون شناخت اجزاء و ارکان ماهوی آن، فقط با بیان سلبی و سلبِ سایر اوصاف و ماهیتها از موضوع، تصوری از آن به دست میآید.
مثلاً؛ وقتی درباره حقیقت «رمز ارز» پرسش میشود، تصورِ اجمالیِ سلبی آن است که، رمز ارز طلا و نقره نیست، رمز ارز اسکناس نیست و هکذا. از آنجا که این تصور هیچ نظری به (چیستی موضوع) ندارد، در حقیقت (بلاتصور) است و فقیه نمیتواند از آن استفادهای ببرد.
2⃣ اما در تصورِ ایجابیِ علی وجه الإجمال، هیچ صورت ذهنیهای برای فقیه به دست نمیآید مگر به شکلِ (شبح). زیرا، فقیه نمیخواهد شناخت تفصیلی از ماهیت و اجزاء ترکیبی موضوع داشته باشد و به تصورِ اجمالی اکتفا مینماید که این هم شبح و تصورِ مبهمی از موضوع را در اختیار او قرار میدهد. در این وضعیت، ممکن است بتوان فروضی را در خصوص یک موضوع مطرح کرد، اما پرواضح است آن فروض نمیتواند فروض واقعیِ حولِ موضوع باشد؛ زیرا فقط شبحی از موضوع در ذهن فقیه قرار دارد و امکان ندارد فقیه بتواند با تصوری شبحگونه از موضوع، فروضِ واقعیِ آن را احصاء نموده و حکم هر فرضی را بیان کند.
علاوه بر اینکه، تحصیل تصورِ ایجابیِ اجمالی، نیاز به علت و عامل دارد که، در کلام ناقد محترم به دو منشأ اشاره شد؛ ترجمه لغوی، سؤال کارشناسی. این دو منشأ نیز دارای تبعات و نتایجی بسیار خطیر برای فقاهت است که اشاره میشود.
♨️ تحصیل تصورِ اجمالی از موضوع به وسیله ترجمه لغوی
گاهی، ترجمه در خصوص یک واژه مورد استعمال عرف انجام میشود و گاهی اوقات هم ترجمه در خصوص واژهای است که، در حوزه متخصصین مطرح است نه عرف عوام. و گاهی اوقات، این واژه تخصصی در حوزه «علوم انسانی» است و گاهی اوقات هم در حوزه سایر دانشهای بشری مانند علوم پایه و تجربی و....
روشن است که با واژگان مورد استعمال عرف کاری نداریم (هرچند نکته باریکی در همین خصوص وجود دارد اما جهت عدم اطاله کلام بدان پرداخته نمیشود) اما واژگان تخصصی در حوزه علوم انسانی را چگونه میتوان با یک ترجمه لغوی شناخت؟ آیا ادعای شناختِ اجمالی از یک مفهوم بنیادین در حوزه علوم سیاسی مانند «آزادی»، «دموکراسی» یا مکتب گسترده ای چون «لیبرالیسم»، ادعایی گزاف نیست؟ آیا میتوان فقط با ترجمه لغت «دموکراسی» به «حکومت مردم بر مردم»، فروض و محتملات مرتبط با آن را طرح و بحث نمود؟
ضمن اینکه، امروزه به اثبات رسیده است که، ترجمه لغوی نمیتواند بار معنایی واژگان تخصصی را بردارد و در بسیاری موارد نیز به دلیل فقدان شناختِ عمیق مترجمان از ماهیت آن واژگان، مسیر ترجمه به غلط و خطا رفته است. علاوه بر اینکه، هر ترجمهای متکی بر بینش ذهنی و مبنای فکری خاصی است و اینگونه نیست که، ترجمهها از واژگان علوم انسانی، آزاد و رها از مبانی و چارچوبهای ذهنی باشد. و همین احتمال کفایت میکند تا کسی که مدعیِ بیان افتراضی است احتیاط نموده و تلاش کند خود به شناخت تفصیلی از موضوعات علوم انسانیِ اجتماعی دست یابد، بلکه در بیان فروض مسئله به انحراف نرفته و به خطا حکم نکند.
@Tanbiholomah
هدایت شده از تنبیه الأمة
❇️ فقیه و موضوعشناسی (۲)
🖋 محمد متقیان تبریزی
♨️ تحصیل تصورِ اجمالی از موضوع به وسیله سؤال کارشناسی
حالت دیگری که برای تحصیل شناختِ ایجابیِ اجمالی متصور است این است که، فقیه در مواجهه با سؤال سائل حدود مفروضه را بیان نماید.
همانطور که ناقد محترم هم مثال زده بود، از فقیه پرسش میشود، آیا تطهیر با لباسشویی امکان پذیر است؟ فقیه نیز در برابر این پرسش، فروض متعدد را بیان کرده و حکم هر فرضی را هم میگوید. اگر با دقت به این مواجهه فقیه با موضوعات نگریسته شود، معلوم میگردد که در حقیقت این فقیه است که در چنگ سؤال کارشناسی گرفتار آمده است و کیفیت سؤال است که دامنه و گستره فروض را در ذهن او ایجاد میکند نه خود فقیه.
