#یادداشت
💥پیرامون نامه 35 تن از اساتید دانشگاه به آیت الله اعرافی.
1⃣حوزه علمیه قم در چند سال اخیر، تحولات مبارکی را به خود دیده است. تحولاتی که نشان از عزم جزم حوزه علمیه برای ورود در ساحت مدیریت اجتماعی از طریق «پژوهش در موضوعات حکومتی» دارد. در پی این تحولات است که #دفترفقهمعاصر زیر نظر آیت الله اعرافی(دام عزه) تشکیل شده و به تنظیم و تدوین دروس فقه معاصر که توسط اساتید مبرز فقه و اصول حوزه ارائه میشود میپردازد و با اقدامات مختلف سعی دارد مسیر آینده تحقیقاتی حوزه علمیه را کارآمدتر سازد. گزارشی تلویزیونی از این دروس در اخبار صداوسیما پخش شده و واکنشهایی را برانگیخته است که در نوع خود پریمن و برکت خواهد بود. یکی از آن واکنشها مربوط به جمعی از اساتید و مدیران علمی دانشگاهی در رشتههای مختلف انسانی و غیرانسانی است که، در نامه ای به مدیریت حوزه، اعلام آمادگی کردهاند که در رویکرد نوین حوزه میتوانند مشارکت جسته و توان علمی خود را در راستای تولیدات مشترک فاخر علمی مصروف بدارند. این اعلام آمادگی در پی تهیأ و ورود حوزه علمیه به ساحات نوین اجتماعی و حکومتی مبارک است لیکن نیازمند عطف توجه به نکتهای بسیار اساسی و مهم میباشد و آن اینکه؛
2⃣چنین اقبال و استقبالی از ناحیه حوزه و دانشگاه، یادآور اقدامی دیرین در ابتدای انقلاب اسلامی است که بعد از انقلاب فرهنگی و با تأیید حضرت امام و ورود جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضور برخی از اساتید دانشگاهی در رشته های مختلف علوم انسانی در قم، با تأسیس #دفترهمکاریحوزهودانشگاه به منصه ظهور رسید و این دفتر در تحولات مختلف خود به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» منتج شد. قطعاً زحماتی که در این سالیان پیرامون موضوعات انسانی و اجتماعی صورت گرفته است و سعی بر آن داشته که مرزهای میان حوزه و دانشگاه را کمتر کرده و علوم دینی را به علوم انسانی نزدیکتر نماید، قابل تحسین و تجلیل است. لیکن تمام سخن آن است که، آن اقدام به چه نتیجه و محصولی منتهی شد و چه دستاوردی داشت که، نامه اخیر و ارتباط جدید بتواند به بیشتر از آن دست یابد؟ آیا آن اقدام دیرین موفق بود و چنانچه تصور میشد توانست در مدتی کوتاه به علوم انسانی اسلامی دست یابد؟ یا اینکه موفق نبوده و ضعفی اساسی دامنگیر این نوع مواجهه با موضوعات نوین و دانشگاهی بود که گویا آن عامل از بین نرفته و در ارتباط جدید نیز به آن توجه نمیشود و قرار است که دوباره چنین تجربهای تکرار شود؟
3⃣نقش پژوهشی اساتید دانشگاه در فرآیند تحقیقاتی دروس فقه معاصر مانند فقه بانک، فقه بیت کوین، فقه تقنین و..... چیست؟ آیا صرفاً در مقام توضیح موضوعات برخواهند آمد و با ارائه #موضوعشناسی کاملتری از موضوع بانک، بیت کوین و قانون گذاری و.... موجبات تسلط و اشراف بیشتر اساتید حوزوی را فراهم خواهند ساخت؟ آیا آنچه که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه رخ داده بود، مگر غیر از این بود؟ اگر آری، پس چرا آن همکاری به تولد #علومانسانیاسلامی منتهی نگشت؟ آیا اساتید دانشگاه با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق خود و اساتید حوزه نیز با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق فقهی میخواهند با همدیگر در موضوعات مواجهه پیداکنند؟ در این صورت نقطه اشتراک و پیوند ایشان در یک پژوهش مشترک چیست؟ با وجود بینونت میان دو نظام علمی که فقط در اهداف و دغدغه ها با همدیگر مشترکند، آیا می.توان از #پژوهشمشترک سخنی گفت؟
4⃣به نظر میرسد، زمان آن فرارسیده است که پیرامون مسائلی مهم و اساسی چون #موضوعشناسی تأملی دوباره صورت بگیرد و سهم کارشناسی دانشگاهی در فرآیند موضوع شناسی روشن گشته و نحوه مواجهه دستگاه اجتهاد با آن موضوع شناسی و کیفیت بهرهبرداری از آن تحقیقات در یک #روشتحقیقجامع مورد ملاحظه و توجه قرار بگیرد. فقدان روش تحقیق جامع که روابط میان تحقیقات حوزوی_دینی با تحقیقاتی علمی_دانشگاهی را به صورت منطقی نه عرفی ملاحظه کند سبب بروز تحقیقات آشفتهای شده است که، نه میتوان آنها را دینی خواند نه علمی.
🆔https://eitaa.com/monir110