شخص کارشناس و سائل، با برجستهسازی یکی از محمولاتی که بر موضوع بار میشود و طرح سؤال پیرامون آن میتواند ذهن فقیه را از اندیشه در پیرامون سایر محمولات و فروض محتمله بازدارد. در این حالت، فقیه نتوانسته است همه فروض را احصاء نموده و فروض متناسب را به دست آورد. و حقیقت موضوع هم از دیدگان او پوشیده مانده هم از دیدگان مقلِّد.
📋 نتیجهگیری:
درباره نادرست بودن ادعای (بیان افتراضی در موضوعات مستحدثه) بسیار بیش از این میتوان نوشت. اما این نوشته فقط به این مسئله از زاویه «تصورِ اجمالی» پرداخت و نشان داد که، هرچند برای بیان فروض مسئله بینیاز از این مقدار تصور نیستیم، اما این سطح از تصور نیز نمیتواند فقیه را در (احصاء همه فروض) و (بیان فروض متناسب و مرتبط) یاری نماید و نیاز به دستیابی به «تصور تفصیلی» است.
زیرا، دو منشأ برای تصور و شناخت اجمالی از موضوعات مستحدثه وجود دارد؛ ترجمه لغوی، سؤال کارشناسی.
هر دو منشأ، فرآیند بیان فروض را مهندسی کرده و فقیه را در یک زاویه دید خاصی قرار میدهد که، او نه میتواند همه فروض را احصاء کند و نه میتواند فروض مرتبط و متناسب را بیان نماید.
و همین احتمال که، موضوعات مستحدثه، دارای مبانی فکری خاصی است که با اندیشه اسلامی سازگار نمیباشد، کفایت میکند تا فقیه خود به شناخت تفصیلی در موضوعات اقدام کرده و به گزارشات دیگران اکتفا نکند. هرچند، کارشناسی که گزارش میکند عادل باشد، اما در نهایت میتواند به دلیل اتکاء به چارچوبهای نظری برآمده از علوم انسانی مدرن، سند خسارتباری را چنان تفسیر کند که فقیه حکم به امضاء و تأیید آن نماید.
@Tanbiholomah
هدایت شده از تنبیه الأمة
🔹 مجموعه جلسات نقد «کتاب عاشوراء؛ فساد و اصلاح» (مجموعه سخنرانی های مرحوم دکتر فیرحی) توسط:
🎙حجت الاسلام رضازاده
جلسه اول
جلسه دوم
🎙حجت الاسلام متقیان تبریزی
جلسه اول
جلسه دوم
@Tanbiholomah
❇️اقوال در خصوص «تقابل اطلاق و تقیید ثبوتی»
استاد آیت الله گنجی (دام عزه)
🔹با تتبع در کلمات مرحوم آخوند ما مطلبی از ایشان نیافتیم که از حیث ثبوت رابطه اطلاق و تقیید را بحث کرده باشند. شاید نظرشان این بوده است که مهم مقام اثبات است و اگر این مقام حل شود تکلیف مساله روشن میشود. اما ما به این مناسبت وارد بحث از حیث ثبوت شدیم که تقابل بین اطلاق و تقیید چیست؟
1⃣بعضی قائل به سلب و ایجاب هستند. به نظرم مرحوم اصفهانی قائل به سلب و ایجاب باشد.
2⃣بعضی قائل به تضاد لا ثالث لهما هستند، از این باب که اهمال را معقول نمیدانند.
3⃣ما نیز گفتیم رابطه آنها تضاد است به این معنا که تقیید، لحاظ خصوصیت است و اطلاق، لحاظ جامع است و هر دو امر وجودی هستند و اهمال هم نامعقول است.
4⃣حال اگر کسی اهمال را قبول کرد قائل به متضادانی هستند که ثالث برای آنها وجود دارد.
5⃣مرحوم نائینی فرموده است که رابطه آنها عدم وملکه است. یعنی تقیید همان اخذ قید است و اطلاق عدم اخذ قید در جایی که شانیت برای اخذ قید داشته باشد.
۱۳۹۷/۱۲/۱۱
https://eitaa.com/alfigh_alosul
⁉️برای تأمل
🔹برای حل مسائلی که در تحقیقات کلان «فقه الحکومه» نو به نو، طرح میشود، نیاز به قواعد اصولی داریم تا این تحقیقات را از آسیب نظریات قیاسی، استحسانی و مصلحتی در امان نگهدارد. اما آیا برای دستیابی به چنین قواعدی میتوان به دروس خارج اصول امیدوار بود؟
🔹به نظر میرسد، چنین نباشد و نیست. هر چند، درس خارج اصول استاد لاریجانی (دام عزه) از چنین ظرفیتی برخوردار است که بتواند تمهیدات وصول به آن قواعد را که از آنها به «اصول فقه حکومت» تعبیر میکنیم، فراهم سازد، لیکن استفاده از چنین ظرفیتی هم نیاز به عزمی راسخ و تلاشی مجدانه دارد که دل در گرو دروس مشهور نداشته باشد و بخواهد تحقیقاتی عالمانه در اصول فقه پیش بگیرد.
@alfigh_alosul
❇️تعلیقه بر کلام استاد
🔹استاد شهیدی، در جلسه اصول، روز چهارشنبه 21/ 6/ 1403 ظاهراً به نقد استاد لاریجانی بر نظریه «حق الطاعة» اشاره ای کرد. نقد استاد لاریجانی به نظریه مذکور بر این است که این نظریه مبتلا به تناقض درونی است؛ به این معنا که همانطور که مراعات الزامات احتمالیه شارع مصداق مراعات حق طاعت اوست، به همان وزان مراعات ترخیص احتمالیه او نیز مصداق مراعات حق طاعت مولی است. پس، چرا این نظریه در نهایت به احتیاط عقلی و لزوم تحفظ بر اغراض لزومی مولی می انجامد؟ اگر بنا بر مراعات حق طاعت است، نباید الزاماً به این نتیجه برسد.
🔹استاد شهیدی در نقد این بیان میفرماید: حفظ غرض ترخیصی بر عهده مولاست نه مکلف. اگر مولی، چنین غرضی دارد مقدمات آن را فراهم سازد و به مکلف برساند که چنین غرضی دارد.
🔹به نظر میرسد، این بیان به عمق نقد استاد لاریجانی توجه نکرده است؛ زیرا همّ استاد بر این است که غرضِ مولی باید توسط مکلف تحفظ گردد؛ چه غرض لزومی و چه غرض ترخیصی. و این نکته از اقتضائات حق طاعت و لزوم احترام مولی است. حال، چه توجیهی وجود دارد که میان دو غرض تفکیک کنیم؟ اگر هر دو از اغراض مولی هستند، چرا حفظ غرض ترخیصی بر عهده مولاست اما حفظ غرض لزومی بر عهده مکلف؟
فلذا، نه تنها بیان استاد شهیدی در این مقام بدون دلیل طرح شده، بلکه به نظر میرسد نکته اصلی نقد استاد لاریجانی منتقل نشده است. دغدغه استاد لاریجانی در نقد حق الطاعه به این است که اهتمام مولی به جعل «رخصت» به اندازه جعل «الزام» از ناحیه او اهمیت دارد، پس به نکته «لزوم احترام مولی» باید هر دو طرف را مراعات کرد و دلیلی وجود ندارد که حفظ غرض ترخیصی بر عهده مولی باشد و حفظ غرض لزومی بر عهده مکلف.
@alfigh_alosul
❇️حجیت قول خبره
استاد آیت الله قائنی نجفی (دام عزه)
«معروف بین علماء اعتبار قول اهل خبره است و عدهای هم تصریح کردهاند که حجیت آن نه به حصول اطمینان مشروط است و نه به شروط بینه و در مقابل هم برخی حجیت آن را منوط به حصول اطمینان دانستهاند و برخی دیگر هم شروط بینه را در آن معتبر میدانند».
📝حجیت قول خبره (ج۶۶-۲۴-۱۰-۱۳۹۹)
https://www.qaeninajafi.ir/feqh/medical/2186-pezeshki-066-1399-10-24.html
@alfigh_alosul
نقد نظریه حق الطاعة.pdf
735.1K
📚نظریه حق الطاعة
🖋نویسنده: استاد آیت الله آملی لاریجانی (دام عزه)
✍بنده که همچنان معتقدم، عُمق نقد استاد لاریجانی به نظریه حق الطاعة منتقل نشده است. از این رو، پیشنهاد میکنم، عزیزانی که علاقمند به این مبحث هستند، مقاله مکتوب استاد را مطالعه فرمایند.
@alfigh_alosul
❇️اطلاق ذاتی
🔹دو نظریه را میتوان از مصادیق «اطلاق ذاتی» دانست؛ نظریه محقق ایروانی و محقق حائری.
🔹محقق ایروانی، ذات طبیعت را مقتضی سریان میداند و از اطلاق در کلمه به اطلاق در کلام میرسد. به نظر میرسد، این نظریه چندان قابل دفاع نباشد، اما بیان محقق حائری را میتوان از آن دفاع نمود.
🔹محقق حائری، اسناد در جمله را برای اطلاق گیری کافی میداند بدون آنکه اجراء مقدمات حکمت صورت بگیرد؛ زیرا متکلم حکیم وقتی جمله ای را میگوید، حکمی را صادر و انشاء میکند، در مقام بیان است و اصلاً بیرون از این مقام قرار ندارد؛ فلذا نیازی به اجراء مقدمات حکمت نیست.
🔹سایر اصولیین که اجراء مقدمات را لازم میدانند، متکلم را همیشه در مقام بیان میبنند و برخی از ایشان به «اصالة البیان» اعتقاد دارند. و در تفقه خود نیز به صرف عدم تقید حکم به اطلاق میکنند. فلذا، بیان محقق حائری هم دور از صواب نیست و میتوان به آن فکر کرد.
@alfigh_alosul
نظریه تعویض السند.mp3
16.68M
🎙نقد و بررسی نظریه تعویض السند
🔹استاد آیت الله شهیدی (دام عزه)
📆یکشنبه، 1/ 06/ 1403
@alfigh_alosul